بهراد فرهمند
کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا معروف به ملکه جنگ در روزهای اول تجاوزات اسرائیل به کشور لبنان این جنگ را به منزله درد زایمان برای تولد خاورمیانه جدید نامید. وی که در یک کنفرانس خبری پس از بازگشت از اسرائیل سخن میگفت، این جمله را در پاسخ به یک پرسش درباره تلفات جانی و صدمات فجیع انسانی و حجم دهشتناک تخریب لبنان به زبان آورد.
خاورمیانهای که از درون خرابههای جنگ و از میان اجساد قربانیان بیگناه متولد میشود و بهانه آن ایجاد منطقه دموکراتیکی است که در آن بنیادگرایی اسلامی جای خود را به رفتارهای سکولار در قالب دولتهای سکولار خواهد داد.
ایالات متحده در جنگ اخیر عملا بدون هیچ پردهپوشی چه از جهت تبلیغات روانی با بهرهبرداری از رسانههای وابسته به خود و متحدینش و چه با بهرهگیری از سلاحهای پیشرفته و بمبهای هوشمند (اخیرا روزنامه الشرق الاوسط گزارش کرده است که 100 بمب هوشمند آمریکایی مخصوص تخریب پناهگاههای زیر زمینی از طریق پایگاه نظامی «الدید» آمریکا در قطر به اسرائیل حمل خواهد شد ) و چه از طریق دیپلماسی به حمایت علنی از رژیم تجاوزگر تلآویو پرداخته است.
این امری طبیعی است چرا که اسرائیل عمق استراتژیک آمریکا در خاورمیانه و نوک تیزه این کشور در قطب این منطقه است، اسرائیلیان و حامیان واشنگتننشین آنان بر این گمان بودند که در عرض چند روز قطعنامه 1559 را که تماما به نفع اسرائیل بود و بخش خلع سلاح لبنان آن معوق مانده بود به اجرا خواهند گذاشت. آنان هرگز گمان نمیکردند که با مقاومت تعجبانگیز حزبالله روبهرو شوند، مقاومتی که توانست تا عمق 70 کیلومتری خاک اسرائیل را مورد اصابت موشکهای خود قرار دهد و با بهرهگیری از سلاحهای مدرن تانکهای مجهز و معروف به غولهای آهنین را در جبهه نبرد زمینی منهدم نماید. فرار بیش از 500 هزار اسرائیلی از شمال اسرائیل و تخلیه تقریبا کامل شهر استراتژیک حیفا، جامعه اسرائیل را دچار بحران شدید کرده است و کارشناسان سیاسی اسرائیل اولمرت را نادانی میدانند که خود را ابراز سیاستهای واشنگتن تا مرز فروپاشی اسرائیل کرده است. هر چه از جنگ میگذرد روز به روز بر محبوبیت حزبالله نزد نه تنها تودههای عرب بلکه سایر مسلمانان و آزادیخواهان جهان افزوده میشود. و دولت لبنان نبز به همراه سایر احزابی که تا قبل از این مخالف حزبالله بودند به این نیروی مقاومت گرایش پیدا کردهاند.
امروز تبلیغات روانی آمریکا و متحدین بر عکس شده است و سلاحهای مخرب اهدایی نتوانسته حزبالله را از پای در آورد. تنها راه باقی مانده استفاده از ابزار شورای امنیت سازمانملل است. شورای امنیت با تصویب قطعنامه 1701 یه وضوح نشان داد که اعضای آن به ویژه پنج عضو دارای حق وتو چگونه بر سر لبنان معامله میکنند و این بیانگر آن است که ایالات متحده برای جلوگیری از شکست هژمونیک خود در خاورمیانه و حتی جهان میباشند باج داده است تا آرای آنان را خریداری کند. قطعنامه اگر چه از پیشنویس پیش نهادی توسط امریکا و فرانسه از استحکام و فراگیری بیشتری برخوردار است و توجهی نیز به منابع لبنان نموده است اما باید یادآوری کرد که اسرائیل تاکنون به هیچ یک از قطعنامههای سازمان ملل پایبند نبوده و اساسا با مخالفتهای متحدین غربی خود نسبت به این عدم پایبندیها روبه رو نشده است، آمریکا بیش از یکصد قطعنامه که علیه اسرائیل در طول حیاتش با محکومیت و یا اقدام عملی جهانی مواجه شود. تشکیل نیروی مقاومت اسلامی( حزبالله ) به دلیل واقعیت موجود یعنی عدم توانایی مجامع بینالمللی در دفاع از حاکمیت لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل بوده است. حال چه تضمینی وجود دارد که دیگر حزبالله خلع سلاح شود و اسرائیل در آینده بار دیگر به هر بهانهای لبنان را مورد تاخت و تاز قرار دهد، از خاک این کشور دفاعی صورت پذیرد. ارتش لبنان به قدری ضعیف و شکننده است که اگر به جای حزبالله او با اسرائیل درگیر جنگ میشد در همان ساعت اولیه از بین میرفت. خلع سلاح حزبالله آغاز خلع سلاحهای نیروهای ضد سیاستهای توسعهطلبانه آمریکا و اسرائیل در منطقه است. تضعیف دو نیروی مقاومت مهم در برابر اسرائیل یعنی حزبالله و حماس به منزله تضعیف جبهه پایداری کشورهای ضد اسرائیل و آمریکاست تا راه برای تولد خاورمیانه جدید هموارشود.