اکنون طغیانی در میان ژنرالهای بازنشسته ارتش و تفنگداران دریایی امریکا در حال شکلگیری است که بسیار حائز اهمیت است. علت مخالفتهای این ژنرالها این است که ماجراجوییهای امریکا در بینالنهرین (عراق) یک جنگ دیگری است که همچون جنگ ویتنام از نظر استراتژیک شسکت خورده است و علت آن نیز رهبریت غیرنظامی، بدنام و متکبر پنتاگون است.
این مخالفان شامل دو ژنرالی هستند که در عراق رهبری نیروهای جنگی را برعهده داشتهاند. یکی از آنها سرلشکر چارلز سواناک است که فرماندهی یگان 82 هوابرد را برعهده داشت و دیگری نیز سرلشکر جان باتیسته فرمانده یگان اول پیاده نظام بوده است.
ژنرالهای مذکور اخیرا سابقه کاری خود را فدا کردند و با بازنشسته کردن خود به صورت علنی به جمع مخالفان پیوستهاند.
باتیسته به همراه دوتن دیگر از افسران ارشد بازنشسته ارتش امریکا در اواخر ماه سپتامبر در جلسه استماع سیاست دموکراتیک واشنگتن در مورد این شکستها صحبت کرده بودند.
وی گفته بود دونالد رامسفلد، وزیر دفاع امریکا، که تصمیمگیریهای استراتژیک ملامت باری را اتخاذ کرده بود و به کشته شدن غیر ضروری زنان و مردان امریکایی، متحدان امریکا و مردم خوب عراق منجر شد هرگز یک رهبر لایق برای دوران جنگ نبود.
به گفته او، رامسفلد صداهای صادقانه مخالفت را رد کرد و به مردم امریکا واقعیت نگرانی از دست دادن حمایت از جنگ را نگفت.
این گونه اعتراض در میان بازنشستههای ارشد نظامی امریکا آن هم در زمان جنگ کاملا در تاریخ امریکا بیسابقه بوده و به شدت نگران کننده است زیرا افسران بازنشستهای که با جنگ عراق مخالف میکنند و خواستار برکنار شدن رامسفلد هستند، بیانگر یک نیروی سیاسی جدید هستند و لذا این مساله میتواند در آینده دموکراسی امریکا به عنوان یک عامل قدرتمند جلوه کند.
بخصوص که لابی رو به افزایش ژنرالهای بازنشسته امریکا میتواند در آینده با مخالفت علنی با غیرنظامیان بیپروایی که میخواهند جنگی را آغاز کنند، یک قدرت و توی بیهمتا به دست آورد.
البته هیچکس نباید نسبت به مخالفت با جنگ آن هم از طرف کسانی که خود زمانی فرماندهی امپراتوری ارتش امریکایی را برعهده داشتهاند، متعجب شود زیرا پس از بیش از 65 سال از برنامهریزی جنگ که به صورت متمرکز و مخفیانه توسط رئیس جمهور صورت گرفته است، ما در حقیقت قدرت نهایی غیرنظامی را به دست افراد محدودتری قرار دادهایم که البته برخی از این رهبران در شرایط خاص بیکفایتی خود را ثابت کردهاند.
من به صورت مداوم با ژنرالهای بازنشسته، افسران سابق اطلاعاتی و مقامات و مشاوران پیشین پنتاگون در تماس بودهام، همه آنها به صورت نزدیک با دوستان و شاگردان خود که هماکنون مشغول به خدمتند در ارتباط هستند.
به گفته این مقامات ارشد آگاه، اهداف اولیه امریکا برای حمله به عراق هر چه که بوده است، شمار محدود نیروهای نظامی ما و استراتژی اشتباه ما با شکست مواجه شده است و ما نمیتوانیم این شکست را با حضور ابدی خود در عراق جبران نماییم لذا به تغییرات اساسی برای بهبود شرایط نیاز است و افسران ارشد نیز آمادگی دارند تا این تغییرات را انجام دهند.
این در حالی است که به گفته برخی از منابع، برخی از افسرانی که اکنون در ارتش امریکا مشغول به خدمت هستند در پشت پرده در تلاشند تا جنگ را پایان بخشند و خود را برای خروج اجتنابناپذیر از عراق آماده میکنند.
یکی از ژنرالهای سه ستاره بازنشسته امریکا میگوید تنها سوالی که مطرح است این است که آیا جنگ در جهت تامین منافع ملی است یا خیر، که البته در جنگ عراق نیست.
این که احساسات ضد جنگ در میان افسران بازنشسته و افسرانی که هماکنون در ارتش مشغول به خدمت هستند تا چه اندازه گسترده است و این که آیا این احساسات در میان افسران جوانتر نیز وجود دارد سوالاتی غیرقابل پاسخگویی هستند.
ژنرال جورج کیسی، فرمانده ارشد امریکا در عراق اوایل امسال پیشنویس طرح فوق سری را تهیه کرده بود و در آن خواستار کاهش شدید نیروهای امریکایی از عراق تا اواخر دسامبر 2007 شده بود.
او پیشنهاد کرده بود نیروهای امریکایی که هماکنون متشکل از 14 گردان هستند بیش از 50 درصد کاهش یابند، این طرح شامل اخطارهای بسیار زیادی بود که البته وقوع حوادث جدید باعث بایگانی آن شد زیرا ژنرال هم اکنون میگوید نیروهای امنیتی عراق ممکن است طی 12 تا 18 ماه آینده آماده باشند تا نقش اصلی را در ایجاد امنیت بازی کنند، ولی او هیچ حرفی در مورد خروج نیروهای امریکایی از عراق به میان نمیآورد.
طرح درز یافته کیسی نشانگر نحوه تفکر برخی از افسران ارشد ارتش امروز امریکا است. این مقامات ارشد ارتش امریکا معتقدند نیروهای امریکایی باید پیش از آن که امریکا بتواند از عراق خارج شود به صورت قطعی در جنگ بغداد پیروز شود.
ارتش آمریکا در ماه اوت دستور انتقال نیروهای امریکایی از غرب عراق را به بغداد صادر کرد تا برای این مبارزه آماده شوند. این مساله باعث دو برابر شدن نیروهای امریکایی در بغداد شد که به 14 هزار نیرو رسید.
در سوم ماه آگوست، ژنرال جان ابی زید، فرمانده نیروهای امریکایی در خاورمیانه که به زبان عربی نیز مسلط است و در سراسر جهان به عنوان یک جنگاور سرشناس شناخته شده است در جلسه استماع کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا اعلام کرد تشدید خشونتهای قومی در عراق، بخصوص در بغداد میتواند عراق را به سمت جنگ داخلی پیش ببرد.
این در حالی است که افسران ارشد در جلسات خصوصی عنا به مساله جنگ داخلی در عراق اشاره میکنند و اعلام کردهاند در صورتی که چنین شرایطی بر عراق حاکم شود، نیروهای امریکایی فورا از این کشور خارج خواهند شد.
ژنرالهای بازنشسته ارتش که مخالف جنگ عراق هستند متعهد شدهاند تا جنگ عراق را به آخرین جنگ شکست خورده امریکا از نظر استراتژیکی تبدیل کنند جنگی که به خاطر یک مقام غیرنظامی لجوج و به منظور خودداری از پاسخگویی شخصی به تصمیمگیری های بد آنها صورت گرفت زیرا جنگهای شکست خورد باعث هزینههای انسانی و دیگر هزینهها میشوند که گاهی موجب از بین بردن کلی یا بخشی از منافع ملی میشوند.
در اوج جنگ ویتنام در سالهای 1966 و 1968، من یک جمهوریخواه محافظه کار بودم که در ستاد تبلیغاتی ریچارد نیکسون که بعد به عنوان رئیس جمهور امریکا انتخاب شد فعالیت میکردم. در آن زمان از افسرانی که از جنگ ویتنام باز میگشتند. حرفهایی میشنیدم که در نهایت من را متقاعد ساخت مداخله نظامی امریکا در ویتنام باید جای خود را به دیپلماسی بدهد.
ما دیگر از یک هدف سیاسی منطقی برخوردار نبودیم و تنها به خاطر این که نخواهیم به شکست خود اعتراف کنیم به جنگ ادامه میدادیم. در آن زمان من طرح مخفیانهای را برای پایان دادن جنگ و دستیابی به صلح به نیکسون ارائه کردم، طرحی که شامل توافق با اتحاد جماهیر شوروی، و در پی آن آغاز روابط با چین بود که به ما اجازه میداد خود را از مساله هند و چین رها سازیم.
پس از آن که در اوت 1968 از ستاد کارکنان نیکسیون خارج شدم، به تکمیل این طرح کمک کردم. در سال 1969 تا 1970 من به تهیه و تنظیم گزارش کمیته ویژه رئیس جمهور در مورد نیروهای نظامی داوطلب کمک کردم که در آن حقوق نیروهای داوطلب را افزایش دادیم.
... هم اکنون نیز جنگ عراق بار دیگر بیانگر خرد تعهد ملت آمریکا به تمامی نیروهای مسلح داوطلب است زیرا یک پیشنویس تنها میتواند درد عراق را طولانیتر کند و مانع شکست نمیشود.
تاکنون بیش از 2 هزار و 700 سرباز امریکایی در عراق کشته و بیش از 20 هزار نفر دیگر نیز زخمی شدهاند. دهها هزار عراقی نیز کشته و زخمی شدهاند و اینها برای بیدار کردن وجدان یک ملت کافی است.
برخی از افسران نسل اول ارتش داوطلبانه که اکثرا بازنشسته شدهاند به صورت علنی نسبت به این مساله انتقاد میکنند و به این ترتیب همکاران جوان خود را که هماکنون مشغول خدمت هستند، تحت تاثیر قرار می دهند.
ویلیام اودوم سپهبد بازنشسته ارتش امریکا جنگ عراق را بدترین اشتباه استراتژیک در تاریخ امریکا دانسته و به صورت ترسناکی آن را مشابه با جنگ ویتنام میداند.
او میگوید استراتژی امریکا در عراق نیز همچون جنگ ویتنام منحصراً به نفع دشمنان امریکا بوده است.
از نظر سپهبد اودوم، اهداف امریکا در ویتنام از سه مرحله مختلف عبور کرد که در نهایت منجر به شکست امریکا شد. این مراحل عبارت بودند از:
1- سال 1961 تا 1965 کنترل کردن چین.
2- سال 1965 تا 1968 وسواس با تاکتیکهای امریکایی که در نهایت منجر به امریکایی شدن جنگ شد.
3- از سال 1968 تا 1975 بود که دیپلماسی غلط و خود فریبانه ویتنامی کردن به کار گرفته شد.
به گفته اودوم که هم اکنون از اعضای ارشد موسسه هادسون است، عراق نیز هم اکنون دو مرحله اول را پشت سرگذاشته است و در حال وارد شدن به مرحله سوم است.
به گفته اودوم که هم اکنون از اعضای ارشد موسسه هادسون است، عراق نیز هم اکنون دو مرحله اول را پشت سر گذاشته است و درحال وارد شدن به مرحله سوم است.
این در حالی است که او معتقد است تنها تفاوت جنگ عراق و جنگ ویتنام در پیامدهای آن است زیرا ویتنام تاثیر مخربی بر قدرت امریکا نداشت ولی عراق امروزه تاثیر زیادی بر قدرت امریکا دارد.
شاید آنهایی که معتقدند جنگ ویتنام با عراق هیچ شباهتی ندارد در این مورد درست بگویند، ولی این که فکر کنند با ادامه استراتژیهای کنونی آنها به نتایج مورد نظر خود دست خواهند یافت اشتباه است زیرا آنها با ادامه روند کنونی خسارت بیشتری به قدرت امریکا خواهند زد.
جنگ ویتنام با وجود تمامی اختلافاتی که ممکن است با جنگ عراق داشته باشد میتواند برای ما آموزنده باشد زیرا هنگامی که موضع آمریکا در ویتنام از بین رفت، واشنگتن آزاد بود تا روند منفی را که در سازمان ناتو، توازن قدرت نظامی آمریکا و شوروی، در اقتصاد جهانی و وجهه بینالمللی خود با آن مواجه بود، تغییر دهد.
این در حالی است که هماکنون آمریکا تنها با خارج شدن از عراق است که ممکن است بتواند حمایت بینالمللی را به خود جلب کند تا بتواند استراتژی جدید را برای محدود کردن نیروهای ضدغربی که خود عامل به وجود آمدن آنها بوده است، طراحی کند.
واقعیت این که تعداد زیادی از ژنرالهای بازنشسته ارتش آمریکا هماکنون علیه جنگ و علیه رامسفلد انتقاد میکنند و این نشاندهنده عمق مخالفتها از ارتش است.
نظم سنتی و سکوتی که به خاطر حفظ حرفه باید وجود داشته باشد باعث میشود تا بسیاری از افسران نظامی که از خواب و خیال بیدار شدهاند، سکوت اختیار کنند. اینها کسانی هستند که در دانشگاه جنگ ارتش آمریکا شرکت میکنند و ژنرالها و رهبران ارشد ارتش فردای ما از میان آنها انتخاب خواهند شد.
رهبران ارشد نظامی آمریکا که هم اکنون مشغول به خدمت هستند به صورت علنی شورش نخواهند کرد.
«گریگوری نیوبولد» سپهبد بازنشسته نیروی دریایی آمریکا اخیرا در مقالهای که در هفتهنامه تایم منتشر کرده بود نوشته است، ما ژنرالهای فرانسوی در الجزایر نیستیم ولی ما به خوبی میدانیم که جنگ عراق را که ما از نظر نظامی بردهایم. هماکنون از نظر سیاسی در حال شکست خوردن است. من چهار ماه پیش از آغاز تهاجم به عراق خود را از ارتش بازنشسته کردم که بخشی از علت آن مخالفت من با کسانی بود که از فاجعه 11 سپتامبر برای ربودن سیاستهای امنیتی ما استفاده کردند.
نیوبولد جنگ عراق را «غیرضروری» خوانده و اظهار داشت غیرنظامیانی که با «بیتفاوتی و غروری» که تنها در کسانی وجود دارد که هرگز بوی مرگ را در میدان جنگ استشمام نکردهاند، آغازگر این جنگ بودند.
هنگامی که مقامات غیرنظامی پنتاگون سرنوشت جنگ بیشرمانه و طولانی مدت جنگ ویتنام را رقم زدند، در آن زمان سربازان ارشد سکوت اختیار کردند. پس از آن که جنگ با شکست و تحقیر آمریکا به پایان رسید، سیلی از آمار تلفات نظامی آمریکا منتشر و باعث شد ژنرالها و دیگر افسران همچون «کالین پاول» که بعدها به درجه ژنرالی دست یافت قول دادند این مساله هرگز تکرار نخواهد شد.
ولی امروزه یک سرلشکر بازنشسته ارتش آمریکا برآورد کرده است «برای نسل ما، عراق به عنوان ویتنامی خواهد بود که حجم آن بسیار افزایش یافته است.»