تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۸۷ - ۰۹:۰۹  ، 
کد خبر : ۳۲۲۴۷

نان به نرخ روز خوردید، ای دریغ...


محسن مقصودی

چرخش در مواضع اصولی و ایدئولوژیک جریان‌های سیاسی، یکی از آفت‌های جدی فضای سیاسی جامعه ماست. پس از انقلاب اسلامی، که نقش و جایگاه رای مردم در تحولات سیاسی مهم و تعیین‌کننده شده است به همان میزان نیز گروه‌های سیاسی سعی کرده‌اند، در هر دوره خود را با شعارها و مطالبات مردم هماهنگ کنند، و همان شعاری را بدهند که مردم می‌طلبند. این چرخش‌ها اگرچه در صورتی که به لحاظ نزدیک شدن به مردم و برآورده کردن مطالبات آنها در هر دوره باشد، امری مفید و پسندیده است اما آفت ماجرا آن جائیست که برای برخی گروه‌های سیاسی نه برآورده شدن مطالبات مردم، که رسیدن به قدرت و یا استمرار قدرت و نفوذ حزبی است که مهم است و متاسفانه در این سالها گاه شاهد بوده‌ایم برخی شعارها نظیر آزادی، اصلاحات و یا عدالتخواهی و اصولگرایی و‌... از زبان گروه‌هایی بیان شده است که سابقه برخی از آنها هیچ مناسبتی با این شعارها و آرمان‌ها نداشته و بع‍ضا انتخاب این آرمان‌ها، تنها یک تاکتیک سیاسی برای رسیدن به قدرت بوده است و همین رویکرد تاکتیک‌محور، قدرت‌طلبانه و مصلحت‌گرا باعث شده است که ما در سالهای پس از انقلاب چرخش‌های متعددی در اصول، آرمان‌ها و شعارهای برخی سیاسیون و احزاب سیاسی شاهد باشیم، چرا که اساسا در برخی از گروه‌ها به آن شعارها و آرمانها اعتقادی قلبی و الهی وجود نداشته است. و جالب‌تر آنکه برخی از گروه‌های سیاسی (نظیر حزب ک.س.) آنقدر شیفته قدرت بوده‌اند که اساسا فاقد آرمان و ایدئولوژی مکتبی بوده و فقط بر عملگرا بودن خود تاکید دارند و از همین روست که تا قبل از روی کار آمدن دولت نهم، در همه دولت‌های راست و چپ گذشته تکنو‌کرات‌های کارگزارانی حاضرند و خصوصا اقتصاد و صنعت کشور را همراه آنها مدیریت کرده بودند. چرا که با هر شعاری سازگارند(!) و فقط قدرت را می‌خواهند! و البته قدرتی که ثروت به همراه داشته باشد و باندهای قدرت و ثروت را...

حافظه سیاسی ما چرخش‌های فراوانی را از جناح‌های سیاسی به فراخور شرایط جامعه به یاد دارد. عده کثیری از اعضای جناح‌های اصلی سیاسی ما حتی در اصلی‌ترین اصول انقلاب یعنی «ولایت مطلقه فقیه» نیز دارای ثبات رای نبوده‌اند و به فراخور شرایط زمان جای خود را با یکدیگر عوض کرده‌اند و در مواضع خود نسبت به «ولایت مطلقه فقیه» چرخش آشکار داشته‌اند.

تاریخ پس از انقلاب اسلامی نشان می‌دهد، چه بسیار عدالتخواهان و انقلابیونی که نظیر «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» روزگاری ندای «یاری مستضعفین و مبارزه با مرفهین بی‌درد» سر داده‌اند و حالا خود از مدافعان جدی سرمایه‌داری و لیبرالیزم اقتصادی و سیاسی گشته‌اند. چه بسیار سیاسیون که شعار «مبارزه با آمریکا و استکبار» در دهه اول انقلاب سر داده‌اند و امروز خواهان رابطه دوستانه با «شیطان بزرگ» هستند! چه بسیار «راست‌های اقتصادی» و مدافعان اقتصاد بازار و سرمایه‌داری آن روزها که امروز عدالتخواه گشته‌اند و در یک کلام چه بسیار «چپ‌های دیروز» که امروز «راست» جلوه می‌کنند و چه بسیار «راست‌های دیروز» که امروز حداقل در عرصه اقتصاد، «چپ» نامیده می‌شوند. این چرخش‌ها نشان می‌دهد که نقش آرمان‌های دینی و اعتقادات مذهبی در تاکتیک‌ها و شعارهای سیاسی احزاب و دولت‌ها کم‌رنگ بوده و در منطق آنها، «مصلحت» بر «حقیقت» و «تاکتیک» بر«آرمان» چربش داشته است و صد البته جناح‌های چپ و راست با بازیهای سیاسی خود و افراط و تفریط‌هایشان مردم را به ستوه آورده‌اند که شاید حماسه سوم تیرماه و پشت پا زدن ملت به همه احزاب سیاسی جوابی شایسته برای احزابی بود که بیش از آنکه به مردم و آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی بیاندیشد، درگیر جنگ‌های زرگری و سیاست‌بازیهای خود بودند.

حافظه تاریخی ملت ما در خصوص برخورد احزاب و رسانه‌های سیاسی با شخصیت‌ها و مسئولین نظام نیز، شاهد چرخش‌های فراوان بوده است که برای مثال نوع تعامل جریان‌های سیاسی و رسانه‌ها با آقایان هاشمی رفسنجانی، هاشمی شاهرودی و محمود احمدی‌نژاد در نوع خود جالب و عبرت‌آموز است.

از یاد نبرده‌ایم که در انتخابات مجلس ششم رسانه‌های دوم خردادی، هاشمی را «مظهر اختناق، سرکوبگر آزادی و مخالف اصلاحات» معرفی می‌کردند و همین رسانه‌ها در یک هفته مانده به سوم تیر، فریاد می‌زدند که برای «جلوگیری از خفقان» به هاشمی رای دهیم و هاشمی را مظهر «آزادی» و «اصلاحات» معرفی نمودند و مردم حیران که این جماعت چقدر راحت «نان به نرخ روز» می‌خورند و گذشته خود را انکار می‌نمایند.

همچنان از یاد نبرده‌ایم که همین رسانه‌ها، در سالهای نخستین ریاست آیت‌ا... شاهرودی در دستگاه قضا، ایشان را با شدیدترین حملات رسانه‌ای مواجه ساخته‌اند و حتی ایشان را «هاشمی عراقی» نامیدند و... اما باز هم چرخشی دیگر، در ماه‌های اخیر همان رسانه‌ها، آیت‌الله شاهرودی را آن‌چنان می‌ستایند که گویی گذشته خود را فراموش کرده‌اند، امروز آنها رئیس قوه‌ قضائیه را مدافع «اقتصاد باز» و «سرمایه‌داری» می‌نامند و در مجلات و روزنامه‌هایشان دائما ایشان را مورد تمجید قرار می‌دهند، چرا که امروز منافع و مصلحت اینگونه اقتضاء می‌کند... و البته مواضع اخیر آقایان هاشمی رفسنجانی و هاشمی شاهرودی در این سالها، در این چرخش رسانه‌ها بی‌تاثیر نبوده است.

و اما در خصوص تعامل احزاب با آقای احمدی‌نژاد، نیازی به بازگشت تاریخی زیادی نیست. حافظه کوتاه‌مدت مردم هم می‌تواند به یاد آورد که چگونه همه احزاب سیاسی از چپ و راست و اصولگرا و میانه‌ و... ایشان را در برابر انبوهی از اتهامات رها کرده بودند و تنها برخی از نخبگان و قاطبه مردم بودند که احمدی‌نژاد را در برابر احزاب پیروز کردند. اما باز هم برخی مصلحت‌پرستان قدرت‌طلب با چرخشی عجیب از فردای سوم تیر اعلام کردند که ما از اول هم احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور می‌دانستیم و حتی قبل از آغاز شهردار شدن ایشان، نظر ما بر ریاست جمهوری ایشان بود.» و باز هم «نان به نرخ روز خورها» آمدند و حالا باید از روی «مصلحت» «عدالتخواه و ساده‌زیست» می‌شدند! و از «محافظه‌کاری» به «اصولگرایی و عدالتخواهی» چرخش می‌کردند و البته شد آنچه شد... و طرفداران «اقتصاد بازار» حالا باید به تبع دولت عدالتخواه از «عدالت و مستضعفین» سخن می‌گفتند تا دستشان از قدرت کوتاه نماند.

نکته پایانی اینکه، در میان دولت‌های پس از جنگ، بدون شک مکتبی‌ترین و ایدئولوژیک‌ترین دولت منتخب، دولت نهم بوده است و در راس آن رئیس‌جمهوری که به واقع به آرمان‌های انقلاب اسلامی نظیر «عدالتخواهی»، «مبارزه با استکبار و ظلم»، «معنویت‌گرایی» و «خدمت به محرومین» معتقد است و البته در این مسیر پرپیچ‌ و خم دارای نقاط ضعف و نقایصی نیز هست که باید با توجه به انتقادات دلسوزانه آنها را اصلاح کند.

مهم این است که این‌بار مردم در انتخابشان اسیر بازی‌های سیاسی چپ و راست نشدند و البته امیدوارند دولت منتخبشان نیز گرفتار باج‌خواهی احزاب «مصلحت‌گرا» نگردد. مردم امیدوارند، آنهایی که «قدرت» را برای «اجرای عدالتی» می‌خواهند حکومت کنند و از دولت می‌خواهند به آنهایی که «شعار عدالت» را برای «قدرت» و «قدرت» را برای «ثروت» می‌خواهند اجازه نفوذ در حاکمیت ندهد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات