تحولات منطقهای که بیشتر در راستای سیاستهای آمریکایی صورت میگرفت، این روزها روند دیگری یافته و برخلاف راهبرد «خاورمیانهای آمریکا» نظم جدیدی به خود گرفته است. احیای روابط ایران با عربستان و وضعیت به هم ریخته رژیم صهیونیستی از مهمترین تحولات و اتفاقات جدید منطقه غرب آسیا به منزله نقطه راهبردی جهان است. رویکرد جدید به شدت موجب سردرگمی و ناراحتی آمریکا شده است؛ به گونهای که «ویلیام برنز» رئیس سازمان سیا که اتفاقاً نقش بسزایی در کسوت معاون وزیر امور خارجه وقت آمریکا در انعقاد توافق هستهای (برجام) در سال 2015 میلادی ایفا کرده است، بهتازگی به ریاض سفر کرده تا نگرانیهای خود و دولت متبوعش را بابت احیای روابط ایران و عربستان سعودی اعلام کند. اینکه چرا آمریکا از روند تغییر سیاست «تنش و آشوب» در منطقه به سمت «صلح و همگرایی» در منطقه غرب آسیا نگران و ناراحت است، نشاندهنده رویکرد واشنگتن نسبت به تحولات بینالمللی است. حرکت منطقه به سمت آرامش و صلح سبب شده است که منافع آمریکا به خطر بیفتد؛ زیرا ایجاد و استمرار آشوبهای منطقهای، در راهبردهای کلان آمریکا در نظام بینالملل ریشه دارد. به همین دلیل منطقه امن خط قرمز آمریکا به شمار میرود. تشکیل گروه تروریستی داعش در سال 2013 میلادی به وسیله دستگاههای امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی با هدف پمپاژ همین خشونت دائمی در منطقه، اساساً به معنای مخالفت آمریکا با آرامش و امنیت در جهان است. از طرفی واکاوی رفتار دولت بایدن نشان میدهد، «بازتولید داعش» در عراق، سوریه و افغانستان در حال پیگیری است و اساس موفقیت آن در نظر غرب نیز، افزایش بستر اختلافات بین کشورها و معرفی جمهوری اسلامی ایران به منزله کشور برهمزننده امنیت منطقه است. در چنین شرایطی، انعقاد توافق اخیر میان تهران و ریاض میتواند عاملی مهمی و بازدارنده در برابر سیاستهای آمریکا باشد. نکته دوم در علل نگرانی آمریکا به نتایج و تأثیر تغییر روندها در منطقه بر رژیم صهیونیستی برمیگردد. به عبارتی، غرب تصور میکرد منطقه به سمت پذیرش رژیم صهیونیستی به منزله عنصر فعال و تأثیرگذار بر منطقه میرود و موجب خروج رژیم صهیونیستی از بحران در سیاست خارجی میشود که عامل تحقق آن هم فاصلهگذاری کشورهای منطقه با ایران بود. نزدیکی تهران و ریاض به معنای تشدید روندها علیه رژیم صهیونیستی خواهد بود و نابودی این رژیم سرعت خواهد گرفت. نکته بعدی در علل نگرانی آمریکا را میتوان به نقش چین اشاره کرد. ورود چینیها به منطقه غرب آسیا و معادلات اقتصادی، امنیتی و سیاسی آن قطعاً پیام بسیار بدی برای کاخ سفید به همراه خواهد داشت. در سالهای اخیر، راهبردنویسان آمریکایی تمرکز ویژهای بر محیط پیرامونی پکن داشتند و تحرکاتی را در تایوان، تبت، هنگ کنگ، دریای چین و شبه جزیره کره با هدف خلق بحرانهای طولانیمدت در این مناطق شکل دادهاند. در مقابل، چین در تلاش است با ورود مؤثر به معادلات منطقه و ایجاد روابط دوجانبه با ایران و اعضای شورای همکاری خلیجفارس و انعقاد توافقات بلندمدت با آنها، قدرت فرامنطقهای خود را به رخ واشنگتن بکشد.