صبح صادق >>  دیدگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۱  ، 
کد خبر : ۳۴۶۸۶۵

تجزیه براندازان

رضا پهلوی، شیرین عبادی، نازنین بنیادی، مسیح علی‌نژاد، حامد اسماعیلیون و عبدالله مهتدی، شش فرد امضاکننده این بیانیه بودند. امضاکنندگان این منشور، ملغمه‌ای بودند از پسر شاه مخلوع ایران، یک نویسنده فمنیسم، یک رقاصه کلیپ‌های لس‌آنجلسی، یک مواجب‌بگیر دولت آمریکا، یک سوءاستفاده‌گر از خون همسر و فرزند و همچنین یک تجزیه‌طلبِ حامی ترور[...]
پایگاه بصیرت / حسین چخماقی
حدود 60 روز پیش و در اواخر اسفند ماه سال گذشته، شش نفر از دلقک‌های اپوزیسیون بیانیه‌ای را با عنوان «منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران» منتشر کردند. رضا پهلوی، شیرین عبادی، نازنین بنیادی، مسیح علی‌نژاد، حامد اسماعیلیون و عبدالله مهتدی، شش فرد امضاکننده این بیانیه بودند. امضاکنندگان این منشور، ملغمه‌ای بودند از پسر شاه مخلوع ایران، یک نویسنده فمنیسم، یک رقاصه کلیپ‌های لس‌آنجلسی، یک مواجب‌بگیر دولت آمریکا، یک سوءاستفاده‌گر از خون همسر و فرزند و همچنین یک تجزیه‌طلبِ حامی ترور.  
منشور همبستگی به نوعی خواستار تمرکززدایی از قدرت در ایران با سپردن اختیارات مالی، اداری و سیاست‌گذاری به نهادهای منتخب استانی، شهری و ناحیه‌ای بود. به عبارت دیگر، لیدرهای این جریان ضدایرانی که نام «ائتلاف شتر گاو پلنگ» حقیقتاً برازنده آنهاست، هدف تجزیه‌طلبانه خود را در پوشش تمرکززدایی از قدرت مرکزی مطرح کردند. همچنین «ایجاد فشار بین‌المللی بر جمهوری اسلامی برای لغو احکام دادگاه‌ها و آزادی کلیه زندانیان سیاسی»، «افزودن نام نهادها و مسئولان امنیتی و اطلاعاتی ایران در فهرست تروریست‌ها» و «رایزنی با دولت‌های مختلف برای اخراج سفرای ایران»، سه راهبرد دیگری بود که در این منشور بر آن تأکید شده بود. 
انجام اقدامات پرهزینه برای برگزاری میتینگ‌های سیاسی در شهرهای اروپایی، دریوزگی کردن برای دریافت وقت ملاقات از دولتمردان کشورهای گوناگون و همچنین دیدار با برخی سیاسیون مخالف جمهوری اسلامی با هدف دریافت پول از آنها، از جمله کارهایی بود که امضاکنندگان منشور همبستگی در روزهای نخست انتشار آن انجام می‌دادند؛ روزهایی که رسانه‌های معاند فارسی‌زبان، تریبون خود را به صورت تمام‌وقت در اختیار افراد به اصطلاح کارشناس قرار داده بودند تا از این منشور و مفاد آن حمایت و مردم را نسبت به آن خوشبین کنند.
چند روز پس از انتشار منشور همبستگی و استقبال سرد جریان‌های سیاسی خارج‌نشین و همراهی نکردن مردم داخل کشور با آن، برخی سلبریتی‌های حامی تجزیه ایران، همچون «علی کریمی» و «گلشیفته فراهانی» تلاش کردند با تبلیغ این منشور، حداقل آن چندصد هزار دنبال‌کننده‌ای را که در صفحات مجازی خود دارند، با این بیانیه همراه کنند؛ که البته این حربه هم چاره‌ساز نبود.
لکه فراتر از سیاه این همبستگی نیز سفر رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی بود که اختلاف میان جمع گردآمده در شورای همبستگی را آشکار کرد؛ پهلوی در سفر به تل‌آویو قصد داشت تفاوت خود را با دیگر اعضای شورای همبستگی نشان دهد و جایگاه خود را فراتر از دیگر گروه‌ها و چهره‌های اپوزیسیون بالا بیاورد؛ اما نه تنها نفوذش افزایش نیافت، بلکه موجب از هم‌پاشیدگی همین ائتلاف نصفه‌نیمه شد که اولین بازخورد آن، جدایی «حامد اسماعیلیون» از شورای همبستگی بود.
حامد اسماعیلیون که به داشتن روابط نزدیک با سرکرده گروهک منافقین شهرت دارد، همزمان با سفر ربع‌پهلوی به سرزمین‌های اشغالی، با صدور بیانیه‌ای خروج خود را از این منشور اعلام کرد. اسماعیلیون در توضیح مختصر خود درباره جدایی از منشور گفت: «متأسفانه کار در گروه همبستگی به خوبی پیش نرفت و گروه‌های فشار از بیرون از جمع با شیوه‌های غیردموکراتیک می‌کوشیدند مواضع خود را بر جمع تحمیل کنند.»
پهلوی هم پس از آنکه در ماجرای کمپین «من وکالت می‌دهم» ضربه بزرگی به خود و ائتلافش زد و خود را به سوژه مضحکه کاربران فضای مجازی تبدیل کرد، پس از خروج اسماعیلیون از منشور و بعد از وعده‌هایی که در جریان ملاقات با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی دریافت کرده بود، اعلام کرد فعالیت‌های سیاسی دیگری خارج از شورای همبستگی خواهد داشت. البته نزدیکان ربع پهلوی اعتقاد داشتند، یکی از دلایل اصلی او برای ترک ائتلاف، مخالفت اعضای ائتلاف با اضافه شدن یک خواننده هتاک به مقدسات دینی بوده است.
پس از جدایی اسماعیلیون و پهلوی از ائتلاف همبستگی، دعوای اپوزیسیون بالا گرفت و کار به فحاشی اندک هواداران این دو نفر به هم در فضای مجازی رسید. البته فحاشی هواداران این دو مهره سوخته به یکدیگر، از همان میتینگ‌های سیاسی 50 روز پیش در بروکسل آغاز شده بود و برای دنبال‌کنندگان اخبار ائتلاف تازگی نداشت.
اما هفته گذشته، این بار نوبت به «نازنین بنیادی» رسید تا با کناره‌گیری خود از دورهمی براندازان، تو خالی بودن طبل اپوزیسیون را نمایان‌تر کند. خبر جدایی این رقاصه کلیپ‌های لس‌آنجلسی و سیاهی‌لشکر فیلم‌های درجه چندم هالیوودی، تعجب کسی را برانگیخته نکرد؛ اما بار دیگر بازنمایی دقیقی از وضعیت نامساعد ضدانقلاب ارائه داد. 
تشت رسوایی فروپاشی منشور همبستگی ضدانقلاب در‌ این روزها آنچنان از بام افتاده که اندک طرفداران ربع‌پهلوی هم به اعتراض درباره آن لب گشوده و می‌گویند تشکیل «شورای همبستگی» از ابتدا تله‌ای برای تضعیف اعتبار شاهزاده بود!
اقشار گوناگون مردم و صاحب‌نظران داخلی و خارجی، خیلی زود با مشاهده گیس و گیس‌کشی‌های اعضای اصلی منشور، پی بردند که این تلاش‌های پرهزینه خارج‌نشینان، راه به جایی نخواهد برد. اختلاف و تشتت میان براندازان به قدری زیاد بود که در سیستم بی در و پیکری که به آن می‌بالیدند، حتی «پرویز ثابتی» نیز جایگاهی برای خود در نظر گرفته بود؛ کسی که در سال‌های 1352 تا 1357 مسئول اداره ساواک تهران بوده و دستش آغشته به خون صدها زندانی سیاسی است که به علت مخوف‌ترین شکنجه‌ها جان باختند.
مجری یکی از شبکه‌های معاند فارسی‌زبان نیز طی روزهای گذشته با ابراز ناراحتی شدید از تشدید اختلافات میان اعضای منشور همبستگی، در یک اعتراف تلخ، گفت:‌ «افرادی که در چند ماه گذشته نگاه‌شان به این ائتلاف بود، از خودشان می‌پرسند که شش، هفت نفر نتوانستند در بین خودشان برای چند ماه اتحاد ایجاد کنند، چطور می‌شود در مورد یک کشور به آنها اعتماد کرد.»
شاید بهتر باشد شورایی را که دو ماه پیش با صرف هزینه‌های هنگفت و حمایت برخی دولت‌های متخاصم ایران سر برآورد و نام «همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران» را بر خود نهاد، امروز با نام شورای گسستگی به یاد بیاوریم. شورایی که با وجود آنکه شعار دموکراسی و آزادی سر می‌داد، اما در مقام عمل نسخه‌ جنگ، تحریم و تجزیه را برای مردم ایران و تمامیت ارضی کشورمان تجویز می‌کرد.
در حال حاضر، اپوزیسیون ایرانی روزهای خفت‌باری را سپری می‌کند. هیچ‌یک از شش دلقک امضاکننده این بیانیه، خود را مسئول فروپاشی منشور همبستگی نمی‌دانند و همه آنها طوری رفتار می‌کنند که گویی صرفاً از آنها خواسته شده بود اسم‌شان را در این منشور قرار دهند. 
گروه‎هایی که سال قبل دست دوستی با یکدیگر داده و رؤیای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را در سر داشتند، تنها با گذشت چند ماه از ائتلاف‌های مضحک خود پشیمان شده‌اند. به عبارت بهتر، گروه‌هایی که قرار بود با اتحاد و همبستگی، پروژه براندازی را پیش ببرند و برای مردم ایران از کثرت‌گرایی و دموکراسی صحبت می‌کردند، خودشان را هم نتوانستند تحمل کنند. 
امروز تجزیه و از هم گسیختگی سرنوشت کسانی شده که برای تجزیه ایران دور هم جمع شده بودند. آنها اگرچه از ابتدا ادعا می‌کردند مخالف تجزیه کشور هستند، اما در جریان تجمع‌ها و اقدامات خود نشان دادند نه در مقام عمل، بلکه حتی در مقام کلمه و تئوری نیز با تکه‌پاره شدن وطن مخالفتی نخواهند کرد. 
کلام پایانی آنکه شکست خوردن پروژه براندازی در ایران، ضربه اساسی و باورناپذیری را به بدنه ضدانقلاب زد و احتمال حضور آنها در عرصه حقیقی سیاست ایران را به صفر رساند. وضعیت کنونی، عناصر این جریان را دچار از هم گسیختگی و افسردگی شدیدی کرده است. البته از ابتدا نیز مشخص بود که سرانجام بلندپروازی کودکانه چند بازیگر و فوتبالیست و شاهزاده، راه به جایی نمی‌برد؛ اما فروپاشی و نابودی سریع این جریان را کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات