صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۵  ، 
کد خبر : ۳۱۷۸۰۳
۲۵ ماه صفر، روزی که رسول خدا(ص) کاغذ و قلم خواست تا وصیت کند

جلوگیری از ضلالت و گمراهی امت

پایگاه بصیرت / سیدحسین خاتمی خوانساری

پیامبر گرامی اسلام(ص) که قرآن را به منزله بزرگ‌ترین معجزه خود برای بشریت آورد و تا قیامت انسان‌ها را موظف کرد تا به دستورات خداوند در قرآن عمل کنند، خود را مکلف به دستورات قرآن می‌دانست و چنین هم عمل می‌فرمود. خداوند در قرآن به مسلمان‌ها دستور می‌دهد هنگام مرگ باید وصیتی داشته باشید که این حقی بر گردن شماست. در آیه ۱۸۰ سوره بقره آمده است: «بر شما مقرر شده است، چون یكى از شما را مرگ فرا رسد اگر مالى بر جاى گذارد براى پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت كند. (این كار) حقى است بر پرهیزگاران.» حدیثی نیز از پیامبر اسلام(ص) در این زمینه است که ایشان می‌فرمایند: «سزاوار نیست مسلمان شب بخوابد، مگر اینكه وصیت‌نامه‌اش زیر سر او باشد»۱

عمل به دستور خداوند در قرآن

نبی مکرم اسلام(ص) روز ۲۵ صفر سال یازدهم هجرت، یعنی چهار روز پیش از ارتحال خویش، طبق دستور اسلام تصمیم گرفت آخرین وصیت خود را به نگارش درآورد تا از انحراف امتش جلوگیری کند. پیامبر(ص) که از حال اطرافیان خود آگاهی داشت و برای امتش در روزهای پس از رحلت خود نگران بود، دستور داد وسایل نوشتن بیاورند. پس فرمود: «هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ»۲؛ بیایید برای‌تان نوشته‌ای بنویسم كه پس از آن هرگز گمراه نشوید. در کتاب «مسند» احمدبن‌حنبل(۱۶۴،۲۴۱ هـ) آمده است، عن جابر أن النبی(ص) «دَعَا عِنْدَ مَوْتِهِ بِصَحِیفَةٍ لِیكْتُبَ فِیهَا كِتَاباً لاَ یضِلُّونَ بَعْدَهُ وَ الخ...»۳؛ این فرمایش رسول‌اللّه(ص) به حدیث «قرطاس» مشهور شد. پس از درخواست پیامبر(ص) عده‌ای در کنار ایشان گفتند: فورا کاغذ و قلم بیاورید و عده‌ای گفتند: نیازی به کاغذ و قلم نیست! در کتاب تاریخ «ابن خلدون» نیز آمده است چند نفر گفتند: پیامبر(ص) سخنش نامفهوم است(!)۴ این ماجرا را جناب «محمدبن‌اسماعیل بخاری»(۱۹۴-۲۵۶هـ) در کتاب «صحیح بخاری» هفت مرتبه در باب‌های مختلف و جناب «مسلم‌بن‌حجاج نیشابوری»(۲۰۴-۲۶۱هـ) از دیگر علمای اهل سنت نیز سه بار در باب‌های مختلف کتابش «صحیح مسلم» آورده است. در ادامه این اخبار در کتاب‌های نامبرده و دیگر اسناد صحیح السند آمده است: «قالَ بَعْضُهُم: إِنّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ قَد غَلَبَ عَلَیهِ الوَجَعُ وَعِندَكُم القُرآنُ حَسبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»؛ بیمارى بر رسول خدا(ص) چیره شده (و نعوذ باللّه نمى‌داند چه مى‌گوید) و قرآن که نزد شما هست، براى هدایت ما و شما کافى است(!) در برخی اسناد آمده که در مورد پیامبر کلمه «یَهْجُرْ» به‌کار رفته است که گفته‌اند: «إنَّ اَلرَّجُلَ لَیهْجُرُ»۵ که در نزد اهل لغت به معناى هذیان‌گویى! است. هنگامی که جر و بحث در کنار بستر نبی اسلام(ص) بالا گرفت و توهین به ایشان از حد گذشت؛ حضرت با عتاب به اطرافیان فرمودند: «قُومُوا عَنِّى وَ لاَ ینْبَغِى عِنْدِى التَّنَازُعُ»۶؛ از نزد من برخیزید(و دور شوید) که در محضر من نزاع و کشمکش سزاوار نیست. به اعتقاد خود نویسنده کتاب «صحیح بخاری» در این تعبیر کاملاً خشم و ناراحتى پیامبر(ص) از سخنان، اعمال و رفتار آنها آشکار است. «ابن حجر عسقلانی» از علمای اهل سنت می‌گوید: «وقوع چنین امرى(نعوذ باللّه هذیان‌گویى) از پیامبر(ص) محال است؛ زیرا آن حضرت در سلامت و بیماریش معصوم است؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «او (پیامبر) از سر هوا و هوس سخن نمى‌گوید»۷ و به دلیل سخن خود آن حضرت که فرمود: «من در حال خشم و خشنودى(در هر حالى) جز حق نمى‌گویم.»۸

وصیت رسول خدا(ص) چه بود؟

بنا بر سنت الهی، پیامبر اسلام(ص) در لحظات آخر حیات ظاهری‌شان باید مهم‌ترین دستور را ابلاغ می‌کرد و امت‌شان را به اجرای آن موظف می‌فرمود. با توجه به اینکه خداوند در قرآن موضوع جانشینی حضرت علی(ع)، مهم‌ترین ابلاغ پیامبر(ص) است؛ «یا أَیهَا الرّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّم تَفعَل فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»۹؛ ایشان آخرین پیام خود را این مهم قرار دادند. «ابن‌ابى‌الحدید» در شرح خود بر نهج‌البلاغه نوشته است که یکی از صحابه گفت: «رسول خدا(ص) به هنگام بیمارىِ فوت تصمیم گرفت، امر خلافت على(ع) را مطرح كند، اما من به خاطر بیم از فتنه و متلاشى شدن امر اسلام جلوی آن را گرفتم. پس رسول خدا(ص) به نیت قلبى من پی‌برد و از انجام تصمیم خود خوددارى نمود»!۱۰ هنگامی که کتابت پیامبر(ص) اتفاق نیفتاد و موضوع جانشینی علی(ع) مکتوب نشد، بسیاری از یاران رسول خدا(ص) متأثر شدند. «سعیدبن‌جبیر» مى‌گوید: «ابن عباس مى‌گفت: روز پنج‌شنبه، چه روز پنج‌شنبه دردناکی؛ سپس (ابن عباس) آنقدر گریست که قطرات اشک چشمش روى سنگریزه‌هاى زمین افتاد.»۱۱ «شیخ مفید» می‌گوید: «پس از مانع شدن عده‌ای بر کتابت وصیت پیامبر(ص) و متفرق شدن اصحاب از کنار حضرت(ص) و ماندن امیرالمؤمنین(ع) و ابن عباس؛ ایشان به ابن عباس فرمودند: «شما بعد از من بیچاره خواهید شد و سخن دیگری نفرمود.»۱۲

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ وسائل‌الشیعه، ج ۱۹، ص ۲۵۸.

۲ـ صحیح مسلم، بیروت، کتاب‌الوصیه، باب ۶، ج ۷.

۳ـ مسند احمد حنبل، ج ۳، ص۳۴۶.

۴ـ تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج ۱، ص ۴۵۷.

۵ـ الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، شیخ طوسی(اعلی اللّه مقامه)، به نقل از مسند حمیدی.

۶ـ صحیح بخاری، ج۱، ص ۳۹/ شرح صحیح مسلم، قاضی عیاض، ج ۵، ص۳۷۹.

۷ـ سوره نجم، آیات ۳و ۴.

۸ـ فتح‌الباری، شرح صحیح البخاری، إبن حجر العسقلانی، ج ۸، ص ۱۰۱/ عمده القاری للعینی، ج ۱۸، ص ۶۲.

۹ـ سوره مائده، آیه ۶۷.

۱۰ـ شرح نهج‌البلاغه، ابن ابى‌الحدید، ج ۱۲، ص ۲۱ـ۲۰.

۱۱ـ صحیح مسلم، كتاب‌الوصیه، باب ۶، ح ۷.

۱۲ـ الإرشاد، ج ۱، ص ۱۸۵ـ۱۸۴.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات