صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۵  ، 
کد خبر : ۳۳۰۹۸۸
مفهوم و گونه‌شناسی تحول و تأثیر مشارکت گسترده مردم در روند تکاملی آن

انتخابات و مسئله تحول

پایگاه بصیرت / مصطفی قربانی

تحول، تحول‌گرایی و تحول‌آفرینی موضوعی است که هم بنا به طبع انسان مطلوب بوده و هم به اقتضای شرایط و مختصات حال حاضر کشور ضرورت آن احساس می‌شود. با این حال، یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در ارتباط با موضوع تحول، کیفیت و سمت و سوی آن است؛ زیرا در حالی که همه‌ سلایق و دیدگاه‌ها بر ضرورت ایجاد تحول در کشور اذعان دارند، اما در مورد کیفیت و مختصات تحول اختلاف‌نظر وجود دارد؛ برخی تحول را در گرو عدول از آرمان‌های انقلاب و نظام معنا می‌کنند و برخی دیگر، اتفاقاً ایجاد تحول را منوط به تمسک و پایبندی به اصول، آرمان‌ها، ارزش‌ها و شیوه‌های انقلابی می‌دانند. همین امر سبب شده که در تشخیص کانون منازعه بر سر تحول و چگونگی آن نیز اختلاف‌نظر ایجاد شود؛ برخی تحقق تحول را در پذیرش تغییرات رفتاری و سیاستی نظام جست‌وجو می‌کنند و برخی دیگر در چابک‌سازی و کارآمدسازی دولت و دستگاه‌های اجرایی. این در حالی است که حداقل بنا به سه دلیل اساسی؛ یعنی جبران کمبودها و نواقص موجود، شکوفایی ظرفیت‌ها و استفاده بهینه از فرصت‌ها و تداوم حرکت تکاملی انقلاب اسلامی، ایجاد تحول در کشور ضروری به نظر می‌رسد.

 

گونه‌شناسی تحول‌خواهی

تحول آنگونه که در کتب لغت معنا شده و موردنظر رهبر معظم انقلاب نیز هست، به معنای تغییر رو به تکامل است؛ یعنی بهتر شدن، متعالی‌تر شدن و... . معظم‌له در تعریف تحول می‌فرمایند: «مقصود ما از تحوّل، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همه‌ی بخش‌های اداری کشور و بخش‌های حکمرانی کشور و همچنین در بخش‌هایی از سبک زندگی عمومی و به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روش‌ها و کارکردها.»(21/2/1400) ایشان همچنین درباره‌ برداشت‌های غلط از تحول می‌فرمایند: «خیلی‌ها در دنیا هم وقتی راجع به ما صحبت می‌کنند، بحث تحوّل را مطرح می‌کنند؛ در داخل کشور هم بعضی‌ها که گرایش‌های بیشتر غربی و میل به شیوه‌های غربی و مفاهیم غربی دارند، بحث از تحوّل می‌کنند، منتها آن تحوّلی که موردنظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است؛ یعنی در واقع به یک معنا ارتجاع؛ یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را می‌خواهند نفی کنند. می‌بینیم در اظهاراتی که در باب تحوّل می‌کنند، راجع به عادّی‌سازی، یعنی به هنجارِ جهانی نزدیک شدن کشور و انقلاب، بیشتر تحریض می‌کنند و تحریص می‌کنند. درواقع حرف ما، مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است؛ مراد آنها از تحوّل، تحوّل برای نفی انقلاب و نفی مبانی انقلاب است، مراد آنها نزدیک شدن به هنجارهای نظام سلطه است. تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوه‌های نو و با نوآوری و ابتکار.»(21/2/1400) بنابراین در ارتباط با مقوله‌ تحول می‌توان از دو نوع دیدگاه سخن گفت که عبارتند از: تحول ارتجاعی: این نوع تحول عبارت است از روی‌گردانی و عدول از ارزش‌ها، آرمان‌ها و شیوه‌های انقلابی و تلاش برای عرفی شدن و هضم در نظام جهانی. به زبان ساده‌تر، تحول موردنظر در اینجا، بازگشت به گذشته است. مسلم است که این نوع تحولی، تحول منفی است. طرفداران این نوع تحول در ایران، همانگونه که رهبری معظم انقلاب اشاره کردند، غرب‌گرایان وطنی هستند که خواهان ایدئولوژی‌زدایی از سیاست‌ها و فرآیندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نظام و تطبیق با استانداردهای به اصطلاح جهانی هستند. به طور دقیق‌تر باید گفت، تحول مدنظر اینها با عدول از ارزش‌ها و داعیه‌های انقلاب اسلامی می‌گذرد.   تحول انقلابی(تکاملی): رویکرد و نگاه حاکم بر این نوع تحول، آرمان‌گرایی واقع‌بینانه است و عبارت است از تلاش برای رفع آسیب‌ها، ضعف‌ها و مشکلات بدون عدول از آرمان‌های انقلابی. دراقع، در اینجا تحول با تمسک و تعصب به آرمان‌های انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها، روش‌ها و... امکان‌پذیر است.

 

حوزه‌های تحول

حوزه‌های نیازمند به تحول، حوزه‌هایی هستند که هم‌اکنون در آنها چالش و ضعف وجود دارد و نقطه‌ آسیب‌پذیری برای کشور و نظام هستند. مطابق با فرموده‌ رهبر معظم انقلاب، به ویژه در بیانیه‌ گام دوم انقلاب و بیانات اخیرشان در ارتباط تصویری با دانشجویان(21/2/1400) مهم‌ترین این حوزه‌ها عبارتند از: حوزه‌های حکمرانی، مدیریّت کشور و سبک زندگی مردم. به طور دقیق‌تر باید گفت، معظم‌له در بیانیه‌ گام دوم از هفت سرفصل اساسی نام می‌برند که به توجه بیشتر در گام دوم انقلاب اسلامی نیاز دارند: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی. این حوزه‌های هفت‌گانه را می‌توان حوزه‌های نیاز به تحول دانست.

 

انتخابات چگونه به تحول کمک می‌کند؟

با دقت در جنس و ماهیت حوزه‌های نیازمند تحول، متوجه می‌شویم که عمده‌ آنها ماهیت اجرایی و عملی دارند؛ یعنی مربوط به حوزه‌هایی هستند که کیفیت اداره و اجرای آنها به طور مستقیم متأثر از کیفیت رأی مردم است. به عبارت دقیق‌تر، ماهیت چالش‌ها و مسائل، مدیریتی‌ـ اجرایی است و تحقق تحول در آنها نیازمند تحول سیاست‌گذاری و اجراست؛ موضوعی که مهم‌ترین بستر شکل‌گیری آن، انتخابات است. درواقع، اگر قرار باشد تحولی در نظام سیاست‌گذاری، مدیریتی و اجرایی کشور صورت بگیرد، در گام اول باید در فرآیند و نتیجه‌ انتخابات، با تحول و جابه‌جایی سیاست‌گذاران کلان کشور و مدیران اجرایی، زمینه برای این تحولات فراهم شود؛ زیرا تا مدیران تحول‌آفرین روی کار نیایند، تحقق تحول در زمینه‌های مذکور امکان‌ناپذیر خواهد بود.  سؤالی که در این میان مطرح می‌شود، این است که در فرآیند انتخابات چگونه می‌توان به وقوع این تحولات کمک کرد؟ به عبارت دیگر، انتخابات باید چگونه باشد که ماحصل آن، ایجاد تحول باشد؟ به طور خلاصه، انتخابات باید حداقل حاوی دو خصیصه‌ مهم باشد؛ اول همراه با مشارکت پرشور و حداکثری باشد و دوم منجر به انتخاب اصلح شود؛ زیرا فرد اصلح بالذات تحول‌خواه و تحول‌آفرین است و در این میان، مشارکت حداکثری به فرد اصلح منتخب، پشتوانه و قدرت لازم را برای انجام امور تحولی اعطا می‌کند. به بیان دیگر، مشارکت حداکثری در حکم پشتوانه و سرمایه‌ اجتماعی برای فرد اصلح منتخب است. بنابراین، اگر جامعه خواهان تحول و تکامل به معنای حرکت رو به جلو و به منظور حل و رفع مشکلات خود است، لازم است مضاف بر شرکت در انتخابات، از میان کاندیداهای موجود، صالح‌ترین و مطلوب‌ترین فرد (اصلح) را برای اداره امور دولت و کشور انتخاب کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات