معلم بود
حروف درس الفبای ما معلم بود
تمام صحبت ما یک صدا معلم بود
به روی تخته چوبی همیشه بیپایان
شروع نام خدا بود، تا معلم بود
نگاه روشن دنیای کودکیهایم
به خشم و بوسه مادر و یا معلم بود
خدا به وسعت ایمان به شکل هر واژه
و جمله جمله ایثار، با معلم بود
قسم به نام پیامآوران آگاهی
تمام درد بشر را دوا معلم بود
شکوه صبر و صلابت چو کوه میبارید
سه تیغ مهر و سنگ بلا معلم بود
به دشتهای پر از غنچههای پراحساس
گلی شکفته به نام وفا، معلم بود
به هیچ زندگی و پوچ مرگ، معنا داد
تمام بود و نبود شما معلم بود
به وقت گوش نهادن نشسته شاگردیم
در اوج خستگیش هم به پا معلم بود
هنوز پرسش بیپاسخی که میخواند
معلم عشق خدا یا خدا معلم بود؟
علیرضا الیاسی
شهید مطهر
حکیم و عارف، فرزانه و سخنور بود
ادیب و عالم و روحانیِ مطهر بود
به عرصهگاه مصاف مدامِ باطل و حق
حریم حرمت حق را زعشق، سنگر بود
به ظلمتِ همه جا گیرِ نحس استبداد
به چشم شب زدگان، روشنای اختر بود
به غم گرفته شب پردوامِ سلطهی جهل
نوید آمدن روز را پیمبر بود
درید در شب طاغوتیان حریمِ سکوت
که او به مسلک سازش، همیشه کافر بود
معلمی که عمل را به علم توام داشت
عمل به پیکر علمش یگانه زیور بود
مفسری که قلهی هر مکتبی و هر ایده
ز یُمن منطق کوبندهاش، مسخر بود
مسلحی که زبان و قلم سلاحش بود
چو خامهاش به سر انحراف، خنجر بود
مجاهدی که حیاتش عقیده بود و جهاد
مبارزی که یک تنه از بهر علم لشکر بود
به محو ساحر تحریف و التفاط آمد
عصای موسویش در کف و به کف سر یود
به آن زمان که خوارج به شکل فرقان شد
گلوله آیت شمشیرِ زهر پیکر بود
عجب نبود اگر سوی جاودان بشتافت
که بهر روح بزرگش جهان محقر بود
وضو زخون شدش و رهگذر شد محراب
که عاشقانه ترین دمِ نماز آخر بود
نماز در دل شب با مطهری مانوس
اگر چه بود ولی آن نماز دیگر بود
شهید حق شد و پاداش محسنین این بود
مطهری که حاصل عمرِ عزیز رهبر بود
سیدمحسن مصطفیزاده