صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۱  ، 
کد خبر : ۳۴۱۷۵۸

سیدمحمدکاظم یزدی‌ـ ۵۴ 

پایگاه بصیرت / فتح الله پریشان
در مرور درس‌های مشروطه از بیان رهبر معظم انقلاب به پنج مورد اشاره شد. در ادامه درس‌های دیگر این مقطع مهم و تأثیرگذار در گذشته، حال و آینده ملت ایران را بیان می‎کنیم. 
6ـ مشروطه و فرمول ایرانی عدالت؛ دوران استبداد حکومت قاجار مردم را به جان آورده بود. مردم قیام کردند، دلسوزان جامعه قیام کردند؛ پیشرو آنها هم علمای دین بودند. در نجف، مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیت‎الله آخوند خراسانی؛ در تهران سه نفر عالم بزرگ‌ـ مرحوم شیخ فضل‌الله نوری، مرحوم سیدعبدالله بهبهانی، مرحوم سیدمحمد طباطبایی‌ـ پیشوایان مشروطه بودند. پشتوانه‌ اینها هم دستگاه حوزه‌ علمیه در نجف بود. اینها چه می‌خواستند؟ اینها می‌خواستند که در ایران عدالت برپا شود؛ یعنی استبداد از بین برود. وقتی که جوش و خروش مردم دیده شد، دولت انگلستان که آن وقت در ایران نفوذ بسیار زیادی داشت و از عواملی در میان روشنفکران برخوردار بود، اینها را دید و نسخه‌ خودش را به اینها القا کرد. البته در بین همان دلسوزان هم عده‌ای از روشنفکران بودند. حق آنها نباید ضایع شود؛ لیکن یک عده روشنفکر هم بودند که مزدور و خود فروخته و از عوامل انگلیس محسوب می‌شدند. باری؛ مشروطه، قالب و ترکیب حکومتی انگلیس بود. این روشنفکران به جای اینکه دنبال دستگاه عدالت باشند و یک ترکیب ایرانی و یک فرمول ایرانی برای ایجاد عدالت به وجود آورند، مشروطیت را سر کار آوردند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم که پشت سر علما و به نام دین و با شعار دین‌خواهی بود، بعد از مدت بسیار کوتاهی منتهی به این شد که شیخ فضل‌الله نوری را در تهران به دار کشیدند. اندک زمانی بعد، سیدعبدالله بهبهانی را در خانه‌اش ترور کردند. بعد از آن‌هم سیدمحمد طباطبایی در انزوا و تنهایی از دنیا رفت. مشروطه‌ای که بالاخره منتهی به حکومت رضاخانی شد!
7ـ شکست به خاطر سلب اعتماد متدینان؛ جریان فساد اعم از فسادهای اخلاقی و رواج منکرات تا اقتصادی و اداری و فرهنگی در یک جامعه همانند موریانه پایه‌های مقبولیت و مشروعیت نظام فکری و سیاسی آن را می‌خورد. اما اگر به جد با آن مقابله و مبارزه شود و مردم شاهد آن باشند، ولو کامل هم موفق نشوند، فساد و فاسد نمی‌تواند ریشه بدواند و نظام سیاسی را به چالش بکشد. رهبر معظم انقلاب در این باره به واقعیت تاریخی زمانه مشروطه اشاره دقیقی دارند و می‌فرمایند: «یکی از عواملی که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدینین بعد از مدتی احساس کردند کأنه کار به سمت بی‌دینی پیش می‌رود. ...موجب شد که متدینین و علما که در صفوف اول مبارزه‌ مشروطیت بودند، به تدریج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتی چنین شد، نهضت شکست می‌خورد و مشروطیت شکست خورد. بعد از پانزده، شانزده سال از عمر مشروطیت، دیکتاتورى رضاخانی به وجود آمد. این بسیار عبرت‌انگیز است. رضاخان قلدر و چکمه‌پوش کجا، شعار مشروطیت کجا؛ چقدر اینها با هم فاصله دارند! چرا این‌طور شد؟ چون اطمینان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد؛ کنار نشستند و از صحنه بیرون رفتند. »
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات