تأثیر روانی انتخابات آمریکا در دوره اخیر در کشور ما بیسابقه بود؛ از جمله دلایل آن هم امیدافزایی برخی برای رفتن «ترامپ» و آمدن «بایدن» بود که از همین ابتدا مشخص است این تصور هم مانند بسیاری تصورات قبلی از آمریکا اشتباه بوده و نوعی خانه ساختن روی آب است. اما ترامپ چه کرد و بایدن چه در سر دارد؟
همانطور که میدانید نظام سلطه در جهان قواعدی را طراحی کرده که در آن جنگ داخلی و خارجی، شرارت، فساد، پلیدی، خیانت در کشورها، خیانت کشورها به یکدیگر و هزاران سیستم فاسد دیگر جزء زندگی روزمره انسانها شده است و سرمنشأ تمام این فسادها آمریکاست. اینکه امام خمینی(ره) بدترین و کوبندهترین عبارات را در مورد آمریکا به کار میبردند، به همین دلیل است. دولتمردان آمریکا با بههم ریختن نظم جهان و ایجاد آشوب، فتنه و شرارت میخواهند منافع مادی خود را تأمین کنند و مدام به اشغالگری و جنگ و ترور متوسل میشوند تا کشورها را به ضعف بکشانند و خودشان قدرت اول دنیا باشند. تفاوت ترامپ با رؤسایجمهور قبلی در این بود که با جنگ نمیخواست این راه را برود. او نظم معنوی و فکری جهان را به هم ریخت تا به هدفش برسد؛ طرحی مزورانه و مکارانه که کمتر کسی میتوانست به آن پی ببرد. جلسات مخفیانه بیسابقه در دولت ترامپ به مذاکرات متعدد با کشورهای جهان به ترامپ فرصت میداد که همه را با هم دشمن کند و آنها را به جان هم بیندازد و در این ایجاد اختلاف همان برنامه همیشگی ایالات متحده را پیاده کند. ترامپ برعکس رفتارها و سخنانش که آشکارا بود و همه میفهمیدند که نمیفهمد در این روند موذیانه، تبادلات فکری اختلافبرانگیز را افشا نمیکرد تا کسی دست او را نخواند. او نظم خود را برای بینظم کردن جهان داشت. از جنگ دوری میکرد؛ اما ترور بزرگترین رابط صلح در منطقه را در دستور قرار داد و انجامش داد. به عبارتی ترامپ مهرههایی را که میتوانند اختلافات را به دوستی و وحدت تبدیل کنند، حذف میکند تا کسی مانند سردار سلیمانی نتواند از این کشور به آن کشور برود و آنها را برای مقابله با آمریکا یا استقلال و استقامت متحد کند؛ پس کسی نمیتواند ترامپ را ضدجنگ و ضدسلطهگری قلمداد کند.
ترامپ و ایران
ترامپ بهجای جنگ با ایران تحریمها را افزایش داد، در فروش نفت اخلال ایجاد کرد و از همه مهمتر ایرانهراسی در منطقه و جهان را گسترش داد. ترامپ برعکس دولتهای قبل که سربازان آمریکایی را به غرب آسیا میفرستادند و در حد مخارج نیروهایشان و بهرهبرداری از چاههای نفت بسنده میکردند، زیادهخواهی زایدالوصفی راه انداخت و با گاو شیرده خواندن عربستان خرج حمایتش را بیشتر از آنچه که هست، بالا برد و فاکتورهای متعددی برای آنها ارسال کرد. ترامپ با خارج شدن از برجام هر تعهدی را از روی دوش خود برداشت. او بدون آنکه متعهد به اجرای تعهدات برجامی باشد، با روشهایی که گفته شد از اجرای آن از سوی اروپا هم جلوگیری کرد. البته این خروج خواست واقعی اروپا هم بود. ترامپ در ادامه برنامه خودش و در پی همان مذاکرات متعدد مخفیانه و با ایرانهراسی کشور عربی را به صلح با رژیم غاصب صهیونیستی ترغیب کرد و امتیازاتی هم برای آنان قائل شد.ترامپ با جدیت به دنبال تضعیف ایران از نظر اقتصادی و سیاسی بود. اگر میتوانست نمیگذاشت یک دلار به داخل ایران راه پیدا کند. او در هر جریانی میخواست دست ایران را خالی بگذارد. در مبارزه با داعش خود را جلو انداخت تا بگوید ما بودیم که حساب داعش را رسیدیم، نه ایران و دامنه نفوذ آن. با این برنامه قصد داشت قدرت معنوی ایران را هم از بین ببرد. مطمئناً دشمنیاش با سردار شهید سلیمانی به همین موضوع برمیگشت. او در این رقابت قهرمان مبارزه با داعش و نابودکننده آن شد، نه ترامپ.
ترامپ و جهان
ترامپ برنامههای زیادی برای کشورش داشت؛ اما بهدلیل اینکه میخواست فقط خودش قهرمان موفقیتهای ذهنیاش شود، کسی را در کنار خود تحمل نمیکرد. اما مشکل ترامپ تنها این نبود، بلکه او با رفتارهایش در حال منزوی کردن ایالات متحده بود؛ موضوعی که دیگر مقامات آمریکایی آن را نمیخواستند. ترامپ به زعم خودش باید آمریکا را از حضور افراد غیر سودمند، پابرهنهها و دردسرسازان خالی میکرد. پس با شهروندان کشورهای عقب نگه داشته شده، به ویژه مکزیک درافتاد و دیواری نامرئی میان آمریکا و آنان کشید. بزرگان آمریکا این رفتار ترامپ را تنزل جایگاه ایالات متحده میدانستند و به شدت با او میجنگیدند تا ترامپ آمریکا را به جزیرهای محصور شده به وسیله همین دیوارهای مرئی و نامرئی تبدیل نکند؛ اما ترامپ ابرقدرت بودن را در ازای پول بیشتر و اطاعت بیشتر از کشورهای جهان میخواست. او در ازای کمترین پول بیشترین اطاعت را میخواست، اصرار به حمایت سازمانها در خود احساس نمیکرد. رفاقت مثالزدنی ترامپ و نتانیاهو هم قابل انکار نیست. او خدمات بدون منتی برای رژیم صهیونیستی داشت؛ از جمله اینکه سفارت خود را از تلآویو به بیتالمقدس منتقل کرد، کمک مالی به سازمان ملل برای حمایت از آوارگان فلسطینی را قطع کرد و بلندیهای جولان را تحت حاکمیت اسرائیل به رسمیت شناخت و همانطور که گفته شد کشورهای عربی را یک به یک به معامله با رژیم غاصب فرستاد. خصوصیت منحصر به فرد ترامپ این بود که با کشورهای جهان دوست بود و همزمان با گروههای مخالف هم رابطه داشت. او این کار را زرنگی میدانست و کشورهای جهان آن را خیانت معنا میکردند. برای این کار از رشوه و شنود تلفن رؤسایجمهور کشورهای دیگر گرفته تا مذاکره مستقیم با گروههای مخالف و تندرو و تکفیری را در برنامه داشت. ترامپ برای کسی دوست نبود، اما دشمن بسیار خوبی بود و به همین دلیل چهرهای وحشتناک از خود نشان داد. ترامپ هر کسی را که در سر راه خود میدید، با روشهای مختلف تضعیف میکرد تا توان مخالفت با او و برخاستن علیه او را نداشته باشد و اگر نفعی در او میدید، رهایش نمیکرد. او با همین روحیه با کشورهای اروپایی برخورد میکرد و اینکار سران کشورهای اروپایی را زجر میداد. ترامپ با همه کشورها، افراد، سازمانها، نهادها، پیماننامهها و معاهدات همین رفتار را داشت و تا حس میکرد منفعت و اطاعت کمی از آنها دارد فوراً دورشان میانداخت.
بداقبالیهای ترامپ
رئیسجمهور آمریکا بدشانسیهایی هم آورد که مهمترین آن همراهی نکردن کامل اروپا با او بود. برای نمونه، کشورهای مخالف را تحریم میکرد و اگر کسی با آن کشور ارتباط میگرفت، با هماهنگی اروپا او را به خاک سیاه مینشاند. شاید بپرسید چرا اروپا همکاری نکرد؟ پاسخ واضح است، اولاً او دوست خائنی بود؛ ثانیاً اروپا آمریکایی با قدرت مطلقه و افسانهای را به ضرر خودشان میداند؛ زیرا هرچه قدرت آمریکا بیشتر شود، راحتتر میتواند کشورهای کوچک اروپایی را به زمین گرم بزند. همانطور که گفته شد ترامپ دچار مشکلاتی شد که نتوانست برنامههای خود را پیاده کند. ورود کرونا، گافهای متعددی که داشت، همراهی نکردن اروپا، همراهی نکردن پارلمان آمریکا در بسیاری از برنامههایش، مشکلات داخلی رژیم صهیونیستی و سرگرم شدن نتانیاهو، فنون بدلی که ایران در مقابلش داشت و استقامتی که به خرج میداد، عادت دموکراتها به نظم قبلی، فقدان وجههای آبرومند و محترم، گاف عربستان در موضوع خاشقچی، کشته شدن جرج فلوید و اعتراضات گسترده در آمریکا و... از مشکلات اصلی ترامپ برای ایجاد امپراتوری آمریکا بود. آنچه مسلم است، همه کشورها، از جمله اروپا منتظر بودند که ترامپ برود، چون او همه چیز را برای خود میخواست و این برای کشورهای جهان قابل تحمل نبود. هرچند او اعتقاد دارد با این روش میتواند آمریکا را به ثروت و عظمت برساند، ولی امکان داشت اخلاق تند و لهجه صریحش کبریتی شود بر آبروی پوشالی آمریکا. شاید بسیاری از کارهای ترامپ در طول این چهار سال را از قلم انداخته باشیم، اما در معرفی روش او و برنامه او شکی نداریم. پس اینکه میگوییم اگر ترامپ میماند جهان را برده خود میکرد و بدترین آسیبها را به جهان میزد، بیراه نگفتهایم.
جالب آنکه خواسته دموکراتها نیز برده کردن جهان است، اما آنها میخواهند پلیس خوب باشند. آنچه فعلا باید در دستور کار ما باشد، نحوه دفع حملههای بایدن است؛ زیرا او با نگاه به برخی روشهای ترامپ در حال رفتن در همین راه است؛ البته با حیله و مکر و در نهایت ریاکاری. بایدن در جدیدترین اظهارات خود مدعی شد: «ایران میداند که آمریکا همیشه گزینه بازگردانی تحریمها را دارد. اگر ایران به یک بمب هستهای دست پیدا کند، فشار زیادی بر سعودیها، ترکیه، مصر و دیگران اعمال میکند.» این سخن به زبان ساده، یعنی کشورهای ترکیه و مصر و عربستان اگر امنیت میخواهید باید خرج کنید و همراه ما باشید. مسلماً بایدن از ترامپیست شدن فرار میکند تا وجهه خود را از دست ندهد. او روشش را برخلاف ترامپ بر رفاقت میچیند و در همان رفاقت خیانت میکند، پس روش مواجهه با او باید متفاوت باشد.
نکته جالب این است که ترامپ با این حجم از تکبر و غرور و تبحر در فشار به ایران و مخالفانش در جهان، برای مذاکره با ایران التماس میکرد؛ زیرا یک نفر در ایران توانسته بود با سیاستورزی و عقلانیتی مثالزدنی این فرد شرور را رام خود کند، پوزهاش را به خاک بمالد، تحقیرش کند، اوضاع داخل و خارج ایران را کنترل کند، از افراط و تفریط جلوگیری کند و خط بطلانی بر نقشههای ترامپ و تیمش بکشد. نام این فرد آیت الله العظمی خامنه ای است...