محمد پهلوانی
مطابق قوانین و مقررات بینالمللی دستیابی به انرژی هستهای و بهرهمندی صلحآمیز از آن نه تنها هیچ محدودیت و ممنوعیتی ندارد بلکه آژانس بینالمللی انرژی هستهای به عنوان تنها نهاد فنی و حقوقی بینالمللی موظف است به کشورهای فاقد این تکنولوژی کمک کند تا از آن بهرهمند گردند. در شرایط کنونی همه خبرگان و نخبگان سیاسی متفقالقولند "پرونده هستهای" که بخشی از غرب برای ایران تدارک دیدهاند در واقعگرایانهترین وضعیت به دنبال محروم کردن ایرانیان از حقوق هستهای است و از همین روست که رویارویی با این تهدید آشکار برای ملت ایران به یک موضوع دست اول، حیاتی و ملی تبدیل شده است. البته پیرامون برخورد خصمانه غرب و استکبار جهانی با پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران استبعادی نیست. چرا که ماهیت دکترین استکبار جهانی براساس تقابل خصمانه به دولتها و ملتهای مستقل است. اما بهتبرانگیز و تعجبآور این است که یک گروه اندک با بهرهمندی از کثرت رسانهای در اختیار و با سوءاستفاده از سیاستهای مهرورزانه دولت و آزاد نگه داشتن فضای سیاسی کشور، با اظهارات پیدرپی و مقالات متعدد همسو با اهداف استکبار جهانی گام برمیدارند و هنگامی که مواضع و مقامات آنها مورد نقد منطقی و معقولانه دلسوزان قرار میگیرد بجای پاسخگویی مستدل و منطقی به نقدهای مطرح شده یا تجدیدنظر در مواضع و عملکرد خود چنین بیان میکنند: "چهره عریان واقعیتهای جامعه و جهان پیرامونمان چنان بیرحمانه و چونان پتک بر سر و رویمان میخورد که انگ سیاهنمایی و مرعوب و هزار تهمت بیربط و نامربوط که متجاهلان همواره برای از میدان به در کردن منتقدان و ساکت کردنشان از انبان بیرون میآورند، دیگر وصله لایتچسبگی شده است که با هیچ سیریشی بر پیکر نقادان و پرسشگران دلنگران این ملک و سرزمین نمیچسبد."(1)
اگر نسبت به مطالب مندرج در رسانهها و مطبوعات منتسب به جریان افراطی مدعی اصلاحطلبی پیرامون پرونده فناوری صلحآمیز هستهای ایران اندک تاملی صورت پذیرد این نکته کاملا مشهود است که برخلاف سیاست کلی نظام و مصالح ملت و کشور اتخاذ موضع میکنند و تلاش میکنند با کثرت نوشتار به شیوهها و ادبیات متفاوت، این ذهنیت را به مخاطبان القا کنند که در پی تصمیمات و سیاستهای دولت نهم، آیندهای مبهم، دهشتبار و محکوم به جنگ و نابودی برای ایران رقم خورده است. به عنوان نمونه ویژهنامه نوروزی اعتماد ملی در نوشتاری تحت عنوان آینده نامعلوم(2) به جای آنکه براساس واقعیتهای موجود و مطابق سیاستهای نظام و دولت جمهوری اسلامی ایران تلاش کنند نوروزی فرحبخش و توام با شادمانی و امید را برای ایرانیان به ارمغان آوردند، تلاش میکنند آیندهای نامعلوم، مبهم و دهشتبار را برای کشور ترسیم کنند. نویسنده ابتدای مقاله را با عباراتی مایوس کننده شروع میکند و بر همان مبنا ادامه میدهد: "چه آیندهای برای خود ترسیم کردهایم؟ به کجا میرویم؟ در جامعه ما چه میگذرد که مردمانش دچار سرگشتگیاند؟ چرا نمیتوان با اعتماد و اطمینان برای فردا برنامهریزی و امیدوارانه برای رسیدن به هدف حرکت کرد؟... فقط کافی است به جامعه خوب بنگریم، تزلزل ارزشهای اخلاقی، آشفتگی مناسبات اجتماعی، رکود روزافزون و تورم لجام گسیخته اقتصادی، تضعیف موقعیت و جایگاه ایران در عرصه دیپلماسی جهان و... آثار و شواهد آشکاری دارند که برای اثباتشان نیاز به کنکاش نیست... اینک اما در واپسین روزهای سال 85 و در آستانه سال نو، حس شادمانی و نشاط تحویل و تحول طبیعت جای خود را به احساس ناخوشایند دلواپسی و هیجانی نگران کننده داده است، گویی که زمان آبستن حوادثی باشد، حس غریبی میگوید واقعهای در راه است" در مجموع عبارات فوقالذکر و مطالب مندرج دیگر در نوشتار مذکور صرفنظر از ادعاهای عجیب و خلاف واقعه آن مثل آنکه با به راه انداختن سناریوی هولوکاست در کشور خودزنی کردیم و رژیم صهیونیستی را از انزوا در افکار عمومی جهان خارج ساختیم!!! کاشف از نگاه بسیار منفی نویسنده محترم به شرایط پیرامونی و آینده دارد که به نظر میرسد این نگاه محصول شرایط محیطی، تربیتی و روانشناختی ایشان باشد. بویژه آنکه مطالب سراسر مایوس کننده مقاله را در کنار کاریکاتور ضمیمه آن بررسی کنیم. کاریکاتوری که نشان دهنده انسانی است که آنقدر بیعقل، مایوس و سرگشته است که تیر و کمان را در جهت خلاف و رو به زمین یا پشت سر خود نشانه گرفته است. این رویکرد کاشف از خاطری پریشان و ذهنیتی منفیباف است که دائماً نیمه خالی لیوان را میبیند و هرگز به تواناییهای خود فکر نمیکند و فاقد اعتماد به نفس است. مضافا اینکه رویکرد اتخاذ شده در این نوشتار نوعی بیاحترامی و توهین به ملت است که به تفکر و جریانی رای دادهاند که تصمیمات و عملکردنش به این میزان منفی است.
یافتن راهکارهایی برای پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران در بعد بینالملل در شرایط حساس فعلی (پرونده هستهای) از اهمیت و حساسیت بسیار بالایی برخوردار است. طبیعتا یافتن راهکارها و سازوکارهایی که پیروزی، موفقیت و کسب منافع حداکثری را برای کشور به دنبال داشته باشد در حیطه وظایف مسئولین نظام و مسئولیت سیاست خارجی است که در طول سالیان گذشته با عنایت به این مهم تدابیر و سیاستهای گوناگونی توسط مسئولین هر دوره اتخاذ شده است. سیاست اعتمادسازی که در سالهای قبل اجرا شد، سیاستی معقول و مدبرانه بر اساس آن شرایط بود. اصلاحطلبانی که صراحتا بازگشت به همان شیوه و سبک و سیاق اعتمادسازی را توصیه میکنند و راه نجات کشور را منحصر در آن میدانند آیا اطمینان و یقین دارند که آن گونه اعتمادسازی که در دوران اصلاحات انجام شد و به تبع آن تعلیق تمام فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران و پیرو آن حاکم شدن روحیه یاس و انفعال و سرخوردگی بر ملت، تا چه زمانی باید امتداد پیدا میکرد؟ آیا خوی استکباری غرب پس از مدتی آرام میشود و مجوز فعالیت صلحآمیز هستهای را به ایران دو دستی تقدیم میکند؟
صدور قطعنامه یا عدم صدور آن یا اعمال فشارهای بینالمللی، امری کاملا قابل پیشبینی بوده است چرا که شورای امنیت و بسیاری دیگر از نهادهای بینالمللی تحت نفوذ و سیطره استکبار جهانی هستند و آنها براساس منافع خود از این اهرمها علیه دشمنان خود بهره میگیرند. اما با توجه به نفوذ، جایگاه و توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران، فشارهای سیاسی و روانی غرب علیه ایران، شرایط دشواری را برای ملت رقم نخواهد زد کما اینکه تاکنون نتوانسته ایران را با جنگی تمامعیار در طی هشت سال و نیز تحریمهای چند لایه و مانند آن دچار بحران و مجبور به انقیاد نماید. سردمداران استکبار جهانی به این نکته وقوف و یقین دارند که اگر تصمیمی غیرمعقول اتخاذ کنند، انسجام ملت مستحکمتر از گذشته خواهد شد و ایران با نفوذ معنوی خود در منطقه و برخورداری از امکانات و تجهیزات پیشرفته نظامی و دفاعی شرایط دشوار، دهشتبار، پرهزینه و طاقتفرسایی را برای آمریکا و غرب رقم خواهد زد.
سیاستی که در دولت نهم و در شورای عالی امنیت ملی پس از ریاست آقای دکتر علی لاریجانی در قبال مسائل هستهای اتخاد شده، دیپلماسی بسیار فعال و چند جانبه بوده است که ایران را از موضع انفعال و سرخوردگی خارج کرده است و در مقابل استیصال و درماندگی را برای استکبار جهانی به ارمغان آورده است و به فضل الهی در آیندهای نزدیک، ثمره مجاهدت و رشادت و جسارت مسئولین کشور و استقامت ملت به بار خواهد نشست به شرط آنکه قلمهای مسموم و فعالان سیاسی با غرضورزیهای حزبی و سیاسی پشیمانی ابدی را برای ملت و کشور به ارمغان نیاورند و در سد مستحکم دولت و ملت در مقابل استکبار جهانی رخنه ایجاد نکنند.