صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت مخاطبین
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۷  ، 
کد خبر : ۳۲۳۸۵۲

چرا نرخ رشد جمعیت کاهش یافته است؟

مجموعه‌ای از عوامل

به نظر می‌رسد اکثر کشورها در حال مواجه شدن با مسئله پیری جمعیت هستند؛ زیرا برخلاف گذشته باروری کاهش پیدا کرده است. کشورهایی مثل ژاپن زودتر از ما به سن پیری جمعیت رسیده‌اند و ما دیرتر به این مسئله می‌رسیم. در حال حاضر میزان افراد 65 سال به بالا در کشور ما حدود 7 درصد است، در حالی که میزان این افراد در ژاپن بالای 20 درصد است؛ بنابراین ما نیز حدود 20 الی 30 سال دیگر به آن نقطه خواهیم رسید. پیامدهای پیری جمعیت به این دلیل است که به سبب زیاد بودن تعداد افراد سالمند در یک کشور، بار اقتصادی بر جامعه زیاد می‌شود. برای نمونه دولت باید به این گروه از افراد خدمت‌رسانی کند؛ چرا که سالمندان به بیماری‌های مزمنی مبتلا می‌شوند که هزینه‌های درمانی بسیاری هم دارند؛ اما الزاما اینطور نیست که این موضوع برای تمام جمعیت سالمندان اتفاق بیفتد؛ اگر سالمندان افراد توانمندی باشند و از گذشته و جوانی پس‌انداز کرده باشند، شاید برای دولت‌ها مشکلات زیادی ایجاد نشود؛ اما این موضوع در کشور ما صدق نمی‌کند و سالمندان کشور ما غالبا روستایی هستند یا قبلا شغل خوب یا پس‌انداز مناسبی نداشته‌اند؛ بنابراین از نظر اقتصادی برای دولت مشکل ایجاد می‌شود. از لحاظ فرهنگی نیز معتقد هستند اگر جمعیت سالمندان زیاد شود، افکار و ایده‌های سالمندی در جامعه بیشتر حاکم می‌شود؛ چراکه سالمندان انسان‌های محافظه‌کارتری هستند و ممکن است جامعه حالت محافظه‌کارانه‌تری پیدا کند.کشوری مثل ژاپن که کشوری پیشرفته است و سالمندان زیادی دارد، مشکل خاصی از این نظر ندارد؛ در واقع این موضوع بستگی به وضعیت هر کشور دارد. این مسئله برای کشور ما تبعات بیشتری دارد؛ چرا که ما مثل آنها سابقه توسعه‌ای نداریم. اگر بخواهیم از منظر امنیتی به سالمند شدن کشور نگاه کنیم، ممکن است نیروی کار و توان اقتصادی کم شود و کشور با بحران مواجه شود و نهایتا مجبور به وارد کردن نیروی کار از کشور دیگری شود؛ برای نمونه کارگران افغانستانی که در ایران کار می‌کنند، می‌توانند مشکل‌ساز باشند؛ چراکه ممکن است انطباق مناسبی با جامعه نداشته باشند. اگر جامعه به اندازه کافی نیروی کار داشته باشد، ممکن است کشور به ورود تبعه دیگر کشورها نیاز نداشته باشد. در حال حاضر کاهش جمعیت به دلیل کم شدن زاد و ولد است؛ چراکه تمایل انسان‌ها به زاد و ولد کم شده است و عوامل مختلفی موجب این موضوع شده‌اند. در ایران به دلیل شرایط اقتصادی و بیکاری، جوان‌ها نمی‌توانند تشکیل زندگی دهند؛ بنابراین فرزندآوری کمتر از قبل می‌شود. یکی از راهکارهای دولت باید این باشد که شرایط اقتصادی را بهبود دهد و افراد بیشتری دارای شغل شوند و پس‌انداز بهتری داشته باشند که در این صورت تمایل به ازدواج و درنتیجه فرزندآوری بیشتر می‌شود.بعد دیگر این قضیه، بحث اجتماعی و فرهنگی است؛ الان شرایطی در همه دنیا حاکم است که انسان‌ها از زندگی اجتماعی‌گریزان هستند و نمی‌خواهند ازدواج کنند، حتی افراد ثروتمند و کسانی که وضع اقصادی خوبی دارند، ازدواج نمی‌کنند؛ همه اینها ریشه‌های فرهنگی، ایده‌ای و عقیده‌ای دارد که فردگرایی در انسان‌ها زیاد شده است؛ در حالی که انسان‌ها در گذشته بیشتر درگیر اجتماعی شدن بودند. با توجه به  فردگرایی انسان‌ها، آنها دیگر دوست ندارند ازدواج کنند یا بچه بیاورند که باید این مسائل از نظر فرهنگی تقویت شوند. در این صورت هم والدین و هم فرزندان نفع می‌برند؛ از این‌رو این کار نیاز به مطالعات روانشناسی دارد که انسان‌ها به زندگی علاقه‌مند شوند. در کشور ژاپن با وجود شرایط اقتصادی خوب، تمایل به ازدواج کم شده است، در حالی مشکلات اقتصادی ایران را ندارند؛ همه این مسائل ریشه‌های فرهنگی دارند که باید بتوان با برنامه‌ریزی، زندگی اجتماعی را تقویت کرد. دولت می‌تواند راهکارهایی را ارائه دهد و دستگاه‌های فرهنگی باید انسان‌ها را به زندگی امیدوار کنند که در درازمدت انجام‌شدنی است، هر چند سخت باشد.همانطور که گفتم، برخی انسان‌ها نمی‌خواهند ازدواج کنند یا اگر هم بخواهند، دیر ازدواج می‌کنند که همین دیر ازدواج کردن،‌ موجب بروز مشکلاتی می‌شود. در گذشته میانگین سن ازدواج کمتر از الان بود که عوامل مختلفی در این زمینه وجود دارد؛ برای نمونه در قدیم کمتر دختری درس می‌خواند و به دلیل درس خواندن و تحصیلات بالاتر از ازدواج سر باز نمی‌زد، اما الان اینطور نیست و دخترها بعد از درس خواندن به دنبال پیدا کردن کار هستند و بعد از آن به ازدواج فکر می‌کنند. همچنین تمایل به زندگی جمعی نیز کم شده و همگی این مسائل موجب شده سن ازدواج بالاتر رود و وقتی خانم‌ها دیر ازدواج می‌کنند، توانایی باروری کم می‌شود که باید به دنبال درمان ناباروری بروند. همه این مسائل دست به دست هم داده‌اند تا حتی اگر ازدواج هم زیاد شود، زوجین تمایل کمتری به فرزندآوری داشته باشند. در این زمینه باید راهکارهای تحکیم خانواده اصلاح شود. در حال حاضر میزان طلاق افزایش یافته که یکی از دلایل آن کم شدن قبح این کار است، حتی گاهی برای آن جشن می‌گیرند؛ از این‌رو باید در این زمینه کارهای فرهنگی انجام شود. در هر حال افزایش سن ازدواج منجر به کاهش جمعیت می‌شود، در نتیجه باید در سنین مناسب ازدواج کرد.  مشکل دیگری که در کاهش فرزندآوری در کشور ما مؤثر است، شاغل بودن بانوان است؛ در کشورهای دیگر نیز خانم‌ها شاغل هستند، اما در کشور ما به دلیل نبودن سیستم‌های حمایتی و مهدهای کودک مناسب و قوی، تمایل به فرزندآوری کمتر می‌شود، در حالی که به طور ذاتی همه، به ویژه خانم‌ها دوست دارند فرزند داشته باشند. این نکته را باید یادآور شد که میزان زنان شاغل 15 درصد است، در حالی که در کشورهای دیگر بالاتر از 40 درصد است؛ بنابراین اشتغال زنان در کشورهای دیگر خیلی روی کاهش جمعیت مؤثر نیست. کاهش جمعیت بیشتر به دلیل داشتن همان ایده‌های جدید است؛ برای نمونه می‌گویند می‌خواهیم به تعالی برسیم؛ یعنی خودگرایی افزایش پیدا کرده است که این موضوع باید از طریق راهکارهایی کمتر شود. در کشور ما علاوه بر موضوعات مطرح‌شده، موضوع اثرگذار دیگر بحث مساوات در خانواده است؛ از لحاظ سنتی شوهر کمتر به خانم خود در خانه کمک می‌کند و خانم شاغل علاوه بر خانه‌داری و بچه‌داری، باید بیرون از منزل هم کار کند که این سیستم‌ها نیز باید تغییر کنند و مشارکت مردان بیشتر شود تا امیدواری زن‌ها نیز بالا برود. کشورهای دیگر مثل نروژ از این سیستم‌ها استفاده کرده‌اند و مردان را در امر خانه‌داری دخیل کرده‌اند؛ بنابراین زن‌ها فراغت بیشتری پیدا کرده‌اند و از این طریق توانسته‌اند میزان باروری را افزایش دهند. ما هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم، اما کمی سخت است. در ایران خانمی که شاغل است، اگر بعد از مرخصی زایمان دو روز دیرتر سر کار خود برود، ممکن است اخراج شود که این موضوع باید از لحاظ قانونی و عرفی اصلاح شود؛ نباید اینطور باشد که یک سازمان این موضوع را رعایت کند و سازمان دیگر نه؛ باید بتوان از این طریق امیدواری را در خانواده‌ها بیشتر کرد؛ بنابراین برای ثبات و افزایش جمعیت باید همه کمک کنند و دولت باید سیستم‌های رفاهی را افزایش دهد. قبلا گفته شده بود به ازای تولد هر فرزند، ‌یک میلیون تومان به خانواده می‌دهند که راهکار خوبی بود. دولت باید بتواند از هر طریقی مثل دادن پول، مرخصی بیشتر و... خانواده‌ها را به داشتن فرزند تشویق کند. یکی از نکات قابل توجه این است که همه باید بدانند داشتن فرزند خوب است و در سالمندی در بهبود کیفیت زندگی والدین مؤثر است. والدین حتی با یک تماس فرزند خود خوشحال می‌شوند که این در تقویت وضعیت روحی و روانی مؤثر است؛ بنابراین خانواده‌ها حداقل باید دو فرزند داشته باشند؛ البته نمی‌توان اجبار کرد و باید از طریق راه‌های غیرمستقیم زوجین را تشویق به فرزندآوری کرد و دولت هم از هر طریقی که می‌تواند والدین را حمایت کند که البته نیازمند همگام بودن این موضوع با توان اقتصادی کشور است

حسین محمودیان

 

باورهای غلط ذهنی

یکی از مشکلاتی که در بحث کاهش جمعیت قابل مشاهده است، ازدواج نکردن جوان‌هاست. به نظر می‌رسد یک مشکل عمده فرهنگی در حوزه تشکیل خانواده و ازدواج به وجود آمده است.

به عبارتی باور ذهنی اشتباهی بین افراد جامعه ایجاد شده است که اگر ازدواج کنند، ممکن است به اختلافات شدید و طلاق منجر شود، یا از یکدیگر توقعات غیرمعقول دارند؛ علاوه بر این مسائل فرهنگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیز همگی دست به دست هم داده‌اند تا جوان‌های جامعه امروز انگیزه‌ای برای ازدواج نداشته باشند.

  یکی از موانع ازدواج اقتصاد و مسکن است؛ اما اگر واقعا کسی بخواهد از روی علاقه ازدواج کند، نگاهی به این موارد ندارد؛ اما چون برخی باورهای غلط در ذهن جوان‌های جامعه شکل گرفته است که اگر ازدواج کنید، ممکن است به دعوا یا خیانت منجر شود، یا اینکه دچار مشکلات اقتصادی می‌شوید، ازدواج‌ها کمتر شده است؛ بنابراین همه باید در کنار هم و با کمک یکدیگر ریشه مشکل تولید مثل و جمعیت را که ازدواج است، حل و موانع آن را برطرف کنیم. در واقع انگیزه ازدواج در جامعه از بین رفته است؛ برای نمونه بر اساس آمار ارائه شده سال 1394 در استان همدان، 43 هزار جوان بالای 30 سال داشتیم که ازدواج نکرده بودند؛ وقتی به این مباحث ورود کردیم، متوجه شدیم قبل از مسائل اقتصادی و مسکن، مباحث فرهنگی و باورهای اشتباهی مطرح بوده که در ذهن جوان‌ها شکل گرفته است.

مباحث فرهنگی نیاز به قانون و نظارت ندارد و باید کاری کرد انگیزه ازدواج در جوان‌ها زیاد شود و باورهای غلط در ذهن آنها از بین برود که برای این امر باید متخصصان جامعه، از جمله جامعه‌شناس‌ها، روانشناس‌ها و جمعیت‌شناس‌ها ورود پیدا کنند و اعتقادهای گذشته را که ضعیف شده است،‌ تقویت کنند

واضح است وقتی ازدواج صورت نمی‌گیرد، جمعیت کاهش پیدا می‌کند؛ البته نکته دیگری که آن هم ریشه فرهنگی دارد، این است که وقتی ازدواجی انجام می‌شود، به دلیل شبهاتی که بین زوجین وجود دارد و با کوچک‌ترین مسئله‌ای نسبت به یکدیگر سوءظن پیدا می‌کنند، انگیزه‌ای برای فرزندآوری نمی‌مانند؛ پس نتیجه می‌گیریم بسیاری از مشکلات مربوط به جمعیت، فرهنگی است که اثر خود را در کاهش آن گذاشته است.

یکی از مسائلی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند، همین بحث افزایش جمعیت است که باید هیئت‌رئیسه مجلس این موضوع را در اولویت‌ها و دستورکارهای خود قرار دهد

حسن لطفی

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات