صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۸  ، 
کد خبر : ۳۵۶۳۱۹

درهم شکستن سه کودتا

پایگاه بصیرت / انسیه ربیعی/ گروه پرونده
تجربه تلخ شکست آمریکا در ویتنام و پیامدهای منفی بین‌المللی، منطقه‌ای و داخلی آن برای دولتمردان این کشور، آنها را مجاب کرده بود که حمله مستقیم نظامی به ایران عواقب فاجعه‌آمیزی خواهد داشت؛ زیرا از یک سو امام خمینی(ره) از جایگاه و پایگاه بسیار عمیق اجتماعی و مردمی برخوردار بودند و از سوی دیگر، زمین‌گیر شدن شوروی سابق در این زمان در باتلاق افغانستان در برابر دیدگان دولتمردان آمریکایی قرار داشت. به همین دلیل، این کشور پس از شکست نظامی به طبس در بهار سال 1359، طرح و اجرای کودتای نظامی را در دستور کار خود قرار داد. دولت آمریکا تصور می‌کرد که می‌‌تواند با طراحی یک کودتا جمهوری اسلامی را سرنگون کند و افراد مورد نظر خود را دوباره بر سر کار آورد و شکافی را که در نظام امنیتی‌اش در منطقه با سقوط شاه به وجود آمده بود، ترمیم کند و ایران کماکان حافظ منافع غرب در خاورمیانه و خلیج‌فارس باقی بماند. به همین دلیل چندین کودتا طراحی و همه آنها در نطفه خفه شدند و ما در این گزارش برآنیم تا نقش سپاه پاسداران را در شکست این کودتاها و حفظ و بقای انقلاب اسلامی بررسی کنیم.
 
کودتای نوژه
در 18 تیر 1359، انجام کودتایی به دستور آمریکا در برنامه شاهپور بختیار (از رهبران جبهه ملی و آخرین نخست‌وزیر رژیم شاهنشاهی) و عوامل داخلی و بیرونی‌اش قرار گرفت. آغاز کودتا از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان برنامه‌ریزی شده بود و به همین دلیل پس از کشف و سرکوب به «کودتای نوژه» شهرت یافت. آژانس جاسوسی آمریکا («سیا») به «کودتای نوژه» امید زیادی بسته بود و آن را ضربه نهایی و قطعی بر پیکر نظام نوپای جمهوری اسلامی می‌پنداشت و اهمیت آن را بیش از تجاوز نظامی صدام ارزیابی می‌کرد. به گفته سران «کودتای نوژه» مدتی بر سر تقدم «کودتای نوژه» یا آغاز جنگ تحمیلی بحث شد و سرانجام، بعد از سفر بنی‌عامری(از عناصرکودتا) به پاریس در اسفندماه، این طرح (آغاز جنگ تحمیلی) در «تقدم 2» قرار گرفت و «تقدم 1» به کودتا داده شد. این کودتا، از لحاظ تجهیزات نظامی که قرار بود از داخل و خارج در جریان آن به کار گرفته شود، در تاریخ کودتاهای جهان بی‌سابقه بود و چنان دقیق طرح‌ریزی شده که سیا موفقیت آن را قطعی می‌دانست. امید به موفقیت کودتا تا آن حد بود که حتی اعلامیه پیروزی آن نیز آماده شده و خانه‌ای نیز برای انتقال شریعتمداری به تهران اجاره شده بود.
 
هدف اول، بیت امام(ره) در جماران
برخی از عناصر دستگیر شده، اهداف تعیین شده برای بمباران در تهران را به این ترتیب نام بردند: بیت امام در جماران، فرودگاه مهرآباد، مقر نخست‌وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد مرکزی کمیته انقلاب اسلامی، پادگان ولی‌ عصر(عج)، پادگان امام حسین(ع)، پادگان خلیج، کمیته انقلاب اسلامی منطقه 9، کمیته انقلاب اسلامی منطقه 4، کاخ سعد‌آباد (چون آنجا را انبار مهمات می‌دانستند) و پادگان نوجوانان در لویزان. به گفته‌ همه‌ افراد دستگیر شده از جمله تیمسار محققی، «بیت امام» نخستین و مهم‌‌ترین هدفی بود که باید بلافاصله بمباران می‌شد. حمله به بیت امام(ره) مرکز ثقل کودتا را تشکیل می‌داد و به معنای به دست آوردن کلید پیروزی کودتا بود. با این همه می‌توان ادعا کرد، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در مقایسه با «کودتای نوژه»،‌ که نمونه‌های بسیار کوچک‌تر آن رژیم‌های بسیاری را در سراسر جهان سرنگون کرده بود؛ بازی کودکانه‌ای بیش به شمار نمی‌رفت. 
 
آغاز عملیات خنثی‌سازی کودتا
از همان زمان که احتمال وقوع کودتا احساس شده بود، ستادی مرکب از واحدهای اطلاعات سپاه همدان، گروه مهندسی سپاه همدان، انجمن اسلامی نیروی هوایی، تعدادی از کارکنان مؤمن نیروی زمینی و تیپ نوهد به نام «ستاد خنثی‌سازی کودتا» تشکیل شد، اما این ستاد اطلاعات مؤثر و دقیقی از کودتا در اختیار نداشت، ولی اطلاعات با افشای کودتا از سوی یک خلبان و تا حدود کمتری از سوی درجه‌دار تیپ 23 نوهد، در اختیار ستاد خنثی‌سازی کودتا قرار گرفت و عملاً به وسیله این دو نفر از عملیات کودتا آگاه شدند. با جمع‌بندی اطلاعات و تکمیل آن و با اطلاعاتی که از قبل جمع‌آوری شده بود، عملیات مقابله با کودتای قریب‌الوقوع، به سرعت در دو محور پارک لاله و پایگاه شهید نوژه طرح‌ریزی شد. پارک لاله محل تجمع 40 نفر از خلبانانی بود که قرار بود با اتوبوس به پایگاه هوایی نوژه بروند و به دیگر خلبانان کودتا بپیوندند. عمده نیروهای به کار گرفته شده برای خنثی‌سازی کودتا، در پایگاه شهید نوژه متمرکز شد و عملیات مربوط به پایگاه نوژه در دو قسمت داخل و خارج پایگاه به اجرا گذاشته شد. به این ترتیب، همزمان با شروع کودتا، نیروهای انقلاب متشکل از برادران سپاهی و کارکنان متعهد و فداکار نیروی هوایی وارد عمل شدند و آنچنان درسی به خائنان و اربابان مستکبرشان دادند که برای همیشه در تاریخ انقلاب خواهد درخشید.
 
سرکوب کودتای براندازی قطب‌زاده
در بهار سال ۱۳۶۱ اعلام شد، کودتایی به سرکردگی «صادق قطب‌زاده» وزیر وقت خارجه و عضو شورای انقلاب کشف شده و عامل اصلی آن بازداشت شده است. بر اساس اسناد و مدارک موجود، صادق قطب‌زاده برای تحقق هدف خود یک سال و نیم تلاش کرد و با برخی از کشورهای منطقه، نظامیان دوره پهلوی و با روحانیون مخالف نیز ارتباط برقرار کرده بود. وی حتی رابطی را به عربستان فرستاد تا برای انجام کودتا پول بگیرد.
قطب‌زاده درباره نحوه طراحی کودتا در بازجویی‌هایش می‌گوید: «حدود سه ماه قبل از یک سازمان افسری با من تماس گرفتند و بحث و گفت‌وگویی پیرامون تحلیل ما از مسائلی که فعلاً در کشور می‌گذرد شد. در این تحلیل من نقطه‌نظرهایی داشتم و آنها هم همچنین بحث‌ و گفت‌وگو راجع به قصد براندازی حکومت و نه نظام جمهوری شد که در اطراف بیت امام چه می‌توان کرد.» قطب‌زاده در ادامه اعترافات خود با اشاره به همکاری برای انفجار بیت امام خمینی(ره) می‌گوید: «من یکی از دوستانی را که در آنجا منزلی بغل منزل امام داشت معرفی کردم. اینها رفتند و آن منزل را دیدند. در مراجعت وقتی نشستیم صحبت کردیم گفتند این منزل محل بسیار مناسبی است برای انفجار...، آمدند گفتند که سازمان ما تصمیم گرفته آنجا را از دو طریق بکوبد: یکی با توپخانه و یکی هم احیاناً با انفجار از داخل منزل امام.»
 
باز هم هدف امام(ره) بود
بر اساس اسناد و مدارک موجود، این کودتا مانند دیگر کودتاهایی که در ایران صورت گرفته بود، بی‌بهره از حمایت خارجیان نبود. بر اساس این اسناد شخصی به نام «ایل آلون» که از جامعه سوسیالیست‌ها بود، از نظر اقتصادی به قطب‌زاده قول پول و اطلاعات لازم برای انجام کودتا را داده بود. قطب‌زاده در اعترافات خود درباره همکاری با بعضی از افراد در خارج از کشور و کشورهای بیگانه می‌گوید: «من داشتم وارد کار تغییر حکومت می‌شدم و برای این کار نیاز به یک سلسله مسائل اطلاعاتی داشتم. به خاطر این مسئله بود که بر اساس آن یک سلسله تماس‌هایی با «ویل آلون» گرفته و ایشان هم با سوسیالیست‌های آلمان تماس گرفتند... [سازمان سوسیالیست‌های آلمان] در10، 15 سال گذشته [سال 1361] شاید حدود یک هزار تلگراف به شاه سابق و دستگاه گذشته، راجع به زندانیان آن روز ایران زده بود. به همین دلیل با اعتقادی که به نقش عربستان سعودی در خاورمیانه داشتم، باید از نظرات آن کشور نیز مطلع می‌شدم.» قطب‌زاده هدف از انجام کودتا را این‌گونه بیان می‌کند: «هدف از بین بردن همه سران حکومت من‌جمله امام بود.»
 
جریان قطب‌زاده و اطلاعات سپاه
بر خلاف تصور قطب‌زاده، مسئولان مربوطه از مدت‌ها فعالیت‌های وی را زیر نظر داشتند. «محمدی ری‌شهری» رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش در کتاب خاطرات خود با توجه به زیر نظر گرفتن فعالیت‌های قطب‌زاده می‌گوید: «جریان آقای قطب‌زاده در اطلاعات سپاه پیگیری می‌شد و دادگاه انقلاب ارتش، به دلیل اینکه موضوع آن براندازی بود و با تعدادی از نظامیان نیز به گونه‌ای ارتباط داشت، احکام مورد نیاز اطلاعات سپاه برای پی‌گیری این موضوع را در اختیار آنان قرار می‌داد. در پی تعقیب و مراقبت از آقای قطب‌زاده و فعالیت‌های اطلاعاتی که حدود یک سال و نیم طول کشید مشخص شد که وی در صدد ایجاد یک جریان براندازی است.»
سرانجام قطب‌زاده در تاریخ 17 فروردین 1361 به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد. در نتیجه دادگاه انقلاب ارتش با توجه به اتهام‌های وی، او را به عنوان یاغی و یکی از مصادیق مفسد، محکوم به اعدام کرد.
 
سرکوب کودتای حزب توده
حزب توده ایران که از اوایل دهه 20 فعالیت‌ سیاسی خود را آغاز کرد، در سال 1327 در پی ترور ناموفق شاه منحله اعلام شد. با وجود این، این حزب به حیات خود ادامه داد و در رخدادهای گوناگون کشور ایفای نقش کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز حزب توده به صورت بالقوه آمادگی داشت در صورت لزوم، با کودتا قدرت را به دست بگیرد. «محسن رضایی» فرمانده وقت سپاه پاسداران درباره کودتای حزب توده می‌گوید: «حزب توده دست به یک تاکتیک خطرناکی مشابه افغانستان زده بود و با شوروی‌ها بحث کرده بود که ما حمله می‌کنیم و با یک تظاهراتی مجلس و صداوسیمای ایران را می‌گیریم و اعلام می‌کنیم که در ایران یک حکومت مستقل تشکیل شده، تا شما مثل افغانستان تانک‌های خودتان را از مرز عبور دهید و به سمت تهران بیایید.» غافل از آنکه تحرکات حزب توده برملا شده بود؛ به گفته محسن رضایی «سازمان اطلاعات سپاه به خاطر کار اطلاعاتی که از اول انقلاب روی توده‌ای‌ها شروع کرده و نفوذی که در حزب توده کرده بود، تقریباً همه شبکه‌های مخفی و علنی حزب توده را زیر نظر داشت.» در پی کشف آثار جاسوسی و کودتا از سوی حزب توده، کار برخورد و دستگیری اعضای حزب به عهده واحد اطلاعات سپاه پاسداران ـ که واحدی تازه تأسیس بود ـ گذاشته شد. سرانجام در پی عملیات‌های نیروهای انقلاب، صبح روز ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ کیانوری، دبیر اول و ۴۰ نفر از اعضای برجسته‌ حزب توده دستگیر شدند. در این مرحله با تخلیه‌ اطلاعاتی این افراد و شناسایی سایر اعضای مؤثر حزب، مخفی‌گاه‌ها و سازمان‌های مخفی این گروه کشف شد.
 
چگونه توده‌ای‌ها زمین‌گیر شدند؟
به گفته آبت الله ری‌شهری، «... از خلال بازجویی‌ها و سایر سرنخ‌ها و پیگیری‌های اطلاعاتی، صحت وجود تشکیلات مخفی و شبکه‌های اطلاعاتی مستقل از تشکیلات علنی، تأیید و تکمیل گردید. پس از کسب اطلاعات و مدارک کافی و اعتراف عده‌ای از سران دستگیرشده حزب، به خصوص با کنار هم چیدن اطلاعاتی که مؤید پیدا شدن تمامی حلقه‌های مفقوده در تشکیلات حزب توده بوده است، زمینه مناسبی برای نابودی حزب فراهم شد. در اردیبهشت 1362 زمینه‌ شناسایی و ضربه دوم آماده شد و مابقی افراد حزب توده دستگیر شدند.» دومین مرحله‌ عملیات با نام عملیات امیرالمؤمنین(ع) در ۷ اردیبهشت ۱۳۶۲ آغاز شد و ۱۷۰نفر از کادرهای حزبی و اعضای سازمان‌های مخفی و نظامی و عوامل جاسوسی و نفوذی در تهران و ۵۰۰ نفر در شهرستان‌ها دستگیر شدند. همچنین ۸۰ خانه‌ تیمی و سه محل نگهداری اسلحه کشف شد. کشف سریع تشکیلات حزب توده و خنثی‌سازی توطئه آنها حیرت سران حزب را در پی داشت. «محسن رفیق‌دوست» می‌گوید: «روزی که سران حزب توده دستگیر شدند و به زندان روانه شدند، به زندان رفتم. احسان طبری هم آنجا بود. او مرتب می‌گفت من متحیرم رژیم شاه با آن همه دستگاه‌های عریض و طویلش، نتوانست به حزب توده ضربه اساسی وارد آورد و تنها توانسته بود ظاهری از حزب توده را کشف کند، در حالی که قسمت اصلی‌اش دست‌نخورده مانده بود، ولی شما توانستید تمام تشکیلات حزب توده را کشف و ریشه‌کن کنید.»
 
جان کلام
دوم اردیبهشت‌ماه، سالروز تصویب اساسنامه سپاه را باید روز تولد رسمی مهم‌ترین نهاد انقلاب دانست که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وظیفه حراست از انقلاب و دستاوردهای آن را دارد.
وقتی نهادی مسئول حراست از انقلاب و به تبع آن دستاوردهای آن می‌شود، دیگر گستره مسئولیتی آن تنها در مقابله سخت با دشمنان خارجی نیست: بلکه هر کجا و هر موضوعی که به انقلاب اسلامی مربوط باشد، خود به خود حراست و حفاظت آن بر عهده سپاه پاسداران قرار خواهد گرفت. همین گستره مسئولیتی است که موجب شد سپاه در سال‌های اولیه انقلاب به مقابله با گروهک‌های معاند و مسلح و پس از آن به مقابله با هجوم همه‌جانبه رژیم بعث با پشتیبانی تمامی دنیای کفر، یعنی جنگ هشت ساله تحمیلی دست بزند و حالا پس از گذشت سه دهه از پایان طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم، امروز این نهاد انقلابی جوان ـ که تجربه‌ای گرانقدر را از مقابله با انواع تهدیدات پشت سر گذاشته ـ خود را برای نبردهای آینده با مؤلفه‌های جدید آماده می‌کند؛ اما در این مسیر، هنوز هم بار اصلی حراست از انقلاب و دستاوردهای آن بر دوش سپاه است؛ وظیفه‌ای که پاسداران انقلاب نشان دادند به خوبی می‌توانند از عهده آن برآیند.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات