صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۱  ، 
کد خبر : ۳۴۹۹۲۸
چهره پنهان سیاست ‌ـ ۹۱

انسان متمدن در برابر غیرمتمدن

پایگاه بصیرت / سیامک باقری
«ادوارد سعید» فعال سیاسی فلسطینی ـ آمریکایی چگونگی تغییر هویت‌ها در تکنیک غیریت‌سازی در الگوی نفوذ گفتمانی را به خوبی ترسیم کرده است. از نظر وی، موضوع «شرق‌شناسی» نوعی تصور و عقیده جمعی است که به «ما»ی اروپایی در مقابل همه «آنها»ی غیراروپایی هویت می‌بخشد. نتیجه شرق‌شناسی، خلق این اندیشه و نظام معنایی است که هویت انسان اروپایی در مقایسه با همه افراد و فرهنگ‌های غیراروپایی در سطح متعالی‌تری قرار دارد.(سعید، 1383: 23) در این سبک از شرق‌شناسی، همواره براى حفظ معناى «خودى» و طرد معناى «دیگرى» تلاش می‌شود. این مبنا به انسان شرقی هویت و نظام معنایی را القا می‌کند که خود را ناقص و غرب را کامل دانسته و برای کامل شدن ناگزیر به تقلید از آن است. امام خمینی(ره) این غیرسازی را نقشه استکباری تفسیر می‌کنند که تأثیر خود را بر جهان استعمارزده گذاشت؛ به گونه‌ای كه کشور، فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد و فرهنگ برتر دانستند.
بررسی انگیزه‌های اصلی راه‌اندازی شرق‌شناسی در غرب، حقایق را بیشتر آشکار می‌کند. در این راستا، سه انگیزه اصلی مطرح می‌شود که به صورت به هم پیوسته‌ای انسان غربی را در برابر انسان شرقی به یک گفتمان برتر در جهان تبدیل می‌کند. انگیزه‌ سیاسی و استعماری یکی از این موارد است. این انگیزه را مهم‌ترین عامل پاگرفتن شرق‌شناسی دانسته‌اند و مستشرقان را نیرویی برای دولت‌های‌شان با هدف استعمار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورهای شرقی معرفی کرده‌اند. در این راستا، بسیاری از نظریه‌پردازان معتقدند: «هدف برنامه شرق‌شناسی، اثبات این پندار است که غرب از حیث عقل و اندیشه و دانش بر شرق برتری داشته است.»(قزل‌سفلی، 1379: 24) 
یکی دیگر از علل شرق‌شناسی، انگیزه‌های تبشیری و دینی است. ادوارد سعید در کتاب خود از ماجرایی یاد می‌کند که در اروپا بین سال‌های 1450و 1460 و طی چهار نشست قرار بوده است تا مسیحیان بکوشند مسلمانان را جمعاً به مسیحیت دعوت کنند. برای اروپا اسلام مظهر وحشت، ویران‌گری و شیطان‌صفتی بود و به این ترتیب شرق نماینده‌ اسلام در برابر اروپا قرار می‌گرفت.(ر.ک. سعید، 1383: 99-102)
سومین علت ایجاد و پا گرفتن شرق‌شناسی در غرب، نیاز به تعریف هویت خودی در برابر دیگری ذکر شده است. شرق همواره در برابر غرب به مثابه دیگری تصور می‌شد که از این طریق غرب خود را تعریف کرده و هویت خود را بر این اساس استوار می‌کرد. در این دیدگاه، شرق به منزله «دگر» غرب به تصویر کشیده می‌شود که عمدتاً «دیگری» منفی بوده و به منزله حاشیه‌ جهان متمدن نشان داده می‌شود. (همان: 78-81)
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات