تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۳۸۷ - ۰۹:۱۰  ، 
کد خبر : ۳۸۰۸۷
انتخابات مجلس هشتم تجربه‌ای برای جبهه دوم خرداد

درس اصلاح‌طلبان‌ از شکست‌

گلبهار مجیدی‌ مقدمه: انتخابات مجلس هشتم نیز پایان یافت و افراد برگزیده مردم برای یک دوره 4 ساله دیگر مشخص شدند. یکی از روشن‌ترین اهداف انتخابات مجلس هشتم نیز همانند سایر انتخابات برگزیدن افرادی خاص برای تصدی سمت‌های مشخص است، اما همواره هر انتخاباتی پیام خاصی برای گروه‌های مختلف داخلی و خارجی نیز به همراه دارد. به عنوان مثال حضور گسترده مردمی در انتخاباتی نظیر مجلس هشتم پایبندی مردم به نظام جمهوری اسلامی و علاقه‌مندی آنها به تعیین سرنوشت خود در این نظام را نشان می‌دهد و از سوی دیگر رویکردی که مردم در این انتخابات به جریان اصولگرا داشتند، می‌تواند به عنوان تجربه‌ای برای گروه‌های مختلف سیاسی از جمله اصلاح‌طلبان باشد، تا با استفاده از این تجربه و جبران کاستی‌ها برای دوره‌های بعدی برنامه‌ریزی می‌کنند.

این روزها افرادی که پیگیر مسائل، جریان‌ها و گروه‌های سیاسی هستند، درصدد آسیب‌شناسی و واکاوی چرایی شکست جریان اصلاحات در هشتمین دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی هستند و همواره این پرسش در ذهن آنها مطرح است که چرا اصلاح‌طلبان در 8 سال گذشته بدون آن که درباره نقش خود در ناکامی‌های آن دوره سخن بگویند و پاسخگو باشند، به فرافکنی روی آوردند و برای فرار از اتهام ناکارآمدی به رادیکالیزه کردن مطالباتی پرداختند که پیش‌‌بینی می‌شد هرگز برآورده نشود و خود فرافکنی تازه‌ای را رقم زند.
رای مردم به اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم نیز در واقع رای به ناکارآمدی اصلاح‌طلبان بود، به طوری که این جریان با وجود تلاش زیادی که برای پیروزی در انتخابات کرد، اما نتوانست اکثریت مجلس هشتم را به دست بگیرد و کرسی‌های مجلس را از آن خود کند.
این جریان در دور اول انتخابات توانست از مجموع 209 نماینده 7 نفر از اعتماد ملی، 21 نفر از ائتلاف اصلاح‌طلبان و 8 نفر نیز از سایر ائتلاف‌های اصلاح‌طلب را راهی مجلس کند.
مقایسه آماری راه‌یافتگان به مجلس هشتم و آسیب‌شناسی عدم موفقیت اصلاح‌طلبان در این دوره از انتخابات نشان می‌دهد که راهبرد انتخاباتی اصلاح‌طلبان بخصوص حزب اعتماد ملی در این دوره از انتخابات جواب نداد و با این که آقای کروبی رئیس این حزب بارها به نفی جریان‌های تندرو پرداخته بود و در انتخابات ریاست جمهوری وعده داده بود که در صورت پیروزی به هر نفر ماهانه 50‌هزار تومان پرداخت خواهد کرد، ولی دیدیم که مردم اقبالی به این حزب نشان ندادند.
با تعمق در این موضوع می‌توان دریافت که عدم‌موفقیت این گروه صرف نظر از کارنامه و عملکرد گذشته آنها در دودستگی و اختلافی است که بین حزب اعتماد ملی و مشارکتی‌ها رخ داد و همین عامل باعث شد اقبال مردم به این جریان کمتر باشد.
در واقع می‌توان گفت که 2 نقصان جدی اصلاح‌طلبان را به سوی شکست هدایت کرد و آن نداشتن انسجام و اختلاف و دودستگی و افراط‌گری‌های این جریان بود.
علاوه بر آن، این جریان در طول 8 سال دوران اصلاحات کارنامه قابل قبولی از خود به جای نگذاشت.
اما عامل اصلی و مهم دیگری که باعث شکست این جریان بخصوص حزب اعتماد ملی شد این بود که این حزب به نوعی دچار واگرایی شد، به این معنا که با فاصله گرفتن از جریان‌های تندرو تلاش کرد حصار جدیدی را ایجاد کند، اما در مقابل نتوانست سازوکار روشنی را برای مردم در آینده ترسیم کند و افق روشنی را پیش‌روی مردم قرار دهد و مردم نمی‌دانستند برنامه و چشم‌انداز این جریان در آینده چه خواهد بود.
از طرف دیگر، همچنان چهره‌های تندرو در پشت فهرست حزب اعتماد ملی وجود داشت و این باعث شد مردم نتوانند به تحلیل روشنی از این لیست برسند.
پرویز سروری، عضو هیات اجرایی جبهه متحد اصولگرایان و نماینده تهران در این باره می‌گوید، جریان اصلاح‌طلب خصوصا جریان‌هایی که یک ریشه در ارزش‌ها دارند، با فاصله گرفتن از جریان‌های تندروی بی ریشه تلاش کردند فضای جدیدی را ایجاد کنند، اما بین 2 جریان ارزشی و واگرا معلق شدند.
وی افزود: به این معنا که مردم نمی‌دانند آیا جریان‌هایی که به نوعی از جریان‌های تندروی اصلاح‌طلب مثل مشارکتی‌ها سرخورده شدند، امروز برنامه و شعار و چشم‌اندازشان چیست، زیرا آنها گذشته خود را نفی می‌کنند، ولی آینده روشنی را برای مردم ترسیم نمی‌کنند و مردم نمی‌توانند افق روشنی را از این موضوعات ببینند.
سروری معتقد است که جریان اعتماد ملی لااله را می‌گوید، اما الاالله را نمی‌گوید. یعنی آن رفتارها را نفی می‌کند، ولی در مقابل روشن نمی‌کند که پس از نفی، اثبات چه آینده‌ای را می‌خواهد برای مردم رقم بزند و چه سازوکارهایی را می‌خواهد تنظیم کند.
این عضو جبهه متحد اصولگرایان در ادامه می‌افزاید، حزب اعتماد ملی به‌جای فرافکنی، با پذیرش خطاهای گذشته خود به‌دنبال اصلاح آن است، لذا امید بیشتری است برای این‌که بتواند در آینده موفقیت‌های زیادی را به دست آورد.
وی می‌گوید: در جریان اصیل‌تر اصلاح‌طلبان که مجمع روحانیون یا حزب اعتماد ملی باشند از یک طرف یک سرخوردگی از گذشته را شاهدیم، از طرف دیگر هم یک نوع به‌هم ریختگی در اثبات و اعلام برنامه‌های جدید را شاهد هستیم.
سروری تاکید کرد، حزب اعتماد ملی و جریان ارزش‌مدار اصلاح‌طلب باید با فاصله گرفتن از جریان‌های تندروی مشارکت تلاش کنند راه جدیدی را باز کنند و در این راه جدید، افق‌های روشنی را به مردم وعده بدهند.
نیاز به آرامش‌
حمیدرضا حاجی‌بابایی، نماینده اصولگرای مردم همدان نیز معتقد است مردم نیاز به آرامش، آینده‌نگری و امید به آینده دارند و بین احزاب و گروه‌های سیاسی نگاهشان به گروه‌هایی است که بتوانند در درجه اول ایجاد آرامش و امید به آینده را افزایش بدهند و از طرف دیگر، ارزش‌های اصیل اسلامی را بیشتر پاس بدارند.
وی در ادامه می‌افزاید، با توجه به اتفاقی که در 8 سال گذشته اتفاق افتاد، به نظر می‌رسد مردم ترجیح دادند که در انتخابات به اصولگرایان رای بدهند؛ زیرا در مجلس هفتم که اکثریت آن از اصولگرایان بود، ‌آرامش بیشتری حاکم بود.
حاجی بابایی با اشاره به دودستگی و اختلافی که در میان جریان اصلاح‌طلبان رخ داد، گفت: در میان اصلاح‌طلبان افرادی مثل آقای کروبی و کسانی که با ایشان هماهنگ بودند، نوعی تفکر متعادل را دنبال می‌کردند، کسانی هم بودند که از مرز ایشان عبور کرده و افکار و عقاید ایشان را قبول نداشتند و اغلب تندروی‌هایی هم که صورت می‌گرفت، از ناحیه کسانی بود که با ایشان هماهنگی لازم را نداشتند و لذا بین این دو جریان دودستگی افتاد.
وی در ادامه می‌افزاید: آقای کروبی با درست‌کردن حزبی به عنوان حزب اعتماد ملی کوشید افکار و عقاید خودش را دنبال کند و هزینه‌های فراوانی که باید از ناحیه اصلاح‌طلبان بپردازد به دور باشد و آن هزینه را به خودشان تحمیل کند که به نظر من، انتخاب درستی هم بود؛ اما با وجود همه تلاش و کوششی که ایشان کردند، جامعه قسمتی از آن هزینه‌ها را به حساب ایشان نوشت و ایشان نیز قسمتی از هزینه‌ها را در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس هشتم پرداخت کرد.
دودستگی عامل شکست بود
محمدرضا تابش، رئیس فراکسیون اقلیت مجلس در این باره می‌گوید: این که بگوییم چرا حزب اعتماد ملی با تابلوی جدا در انتخابات حضور پیدا کرد، دلیل موجهی دارد؛ زیرا نظام پارلمان تاریستی ما احتیاج به احزاب کارآمد دارد، لذا حزبی تشکیل شده هزینه داده و تشکیلاتی را به وجود آوردند. ما نباید محکوم بکنیم که چرا با ‌تابلو آمدند و در این انتخابات مشارکت داشتند.
وی افزود: این که کاندیداهای معرفی شده از سوی حزب اعتماد ملی رای نیاوردند، نمی‌توانیم بگوییم دلیل توفیق نداشتن حزب اعتماد ملی است؛ زیرا بسیاری از کاندیداهای حزب اعتماد ملی با ائتلاف اصلاح‌طلبان مشترک بودند و در یک جاهایی هم اعتماد ملی و کارگزاران کاندیداهای مشترک داشتند.
تابش ادامه داد: در هر صورت، در وهله اول بیشترین رای را کاندیداهای ائتلاف اصلاح‌طلبان که اعتماد ملی هم در هر صورت آنها را معین کرده بود، کسب کردند و در وهله بعدی هم حزب اعتماد ملی و کارگزاران بودند، لذا نمی‌توانیم بگوییم این حزب ناموفق بود.
وی در ادامه بیان کرد: از این که حزب اعتماد ملی با تابلویی به عنوان یک حزب وارد میدان شد و موفق بود، شکی نیست؛ اما در جبهه اصلاحات و اصلاح‌طلبان تمایل بر این بود که همه تحت یک نام در انتخابات حضور یابند و در این صورت همه زمینه‌ها برای پیروزی چشمگیر اصلاح‌طلبان مهیا می‌شد.
رئیس فراکسیون اقلیت مجلس هفتم معتقد است که عامل اصلی و اولیه‌ای که اصلاح‌طلبان را از پیروزی در انتخابات بازداشت، ردصلاحیت‌های گسترده و احراز نشدن صلاحیت‌ها بود و اگر هم جاهایی اصلاح‌طلبان تایید شدند، بیشتر برای این بود که وزن رقیب را سنگین‌تر بکنند تا کاندیداهای موردنظر به لحاظ رقابتی رای بیاورد.
تابش عامل دیگر موفق نشدن اصلاح‌طلبان در انتخابات را مشارکت کم مردم عنوان کرد و افزود: هرچه مشارکت مردم گسترده‌تر باشد، اقبال به اصلاح‌طلبان بیشتر است؛ یعنی هرچقدر از محدوده رای سنتی فراتر برویم، اقبال به اصلاح‌طلبان بیشتر است.
وی در ادامه می‌افزاید: عامل سوم این بود که دلبستگان به این فکر و تفکر که اصلاحات باشد، بیشتر می‌پسندیدند که زیر یک تابلو بیایند، این هم عاملی در کاهش اقبال رای‌دهندگان به اصلاح‌طلبان شد که اگر این اتفاق نمی‌افتاد، مسلما پیروزی با اصلاح‌طلبان بود.
نماینده اردکان معتقد است که ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا اصلاح‌طلبان رای نیاورند. وی می‌گوید: دودستگی‌ای که در میان اصلاح‌طلبان به وجود آمد، درصد خیلی کمی در اقبال مردم به اصلاح‌طلبان موثر بود.
کارنامه ناموفق‌
حسین فدایی، عضو جبهه متحد اصولگرایان و نماینده تهران معتقد است، یکی از علل عدم اقبال مردم از اصلاح‌طلبان، کارنامه این جریان در مجلس ششم است؛ زیرا در این دوره رویکرد اصلاح‌طلبان مبتنی بر توسعه سیاسی بود و نتیجه توسعه سیاسی یعنی تنش و درگیری در جامعه، برای همین مردم با توجه به تجربه بسیار تلخی که از مجلس ششم داشتند، آن فضا و گفتمان و رفتار را ترجیح ندادند؛ وی می‌افزاید: رفتاری که متحصنان در مجلس ششم انجام دادند، رفتار کسانی که خروج از حاکمیت را شعار دادند و کسانی که با استعفا می‌خواستند نظام را با مشکل مواجه کنند. اینها حوادث تلخی برای ملت‌ است و ملت ما این گونه رفتارها را برنمی‌تابند.
فدایی همچنین معتقد است که جریان افراطی در درون دوم خرداد هنوز جدا نشده و جریان دوم خرداد هم تلاشی برای پالایش درونی خود صورت نداده است و اگر این پالایش انجام بگیرد و عده‌ای با منطق و مواضع اصلی انقلاب یعنی اصولگرایی را مبنای کار خودشان قرار دهند و بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، این احتمال وجود دارد که آرایش سیاسی بتواند شکل دیگری به خودش بگیرد.
نماینده تهران در ادامه می‌افزاید: در حال حاضر بعضی‌ها خودشان را منسوب به آقای کروبی یا خاتمی کردند.
علتش این است که وضعیت اینها با جریان افراطی متفاوت است.
وی در ادامه بیان می‌کند: انتظار ما این است که سایه جریان افراطی از این جریان رخت بربندد و جدا شود.
امیدوار رضایی، نماینده مسجدسلیمان و عضو فراکسیون وفاق و کارآمدی مجلس نیز معتقد است که اختلاف‌نظرها و دودستگی ایجاد شده میان اصلاح‌طلبان یکی از علل عدم موفقیت این جریان بوده است.
وی در ادامه می‌افزاید: وجود اختلاف نظر میان یک جریان در میزان رای تاثیر می‌گذارد.
امیدوار رضایی در ادامه بیان می‌کند: در گروه اصلاح‌طلبان معروف است که این گروه دیدگاه‌های متفاوتی دارند و این موضوع را در مجلس ششم و در بحث‌های سیاسی کاملا نشان دادند که دارای دیدگاه‌های متفاوتی هستند.
وی با بیان این که چنین جریانی شاید در مقاطعی به لحاظ تاکتیکی به هم نزدیک بشوند ولی از نظر بنیادی بعید می‌دانم، در ادامه می‌افزاید: حزب اعتماد ملی شاید مقطعی با بعضی گروه‌های دیگر به توافق برسد، ولی معلوم بود که از 28 گروهی که بودند، دیدگاه‌هایشان کاملا با هم متفاوت است و یکی‌شدنشان موقتی است و حتما از هم جدا می‌شوند و این جدایی روی رای آنها تاثیر خواهد گذاشت و شکی هم در آن نیست.
وی همچنین در ادامه بیان می‌کند: آسیب‌شناسی دلیل عدم اقبال مردم از این جریان نشان می‌دهد که علت آن به گذشته برمی‌گردد، زیرا مردم 8 سال به این جریان اعتماد کردند، ولی طبق اعتراف دوستان، برخی جاها این جریان تند رفت، در حالی که می‌توانستند بهتر از این عمل کنند. پس این تندروی‌ها و تنگ‌نظری‌ها و تکروی‌های 28 گروه عاملی شد که اینها به توافق نرسند و همین هم به آنها صدمه زد.
وی در ادامه می‌افزاید: در واقع نتیجه کار و عملکرد این گروه برای مردم به گونه‌ای نبود که بتوانند دوباره به آنها رجوع کنند، به طوری که علت شرکت نکردن عده‌ای از مردم در انتخابات هم ناشی از دلسردی است که از این عملکرد ناشی شده است و خیلی از افرادی که آمدند به مستقلان رای دادند. این مساله نشان می‌دهد که شاید اگر عملکرد گذشته اصلاح‌طلبان طور دیگری بود، آنها به اصلاح‌طلبان رای می‌دادند و آسیب‌شناسی هم نشان می‌دهد که عملکرد قابل قبولی که بتواند نظر مردم را در دوره‌های متفاوت جلب کند، نبوده است.
وی تاکید کرد: اگر دوستان بتوانند یک بازنگری جدی و واقعی از عملکردشان داشته باشند و روی اصول و ارزش‌هایی که نظام دارد بایستند، می‌توانند اعتماد مردم را به دست ‌آورند.
همان طور که حزب اعتماد ملی و آقای کروبی به طور جدی این موضوع را مطرح می‌کند، واقعا صف‌شان را از بیرون از کشور به طور شفاف جدا کنند و فرق اپوزیسیون و در داخل نظام بودن را تعریف کنند و در چارچوب نظام خط قرمزها و ارزش‌ها را رعایت و به توافق برسند، آن وقت به اتحاد بهتری می‌رسند و در داخل هم گرایش بیشتری به آنها خواهد شد و یک رقابت سالم‌تر و سازنده‌تری میان گروه‌های مختلف با اصلاح‌طلبان که اختلاف نظر دارند، صورت خواهد گرفت.
وی در پایان می‌گوید: به هر حال عملکرد گذشته این گروه و تصویری که تعدادی از این جریان در ذهن مردم جا انداختند، عاملی است که مردم نتوانند خودشان را ترغیب کنند که دوباره به سمت این جریان بروند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات