اتفاقات رخ داده در دریای سرخ، رفتار محور مقاومت در منطقه، ایستادگی مردم غزه در جریان جنون صهیونیست‌ها به نوار غزه و رفتار حزب‌الله لبنان خارج از اراده آمریکا بوده است. به عبارتی، بحران خاورمیانه که در مرحله اول از طریق محور عبری ـ غربی به وجود آمد، در وضعیت کنونی از کنترل آمریکا خارج شده است. اینکه در روزهای اخیر بایدن رئیس‌جمهور آمریکا به همراه سایر مقامات این کشور به دنبال متهم‌سازی ایران و محور مقاومت در منطقه بودند[...]
اتفاقات رخ داده در دریای سرخ، رفتار محور مقاومت در منطقه، ایستادگی مردم غزه در جریان جنون صهیونیست‌ها به نوار غزه و رفتار حزب‌الله لبنان خارج از اراده آمریکا بوده است. به عبارتی، بحران خاورمیانه که در مرحله اول از طریق محور عبری ـ غربی به وجود آمد، در وضعیت کنونی از کنترل آمریکا خارج شده است. اینکه در روزهای اخیر بایدن رئیس‌جمهور آمریکا به همراه سایر مقامات این کشور به دنبال متهم‌سازی ایران و محور مقاومت در منطقه بودند و همچنان هم بر آن تأکید دارند، به این معناست که وضعیت بحرانی منطقه از کنترل آمریکا خارج شده است. آمریکا به دنبال وجود بحران در غرب آسیا تحت مدیریت خود است، ولی بحران‌های خارج از کنترل خود را بر نمی‌تابد. بررسی رفتاری ایالات متحده نشان می‌دهد، خالق و مصدر بحران‌های گذشته و جاری در جامعه بین‌الملل آمریکا بوده است. بحران مدیریت شده و تطبیق آن بر مبنای منافع آمریکا از راهبردهای ایالات متحده در طول دهه‌های اخیر بوده است و به نوعی می‌توان آمریکا را کشور «بحران دوست» و «بحران زیست» که مبنای آن «بحران مدیریت شده است» تعریف کرد؛ به گونه‌ای که در جریان جنگ غزه، مقامات واشنگتن دو بار با وتوی قطعنامه آتش‌بس در غزه و ایستادگی مطلق در برابر جامعه جهانی، مانع از پایان یافتن بحران در منطقه حساس و ژئواستراتژیک جهان (خاورمیانه) شدند. تا تل‌آویو به اهداف سه‌گانه خود در غزه، یعنی «نابودی حماس»، «اشغال نوار غزه» و «آزادی اسرای صهیونیست» دست یابد و از این رو باید کشتار مردم غزه ادامه یابد تا جنگ غزه به بحران مدیریت شده برای آنها تبدیل شود که البته هرگز چنین نخواهد شد.
بنابراین، آمریکا زیست و حیات بین‌المللی خود را در رفتارهای بحرانی مدیریت شده تعریف کرده و در هر زمان جهان به سوی صلح و ثبات برود، به حمایت از تروریسم نیابتی یا خلق تنش‌های جدید دست می‌زند. در این میان، می‌توان به رفتارهای این کشور در جنگ اوکراین اشاره کرد که با ارسال سلاح به کی‌یف و مدیریت شخص زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، باعث طولانی شدن جنگ تا به امروز شده است؛ از این رو بررسی‌ها نشان می‌دهد، بحران‌های مدیریت شده و کنترل شده منافع این کشور را تأمین می‌کند و در غیر این صورت آمریکا بازنده اصلی بحران‌ها خواهد بود.
از سوی دیگر، با گذشت روزها و هفته‌ها از وضعیت منطقه به نظر می‌رسد، بر مبنای واقعیت‌های میدانی بازنده تحولات محور عبری‌ـ غربی خواهد بود و آمریکا به طور کامل مدیریت منطقه را از دست داده و در آینده نیز به‌طور کامل از منطقه خارج خواهد شد. در واقع، پنتاگون و سنتکام به وضوح دریافته‌اند که تحولات غزه، مناقشات اخیر در دریای سرخ، اعتراضات مربوط به استمرار حضور اشغالگران آمریکایی در عراق و سوریه و... هیچ‌یک بر اساس محاسبات قبلی و جاری آنها تحقق نیافته و نمی‌توان از آنها با عنوان «بحران‌های کنترل‌پذیر» در نظام بین‌الملل یاد کرد. به عبارت بهتر، آمریکا به جای «بحران‌های کنترل‌پذیر» با «بحران‌های غیرقابل کنترل» مواجه شده که به قول «هنری کیسینجر» قبل از مرگش، {این تحولات و ادامه روندها} می‌تواند شالوده ساختار قدرت در غرب را هدف قرار دهد.
حال اینکه آمریکا به بهانه هدف قرار گرفتن پایگاه خود در اردن بخواهد به بحران‌آفرینی جدید در منطقه دست بزند و ایران را متهم کند، قطعاً مبنای عقلی ندارد و آمریکا با مشکل بزرگی آن هم از نوع بحران عمیق غیر قابل مدیریت شده مواجه خواهد شد. باید علنی گفت، در صورت تهدید یا به خطر افتادن و ضربه خوردن منافع ایران در منطقه که به گستردگی جغرافیای خاورمیانه است، ایران با قاطع‌ترین روش‌ها و مؤثرترین اقدامات ممکن پاسخ خواهد داد که در این صورت آمریکا گرفتار اتفاقاتی خواهد شد که نه تنها کنترلی بر رفتارها نخواهد داشت؛ بلکه به نظر می‌رسد خود رفتار آمریکا نیز تحت تأثیر واکنش ایران در منطقه باشد و عملاً اختیار خاورمیانه در دست محور مقاومت قرار گیرد. پس خروجی بازی آمریکایی‌ها با آتشی که خود در منطقه و افروخته‌اند، چیزی جز بازگشت این آتش به آن سوی رژیم صهیونیستی خواهد بود. کافی است که اندکی در رفتارهای آمریکا در منطقه تأمل کرد که مشخص می‌شود، ایالات متحده در طول دو دهه اخیر در همه اتفاقات غرب آسیا شکست خورده انکارناپذیر بوده است. شکست آمریکا در عراق، افغانستان و مهم‌تر از همه آنها شکست سیاست‌های آمریکا در یمن است که دریای سرخ را به رویای آمریکایی تبدیل کرده است و این یعنی قدرت غیر قابل محور مقاومت در غرب آسیا.
