(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/11/12 ـ شماره 563 ـ صفحه 11)
بهراستی علت افزایش موج حملات انتحاری و ناامنی در افغانستان چیست؟ چرا دولت افغانستان با وجود حمایتهای بینالمللی نتوانسته است امنیت و ثبات سرتاسری در این کشور ایجاد کند؟ در ادامه سعی خواهیم کرد بهصورت کوتاه به این سوالات پاسخ دهیم.
1. نبود اراده قاطع دولتمردان: یکی از مشکلات اساسی در افغانستان در مقابله با چالش ناامنی را متاسفانه نبود اراده قاطع دولتمردان، چه در دوران حامد کرزی و چه در دوران اشرف غنی، میتوان دانست. جز پیام تسلیت و پیامهایی در محکومیت اینگونه حوادث هیچگونه برخورد قاطعی با گروههای تروریستی و همچنین کشورهای حمایتکننده این گروه صورت نگرفته است. همین مسئله باعث شده است این گروهها هر روز بر گستره فعالیت خویش بیفزایند و دولت نیز با سیاست مماشات و برادر خواندن آنها سعی در شریککردن آنها در روند سیاسی داشته است. سیاستی که جز افزایش گروههای تروریستی و حملات انتحاری هیچ حاصلی نداشته است. حتی آزاد شدن افراد وابسته به این گروهها از زندان هیچ تاثیری بر روند صلح در افغانستان نداشته است و افراد آزاد شده باز به صف مخالفان دولت پیوستهاند؛ کما اینکه در حمله انتحاری هتل اینترکانتیننتال،گفته میشود که مهاجمان انتحاری از زندان آزاد شده بودند.
2. نبود راهبرد مشخص در مقابله با گروههای تروریستی: متاسفانه با سیاستهای دوگانه دولتمردان و تقسیم تروریستها به خوب و بد، ماهیت تروریسم و افکار آنها نادیده گرفته شده است. به عبارت دیگر در بسیاری از مواقع سران دولت از برخورد قاطع نیروهای امنیتی در مقابله با تروریستها جلوگیری به عمل میآورند. نتیجه چنین سیاستی، سرخوردگی نیروهای نظامی و قاطعیت بیشتر تروریستها در انجام عملیات شده است. در کنار این، نبود راهبرد مشخص در برخورد با گروههای تروریستی و حیف و میل اموال دولتی در شورای صلح که جز از بینرفتن بخشی از بودجه دولت هیچ حاصلی نداشته، بر پیچیدگی چالش ناامنی در افغانستان افزوده است.
3. فشار ایالات متحده بر طالبان و پاکستان: ایالات متحده آمریکا در راهبردهای جدید خویش فشار خود را بر دولت پاکستان افزایش داده است. دلیل این افزایش فشار بیسابقه، علاوه بر نزدیکی پاکستان به چین و روسیه بهعنوان رقبای آمریکا، میتواند در چرخش سیاست آمریکا نسبت به منطقه نیز باشد. حملات اخیر کابل به باور کارشناسان در واقع جوابی به فشارهای آمریکا بر طالبان و پاکستان است.
4. رقابتهای میان کشورهای قدرتمند: افغانستان براساس توافق انگلیس و روسیه در بازی بزرگ بهعنوان کشور حائل میان دو امپراتوری مورد شناسایی قرار گرفت؛ این مسئله نشان از اهمیت جغرافیایی این سرزمین دارد. مسئلهای که متاسفانه باعث رقابتهای منفی قدرتهای بزرگ برای دستیابی به این جغرافیا برای نیل به اهداف خویش شده است؛ از حمله شوروی به این کشور تا حمله ایالات متحده آمریکا که همه نشان از اهمیت ژئوپلیتیک افغانستان دارد. در این راستا روسیه بهدنبال شکست رقیب خویش در افغانستان است و از سوی دیگر نیروهای آمریکایی دلیل حضور خویش در افغانستان را مبارزه با تروریسم و ناامنی میدانند و در واقع بهدنبال حفظ پایگاههای خویش، این نکات نشان از پیچیدگی مسائل افغانستان دارد که حاصل آن شوربختانه ناامنی و گسترش حملات انتحاری در شهرهای بزرگ بوده است. برای مقابله با چالش ناامنی به نظر نکات ذیل میتواند به دولت افغانستان کمک کند تا از افزایش ناامنی جلوگیری به عمل آورد:
الف: مبارزه با اندیشه وهابیت: بدون شک ریشه بسیاری از عملیاتهای انتحاری به اندیشه رادیکالی وهابیت بر میگردد که عربستان سعودی در پی ترویج آن است تا از این طریق نفوذ خویش را در کشورهای اسلامی افزایش دهد. بنابراین دولت افغانستان برای مقابله ریشهای با ناامنی ابتدا باید فرهنگ انتحار را از بین ببرد که این نیز جز با فعالیتهای فرهنگی امکانپذیر نیست.
ب: دولت افغانستان باید با تمامی مدارس که تحت عنوان تبلیغ شریعت، تبلیغ افراطگرایی و تروریسم را میکنند برخورد قاطع کند. مسئلهای که تاکنون دولت به آن توجه نداشته و همین مسئله باعث رشد اندیشه رادیکالی و افراطگرایانه در مدارس مختلف در سرتاسر افغانستان شده است.
ج: دیپلماسی فعال: یکی از راهکارهای دولت افغانستان در برخورد با ناامنی، استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک است. همراهکردن جامعه جهانی در مقابله با تروریسم و معرفی کشورهای حمایتکننده تروریسم در افغانستان میتواند کمک شایانی به تغییر نگرش و افکار جامعه جهانی نسبت به کشورهایی که از حمایت تروریسم در افغانستان نفع میبرند، باشد. هرچند که متاسفانه تاکنون نیز در این عرصه اقدامی انجام نگرفته و دولت برعکس سعی در خارجکردن نام برخی از گروهها و افراد از فهرست سیاه مجامع بینالمللی کرده است. البته حامیان تروریسم و افراطگرایی در افغانستان بر اساس اسناد در دسترس کاملا مشخص است. اعترافهای سران کشورها در ایجاد طالبان و داعش همه نشان از مشخصبودن ریشههای ترور و هراسافکنی است. بینظیر بوتو، هیلاری کلینتون، ادوارد اسنودن، دونالد ترامپ و سران حکومت قطر، اعتراف کردهاند که چه گروههایی را و به چه منظوری تاسیس و حمایت کردهاند. بنابراین در پایان میتوان گفت که بخش عمده عوامل ناامنی در افغانستان به رقابت منفی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای باز میگردد که مردم افغانستان با دادن جان خویش باید جور این رقابتها را بکشند.
https://asemandaily.ir/post/13083
ش.د9604929