در روزهای اخیر، اظهاراتی از سوی برخی افراد سیاسی و لیدرهای فکری شاخص شنیده و دیده شد که در ذات خود نوعی قضاوت منفی و ملامتگر نسبت به تفکر انقلابی و مدیریت و حکمرانی اسلامی در آن نهفته است. با سنجه انصاف به قضاوت و ارزیابی آنها مینشینیم تا ابعاد و زوایای بیشتری از چرایی این سبک رفتار سیاسی که مصداقی بارز از ضربالمثل فارسی «بر شاخه نشستن و بُن بریدن» است، روشن شود.
نفی سیاسی رویکرد انقلابی
«حجتالاسلام محسن غرویان» در اوایل آبان با اشاره به سخنان اخیر رئیسجمهوری در هیئت دولت درباره معطل ماندن لوایح چهارگانه و ضرورت پذیرش صلح و مذاکره برای منافع امت اسلامی، گفت: «رئیسجمهوری چند روز قبل گفت اقتضای دموکراسی این است که در مسائل کلانی که مراکز تصمیمگیرنده از اتخاذ تصمیم عاجزند، باید به رأی ملت و صندوق همهپرسی مراجعه کرد. راهی عقلاییتر از این پیشنهاد رئیس جمهوری وجود ندارد. در موضوعاتی مثل آنچه آقای روحانی اشاره کرد مراجعه به نظر مردم بهترین راه است. به قول رئیسجمهور، تا کی میتوانیم دعوا کنیم. چهل سال در حال دعوا بر سر مسائل کلان هستیم.»
«محمدجواد حقشناس» در نطق پیش از دستور خود در یکصدوهشتادوچهارمین جلسه شورای شهر تهران اظهار داشت: «مسئول همه ناکارآمدیهای کشور همانهایی هستند که به جای گام نهادن در مسیر اصلاح و منافع ملی، برجام را خیانت میدانستند و تدبیر دولت را به هزار و یک زبان، به سخره گرفته و با اسرائیل، ترامپ و بنسلمان در پاره کردن برجام همصدا شدند؛ همه آنهایی که امکانات خود را بسیج کردند تا به لطف ردّ صلاحیتها و کارشکنی و تخریبها شاید بتوانند به هر قیمت اصلاحطلبان را تخطئه کنند و مردم را از آمدن پای صندوقهای رأی به نفع خود منصرف و پشیمان کنند.»
«دکتر محمود سریعالقلم» اول دی ماه در سمینار «تحولات نوین بینالمللی و آینده ایران» در دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه مسیر دویست ساله گذشته ما کُند، پرچالش و البته درست بوده است و جامعه باید این مسیر را تجربه میکرد، خاطرنشان کرد: «اگر بینالمللی نشویم، در فرایند سود و خطا باقی میمانیم و مشکلات انباشته میشود. آینده کشور ما در گرو بینالمللی شدن است و ما باید خود را با شاخصهای بینالمللی مقایسه کنیم.»
وارونهنمایی وقایع
مصادیقی از این دست و با گویشها و الحان متفاوت، اما مفهوم یکسان در نقد و نفی رویکرد انقلابی و اسلامی در مدیریت امور کشور بسیار است. تعمق در لایههای زیرین و علل اصلی چنین سلوک و رفتار سیاسی از سوی افراد و شخصیتهای سیاسی و جریانی این واقعیت را نشان میدهد که بخش غالب این اظهارات غیرمنصفانه، غیرعلمی و دارای نگاه هنجاری از قبل تعیین شده است. جالب است غربیها و غربگراهای داخلی که از آغاز مدرنیسم در ایران و جهان سوم سم مهلک در تحقیق و تفحص علمی را داشتن نگاه ارزشی میدانند، خود در اینجا هنجاری برخورد میکنند، گویی مرگ تنها برای همسایه مناسب است. این جوزدگی و تزویر علمی محصول اتمسفری سیاسی است که با رویکردی آگاهانه و البته خصمانه با انقلاب اسلامی در بیرون مرزهای این کشور تولید و به داخل پمپاژ میشود و متأسفانه در داخل نیز گاهی از سر جهل در فضای مجازی به طور گسترده بازنشر شده و گاهی نیز از سر عناد و غرضورزی با پارادایم فکری انقلاب و نظام اسلامی یا دلدادگی مفرط قریب به وابستگی به اندیشهورزی مغرب زمین به منصه ظهور میرسد.
هدف در چنین فرایند فکری، وارونهنمایی وقایع برای مدیریت افکار عمومی و تصویرسازی سیاه و منفی از انقلاب و نظام اسلامی به آن شکلی است که طراحان بیرونی میخواهند تا مردم را از انقلاب و اسلام دلزده و ناامید کنند. ماحصل و نتیجه این اظهارنظرها که عمدتاً از جانب لیدرهای فکری و افراد سیاسی منسوب به جریان سیاسی غربگرا، موسوم به جبهه اصلاحات صورت میگیرد، چیزی جز مقصرنمایی و زیر سؤال بردن رویکرد انقلابی در اداره امور کشور نیست. این در حالی است که عمده اختیارات و امکانات دولتی و اکثریت نمایندگان مجلس و شورای اسلامی کلانشهرهایی، همانند تهران در اختیار مدیران و مسئولانی است که به صراحت خود را طرفدار و سمپات این جریان سیاسی و فکری میدانند و این اقدام آنها بیشتر فرافکنی مسئولیتها و ناکارآمدی است تا بیان آسیبشناسانه.
آداب انتقاد و اعتراض
از ویژگیها و تمایزات حکومت در نگاه دینی، نقدپذیری آن است. در واقع، انتقاد و اعتراض، از جمله حقوق و آزادیهای سیاسی مردم و از منظر دینی، تکلیف مؤمنان به منظور اصلاح و بهبود یافتن امور حکومت به شمار میرود که بر اساس مبانی منطقی و عقلانی، استوار بوده و از نظر دینی، توجیهپذیر است؛ اما نکته مهم در این زمینه، آن است که انتقاد و اعتراض، به مثابه نوعی فعالیت سیاسی با حفظ مشروعیت نظام سیاسی و به عنوان «مبارزه در حکومت» و با هدف ایجاد اصلاحات و در راستای همگونی و همگونگی صورت بگیرد نه به مثابه «مبارزه با حکومت» تلقی شود. از این رو، لازم است در طرح انتقاد و اعتراض، شیوههای متفاوت آن به گونهای مد نظر قرار گیرد که عملیاتیسازی هدف اصلی را مقصود خود قرار دهد نه اینکه تصفیهحساب سیاسی و جناحی یا فرافکنی مسئولیتها در آن همانند دم خروس مشهود باشد. افزون بر آن، انتقاد به عملکردها و سیاستهای هر یک از قوای سهگانه وحتی برآیند همه آنها که حاکمیت و نظام سیاسی است، حدود و شرایطی دارد که رعایت نکردن آنها ممکن است مسیر سازنده و هدف اصلاحطلبانه انتقاد و اعتراض را منحرف کرده و تغییر دهد و حتی به ضد خود تبدیل کند. از این رو، لازم است در طرح انتقاد و اعتراض، آداب و قواعد حاکم بر آن رعایت شود و همه مسئولان پس از چهار دهه از حکومت اسلامی بر اساس حدیث شریف نبوی(ص) «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» مسئولیت تصمیمها و رفتارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را پذیرا باشند.