*یالثارات: در ابتدا بهتر است از خاستگاه احزاب و گروههای موثر در صحنه لبنان آغاز کنیم. این احزاب و گروهها به چه شکل وارد عرصه این کشور شدهاند و اساسا بافت سیاسی لبنان به چه شکل است؟
**کوشکی: لبنان در خاورمیانه دارای شرایطی است که در دنیا کمنظیر است؛ اگر نگوییم بینظیر است. لبنان تنها کشور در جهان است که دولت آن از نهادهای مدنی آن کشور ضعیفتر است. یعنی دولت لبنان به واسطه یک قانون اساسی طایفهای که توسط فرانسویها طراحی شده عملا بسیار ضعیف است. این دولت چنان بین گروههای مختلف، آن هم طوایف و نژادهای مختلف تقسیم شده که هیچگاه اقتدار لازم و کافی را که لازمه یک دولت است نداشته و به همین خاطر این خلاء ناشی از ضعف دولت را گروهها و نهادهای مدنی در لبنان جبران کردهاند. به همین خاطر از لحظهای که لبنان در سال 1936 استقلال، پیدا کرد، فرانسویها برای اینکه برای همیشه جای پای خود را در لبنان حفظ کنند یک نظام کاملا طایفهای به وجود آوردند. شما میدانید که سوریه و لبنان از سرزمین شامات که مستعمره فرانسه بود به وجود آمد و تا قبل از آن این دو کشور وجود نداشتند. پس از استقلال، فرانسه خواست این جای پا را حفظ کند و به همین خاطر نظامی طایفهای مبتنی بر تبعیض طراحی کرد.
*یالثارات:در لبنان چند طایفه وجود دارد؟
**کوشکی: در لبنان هفده طایفه مذهبی مختلف وجود دارد که مشهورترین آن عبارتند از مسیحیان مارونی، مسلمانان اهل سنت، مسلمانان شیعه، طایفه دروزیها. مسیحیان ارمنی، مسیحیان کاتولیک . گروههای اقلیتتر و کم جمعیتتر.
*یالثارات: فرانسویها از کدام طایفه حمایت میکنند؟
**کوشکی: فرانسویها از ابتدا خودشان را قیم و وکیل مدافع مسیحیان مارونی میدانستند و بیشترین ارتباط دوستانه را با این طایفه داشتند. به همین خاطر ساختار قدرت را طوری طراحی کردند که بیشترین قدرت کشور لبنان سهم مسیحیان مارونی شود.
*یالثارات: در کدام پستها؟
**کوشکی: پست ریاست جمهوری، فرماندهی ارتش، وبیشترین سهم در پارلمان از آن مسیحیان رومانی شد؛ بنابراین ساختار دموکراتیکی نیست.
*یالثارات: چطور؟
**کوشکی: چون قدرت کامل مجلس و دولت براساس تعداد نامزدها تعیین نمیشود. اگر لبنان یک کشور دموکراتیک باشد قطعا باید ریاست جمهور و اکثریت پارلمان از آن شیعیان باشد. اما فرانسویها با طراحی نظام طایفهای و تقسیم آن در قبل فرصت را از مردم گرفتهاند. یعنی به این شکل طراحی کردهاند که در هر صورت رئیس جمهور از مسیحیان مارونی انتخاب شود.
*یالثارات: پستهای دیگر به چه شکل است؟
**کوشکی: نخست وزیری برای مسلمانان اهل سنت و ریاست مجلس نیز از آن شیعیان است. به هر حال پارلمان طوری تقسیم شد که بین طوایف و مراکز جغرافیایی مختلف تقسیم شود. یعنی شیعیان جنوب فقط میتوانند به نامزدهای شیعه منطقه جنوب رای دهند. شیعیان بعلبک هم همینطور و هر کسی باید در زادگاه پدری خودش رای دهد. به همین خاطر با اینکه شیعیان امروز در لبنان اکثریت جمعیت را دارند اما نمایندگانی که میتوانند وارد مجلس کنند تعداد اندکی هستند. در مقابل مسیحیان مارونی با اینکه تعدادشان به نسبت مسلمانان خیلی کمتر است (تقریبا سی درصد جمعیت لبنان) ولی به واسطه تقسیمبندی استعمارگرانه، بیشترین سهم پارلمان از آنان است.
*یالثارات: وضعیت و ارتباط این طوایف با هم چگونه است؟
**کوشکی: نوع دخالت فرانسویها و اعمال نظرشان و از آن طرف حمایت آنان از رومانیها وضعیت لبنان را به شکلی در آورد که این کشور همیشه صحنه کشاکش گروههای سیاسی و طوایف مختلف باشد به شکلی که در سه چهار دهه اخیر لبنان روی آرامش را به خود ندیده است. همین تبعیضها و شکافهای عمیق سیاسی و تشتت وحشتناک بر این کشور به اضافه نبود دولت مقتدر باعث شده که لبنان حدود سی سال درگیر جنگهای داخلی باشد. در این کشور هر حزب سیاسی و طایفهای یک حامی خارجی هم داشت که این حمایت در مورد مارونیها قویتر بود و این گروه از سوی غرب به ویژه فرانسه و اسرائیل و آمریکا حمایتهای همه جانبه داشتند؛ یعنی مسیحیان مارونی هم بیشترین سهم قدرت در داخل را داشتند و هم بیشترین حمایت خارجی را.
*یالثارات: مسلمانان از چه کشوری حمایت میشدند؟
**کوشکی: مسلمانان اهل سنت تا حدودی از حمایتهای سوریه و کشورهای عربی برخوردار بودند. نکته دیگری که باید عرض کنم این است که اهل سنت به عنوان یک وزنه شاخص در صحنه سیاسی لبنان در قالب نخستوزیر فعالیت میکنند. نخستوزیر لبنان معمولا از کسانی بودند که در راستای منافع مسلمانان گام برمیداشتند؛ مثل رشید کرامی که چهره نسبتا خوش نامی است یا کسان دیگری که بعضا خوشنام بودند. شیعیان هیچ حامیای نداشتند و این وضعیت تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
*یالثارات: صحنه سیاسی لبنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چه شکلی پیدا کرد؟
**کوشکی: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عملا صحنه سیاسی لبنان دچار چرخش شد و جمهوری اسلامی ایران به عنوان حامی سیاسی و معنوی شیعیان وارد عمل شد و در نتیجه حزبالله به عنوان یک جنبش قدرتمند شکل گرفت.
*یالثارات: دراینجا بهتر است احزاب موثر و مهم صحنه لبنان را هم نام مورد ببریم و در مورد شخصیتهای موثر آنها نیز اطلاعاتی را در اختیار خوانندگان ما قرار دهید.
**کوشکی: احزاب موثر و مهم لبنان به شرح زیر هستند:
حزب کتائب: حزب کتائب موثرترین حزب سیاسی لبنان از بین مسیحیان مارونی است. این حزب قبلا شاخه نظامی هم داشت که به فالانژیستها معروف بودند. مردم ایران و کشورهای دیگر فالانژیستها را با کشتار صبرا و شتیلا میشناسند. همانطور که میدانید مجریان این کشتار فالانژیستها بودند. ربودن حاج احمد متوسلیان به همراه تقی رستگار مقدم، کاظم اخوان و سید محسن موسوی در سال 1361 نیز کار این گروه بود. سمیر جعجع که اسم آنرا زیاد شنیدهایم یکی از فرماندهان فالانژیستها بود که جنایات زیادی را مرتکب شد و بعدها به عنوان جنایتکار جنگی مدتی زندان بود و آزاد شد و الان به عنوان یکی از نیروهای مخالف حزبالله لبنان وارد صحنه عمل شده است. باید این نکته را تاکید کرد که فالانژیستها تمام این جنایات را که انجام دادند با نظارت و حمایت اسرائیلیها بوده است. به هر حال هماکنون حزب کتائب به عنوان یک حزب سیاسی عمل میکند و شاخه نظامی ندارد. چهرههای مشهور این حزب نیز خاندان جمیل هستند. خاندان جمیل از چهرها و خاندان مشهور مارونی در لبنان هستند. پیر جمیل به عنوان جمیل بزرگ و فرزندان او امین جمیل و بشیر جمیل هستند. بشیر جمیل با حمایت اسرائیلیها به قدرت رسید که البته از آن زمان لبنان درگیر جنگهای داخلی بود. پس از امین جمیل که هنوز هم در عرصه سیاسی لبنان فعال است، فرزندش پیر جمیل (امین به یاد پدرش نام پسرش را پیر گذاشت) از معروفترین چهرههای این حزب بود که در کابینه سینیوره عهدهدار وزارت صنایع بود که چند روز پیش ترور شد.
نکتهای که باید ذکر شود این است که امیل لحود که از اواخر دهه نود تا امروز رئیسجمهور لبنان است، (قبل از ریاستجمهوری فرمانده ارتش لبنان بود) چهرهای است که برخلاف اکثر مسیحیان مارونی به رژیم صهیونیستی وابستگی نداشته و چهره مستقل و نسبتا آزادهای است. وی چه در مقام فرماندهی ارتش و چه در مقام ریاست جمهوری بیشترین حمایتها را از حزبالله انجام داده و عملا حمایتش از حزبالله مانع تحقق نقشه غرب و اسرائیل برای تروریست نشان دادن حزبالله شده است. غرب به دنبال این بود که حزبالله را تروریست معرفی کند، دولت لبنان هم از این مساله حمایت کند و با حضور نیروهای بینالمللی و با شکایت دولت از حزبالله به مجامع بینالمللی درواقع کار حزبالله را تمام کند.
اما مقاومتهای جدی امیل لحود مانع از این توطئه شد و او رسما اعلام کرد که حزبالله مقاومت مشروع حزبالله لبنان است، از مردم در برابر حملات دشمن حمایت میکند و یک حرکت آزایبخش ملی است. به این شکل امیل لحود سپری شد تا غرب نتواند بر سر راه حزبالله مانع جدی را ایجاد کند. البته امیل لحود در عرصه سیاسی لبنان یک استثنا است.
حزبالله سوسیالیست ترقیخواه: این حزب به رهبری ولید جنبلاط فعالیت میکند که نماینده بخش دروزی لبنان است. دروزهای یک فرقه خیلی مبهم مذهبی هستند که احتمال میرود از بقایای فرقه اسماعیلیه باشند ولی الان در صحنه سیاسی یک حضور لائیک دارند. ولید جنبلاط کسی است که در صحنه سیاسی لبنان چرخشهای فراوانی داشته است و بیش از آنکه به دنبال یک اصول معینی باشد به دنبال کسب قدرت به هر قیمت بوده است. از این شخص در عرصه سیاسی لبنان به عنوان « خودفروش سیاسی» نام میبرند؛ به خاطر اینکه در هر مقطعی با هر گروهی که بر سر قدرت بوده ائتلاف کرده تا در کابینه یا پارلمان جایگاهی را کسب کند. در طول سالهای گذشته و با قدرت گرفتن حزبالله ولید جنبلاط که یک شخصیت معروف در عرصه سیاسی لبنان بود، تقریبا به فراموشی سپرده شد و بهتر است بگوئیم عملا از صحنه سیاسی لبنان حذف شد. به همین خاطر این شخص سعی کرده با موضعگیری علیه حزبالله نزد غربیها و آمریکاییها محبوبیتی دست و پا کند.
غربیها هم وی را به عنوان یک دشمن شاخص حزبالله به رسمیت شناختهاند و به این طریق او توانسته از طریق فروختن خود به غربیها و اسرائیل به عنوان دشمن حزبالله به صحنه سیاسی لبنان باز گردد. جنبلاط هماکنون از نمایندگان پارلمان لبنان است.
جنبش امل: این جنبش که یک جنبش شیعی یادگار شهید چمران و امام موسی صدر است؛ هر چند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت دکتر چمران به ایران و شهادت او و ربوده شدن امام موسی صدر توسط دولت لیبی عملا این جنبش یک مقدار راه خود را از انقلاب اسلامی جدا کرده و به هر حال رقیب ضعیفی برای حزبالله به شمار میرود. این جنبش تا حدودی به خاندانهای فئودال شیعه و روحانیتی که با انقلاب اسلامی خیلی همراه نبودند وابسته شد ولی به هر حال این جنبش نماینده بخش سنتیتر و قدیمیتر شیعیان و به نوعی فئودالها و اشراف شیعه لبنان به شمار میرود اما، کمابیش موضعگیریهای مثبتی هم نسبت به انقلاب اسلامی از خود نشان داده است. الان شخص نبیهبری به عنوان رهبر جنبش امل و به عنوان نماینده شیعیان رئیس پارلمان لبنان هم هست. البته نباید از حق گذشت که علیرغم اختلافاتی که در گذشته بین جنبش امل و حزبالله لبنان بود، امروزه جنبش امل سعی کرده بیشترین هماهنگی را با حزبالله داشته باشد و خوشبختانه این اتحاد باعث شده که شیعیان در یک صف واحد قرار بگیرند.
رفیق حریری: شخصی که بحران فعلی لبنان با ترور وی آغاز شد، به عنوان نخستوزیر اهل سنت لبنان در دهه نود فعالیت میکرد. وی یک لبنانی ساکن عربستان و تبعه این کشور بود. حریری شخص بسیار ثروتمندی بود. در دهه 1990 میلادی عربستان خواست که در صحنه لبنان نقش جدیتری ایفا کند و به این شکل با تزریق این سرمایهدار لبنانیالاصل به صحنه سیاسی لبنان و هزینه صدها میلیون دلاری سعی داشت این نقش را ایفا کند. این شخص تلویزیون ماهوارهای به نام المستقبل را که مربوط به شخص وی بود راهاندازی کرد و تعدادی از مطبوعات را نیز خریداری کرد تا بتواند نقش خود را بهتر ایفا کند. حریری توانست با سرمایهگذاری خودش و جلب پولهای سعودی در اقتصاد لبنان یک تحول مثبتی را ایجاد کند به طوری که در صحنه سیاسی لبنان تبدیل به چهرهای شاخص شد. ابتدا سوریها هم از او حمایت میکردند ولی بعداً حریری راه خود را از سوریها جدا کرد. حریری به عنوان یک چهره مخالف حزبالله بود ولی مخالفت وی رسمی و علنی نبود. وقتی این شخص ترور شد غربیها سعی کردند گناه این ترور را گردن سوریه و حزبالله بیندازند. درواقع بحرانی که در یکی دو سال اخیر در لبنان شاهد آن بودیم، توسط غرب و اسرائیل ایجاد شد تا حزبالله را از میان بردارند.
ائتلاف 14 مارس: بعد از ترور رفیق حریری تمام کسانی که در یک منطقه مشترک بودند و آن دشمنی با حزبالله و از آن طرف دوستی و نزدیکی با غرب و اسرائیل بود، در یک ائتلاف به نام «14 مارس» گرد هم آمدند. این ائتلاف شامل پسر رفیق حریری (سعد حریری)، خواهر رفیق حریری و عدهای از مسیحیان مارونی و شخص ولید جنبلاط بود که موفق شدند در انتخابات پارلمان لبنان با بهانه خونخواهی رفیق حریری رای بالایی را کسب کنند و در عمل اکثریت پارلمان را به دست آورند. این ائتلاف توانست اکثریت کابینه را نیز تصاحب کند.
شخص فواد سینیوره که از چهرههای بسیار گمنام لبنان بود و قبلا فقط در مقام یک وزیر عمل میکرد، به عنوان نماینده این ائتلاف از دل پارلمان خارج شد و وظیفه وارد آوردن فشار سیاسی به حزبالله برای انزوا و خلع سلاح آن را به عهده گرفت و قدم به قدم برای اجرای آن به همراه دوستانش گام برداشت. از طرف دیگر حزبالله هم که از دهه نود به این طرف یک فراکسیون هواداران مقاومت در لبنان داشته، با توجه به سهمیه کم شیعیان در پارلمان لبنان به عنوان اقلیت پارلمان مطرح شد. البته بعضی از نمایندگان اهل سنت و حتی مارونی که دیدگاه ملی داشتند نیز عضو این فراکسیون شدند.
*یالثارات: الان صفبندی گروهها در لبنان یعنی پس از ترور حریری چگونه است؟
**کوشکی: بعد از انتخابات پارلمان عملا صحنه سیاسی لبنان به دو قسمت تقسیم شد: گروه طرفداران حزبالله و سوریه شامل امیل لحود، اقلیت پارلمان و وزرایی که در کابینه از حزبالله و جنبش امل حضور داشتند. شما میدانید که برای اولین بار از تاریخ اعلام موجودیت حزبالله تاکنون حزبالله سال گذشته توانست دو وزیر انرژی و کار را به کابینه بفرستد. در کابینه جمعا شش وزیر طرفدار حزبالله حضور داشتند ولی اکثریت کابینه در اختیار 14 مارس بود که متاسفانه از آمریکا، غرب و اسرائیل برای مقابله با حزبالله خط میگیرند.
یکی دیگر از کسانی که در این برهه از حزبالله حمایت میکند میشل عون است. میشل عون یک ژنرال مارونی است که زمانی فرمانده ارتش لبنان در دهه 1980 میلادی بود که در آن زمان با حزبالله به شدت دشمن بود. پس از محاصره بیروت در آن مقطع در پی جنگهای داخلی از طرف ارتش سوریه و فشاری که به میشلعون وارد شد وی به سفارت فرانسه پناهنده شد و از آنجا به فرانسه گریخت و نزدیک به دو دهه از صحنه سیاسی لبنان دور بود. اما در طول یکی دو سال اخیر توانسته به لبنان بازگردد و سعی کرده یک حرکت ملی آزاد را رهبری کند و توانسته تعدادی از طرفداران خودش را به پارلمان بفرستد. منتها میشلعون در سالهای اخیر سعی کرده با هدف به دست آوردن پست ریاست جمهوری پس از امیل لحود به نوعی به حزبلله نزدیک شود. عون به این نتیجه منطقی رسیده که اگر بخواهد به عنوان رئیسجمهور لبنان به قدرت برسد مجبور است با حزبالله کنار بیاید. از آن طرف حزبالله به دلیل نگاه واقعبینانه به صحنه سیاسی لبنان، سعی کرد با میشلعون گفتوگو کند و به تفاهماتی برسد و از این راه بتواند بعد از امیل لحود ریاست جمهوری را به دست آورد.
*یالثارات: یعنی الان حامیان غرب و مخالفان آنها در لبنان صفبندی کردهاند؟
**کوشکی: بله. عملا صفبندیهای اخیر لبنان به این صورت است که نیروهای وفادار به غرب در قالب جناح 14 مارس در مقابل حزبالله و طرفداران آنها صفبندی کردهاند. این گروه خیانت را به جایی رساندند که حتی در جنگ 33 روزه اخیر، به قول سید حسن نصرالله، از دادن گرای محل سکونت نصرالله به اسرائیل دریغ نکردند. در طول مدت جنگ اکثریت کابینه و پارلمان که از جناح 14 مارس بود، به طور مخفیانه با اسرائیل و با سفارت آمریکا ارتباطات گستردهای داشتند. در طول مدت جنگ و بعد از گذشت دو هفته از آن دولت یک بیانیه صادر کرد و از کمکهای کشورهای عربی و مشخصا از آل سعود تشکر کرد ولی هیچ نامی از حزبالله نیاورد و فقط در هفته سوم به بعد جنگ، به واسطه ترس از دست دادن مشرعیت خود ناگزیر شد به طور تلویحی از حزبالله تشکر کند.
به هر حال ماهیت اکثریت دولت لبنان و شخص سینیوره به عنوان نخستوزیر و جناح 14 مارس افشا شده است و مردم میدانند که این جناح با هماهنگی و حمایت غرب برای خلع سلاح حزبالله تلاش میکند.
*یالثارات: بهتر است بحث را در حیطه تحولات اخیر و تهدید دولت توسط حزبالله پی بگیریم.
**کوشکی: بله. در طول دو هفته اخیر حزبالله وارد یک مانور جدید سیاسی شد. حزبالله قصد داشت دولت لبنان را به واسطه استعفای وزرای طرفدار خو در کابینه از مشروعیت بیندازد و انتخابات تازهای برگزار کند تا به واسطه محبوبیت حزبالله کابینه آینده و پارلمان از طرفداران حزبالله تشکیل شود. حزبالله سعی کرد با یک راهپیمایی بزرگ و مردمی یک نمایش قدرت داشته باشد و دولت لبنان را به بنبست بکشاند. در حالی که همه شرایط برای به بنبست کشیده شدن دولت سینیوره به عنوان یک دولت خائن آماده بود، ترور پییرجمیل وزیر صنایع دولت و یکی از چهرههای شاخص جناح 14 مارس، باعث شد که این جناح دست به مظلومنمایی بزند و بتواند به نوعی حرکت حزبالله را به تاخیر بیندازد، از آن بهرهبرداری سیاسی کند، مخالفین خود را تروریست معرفی کند و با کمک رسانههای غربی حزبالله و سوریه را عامل این ترور معرفی کند. این جناح سعی کرد با برگزاری تشییع جنازه مردمی و تبلیغاتی به نوعی اعاده حیثیت کند و خیانتهای خود در جنگ 33 روزه را مخفی کند. این موجهای کاذب سریع فرو نشست و حزبالله اعلام کرد که راهپیمایی عظیم خود را با هدف سرنگونی دولت نامشروع فعلی برگزار میکند.
*یالثارات: احتمال وقوع جنگ داخلی چقدر است؟
**کوشکی: غرب و اسرائیل برای وقوع این جنگ داخلی برنامههای زیادی دارند. آنها میدانند که با وقوع جنگ داخلی متضرر اصلی حزبالله خواهد بود و غرب خواهد توانست به این شکل منافع خود را تامین کند. به همین خاطر سعی کردند به بهانه تشییع پیرجمیل ناسزاهای زیادی را به حزبالله تحمیل کنند و مراسم جمیل را به یک مانور توهینآمیز سیاسی علیه حزبالله و شخص نصرالله تبدیل کنند. از آن طرف شیعیان طرفدار حزبالله واکنش نشان دادند و به خیابانها آمدند اما شخص سید حسن نصرالله اعلام کرد طرفداران حزبالله به خانه برگردند و در یک روز مشخص به خیابانها بیایند و تظاهرات خود را انجام دهند.
*یالثارات : یعنی جنگ داخلی در لبنان در راه است؟
**کوشکی: زمینههای آن وجود دارد، غرب و اسرئیل سعی میکنند تا این اتفاق بیفتد. حتی آنان حاضرند باقی کابینه یا حتی خود سینیوره را نیز ترور کنند و با شهیدسازی خیانتهای طرفداران آنان مخفی بماند و این کشور را به سمت جنگ داخلی راهنمایی کنند. اما خوشبختانه درایت سیاسی حزبالله و رهبری آن و همین طور خویشتنداری آنها تا الان بهانهها را از دست مخالفان حزبالله خارج کرده و امیدواریم که انشاءالله همین مسیر ادامه پیدا کند و راه برای تشکیل دولت پارلمان مردمیتر هموار شود.
*یالثارات: این قضایا چقدر به طرح خاورمیانه بزرگ ارتباط دارد؟
**کوشکی: آمریکاییها هنوز دست از خاورمیانه بزرگ برنداشتهاند. آنها به دنبال این بودند که در دو سال گذشته با یک طرح سیاسی به نتیجه برسند که موفق نشدند یعنی دولت سینیوره و جناح 14 مارس ناکام ماند. بعد جنگ 33 روزه را راه انداختند تا حزبالله را به بنبست بکشانند که باز موفق نشدند و الان دوباره برگ سوخته را به میدان آوردهاند و به دنبال این هستند که حزبالله را به جنگ داخلی بکشانند چرا که آمریکاییها اعتقاد جدی دارند که شکست و انزوای حزبالله فلج کردن ایران است و نابودی حزبالله و یا حداقل انزوای سیاسی آن را مقدمهای برای شکست ایران و هموار کردن جاده برای رسیدن به طرح خاورمیانه بزرگ میدانند. به نظر من بعید است که آمریکاییها به زودی دست از این طرح بردارند چرا که با تشکیل دولت جدید، حزبالله که در بعد نظامی تثبیت شده در عرصه سیاسی نیز تثبیت میگردد و این مساله کاملا به ضرر غرب است.
*یالثارات: یعنی به نظر شما ترورها ادامه پیدا میکند؟
**کوشکی: غرب به هیچوجه از این مساله ابایی ندارد و حتی دهها گروه مزدور و تروریست برای این کار اجیر شدهاند که لبنان را به جنگ داخلی بکشانند تا به این واسطه حزبالله را به بنبست بکشانند به همین خاطر حزبالله و شخص رهبری آن خویشتنداری زیادی را نشان دادهاند و تا امروز موفق شدهاند از بروز چنین جنگی جلوگیری کنند.
از طرف دیگر گروههای 14 مارس بدون حمایت غرب امکان حیات کمی دارند و از اقبال داخلی کمی برخوردارند. یعنی حتی به بهانه خونخواهی رفیق حریری و کشته شدن مظلومانه (به تعبیر خودشان) جمیل هم از به میدان درآوردن دویست هزار نفر عاجز بودند. آنها با اینکه پول فراوان داشتند و از همه ابزارها استفاده کردند ولی نتوانستند حتی یک پنجم حزبالله را هم وارد صحنه کنند. اگر حمایت غرب نباشد این چهرههای ورشکسته در لبنان جایگاه مردمی ندارند و ما امیدواریم که با حمایت مردمی بسیار خوب حزبالله و با درایت آن این نقشه غرب به شکست بینجامد.