دکتر حیدرعلی بلوجی / محقق مسائل امنیت بینالمللی
تاریخ زندگی بشر مملو است از تلاش انسان برای استیلا بر دیگران، چه بسیار مبارزاتی که انسان برای غلبه بر طبیعت بدانها دست نیازیده است و حتی گستره فعالیتهای سلطهطلبانه خود را بر تلاش برای سلطه بر همنوع خود نیز تسری داده است. در طول تاریخ انسانها به جهات مختلف در قالب قبایل و مناطق گوناگون به جنگ با همدیگر رفتهاند و در این جنگها از ابزارهای مختلف و از جمله سلاحهای شیمیایی بهره جستهاند. در زمانی که حقوق قراردادی جنگ هنوز زیاد پا نگرفته بود، در هم کوبیدن نیروهای دشمن یکی از اهداف غایی طرفین جنگ محسوب میشد ولو این هدف از طریق بکارگیری سلاحهای شیمیایی تحقق یابد چون در این دوران بنا به مثل معروف "ضرورت قانون نمیشناخت."1
استفاده از سلاحهای شیمیایی تا قرن 19
تاریخ دقیق اولین کاربرد ماده شیمیایی بعنوان یک سلاح جنگی مشخص نیست. طبق اسناد و شواهد موجود از همان زمانهای اولیه بطور غیرمنظم، ناقص و محدود و بصورت ساده از عوامل شیمیایی در جنگها استفاده شده است. در زمانهای گذشته، برای اولین بار بشر از نفت و قیر بعنوان عامل شیمیایی استفاده کرده است. همچنین، استفاده از مواد شیمیایی دودزا در زمانهای قدیم رایج بود. در جنگهای ساسانیان و رومیها به منظور تسخیر دژهای دشمن، سپاه ساسانی نقبهایی حفر میکرد و به هنگام برخورد با نقب دشمن "دو طرف میکوشیدند سربازان حریف را با سوزاندن گوگرد بیرون برانند" 2 "همچنین در یونان قدیم با ترکیب قیر، گوگرد و مواد چسبنده، مادهای میساختند که هنگامی که در آب ریخته میشد، آتش میگرفت، این ماده را آتش یونانی میخواندند در جنگ ترکان عثمانی برای فتح استانبول به سال 1453 م "مدافعان شهر برای مقابله... با پخش دود حاصل از سوزاندن گوگرد که همان SO۲ میباشد ترکها را دچار خفگی مینمودند." 3
عصر نوین جنگهای شیمیایی
تاریخ جدید جنگهای شیمیایی به سال 1899 در جنگ انگلستان با بوئرها (مهاجرین هلندی ساکن آفریقای جنوبی) بر میگردد. "در آن جنگ ارتش انگلستان از توپهای حاوی اسید پیکریک استفاده کرد که اثر تهوعزا داشتند و نیز بنا به نوشته شارل روسو حقوقدان معروف "در جنگ ترانسوال، انگلستان از گلولههای توپی استفاده میکرد که حاوی لیدیت بود و پس از انفجار گازی متصاعد میکرد که موجب خفگی میشد." 4 استفاده ارتش انگلستان از سلاحهای شیمیایی سبب شد تا دیگر قدرتهای استعماری نیز به تولید و توسعه این گونه سلاحها رو بیاورند. "این روند بقدری گسترش یافت که در آستانه جنگ جهانی اول طرفین متخاصم مقادیر بسیار زیادی از گازهای سمی را در انبارهای خویش ذخیره نموده بودند. عدم آگاهی نسبت به آثار زیانبار و وحشتناک این نوع از سلاحها و عدم امکانات تدافعی نیروهای مسلح آن روز، سبب شد تا بکارگیری آنها تلفات و صدمات عظیمی را ببار بیاورد." 5 در طول جنگ جهانی اول، آلمانها بدفعات از جنگ افزارهای شیمیایی استفاده کردند." در اکتبر 1914 در نوشایل گلولههای حاوی گاز اشکآور به سوی فرانسویها پرتاب کردند، اما به سبب پراکندگی سربازان و محدود بودن شمار گلولهها این تاکتیک چندان کار ساز نبود حتی فرانسویها متوجه آن نشدند.... در سوم فوریه نیز آلمانیها با گلولههای بزرگتری در منطقه یویسمف وارد کارزار شدند، ولی این بار نیز به خاطر سردی هوا گازهای متصاعد شده از این گلولهها موثر واقع نگردید." 6 آلمانیها برای اولین بار گاز کلر را در 22 آوریل 1915 در ایپر بلژیک علیه سربازان مستعمراتی فرانسه و پیاده نظام کانادایی که هیچ ماسکی برای حفاظت نداشتند بکار بردند. تلفات ناشی از کاربرد این گاز در حدود 20 تا 25 هزار نفر بود، ولی دو روز بعد که آلمانها قصد داشتند با کاربرد گاز خردل به پیشروی تازهای دست بزنند، با سربازان ماسکداری که حولههای خیس داشتند و ملحفههای مرطوب به خود پیچیده بودند، روبهرو شدند. در نتیجه گاز فقط 25 درصد سپاهیان دشمن را از فعالیت جنگی بازداشت. در آغاز سال 1916 بار دیگر آلمانیها در وردن طی 6 روز جنگ 2 میلیون و 500 هزار گلوله که صدها هزار آنها گلوله گازدار بود شلیک کردند که منجر به خفگی و مرگ یا تشنج دهها هزار فرانسوی شد."7
"علاوه بر آلمانها کشورهایی که در جنگ جهانی اول به کاربرد جنگافزارهای شیمیایی مبادرت ورزیدند عبارت بودند از: مجارستان، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، روسیه و آمریکا. نیروهای ترکیه در این جنگ به جنگافزارهای شیمیایی مجهز بودند ولی ظاهرا از آنها استفاده نکردند." 8 متفقین از سلاحهای شیمیایی بعنوان مقابله به مثل استفاده کردند، در LOOS (گینه) در 25 سپتامبر، 1915 وردن و سوم (SOOM) در 1916 و سپس در ژوئیه 1918 گازهای فسژن، ایپریت و نسنیت و آکرولنین از همه بیشتر مورد استفاده قرار گرفتند.
در مجموع در طول چهار سال جنگ جهانی اول حدود یکصد و بیست هزار تن عوامل شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت که شامل "12 نوع گاز اشکآور 15، نوع گاز خفه کننده3، نوع گاز خون 4،نوع گاز تهوعآور و تاولزا و دیگر گازهای سمی مورد استفاده قرار گرفت."9
آمار تلفات و مصدومین گازهای شیمیایی طی این جنگ چشمگیر بود و تعداد افرادی که بر اساس اطلاعات و آمار رسمی در معرض خطر مواد شیمیایی قرار گرفتند، بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفر بود که حدود صد هزار نفر آنها کشته شدند.
استفاده از سلاحهای شیمیایی بین دو جنگ جهانی
در بین دو جنگ جهانی برغم امضای پروتکل 1925 ژنو مبنی بر منع استفاده از سلاحهای شیمیایی که توضیحات بیشتر که بعد خواهد آمد و تلاشهای نافرجام جامعه ملل در زمینه خلع سلاح، کشورهایی چند از این تسلیحات استفاده کردند." در نوامبر، 1935 به هنگام حمله ایتالیا به اتیوپی" سربازان موسولینی علیه مردم بیپناه اتیوپی از گاز سمی استفاده کردند که در این تهاجم شیمیایی 15 هزار نفر قربانی شدند." 10 در طول جنگهای داخلی اسپانیا که از سال 1936 آغاز شد و روسها جمهوریخواهان اسپانیا به رهبری فرانکو را در مقابل جبهه ناسیونالیستها یاری میکردند" به فرمان استالین در دو منطقه اسپانیا، گلولههای گاز سمی و خردل به کار برده شد که در نتیجه شمار زیادی از افراد غیرنظامی در روستاها و شهرها کشته شدند." 11 استفاده از سلاحهای شیمیایی همچنان ادامه داشت. دو سال بعد یعنی در سال 1937 "ژاپن در جنگ با چین به استفاده از سلاحهای شیمیایی اقدام کرد و این امر تا سال 1945 ادامه داشت." 12
عدم استفاده عمده تسلیحات شیمیایی در جنگ جهان دوم
رقابت تسلیحاتی که چند سال قبل از جنگ جهانی دوم بین قدرتهای بزرگ آغاز شده بود، مخصوصا در زمینه تحقیق و توسعه سلاحهای شیمیایی ادامه یافت و در این زمینه کشورها به نتایج جدیدی رسیدند. پیشرفتهای بدست آمده در این دوره بسیار مهم بودند، بطوری که خردلهای نیتروژنه و عوامل گاز تولید شدند و آلمانها دو سال قبل از آغاز جنگ گاز عصبی سارین و تابون را کشف کردند. با دسترسی کشورهای متخاصم به تسلیحات شیمیایی و انبارهای موجود پر از این سلاحها، تردیدی نبود که این کشورها در مقابله با دشمن به توسل به سلاحهای شیمیایی وسوسه شوند.
در جنگ جهانی دوم همه متخاصمان اصلی (انگلستان، فرانسه، آمریکا، شوروی، ژاپن، آلمان و ایتالیا) گازهای سمی مختلفی داشتند، "احتمالا در این زمان میزان کل ذخایر جنگافزارهای شیمیایی توسط قدرتهای اصلی متخاصم به بیش از 25 میلیون تن میرسید، دو برابر آنچه که در طول جنگ اول استفاده شد." 13 ولی در این جنگ، سلاحهای شیمیایی بطور عمده مورد استفاده قرار نگرفت. "نیروهای آلمان فقط در چندین تک در مقابل پارتیزانهای شوروی در اودسا و کریمه از جنگافزارهای شیمیایی استفاده کردند." 14انگلیسیها و آمریکاییها مادهای تحت نام ناپالم (نفت ژله شده که مادهای سوزان و خطرناک است) ساختند و از طریق بمبارانهای هوایی در آتش زدن شهرها و سربازان حریف استفاده کردند" بر اثر بمباران هامبورگ توسط هواپیماهای متفقین در سال، 1942 حدود 200 هزار غیرنظامی سوختند.... در 1945 نیز آمریکاییها در سدان از ناپالم استفاده کردند که تلفات ناشی از آن را حدود 400 هزار نفر گزارش کردهاند." 15 دلیل این خودداری وسیع از سلاحهای شیمیایی چیزی نبود جز اینکه "هیچیک از دول متخاصم از قدرت و توانایی آنچنان بالایی که بتواند یک تهاجم شیمیایی وسیع و تمام کننده را سازماندهی کند، برخوردار نبود و همین امر دول متخاصم را در کاربرد سلاحهای شیمیایی محتاط مینمود. دول قدرتمند متحد علیه آلمان در مواقعی که از جانب نیروهای آلمانی بشدت تحت فشار قرار داشتند حتی مسئله استفاده سلاحهای شیمیایی علیه آن کشور را مورد بررسی قرار دادند اما از آنجا که از اقدام مقابله به مثل ارتش نیرومند آلمان وحشت داشتند از این اقدام خودداری نمودند." 16 کارشناسان نظامی معتقدند که یک کشور در شرایط جنگی تنها از عواملی ممکن است استفاده کند که فن مقابله و درمان مصدومین ناشی از آن عوامل را نیز داشته باشد. در جنگ جهانی دوم، زرادخانههای شیمیایی کشورهای متخاصم با هم فرق داشت. آلمانها عمدتا عوامل اعصاب و متفقین عوامل خون را در اختیار داشتند. در نتیجه استفاده از سلاحهای شیمیایی بدون داشتن وسایل درمانی مقابله با آنها احتمال آسیبپذیری در مقابل عوامل ناشناخته را افزایش میدهد. همچنین گفته شده است که "تاثیرات روانی بجا مانده از کاربرد این جنگافزارها در جنگ جهانی اول و اینک هیتلر خود از مصدومان ناشی از کاربرد این جنگ افزار در درگیریهای جنگ اول بوده است،" 17 در عدم تمایل آلمانها به استفاده از سلاحهای شیمیایی موثر افتاد.
سلاحهای شیمیایی بعد از جنگ جهانی دوم
بعد از جنگ جهانی دوم، رقابت تسلیحاتی نه تنها فروکش نکرد، بلکه با دو قطبی شدن جهان، ظهور کشورهای تازه استقلال یافته و پیشرفت علم و تکنولوژی، این رقابت جان تازهای به خود گرفت و سلاحهای شیمیایی اشاعه بیشتری یافتند. "در جنگ ویتنام (1972-1965) آمریکاییها با پاشیدن مواد سمی بر کشتزارها و جنگلها که چریکهای ویتنام از آنها در استتار خود استفاده میکردند، حیات گیاهی و جانوری را از ین بردند و از بمب ناپالم نیز در حد وسیعی علیه ویت کنگها استفاده کردند." 18 در این جنگ "سلاحهای شیمیایی" نه به شکل گازهای سمی بلکه بصورت علف کش و گازهای اشکآور در حد زیاد، مخصوصا بین سالهای 1970- 1965 مورد استفاده قرار گرفت که میزان این استفاده چیزی در حدود مقدار مذکور در جنگ جهانی اول بود." 19 در جنگهای یمن (1967- 1963)، مصر از جنگافزارهای شیمیایی استفاده کرد که بخاطر مسائل خاورمیانه و نیز مسائل وحدت اعراب مسئله به سکوت برگزار شد. در افغانستان نیز نیروهای شوروی دولتی در مقابله با چریکهای افغانی از عوامل شیمیایی موسوم به "باران زرد" استفاده کردهاند. اما فاجعهآمیزترین کاربرد سلاحهای شیمیایی، استفاده عراق از این جنگافزارها در طول 8 سال جنگ تحمیلی بود. در این جنگ نیروهای عراقی پس از شکستهای متعدد در مناطق مختلف جبهه جنگ به استفاده از انواع عوامل شیمیایی علیه افراد نظامی و غیرنظامی روی آورند و در این مدت با استفاده از انواع مهمات شیمیایی از قبیل بمب، گلولههای توپ و خمپاره که حاوی گازهای سمی و کشندهای همچون عوامل عصبی، گازهای خردل، سیانور و عوامل خفهکننده بودند، به نقض آشکار تعهدات مربوطه خود در کنوانسیونهای بینالمللی پرداخت. "در طی این مدت بیش از 252 مورد حمله شیمیایی (عراق) علیه ایران صورت گرفت که در سازمان ملل متحد ثبت شده است." 20 عراق با مشاهده سکوت و انفعال جامعه بیالمللی حتی به جان مردم خود نیز رحم نکرد و به وحشیانهترین مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی در اول مارس 1988 در مقابل اکراد بیدفاع حلبچه دست زد که طی آن 5 هزار نفر از مردم غیرنظامی این شهر جان باختند. کشورهای غربی که در طول جنگ ایران و عراق به تسلیح عراق پرداخته بودند، بعد از پایان جنگ بین دو کشور و حمله صدام به کویت خود در معرض تهدیدها صدام حسین مبنی بر استفاده از سلاحهای شیمیایی قرار گرفتند. در جنگ دوم خلیج فارس بین آمریکا و متحدینش از یک طرف و عراق از طرف دیگر برغم ادعاها و تهدیدات مکرر صدام، جنگافزارهای شیمیایی مورد استفاده قرار نگرفتند. از جمله موانعی که برای کاربرد سلاحهای شیمیایی در این جنگ برشمردهاند عبارتند از: زمان سریع عملیات، انهدام سیستمهای پرتاب کننده عراق توسط متحدین، اوضاع نامساعد جوی، ترس از واکنش نیروهای متحد، ارزیابی، کارآیی رزمی پایین و وسایل پرتاب کننده خفیف.21
در طول دوره بعد از پایان جنگ سرد موارد زیادی از ادعای استفاده سلاحهای شیمیایی از جمله در تاجیکستان و چچن توسط جنگندههای روسی، در قرهباغ از سوی ارامنه و صدها مورد دیگر گزارش شده است که آخرین آنها ادعای طرفداران برهانالدین ربانی مبنی بر استفاده از عوامل شیمیایی توسط نیروهای طالبان در افغانستان میباشد. 22
وضعیت اشاعه سلاحهای شیمیایی تا زمانی انعقاد کنوانسیون
در حالی که تا پایان جنگ بینالملل دوم بازیگران قادر به تولید سلاحهای شیمیایی بسیار کم بوده و تنها به چند کشور اروپایی، آمریکا، ژاپن و اتحاد جماهیر شوروی محدود میشد، بعد از جنگ شاهد دو تحول عمده در مورد استفاده و اشاعه سلاحهای شیمیایی هستیم: اولین تغییر اساسی مربوط به کشورهای دارنده سلاحهای شیمیایی است. این سلاح بواسطه پیشرفت علوم شیمی ابتدا توسط کشورهای صنعتی غرب تولید و مورد استفاده قرار گرفت. از جمله ثمرات عمده رقابت تسلیحاتی و پیشرفت علوم میتوان به تولید عوامل شیمیایی دوگانه که در اصل برای استفاده غیرنظامی است ولی در تولید تسلیحات نیز میتوان بکار گرفت و نیز اختراع سلاحهای شیمیایی دو ترکیبی بعنوان نسل جدیدی از سلاحهای شیمیایی اشاره کرد. پس از جنگ جهانی دوم، سلاحهای شیمیایی به دلایل عدیدهای از جمله جنگ سرد و نظام بینالمللی دو قطبی به کشورهای جنوب گسترش یافت. "تولید ارزان قیمت و آسان سلاحهای شیمیایی باعث وسوسه کشورهای در حال توسعه به تحصیل بمب اتمی فقرا شد که میتوانست حداقل برای پاکسازی اقلیتهای شورشی غیرنظامی و بیحفاظ بکار گرفته شود" 23 لذا برخی از کشورهای جهان سوم و بخصوص کشورهای ناراضی از وضع موجود با استفاده از غفلت کشورهای غربی و با بکارگیری مواد اولیه و امکانات آنها به تکنولوژی ساخت این سلاحها دست یافتند.
تحول دوم نیز مربوط به محلهای استفاده از سلاحهای شیمیایی است. در حالی که قبل از جنگ جهانی دوم این سلاحها بطور عمده در خود اروپا و علیه دول اروپایی به کار گرفته میشد، بعد از جنگ این کشورهای در حال توسعه بودند که مورد حمله سلاحهای شیمیایی قرار گرفتند.
اهمیت استراتژیک سلاحهای شیمیایی
در جنگ جهانی اول و تا شروع جنگ جهانی دوم، سلاحهای شیمیایی بعنوان یک سلاح کشتار جمعی دارای اهمیتی استراتژیک بودند. منتهی در طول جنگ جهانی دوم بعلت عدم استفاده گسترده و با ظهور سلاحهای اتمی که بسیار مخربتر از سلاحهای شیمیایی بوده و بالاترین نقش را در زدن ضربه اول دارند، اهمیت استراتژیک سلاحهای شیمیایی کاسته شد و در درجه دوم بعد از تسلیحات اتمی قرار گرفتند.
در دهه 1980 با شروع استفاده وسیع از این جنگافزارها توسط عراق علیه ایران اهمیت تسلیحات شیمیایی در جهان سوم به شدت افزایش یافت، بطوری که این جنگافزارها "بمب اتمی فقرا" لقب گرفتند و پارهای از کشورهای جهان سوم در دسترسی بدانها به شدت در تلاشند.
با عدم استفاه از جنگافزارهای شیمیایی در جنگ دوم خلیج فارس اعتقاد به نقش بازدارندگی این تسلیحات در مقابل بمب اتمی، کنار گذاشته شد.
تلاشهای بینالمللی منع سلاحهای شیمیایی
ایجاد دنیایی امن و باثبات و زندگی آرام، در طول تاریخ در اندیشه بسیاری از انسانهای خیرخواه متبلور شده است. انسانهای زیادی تلاش خود را مصروف آبادانی محیط و ایجاد وسایل آسایش و امنیت نمودهاند. ادیان الهی انسانها را به برادری، نوع دوستی و دور از خصومت دعوت کردهاند. در ابتدا ممکن بود استفاده از سلاحهای بسیار کشنده مذموم و ناجوانمردانه تلقی گردند و در ادیان مختلف دستوراتی مبنی بر نهی از ارتکاب کشتار زیاد و ممنوعیت اعمالی همچون مسموم کردن آب آشامیدنی دشمن وجود داشته است.
تلاشهای بینالمللی منع سلاحهای شیمیایی به مقررات و اقداماتی اطلاق میگردد که در اثر توافق بین کشورها در روابط میان خود و یا در صحن سازمانهای بینالمللی انجام گرفته و نیز اقدامات یکجانبه و یا مقررات الزامآور ناشی از عرف بینالمللی موجود را شامل میشوند.
برغم مخالفت برخی با وجود حقوق جنگ و اعتقادشان مبنی بر تعارض حقوق و جنگ با همدیگر و لزوم جلوگیری و مجازات بانیان جنگ بجای پرداختن به مقررات مربوطه، پدیده جنگ یک واقعیتی است که در نتیجه عدم رشد کامل نظام بینالمللی و نبود ضمانتهای اجرایی کافی و موثر، اجتنابناپذیر تلقی میشود. لذا "جنگ را به عنوان یک واقعه در عرصه بینالمللی بایستی در نظر گرفت و با کمک قواعد حقوقی آن را تحت نظم در آورد تا شاید بتوان از این طریق از شدت خطرات و لطمات ناشی از آن کاست." 24
تولید و کاربرد تسلیحاتی شیمیایی بدنبال پیشرفتهای علمی دو قرن اخیر رواج یافته و مساعی بینالمللی برای ممنوع ساختن کاربرد آن نیز از همین دوران تشدید یافت. در اثر مشاهده آثار زیانبار جنگها و اندیشههای نوع دوستانه بتدریج جامعه بینالمللی بسوی اتخاذ خط مشیهای عینی و قویتر در مورد خلع سلاح سوق داده شد. در واقع، اگر واکنش موثر بازدارنده از سوی جامعه جهانی در مقابل استفاده از جنگافزارهای شیمیایی صورت نگیرد، کشورهای زیادی به استفاده و داشتن آنها وسوسه خواهند شد. ذیلا به اهم اقدامات بینالمللی برای منع این سلاحها میپردازیم.
اعلامیهها
هر چند قبل از رواج صدور اعلامیه، در یک مورد در سال 1675 دولتین آلمان و فرانسه توافقنامهای برای محدود سازی سلاحهای شیمیایی امضا کردند، تلاشهای بینالمللی معاصر برای ممنوعیت سلاحهای شیمیایی در ابتدا محدود به اعلامهای رسمی مبنی بر عدم کاربرد اینگونه سلاحها در جنگ بود و دیگر مراحل چرخه حیاتی تسلیحات را از تولید تا کاربرد مد نظر قرار نمیداد.
این تلاشها از اواسط قرن نوزدهم یعنی با اعلامیه بروکسل در سال 1874 آغاز گردید. "اعلامیه بروکسل استفاده از سموم و گلولههای سمی را در جنگ ممنوع کرد. این اعلامیه همچنین بکارگیری سلاحها، گلولهها و موادی را که باعث رنج غیرضروری میگردید ممنوع نمود." 25 ولی جامعه بینالمللی هنوز تا رسیدن به یک قرارداد بینالمللی الزامآور فاصله زیادی داشت.
اعلامیه لاهه مورخ 29 ژوئیه، 1899 نیز استعمال پرتاب شوندههایی که یگانه کاربرد آنها نشر گازهای خفه کننده یا زیانآور بود، ممنوع نمود.
کنوانسیون 1907 لاهه
در دومین کنفرانس لاهه در سال 1907 بود که تلاشهای بینالمللی خلع سلاح به اولین قرارداد بینالمللی که از نظر حقوقی تعهدآور بود نایل آمد. در این کنوانسیون، منع قبلی استفاده از سلاحهای سمی در جنگ تایید شد. در ماده 23 بندهای (الف) و (ر) این کنوانسیون در مورد جنگهای زمینی تصریح شده که حق هر دو طرف متخاصم در به کارگیری وسایلی که به دشمن صدمه بزنند، نامحدود نیست و به کارگیری جنگافزارها، پرتابکنندهها یا مواد با هدف ایجاد آسیب غیرعقلایی بویژه استفاده از سم یا جنگافزارهای سمی ممنوع است. به هر حال کنوانسیون لاهه که محصول زمان خود بود، از هیچگونه مقرراتی برای اعمال بازرسی برخوردار نبود و در آن از نحوه برخورد با موارد عدم رعایت مفاد کنوانسیون ذکری به میان نیامد. بر طبق ماده 3 این کنوانسیون، در صورتی که طرف مقابل مقررات کنوانسیون را نقض کند، با توجه به اقتضای مورد، موظف به پرداخت غرامت است. با شروع جنگ جهانی اول کنوانسیون نتوانست از وقوع جنگ شیمیایی ممانعت به عمل آورد و هر دو گروه دول متحد و متفق از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند.
قرارداد صلح ورسای
بعد از تجربه جنگ جهانی اول، قرارداد ورسای در سال 1919 طی ماده 170 مقرر میدارد که استفاده از گازهای خفه کننده و سمی و سایر گاز و تمام مایعات مشابه و مشتقات آن ممنوع است و مخصوصا ساخت و صدور آنها به کشور آلمان بشدت ممنوع میباشد.
معاهده دریایی 1922 واشنگتن
در کنفرانس دریایی مورخ 6 فوریه 1922 در واشنگتن معاهدهای درباره کاربرد زیردریاییها و استفاده از گازهای آسیبرسان در جنگ تدوین شد. ماده 5 این قرارداد استعمال گازهای خفه کننده سمی یا مشابه آن و همچنین هر نوع مایع، ماده یا روش مشابهی را در زمان جنگ ممنوع و این مقررات را بعنوان بخشی از حقوق بینالملل اعلام کرد؛ "جالب توجه است که این معاهده را تنها کشور میزبان تصویب کرد" 26 و بدلیل عدم تصویب فرانسه وارد مرحله اجرایی نشد. "سال بعد در 7 فوریه 1923 جمهوریهای آمریکای مرکزی به موجب موافقتنامهای استعمال گازهای خفه کننده سمی و سایر مواد مشابه را برخلاف قوانین بینالمللی و اصول انساندوستی اعلام کردند." 27
پروتکل 1925 ژنو
بازتاب آثار وحشتناک استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول کشورها را به انعقاد معاهدهای جدید در این خصوص رهنمون شد و در نتیجه روند مذاکرات خلع سلاح تسریع شد. قبل از شروع مذاکرات پروتکل ژنو، جامعه ملل در سال 1924 از تعدادی متخصص خواست تا به بررسی تاثیرات سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک بپردازد. هدف از این کار افزایش آگاهیهای عمومی از خطرات احتمال اینگونه سلاحها بود. "در گزارش منتشره استفاده از گازهای سمی یک سلاح بسیار وحشتانگیز محسوب شد و ادعا شد که کاربرد این سلاحها باعث تشدید مخاصمات گردیده و امکان استتار و مخفی کردن سلاحهای شیمیایی بسیار زیاد است." 28 در می 1925 جامعه ملل کنفرانسی در مورد روشهای کنترل تجارت بینالمللی تسلیحات برگزار نمود. آمریکا پیشنهاد کرد که صدور سلاحهای شیمیایی منع گردد، بسیاری از کشورها به این پیشنهاد اعتراض کردند زیرا آن را تبعیضآمیز و به نفع کشورهای دارنده این تسلیحات میدانستند، همچنین برخی استدلال میکردند که این پیشنهاد از استفاده سلاحهای شیمیایی در آینده جلوگیری نخواهد کرد. بنابراین آمریکاییها پیشنهاد دیگری مبنی بر انعقاد یکی موافقتنامه درمورد منع کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ ارائه نمود و "بنابر پیشنهاد دیگری از سوی لهستان ممنوعیت روشهای بیولوژیک جنگ به پیشنهاد آمریکا اضافه شد." 29 سرانجام کنفرانس ژنو در 17 ژوئن 1925 پروتکل ممنوعیت استفاده از گازهای خفهکننده سمی و دیگر گازها و روشهای بیولوژیک جنگ را تصویب کرد. در این هنگامی کشورهای زیادی آن را امضا کردند ولی تصویب الحاق به پروتکل بسیار کند بود. "تا 31 دسامبر 1984 پروتکل ژنو از سوی 106 کشور به تصویب رسیده است که شامل اتحادیه جماهیر شوروی سابق در سال، 1928 ایالات متحده آمریکا در، 1975 انگلستان در، 1930 فرانسه در، 1926 و چین در سال 1929. 30
پروتکل ژنو بدلیل نواقص موجود از ایفای نقش موثر در صحنه جهانی بازماند که نواقص آن عبارتند از: پروتکل، تعهد عدم استفاده سلاحهای شیمیایی را به تحقق شرایط جنگ به معنای وسیع کلمه محدود دانسته و آن را به برخوردهای مسلحانه منطقهای و محدود توسعه نمیدهد. به علاوه این ممنوعیت تنها اعضای پروتکل را متعهد میسازد و سایر دولتها را شامل نمیشود.
ممنوعیت استفاده نیز مشروط شده است، زیرا بیش از 40 کشور در موقع الحاق به این معاهده اعلام کردند تا زمانی به مفاد پروتکل پایبند خواهند بود که قوای مسلح سایر دولتها به ممنوعیتهای مربوطه احترام بگذارند.
پروتکل ژنو مکانیسمی برای بررسی، نظارت بر حسن اجرا و ضمانت اجرای کافی بویژه در مورد تحقیق در موارد نقض و یا مجازات کشور خاطی در صورت اثبات ندارد و نیز توسعه، تولید و انباشت سلاحهای شیمیایی مبهم است. در مورد سلاحهای ترکیبی و دوگانه که دارای موادی هستند که هر کدام به تنهایی مضر نبوده و به هنگام شلیک مخلوط شده و به گاز کشندهای تبدیل میشوند، مشکل بتوان با استناد به پروتکل، ترکیبات دوتایی را ممنوع ساخت یا تولید آنها را در صنایع غیرنظامی کنترل نمود. تفاسیر ارائه شده در تعریف سلاحها و به تبع آن شمول این تعریف بر مواد مشکلاتی بوجود میآورند. مثلا بعضی از کشورها سلاحهای آتشزا را مشمول منع استعمال میدانند و برخی بر عکس؛ مجادلات دیگری نیز در مورد گازهای اشکآور و عوامل ضد گیاه وجود دارد. پروتکل ژنو مکانیسمی برای بررسی، نظارت بر حسن اجرا و ضمانت اجرای کاف بویژه در مورد تحقیق در موارد نقض و یا مجازات کشور خاطی در صورت اثبات ندارد و نیز توسعه، تولید و انباشت سلاحهای شیمیایی مبهم است. در مورد سلاحهای ترکیبی و دوگانه که دارای موادی هستند که هر کدام به تنهایی مضر نبوده و به هنگام شلیک مخلوط شده و به گاز کشندهای تبدیل میشوند، مشکل بتوان با استناد به پروتکل، ترکیبات دوتایی را ممنوع ساخت یا تولید آنها را در صنایع غیرنظامی کنترل نمود. تفاسیر ارائه شده در تعریف سلاحها و به تبع آن شمول این تعریف بر مواد مشکلاتی بوجود میآورند. مثلا بعضی از کشورها سلاحهای آتشزا را مشمول منع استعمال میدانند و برخی برعکس؛ مجادلات دیگری نیز در مورد گازهای اشکآور و عوامل ضد گیاه وجود دارد.
با ارزیابی مفاد کنوانسیون لاهه و پروتکل 1925 ژنو میتوان نتیجه گرفت که این دو سند بینالمللی بیشتر مقررات بشردوستانه و نه قراردادهای کنترل تسلیحات تلقی میشدند؛ زیرا هیچ یک از آنها توسعه، ذخیرهسازی و به خدمت گرفتن جنگافزارهای شیمیایی را غیرقانونی اعلام نکردهاند." 31در حالیکه منع سلاحهای شیمیایی در این پروتکل و بسط آن به جنگافزارهای میکربی در سطح جهانی پذیرفته شده است و با وجود عضویت اکثر کشورهای جهان در این پروتکل، مقررات آن زیر پا گذاشته شده و کشورهای مختلف از جنگافزارهای شیمیایی استفاده کردهاند، مثلا عراق عضو این پروتکل میباشد. مفرهای زیاد این پروتکل برای شانه خالی کردن از اجرای تعهدات، برغم منع سلاحهای شیمیایی، با تفسیر قدرتهای بزرگ، پروتکل را به قرارداد عدم استفاده اول تبدیل کرد.
در مورد شرط استفاده از عمل متقابل بعضی کشورها نسبت به پروتکل ژنو ذکر نکتهای دیگر قابل توجه است. تعدادی از کشورها در حالی که مذاکرات کنوانسیون سلاحهای شیمیایی رو به پایان بود، شرط فوق را پس گرفتند. استرالیا در سال 1989، رومانی، چکسلواکی و مغولستان در سال 1990، بلغارستان و شیلی در سال 1991، اسپانیا در سال 1992 جزو این کشورها بودند. همچنین کانادا و انگلستان در سال 1991 رزرو خود را تنها در مورد سلاحهای بیولوژیک پس گرفتند. کشور باربادوس به عنوان دولت جانشین بریتانیا و روسیه نیز در سال 1992 موضع مشابهی اتخاذ کردند. 32
اقدامات جامعه ملل
در سال 1926 شورای جامعه ملل یک کمیته مقدماتی جهت برگزاری کنفرانس خلع سلاح تشکیل داد و بر اثر تلاشهای این کمیته، کنفرانس با حضور 61 کشور از 64 کشور جهان در سال 1932 برگزار گردید. این کنفرانس تصمیماتی را اتخاذ کرد که بعدا مبنای قراردادهای دیگر شد. "از جمله این تصمیمات ممنوع نمودن جنگ شیمیایی و میکروبی و استعمال گلولههایی بود که موجب حریق میشدند. در مورد مسئله سلاحهای شیمیایی و میکروبی برغم پیشرفتهای جزئی، بدلیل اختلافات اساسی دولتهای فرانسه، آمریکا، انگلیس، آلمان، ژاپن و روسیه این کنفرانس به شکست انجامید. "33 از این به بعد تا پایان جنگ جهانی دوم اتفاق مهمی در زمینه خلع سلاح شیمیایی رخ نداد. در پایان جنگ و با تاسیس سازمان ملل متحد، بار دیگر اراده جامعه بینالمللی در مورد خلع سلاح در منشور ملل متحد متبلور شد.
اساسنامه دادگاه نورنبرگ
در سال 1946 دادگاه نورنبرگ که برای محاکمه جنایتکاران جنگی آلمان تشکیل شده بود، در ماده 16 اساسنامه خود به مسئله ممنوعیت استفاده از سم و سلاحهای شیمیایی اشاره نموده است. کمیسیون سلاحهای متعارف سازمان ملل متحد در سال 1948 در قطعنامهای که تهیه و به تصویب شورای امنیت رسانید، سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک را در زمره سلاحهای کشتار دسته جمعی قرار داد. 34
کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک 1972
تا اواخر دهه 1960 مسئله خلع سلاح شیمیایی همواره با خلع سلاح بیولوژیک بصورت توامان مطرح میشدند. بتدریج با طرح مسائل مهمتر مثل حیطه ممنوعیت و سیستمهای بازرسی امکان حصول توافق یکسان در مورد هر دو این تسلیحات مشکل مینمود. چون تجهیزات سلاحهای شیمیایی نسبت به سلاحهای بیولوژیک بسیار پیچیده بوده و مکانیسمهای کنترلی مخصوصی میطلبد. تا این زمان کشورهای جهان سوم و شوروی سابق اعتقاد داشتند که خلع سلاح شیمیایی و بیولوژیک باید همراه هم باشند. پیشنهاد جداسازی قراردادهای مربوط به سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک به دلایلی که ذکر خواهد شد توسط انگلستان ارائه شد و نهایتا در سال 1971 با ایالات متحده آمریکا در مورد متن کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک به توافق رسید. کنوانسیون منع توسعه، تولید و انبار تسلیحات بیولوژیک و سمی و انهدام آنها در 10 آوریل 1972 به امضا رسید و از 26 مارس 1975 لازمالاجرا شد. تاکنون 159 کشور این کنوانسیون را امضا و 141 کشور تصویب و اجرا کردهاند. کشورهای شوروی سابق، آمریکا و انگلیس در سال 1975 و فرانسه و چین به سال 1984 به عضویت آن درآمدند.
به هنگام انعقاد کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک به منظور جلب نظر و کسب رای موافق کشورهای جهان سوم که مخالف جداسازی دو مقوله جنگ شیمیایی و بیولوژیک بودند، لذا مادهای بدین شرح در کنوانسیون گنجانده شد.
ماده 9- هر یک از دول طرف کنوانسیون حاضر هدف شناخته شده منع موثر سلاحهای شیمیایی را تایید میکند و برای نیل بدین منظور متعهد میشود جهت حصول توافق سریع درباره تدابیر موثر برای منع تکمیل و توسعه و تولید و ذخیره این سلاحها و به منظور انهدام آنها و همچنین درباره اتخاذ تدابیر مقتضی در مورد تجهیزات و وسایل انتقال که بخصوص برای تولید و استعمال عوامل شیمیایی بعنوان سلاح جنگی کار میرود- مذاکرات را با حسننیت ادامه دهند.
از این به بعد مسئله سلاحهای شیمیایی بطور مستقل در کنفرانس کمیته خلع سلاح مطرح شد. 35
مذاکرات خلع سلاح ژنو
با توجه به پیشرفتهای حاصله در تولید جنگافزارهای هستهای، بتدریج توجه جامعه بینالمللی به سلاحهای شیمیایی بعنوان سلاحهای کشتار جمعی درجه دوم کاهش میِیافت تا اینکه با استفاده آمریکا از عوامل شیمیایی در جنگ ویتنام در دهه 1960 مجددا توجه به مسئله خلع سلاح بویژه جنگافزارهای شیمیایی و بیولوژیک افزایش یافت. تا بحال دلایل زیادی در خصوص علل شروع مذاکرات ژنو ابراز شده است: جو سیاسی دهه 1960 که همراه با استفاده از سلاحهای شیمیایی در ویتنام و یمن، مذاکرات سالت 1 بین آمریکا و شوروی سابق، افزایش فعالیت طرفداران محیط زیست در سرتاسر جهان و دعوت جامعه جهانی از این موارد میباشند. ولی تمام استدلال در یک چیز مشترک بودند و آن ترس وحشتناک از خطر جنگ شیمیایی و بیولوژیک بود. در عین حال حقوق بینالملل موجود از نظر منع کابرد این سلاحها، بسیار ضعیف بود که نمونه بارز آن نواقص موجود در پروتکل ژنو بود.
البته باز دلیل ورود هر کشور در مذاکرات ژنو با توجه به موقعیت و منافع آنها متفاوت میباشد. مخصوصا که انعقاد یک کنوانسیون خلع سلاح موثر سیاستهای اقتصادی، صنعتی، دفاعی و بوروکراتیک دولتها را تحت تاثیر قرار میدهد. ولی بهرحال دولتهای شرکت کننده در انتظار منافع و مزایایی از بابت این کنوانسیون خواهند بود. قبل از ورود به بحث اصلی بدلیل تحولاتی که در طول مذاکرات ارگان مذاکراتی خلع سلاح شیمیایی بخود دیده و لزوم اطلاع از این تحولات بررسی اجمالی این تحولات مفید فایده بنظر میرسد. در سال 1960 با توافق آمریکا و اتحاد شوروی (سابق) کمیتهای متشکل از 10 کشور تحت عنوان کمیته 10 ملیتی خلع سلاح تشکیل شد که به کمیسیون خلع سلاح سازمان ملل وابسته بود. این کمیته از سال 1979- 1970ضمن افزایش اعضا به کمیته 18 ملیتی خلع سلاح تغییر نام داد. در بین سالهای 1984- 1979 کمیته مزبور اعضای خود را به 26 عضو افزایش داده و عنوان کنفرانس کمیته خلع سلاح را برای خود انتخاب کرد. از سال 1984 با تغییر عنوان به کنفرانس خلع سلاح اعضا نیز به 40 کشور و در سال 1996به 60 کشور افزایش یافت.
مذاکرات خلع سلاح شیمیایی از 1968 در ژنو آغاز شد، در این سال نمایندگان شرکت کننده در کمیته 10 و بعد 18 ملیتی خلع سلاح، به ریاست مشترک آمریکا و شوروی طرح سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک را در دستور کار این کمیته پذیرفتند. خلع سلاح شیمیایی یکی از موضوعات بیانیه مشترک آمریکا و شوروی سابق در 20 سپتامبر 1961 در مورد اصول مذاکرات خلع سلاح و نیز از موضوعات پیشنهادی شوروی سابق آمریکا و انگلستان بود. هدف اصلی این پیشنهادات انهدام سلاحهای شیمیایی و وسایل پرتاب آنها و توقف تولید سلاحهای شیمیایی بود.
منع سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک در تاریخ 15آگوست 1968 بعنوان موضوعی مستقل در دستور کار کمیته 18 ملیتی خلع سلاح قرار گرفت. 36 در همین ماه انگلستان با استناد به تفاوت اهمیت نظامی این دو گروه از تسلیحات، اختلاف روشهای بازرسی و تایید، سهولت توافق در مورد سلاحهای بیولوژیک نسبت به تسلیحات شیمیایی بدلیل پیچیده بودن شق اخیر، پیشنهاد جداسازی مذاکرات سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک را ارائه کرد. در عین حال عدم سابقه استفاده از سلاحهای بیولوژیک را باید به دلایل انگلستان اضافه کرد که این پیشنهاد با انعقاد کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک عملی شد. در سال 1969 دبیر کل سازما ملل بنا به درخواست قطعنامه 2454 A مجمع سازمان ملل گزارشی مبنی بر عواقب استفاده سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک به مجمع ارائه کرد. در این گزارش دبیر کل ضمن درخواست از تمام کشورها جهت الحاق به پروتکل ژنو صراحتا تایید کرد که موضوع ممنوعیت پروتکل تمام جنگافزارهای شیمیایی و بیولوژیک میباشد و از کشورها خواست قراردادی مبنی بر توقف توسعه تولید و ذخیرهسازی تمام سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک و انهدام ذخایر موجود منعقد سازند، گازهای اشکآور و عوامل خفه کننده نیز موضوع این گزارش بودند. این گزارش مورد استقبال کنفرانس کمیته خلع سلاح قرار گرفت. علاوه بر این، سال بعد گزارش تهیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی در مورد ابعاد بهداشتی جنگ شیمیایی و بیولوژیک تاثیر بسزایی در آگاهی افکار عمومی جهان گذاشتند. 37
در همین سال کشورهای سوسیالیست پیشنویس کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک را ارائه دادند و انگلستان با ارائه پیشنویس دیگر در سال 1971 در مورد سلاحهای بیولوژیک و اصلاح آن از طریق آوردن نظرات کشورهای غربی، آمریکا و عدم تعهد و در نتیجه انعقاد کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک در سال 1972 پایان پذیرفت.
مذاکره در مورد سلاحهای شیمیایی بعد از این با توجه بیشتر در ژنو ادامه یافت و بحث عمدتا بر سر تعریف سلاحهای شیمیایی، رابطه کنوانسیون آینده با صنایع غیرنظامی و مسئله سیستمهای نظارت و تایید بود. در سال 1972 کشورهای سوسیالیست پیشنویس کنوانسیونی کاملا شبیه کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک ارائه دادند که با مخالفت غربیها روبرو شد، چون فاقد ملزومات سیستم نظارت و تایید بود و مثل کنوانسیون بیولوژیک عدم پایبندی را به شورای امنیت سازمان ملل مرتبط میساخت.
در بحث بر سر دامنه شمول کنوانسیون، اولین مسئله این بود که آیا اقدام برای ممنوعیت کامل تمام سلاحهای شیمیایی صورت بگیرد یا بطور محدود و فقط خطرناکترین سلاحهای شیمیایی (عوامل کشنده) ممنوع گردند که در اینصورت مسئله شمول ممنوعیت بر گازهای اشکآور و عوامل ضد گیاه پیش میآمد. مسئله دوم نیز به فعالیتهای مجاز و غیرمجاز بر طبق کنوانسیون مرتبط میشد. این مباحث در ارتباط نزدیک با تعریف سلاحهای شیمیایی بودند.
بحث انگیزترین نقطه مذاکرات در مورد سیستم بازرسی و تایید بود. کشورهای غربی طرفدار نظام بازرسی بینالمللی شامل بازرسی اجباری در محل بودند، در مقابل کشورهای بلوک شرق با ادعای عدم امکان و عدم ضرورت کنترل کامل، بر کنترل و نظارت ملی تاکید داشتند. این موضع کشورهای بلوک شرق نشانگر حساسیت آن نسبت به محدودیت حاکمیت خود بود و میخواست با انجام بازرسیها در سطح ملی از خدشهدار شدن حاکمیت خود و پذیرش نفوذ خارجی و بینالمللی جلوگیری نمایند. در آوریل 1973 تعداد 10 کشور غیرمتعهد یک سند کاری ارائه دادند، این سند برغم اینکه رسما یک پیشنویس کنوانسیون نبود ولی در بردارنده نظرات کشورهای عدم تعهد در مواردی مثل دامنه ممنوعیت، سیستم بازرسی و سیستم کنترل و پایبندی بود. در این سند بر تعهدات مندرج در پروتکل ژنو، بر اجرای کنوانسیون بنحوی که مانع فعالیتهای مسالمتآمیز و توسعه اقتصادی و تکنولوژیک نگردد، تاکید شده بود و نیز اینکه کنوانسیون باید تبادل اطلاعات و همکاریهای فنی را تسهیل سازد. در مورد دامنه ممنوعیت، این سند معیارهای کلی ارائه نمود، معیارهای دیگر را نیز قابل قبول دانست. برای سیستم بازرسی و تایید تلفیق اقدامات بینالمللی و ملی پیش بینی شده بود. در بعد بینالمللی تشکیل یک سازمان بازرسی و تایید بینالمللی (سازمان کنترل بینالمللی) 38 پیشنهاد داده شده بود و در بعد ملی اظهارنامهها، اقدامات اجرای ملی کنوانسیون، سازمان کنترل ملی و انتقال اطلاعات به یک سازمان بینالمللی مدنظر بود.
نظارت و تایید بینالمللی، جمعآوری، تجزیه و تحلیل و انتشار اطلاعات مربوطه و کمک به کشورها در کنترل و نظارت ملی را شامل میشد. رژیم نظارت و تایید تمام مراحل چرخه حیات تسلیحات را شامل میشد. نظارت بر حسن اجرا و تایید پایبندی نیز بعهده شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. یک قاعده جدید و بدیع نیز بازرسی بینالمللی در جریان انهدام ذخایر موجود بود.
در 30 آوریل 1974 ژاپن پیشنویسی ارائه داد که دارای موادی ناظر بر ممنوعیت کامل بود. در این پیشنویس هر چند سلاحهای شیمیایی تعریف نشده بود ولی معیارهای کلی ذکر شده بود. ژاپن پیشنهاد تاسیس یک آژانس بینالمللی بازرسی و تایید 39 داد تا وظیفه تجزیه و تحلیل و ارزیابی گزارشات ادواری و آمار ارائه شده از سوی کشورها، درخواست توضیح و انجام تحقیق و مشورت و همکاری با مراجع ملی را بعهده گیرد. ماده 9 این پیشنویس در موارد ناقض بودن توضیحات بعد از تحقیق، بازرسی بینالملل از سوی آژانس بینالمللی بازرسی و تایید را پیشبینی میکند. در موارد عدم امکان بازرسی در محل کشورها باید دلایل کافی ارائه دهند. "پیشنویس ژاپن در حقیقت جمع و تلفیق رویکردهای مختلف در کنفرانس کمیته خلع سلاح بود، ولی نتوانست حمایت لازم را برای ادامه مذاکره بر اساس آن بدست بیاورد."40
در سال 1976 انگلستان، پیشنویس مبنی بر ممنوعیت کامل سلاحهای شیمیایی به کنفرانس کمیته خلع سلاح ارائه کرد. این ممنوعت شامل مواد شیمیایی کشنده و سمی میشد، همچنین طی آن ممنوعیت مهمات، تجهیزات و سیستمهای پرتاب تشویق شده بود. بر طبق این پیشنویس کشورها به هنگام امضا و یا الحاق به کنوانسیون باید اظهارنامههایی به قرار ذیل صادر میکردند: داشتن سلاحهای شیمیایی، انواع و تعداد آن؛ تاسیسات تولید سلاحهای شیمیایی موجود، تاسیسات تولید عوامل، مهمات، تجهیزات یا سیستمها، میزان و نوع عوامل موجود برای اهداف دفاعی و مسالمتآمیز شامل موقعیت کارخانجات مربوطه، و اطلاعاتی در مورد سازمان ملی مسئول جمعآوری اطلاعات فوق.
انگلستان تاسیس یک کمیته مشورتی دول عضو را برای اهداف زیر پیشنهاد کرده بود: تجزیه و تحلیل و ارزیابی گزارشات ادواری و دیگر اطلاعات ارائه شده از سوی درخواست اطلاعات تکمیلی در موارد نیاز، درخواست اطلاعات و انجام تحقیق در مواقع درخواستی از سوی دول عضو، بازرسی و تایید انهدام سلاحهای شیمیایی و انجام دیگر بازرسیها و مشورت و همکاری با سازمانهای ملی اجرای کنوانسیون در دول عضو.
در زمینه بازرسی و تایید، انگلستان بازرسی اجباری از تاسیسات تولید سلاحهای شیمیایی قبلی در عرض شش ماه بعد از لازمالاجرا شدن کنوانسیون، مهر و موم کردن این تاسیسات و انجام بازرسیهای ادواری بعدی، بازرسی در محل (حداکثر 10 مورد) در سال از هر کارخانه تولید عوامل ممنوعه اعلام شده و دیگر تاسیسات اعلام شده فوق و بازرسی انهدام سلاحهای شیمیایی مشروط به موافقت کمیته مشورتی را پیشنهاد کرده بود. این پیشنهاد مورد حمایت کشورهای غربی واقع شد ولی بدلیل ماهیت بینالمللی بازرسیها از سوی کشورهای سوسیالیست رد شد.
در سال 1979 کنفرانس کمیته خلع سلاح بعد از تجدید ساختار مذاکرات قرارداد بینالمللی ممنوعیت سلاحهای شیمیایی را با اولویت بیشتری در دستور کار کمیته قرار دارد. این هدف با توافق آمریکا و شوروی در سال 1974 موسوم به ابتکار مشترک در خلع سلاح شیمیایی تقویت شده بود.
در زمینه بازرسی طرفین بر ضرورت بازرسی مناسب شامل اقدامات ملی و بینالمللی توافق کردند: یک کمیته مشورتی برای پوشش دادن به امور همکاری، مشاوره، تبادل اطلاعات و بازرسی تاسیس گردد و یک دبیرخانه دائم پیشبینی شده بود. البته اختلافاتی در زمینه بازرسی اجباری و بازرسی اتهامی وجود داشت. طرفین در جولای 1980 نتیجه مذاکرات خود را به کمیته گزارش دادند. تاثیر این توافقات در اکثر مفاد کنوانسیون فعلی مشهود است.
"در 17 مارس 1980 کنفرانس خلع سلاح رسما گروه کاری ویژه سلاحهای شیمیایی را تاسیس کرد " 41 که بعدا به کمیته ویژه سلاحهای شیمیایی معروف شد. سند کاری این کمیته توافقات آمریکا و شوروی و پیشنهادهای یکجانبه کشورها بود. در عین حال تمام پیشنویسها و پیشنهادات قبلی نیز مدنظر بود. نزدیک دو دهه از زمان شروع مذاکرات ژنو میگذشت ولی پیشرفت مذاکرات بصورت کاملا بطئی بود. "یکی از دلایل عدم پیشرفت سریع مذاکرات پیچیدگی مسئله فنی است. ذخایر عوامل شیمیایی از انواع مختلف را ممکن است تعدادی از کشورها داشته باشند و اکثر کشورها عوامل اساسی مورد نیز را در اختیار دارند؛ دانش تولید و استفاده از آنها تنها منحصر به قدرتهای بزرگ نیست. همچنین ابزارهای جنگ شیمیایی برخلاف ابزارهای جنگ بیولوژیک تنها دارای کاربرد نظامی هستند و شاید مراجع نظامی در از دست دادن آنها اکراه داشته باشند. ادعایی که معمولا مطرح میشود این است که دولتها تا زمان اطمینان از کنترل کامل، حاضر به از دست دادن توان عمل متقابل نیستند." 42 البته هر چند مذاکرات چند جانبه خلع سلاح شیمیایی در سال 1968 در ژنو آغاز شد. ... ولی مذاکرات واقعی از سال 1984 آغاز گردید، در این فاصله موضوعات مطروحه و مسائل فنی به بحث گذاشته شده بود." 43 در 18 آوریل 1984 جرج بوش معاون اول رئیسجمهور آمریکا پیشنویسی مبنی بر ممنوعیت جهانی سلاحهای شیمیایی به کمیته خلع سلاح ارائه داد. این پیشنویس حاوی بازرسیهای منظم در محل از تاسیسات تولید سلاحهای شیمیایی و برای اولین بار معاهدات خلع سلاح "بازرسی اتهامی از هر مکان و در هر زمان و بدون حق امتناع" بود. 44 این پیشنهاد بعدا بعنوان مبنای اصلی دستور کار کمیته ویژه قرار گرفت. شوروی بلافاصله این پیشنویس را رد کرد، ولی بالاخره با آب شدن یخهای موجود در روابط بین دو کشور، بعد از سه سال شوروی در تاریخ 6 آگوست 1987 با اعلام وزیر خارجه وقت، ادوارد شوارنادزه، بازرسی اتهامی از هر مکان و هر زمان و بدون حق امتناع را پذیرفت. 45 این مهمترین پیشرفتی بود که موجب تمایز آشکار کنوانسیون سلاحهای شیمیایی با دیگر قراردادهای خلع سلاح شد. بدین ترتیب کنفرانس خلع سلاح فعالتر شده و دو کشور بعدا در بیانههای مختلف عزم خود را مبنی بر انعقاد کنوانسیون اعلام کردند.
در طول مذاکرات ژنو کنفرانسهای دیگر در سطح بینالمللی جهت قوت بخشیدن به مذاکرات و تسریع انعقاد کنوانسیون برگزار شد که از جمله میتوان به کنفرانس پاریس در ژانویه 1989 و کنفرانس کانبرا در سپتامبر همین سال اشاره کرد.
کنفرانس پاریس با شرکت 149 کشور جهان و از جمله قدرتهای بزرگ و در راس آنها آمریکا و شوروی سابق برگزار شد که ضمن قوت بخشیدن به روند مذاکرات خلع سلاح شیمیایی، سعی داشت در جهت برداشت موانع موجود به جامعه جهانی تحرکی خاصی بخشد و برای متوقف ساختن روند گسترش جنگافزارهای شیمیایی اقدام کند.
کشورهای خاورمیانه که دارای موشکهای کوتاه برد و دوربردی جهت تامین امنیت خود بودند و نیز بعضی از این کشورها که خلع سلاح شیمیایی را با خلع سلاح اتمی مرتبط میدانستند، در مقابل این کنفرانس از خود واکنش نشان دادند ولی در نهایت انزجار جهانی از سلاحهای شیمیایی در این کنفرانس به اثبات رسید. در عین حال، کشورهای غیرمتعهد برای نخستین بار در کنفرانس پاریس نسبت به حاکمیت ابرقدرتها در مورد این گونه جنگافزارها اعتراض کردند.
بیانیه نهایی کنفرانس پاریس ضمن افزایش اختیارات و مسئولیتهای دبیر کل سازمان ملل متحد در زمینه سلاحهای شیمیایی، انجام هر گونه بازرسی ناگهانی سازمان ملل را از کشورهای بازدارنده این جنگافزارها تقویت کرد و با خاطرنشان ساختن خسارت ناشی از عدم رعایت پروتکل ژنو از جمله بکارگیری عوامل سمی توسط عراق علیه ایران، شکست ابرقدرتها را که برخورد جدی در این زمینه نداشتند، یادآور شد و همچنین تکمیل سریع کنوانسیون منع جامع و جهانی تسلیحاتی شیمیایی را درخواست کرد. کنفرانس کانبرا با حضور نمایندگان صنایع 66 کشور و نمایندگان 70 کشور و پارهای از سازمانها و مجتمعهای صنعتی مستقل برگزار شد که در آن چگونگی همکاری صنایع شیمیایی با دولتها جهت آمادگی برای اجرای کنوانسیون ممنوعیت سلاحهای شیمیایی مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. هدف از تشکیل این کنفرانس، تقبیح کاربرد جنگافزارهای شیمیایی و تقویت و گسترش مذاکرات ژنو بود. در حقیقت بنا به گفت وزیر امور خارجه کشور استرالیا، کنفرانس پاریس بیانگر اراده سیاسی کشورها و کنفرانس کانبرا نمایانگر اراده عملی برای محو سلاحهای شیمیایی بود.
با تسریع روند مذاکرات، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1991 از کنفرانس خلع سلاح خواست تا پیشنویس کنوانسیون را برای سال بعد نهایی نماید. لذا در سال 1991 کمیته ویژه تدوین کنوانسیون با توجه به ابعاد گسترده آن کار را در سه گروه اصلی و سه گروه فرعی آغاز کرد. گروههای اصلی عبارت بودند از :
1- گروه امنیتی به ریاست جمهوری اسلامی ایران
در این گروه بحث پیرامون جهاشمولی کنوانسیون، منع مطلق کاربرد سلاحهای شیمیایی، انهدام جنگافزارهای شیمیایی موجود، رابطه کنوانسیون با دیگر قراردادها و اسناد بینالمللی، کمک و مساعدت و حفاظت در مقابل سلاحهای شیمیایی و همکاریهای اقتصادی، تکنولوژیک بین کشورهای عضو مطرح بود.
2- گروه بررسی مسائل بازرسی
در این گروه مباحث مربوط به چگونگی بازرسی و هزینههای بازرسی تاسیسات تولید سلاحهای شیمیایی، روند انهدام سلاحهای شیمیایی و تاسیسات صنایع شیمیایی مورد بررسی قرار میگرفت. (مواد 3،4،5،6،)
سه گروه فرعی نیز بررسی فنی راههای انهدام سلاحهای شیمیایی بدون آسیبرسانی به محیط زیست، تنظیم فهرستها و جداول مواد شیمیایی که در کنوانسیون تحت یک رشته ضوابط و کنترلها قرار خواهند گرفت و بررسی چگونگی امحاء جنگافزارهای قدیمی و تعیین مسئول نابودی آنها را آغاز نمودند.
مبنای مذاکرات در کمیته ویژه سند شماره 1116 کنفرانس خلع سلاح بصورت Rolling Text بود که اختلاف نظر کشورها را بصورت پیشنویس و یا در کروشه مشخص نموده بود.
گروه غرب معتقد بود که مذاکره روی این متن بسیار طولانی خواهد بود و با توجه به اختلاف نظرات فراوانی که پیرامون مفاد معاهده مشاهده میشد، باید راهحلی پیدا میشد. لذا استرالیا بدون اعلام رسمی که از طرف گروه غرب فعالیت مینماید، یک پیشنویس جدیدی توسط وزیر امور خارجه این کشور، در کنفرانس خلع سلاح ارائه کرد. در این طرح جدید کروشهها و پانویسها حذف شده و یک متن آماده و بدون کروشه ارائه شده بود. از آنجایی که استرالیا کلیه نظرات گروه غرب را در متن جدید مورد توجه قرار داده بود، این پیشنویس مورد حمایت جدی غرب قرار گرفت ولی کشورهای در حال توسعه نسبت به محتوای آن ابراز تردید مینمودند. جمهوری اسلامی ایران با تهیه جداولی که پیشنویس استرالیا را با متن مذاکراتی قبلی مورد مقایسه قرار میداد، کلیه مواردی را که استرالیا نظرات گروه غرب را ملحوظ نموده بود، بصورت برجسته نشان داده و عدم رعایت نظرات کشورهای در حال توسعه را نیز مشخص نمود. لذا عملا طرح استرالیا نتوانست به عنوان مبنای جدید مذاکرات جایی برای خود باز کند و بدلیل مخالفت شدید کشورهای در حال توسعه کنار گذاشته شد. اهمیت طرح استرالیا تنها در تغییر روند مذاکرات و تسریع آن بود.
بدنبال این، رئیس آلمانی کمیته ویژه سلاحهای شیمیایی طرح جدیدی مطرح کرد که به دو بخش قابل بحث و غیرقابل بحث اشاره داشت. وی اظهار داشت که ابتدا بخش غیرقابل بحث پیشنویس را ارائه میدهد، سپس موارد بحثانگیز را بصورت موضوعی تقسیمبندی نموده و برای مذاکره پیرامون هر موضوع یک گروه مذاکراتی تشکیل میدهد، نتایج حاصله از این مذاکرات به پیشنویس غیرقابل بحث اضافه میگردد.
در این مرحله جمهوری اسلامی ایران به همراه 13 کشور دیگر در حال توسعه (الجزایر، چین، کوبا، مصر، اتیوپی، اندونزی، کنیا، مکزیک، میانمار، پاکستان، سریلانکا، زئیر و هند) به کلیه مواد یک تا یازده کنوانسیون اصلاحیه داد. اصلاحیه مربوط به هر یک از مواد را یکی از کشورهای گروه 14 معرفی نمود.
پیشنهاد این اصلاحات باعث گردید که رئیس کمیته مجددا شیوه مذاکراتی را تغییر دهد و این بار در مورد هر یک از مواردی که پیشنهاد اصلاحی آنها ارائه شده بود، یک گروه مناظرهای بین گروه 14 و گروه غرب تشکیل داد و هر ماده با حضور یک نماینده از طرفین و با نظارت یک میانجی مورد بحث قرار بگیرد و میانجی نتایج جلسه را بعنوان توافق دو گروه به رئیس بدهد تا در پیشنویس درج شود.
با ملحوظ قراردادن توافقات جدید، رئیس گروه سند دیگری منتشر نمود که گروه 14 باز بر این سند اصلاحیه دادند. مذاکرات بر روی این متن ادامه یافت و اصلاحات عمدهای صورت گرفت و رئیس کمیته آخرین پیشنویس را به شماره /WP/CW/CD400-Rev- 2 ارائه نمود.
در این مرحله نیز جمهوری اسلامی ایران به همراه چند کشور از گروه 14 پیرامون مواد 8، 2 و 11 اعلام عدم توافق نمودند. لذا مذاکرات مجددا ادامه یافت و سرانجام پس از یکسری مذاکرات دیگر اجماع نهایی حاصل شد.
یک سال بعد از فروپاشی شوروی، کار تدوین "کنوانسیون منع توسعه، تولید، انباشت، استفاده از سلاحهای شیمیایی و انهدام آنها" در کمیته ویژه سلاحهای شیمیایی در اوایل سپتامبر 1992 به پایان رسید، و پس از تصویب نهایی کنفرانس خلع سلاح (3 سپتامبر 1992) به مجمع عمومی سازمان ملل عرضه شد. مجتمع عمومی در 30 نوامبر همین سال با تصویب قطعنامه 39/47 به اتفاق آرا از کشورهای عضو سازمان ملل خواست در اولین فرصت ممکن کنوانسیون را امضاء و به عضویت آن در بیایند.
بالاخره مذاکره 25 ساله کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی با امضای کنوانسیون طی کنفرانس پاریس از 13 لغایت 15 ژانویه 1993 توسط 130 کشور جهان و از جمله دو دارنده اصلی یعنی آمریکا و روسیه به پایان رسید.
شاید بتوان گفت تا دهه 1980 خلع سلاح و کنترل تسلیحات موضوعات خاص دو بلوک شرق و غرب بوده و مجموعه جهان سوم عمدتا نقش حاشیهای در این فرایند داشتند. با تحولات عمدهای که در معادلات روابط بینالملل رخ داد، جهتگیریهای خلع سلاح و کنترل تسلیحات نیز وارد عرصه دیگری شد و در واقع با فروکش کردن رقابتها سنتی شرق و غرب شکل دیگری از معماری روابط بینالملل مطرح شد که طی آن کنترل تسلیحات از جایگاه ویژهای برخوردار باشد. تجربه عراق که علیرغم امضای معاهده NPT تلاشهای وسیعی در راه نیل به قابلیتهای تولید سلاح هستهای شروع کرده بود، مساله اشاعه سلاحهای هستهای را بطور خاص در کانون مباحث خلع سلاح قرار داد. همچنینی با "روی کار آمدن گورباچف در شوروی و تولد جمهوریهای جدید اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 آخرین موانع هم برداشته شدند." 46 "بعد از پایان جنگ سرد تحول محیط بینالمللی فرقهای نوین جهت پیگیری خلع سلاح و نیز طرح چالشهای جدید فراهم آورده است." 47 تجزیه شوروی و ظهور جمهوریهای جدید مسئله سلاحهای اتمی و شیمیایی را پیچیدهتر کرد. این تحولات قدرتهای بزرگ را بر آن داشت تا نظام عدم اشاعه را بیش از پیش تقویت نمایند. اعمال کنترل صادراتی شدید، تقویت رژیمهای حقوقی ناظر بر این گونه تسلیحات اتخاذ تدابیر یکجانبه، گروهی و دسته جمعی همگی در راستای اهداف فوق مدنظر قرار گرفت. در مجموع عوامل موثر در انعقاد کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی را این چنین بر شمردهاند: افزایش توان تولید سلاحهای شیمیایی توسط کشورهای ناراضی از وضع موجود؛ کاربرد گسترده سلاحهای شیمیایی در دهه؛ 1980 پایان جنگ سرد، اهمیت تجارت مواد شیمیایی در سطح بینالمللی و تلاش شمال برای حفظ سلطه بر این تجارت؛ کاهش کارایی سلاحهای شیمیایی در استراتژی نظامی شمال بالاخره مشکل نگهداری ذخایر عظیم سلاحهای شیمیایی (بطور خاص برای آمریکا 30 هزار تن و شوروی 40 هزار تن).48
کمیسیون مقدماتی کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی
نویسندگان کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی بر این باور بودند که یک زمان مشخص جهت تدارک ملزومات اجرای کنوانسیون از قبیل تدوین آییننامههای اجرایی و ایجاد زیرساختهای لازم برای سازمان کنوانسیون لازم است. علاوه بر این کشورهای امضا کننده قبل از لازمالاجرا شدن کنوانسیون باید آمادگیهای لازم را فراهم بیاورند که وقت معین و فعالیتهای گستردهای میطلبد. به همین منظور کشورهای امضاکننده کنوانسیون در کنفرانس 1993 پاریس با صدور قطعنامهای تاسیس کمیسیون مقدماتی سازمان کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی را در لاهه اعلام کردند. هر دولت امضا کننده کنوانسیون میتواند یک نماینده به همراه جانشینها و مشاورینی چند در این کمیسیون داشته باشد.
فعالیتهای کمیسیون از طریق اجلاسهای عمومی که سالانه چندبار تشکیل میشود و در مورد تمام موارد ذیربط قادر به تصمیمگیری است هدایت میشود تا دسامبر 1996 حدود 16 اجلاس عمومی برگزار شده است و با برگزاری اولین کنفرانس دول عضو در آخر ماه فوریه 1997 کمیسیون مقدماتی به عمر خود پایان داد.
در راستای اجرای وظایف خود کمیسیون میتواند، ارکان وابسته دیگری تاسیس نماید. مسائل تخصصی در گروههای کاری پوشش داده میشوند. دو گروه کاری در لاهه تحت پوشش کمیسیون مقدماتی مشغول به فعالیت بودند. گروه کاری "الف" در خصوص مسایل سازمانی شامل آیین کار، پرسنل، مقررات مالی و تهیه بودجه و برنامه کاری و گروه کاری "ب" مسئول تدوین آیینهای اجرایی بازرسی و تایید، مساعدت و همکاری فنی با در نظر داشتن پایبندی به کنوانسیون میباشد. مسایل گروه کاری شق اخیر، از طریق گروههای کارشناسی که توصیههای آنها باید در گروه کاری و اجلاسهای عمومی به رای گذاشته شوند، انجام میگیرد. جلسات گروههای کارشناسی در فاصله زمانی بین جلسات عمومی برگزار میگردد. مسایل بسیار پیچیده فنی به گروههای کاری ویژه واگذار میشوند. رایگیری در تمام جلسات بر اساس اجماع است و در موارد عدم حصول اجماع، مسایل ماهوی با دو سوم و مسایل آیین کار با اکثریت ساده اعضای حاضر تصویب میشود ریاست کمیسیون بر اساس حروف الفبایی بین پنج گروه منطقهای جهان در چرخش است.
کمیسیون مقدماتی در اولین اجلاس عمومی خود در تاریخ 12- 8 فوریه تصمیم به تاسیس دبیرخانه فنی موقت 49 گرفت و آقای یان کنیان (از انگلستان) را بعنوان دبیر اجرایی کمیسیون و رئیس دبیرخانه فنی موقت انتخاب کرد. دبیرخانه فنی اجلاسهای عمومی و دیگر نشستهای کمیسیون را کمک میکند و همچنین وظیفه تاسیس سازمان آینده کنوانسیون و دبیرخانه فنی آن را تسهیل مینماید. این دبیرخانه همچنین وظیفه اطلاعرسانی به تمام دول عضو را دارد. بودجه کمیسیون و دبیرخانه فنی بر اساس حقالسهم کشورها در منشور ملل متحد و با در نظر گرفتن تفاوت بین عضویت دائم این دو (سازمان ملل و کمیسیون) و نیز کمکهای داوطلبانه دول عضو میباشد."
کمیسیون مقدماتی در فعالیتهای خود موفقیتهای زیادی داشت. این کمیسیون آیینهای اجرایی متعددی به تصویب رساند، استخدام کارکنان سازمان کنوانسیون را شروع و قرارداد مقر با کشور هلند را به امضا رساند. در عین حال تصمیمگیری در مورد بعضی از مسایل شامل تعیین مسئول نهایی جبران خسارت در موارد نقض امور محرمانه، اجرای ماده یازده، فرم بازرسی اتهامی را به کنفرانس دول عضو محول نمود. مصوبات اجلاسهای عمومی کمیسیون مقدماتی و نیز مسایل باقی مانده با تصویب اولین کنفرانس دول عضو قابل اجرا شدند. 50
وضعیت کنونی اجرای کنوانسیون سلاحهای شیمیایی
در طول مدت کم از زمان لازمالاجرا شدن کنوانسیون تاکنون 182، کشور جهان کنوانسیون را تصویب کرده و 6 کشور دیگر آن را امضا کردهاند و در حال حاضر تنها 7 کشور جهان خارج از شمول اهداف این کنوانسیون قرار دارند که در عین حال وارد کردن آنها به سازمان امر دشواری است. 51 گمان میرود برخی از این کشورهای باقیمانده همچنان دارای برنامه و ذخایر سلاحهای شیمیایی باشند. وقتی مجارستان بعنوان شصت و پنجمین کشور تصویب کننده روز 31 اکتبر 1996 مطابق با 9 آبان 1375 سند تصویب خود را تسلیم کرد و از آن زمان فرصت 6 ماه پیشبینی شده در کنوانسیون آغاز و کنوانسیون در تاریخ 29 آوریل 1997 مطابق با 9 اردیبهشت 1376 لازمالاجرا گردید. از این دو کشور عمده دارنده تسلیحات شیمیایی یعنی ایالات متحده آمریکا و جمهوری فدراتیو روسیه، کشور آمریکا در آخرین ساعات قبل از آغاز لازمالاجرا شدن کنوانسیون به جمع کشورهای تصویب کننده پیوست. روسیه نیز به دلیل هزینههای کلان اجرای کنوانسیون، مخصوصا در زمینه انهدام سلاحهای شیمیایی و تاسیسات تولیدی آنها و نیز بازرسیها، عمل تصویب را تا مدتها به تاخیر انداخت. در نهایت با وعدههای مساعدت مالی کشورهای دیگر و به خصوص اتحادیه اروپایی، این کشور نیز در آبان ماه سال 1376 کنوانسیون را تصویب کرد. آنها و نیز بازرسیها، عمل تصویب را تا مدتها به تاخیر انداخت. در نهایت با وعدههای مساعدت مالی کشورهای دیگر، مخصوصا سازمان منع سلاحهای شیمیایی همواره کوشیده است با برگزاری سمینارهای منطقهای به نوعی کشورهای غیر عضو را درگیر کند. در این راستا، بر طبق گزارشات، لبنان و عراق ممکن است کنوانسیون با بزودی امضا کنند، اما مشکلات داخلی آنها کنوانسیون را از اولویت اولیه برای آنها دور کرده است. رژیم اسرائیل علیرغم امضای این کنوانسیون، در بین تمام کنوانسیونهای خلع سلاح و کنترل تسلیحات، هنوز آن را تصویب نکرده است. اصولاً، هدف اصلی این کشور نیز از امضای کنوانسیون کاهش فشارهای بینالمللی برای ورود به قراردادهای منع اشاعه سلاحهای هستهای از یک طرف و فراهم کردن زمینه فشار بر کشورهای عرب منطقه جهت پذیرفتن کنوانسیون از سوی دیگر است.
برتری محتوایی کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی نسبت به معاهدات بینالمللی مشابه
قرارداد سلاحهای بیولوژیک فقط آماده کردن، ساخت و ذخیره سلاحهای بیولوژیک را ممنوع کرده است و انهدام آن را نیز دستور میدهد اما استعمال آنها را در جنگ ممنوع مینماید. چنین ممنوعیتی قبلا هم در قالب کلمات بسیار کلی در پروتکل ژنو اعلام شده بود. پروتکل ژنو همزمان با منع استعمال گازهای خفهکننده استعمال وسایل بیولوژیک را منع کرده است. کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک در ماده 8 مقرر کرده است که هیچ یک از مواد آن نباید چنین تفسیر شود که به نوعی محدود کننده یا تخفیفدهنده تعهدات پذیرفته شده از سوی کشورهای عضو پروتکل گردد. کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی نسبت به معاهدات بینالمللی منع سلاح شیمیایی کاملترین و جامعترین آنها محسوب میگردد چرا که ضمن ممنوعیت کامل چرخه حیاتی یک سری از سلاحهای کشتار جمعی، دارای مبانی محکم بازرسی و مقررات سفت و سخت نظارت برپایبندی و حسن اجرا، ارائه اطلاعات، سازمان اجرا کننده شده است. برای اطلاع دقیقتر به جدول پائین در مورد تغییرات و تحولات در محتوا و پیگیر اجرای معاهدات خلع سلاح شیمیایی مراجعه شود.
نقش سازمانهای بینالمللی در خلع سلاح شیمیایی
از مسایل مبتلا به اهداف اصلی سازمانهای بینالمللی در قرن حاضر رسیدن به امنیت دسته جمعی بوده است که این امر در اساسنامه دو سازمان بینالمللی مهم قرن یعنی جامعه ملل و سازمان ملل متحد متبلور شده است. یکی از اهداف جامعه ملل ایجاد و حفظ امنیت بینالمللی از طریق خلع سلاح بود و بند یک ماده اول منشور ملل متحد حفظ صلح و امنیت بینالمللی را هدف اصلی سازمان ملل متحد قلمداد میکند. از جمله برنامههای خلع سلاح و کنترل تسلیحات این دو سازمان، خلع سلاح شیمیایی میباشد و هر دو طی اقدامات متعدد توجه خاصی بدان معطوف کردهاند.
تلاش جامعه ملل در انجام خلع سلاح و نقش آن در انعقاد پروتکل 1925 ژنو را در خلال مطالب قبل مشاهده کردیم. حال به نقش سازمان ملل در این زمینه اشاره میکنیم.
در مورد نقش سازمانهای بینالمللی در خلع سلاح شیمیایی، مخصوصا نقش سازمان ملل حایز اهمیت است. در حال حاضر اکثر قراردادهای بینالمللی و دیگر اقدامات خلع سلاح در قالب کنفرانسها و کمیتههای بینالمللی مختلف ریشه در فعالیتهای ارکان مختلف این سازمان و بویژه در مجمع عمومی و شورای امنیت دارند." طی پنجاه سال گذشته سازمان ملل موجبات انعقاد بیش از 456 قرارداد چند جانبه را فراهم آورده است" 2 که از جمله پنج پیمان بینالمللی در مورد ممنوعیت سلاحهای کشتار جمعی دسته جمعی شامل کنوانسیون سلاحهای شیمیایی که با دخالت فعال این سازمان منعقد شدهاند. تا بحال قطعنامههای متعددی از سوی این سازمان در دعوت کشورها به ممنوعیت سلاحهای شیمیایی صادر شده و در موارد زیادی سازمان ملل استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط بعضی از کشورها را محکوم کرده است. 3
کمیته اول مجمع عمومی که به مسایل خلع سلاح میپردازد معمولا هر ساله یک قطعنامه در مورد سلاحهای شیمیایی صادر میکند که با تاکید بر توافقات بعمل آمده در قراردادهای دیگر، وظایفی در زمینه انجام تحقیقات علمی و بررسیهای کارشناسی جهت شناخت بیشتر جنگافزارهای شیمیایی برای دبیر کل تعیین مینماید.
سازمان ملل در موارد متعدد هیاتهای تحقیقاتی برای بررسی و تایید ادعای استفاده سلاحهای شیمیایی به مناطق مختلف جهان اعزام کرده است و از جمله دو بار هیاتهای اعزامی سازمان ملل در زمان جنگ ایران و عراق به همین منظور به منطقه فرستاده شدند 4 و تنها در "سال 1988 سازمان ملل چهار گروه تحقیق برای بررسی استفاده ادعایی سلاحهای شیمیایی اعزام نمود." 5
اقدامات سازمان ملل در مورد خلع سلاح عراق بعد از جنگ دوم خلیجفارس یکی دیگر از ابعاد فعالیتهای این سازمان در خلع سلاح میباشد. شورای امنیت طی قطعنامه 687 بر اساس فصل 7 منشور شرایط سخت و صریحی در مورد تعهد عراق مبنی بر انهدام سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک موجود و عدم اتخاذ و اجرای برنامههای اکتساب این تسلیحات وضع میکند" این اولین قطعنامه در تاریخ سازمان ملل میباشد که کنترل تسلیحات را دارای موقعیت اساسی تلقی کرده و بر اساس فصل 7 در مورد آن تصمیمگیری میکند."6
البته در مورد نقش سازمانهای بینالمللی در خلع سلاح شیمیایی تنها به جامعه ملل و یا سازمان ملل متحد نمیتوان اکتفا کرد. بلکه سازمانهای بینالمللی دیگری نیز به این امر پرداختهاند. مثلاً دهمین اجلاس سران نهضت عدم تعهد که در ماه سپتامبر 1992 در جاکارتا برگزار شد از تهیه کنوانسیون جهانی راجع به سلاحهای شیمیایی استقبال به عمل آورده و خواستار لازمالاجرا شدن این کنوانسیون گردید."7
اقدامات منطقهای منع سلاحهای شیمیایی
برای اولین بار بعد از جنگهای Chaco در دهه 1930 در آمریکای لاتین بود که نظریه منطقه عاری از سلاحهای شیمیایی مطرح شد ولی این مسئله کمتر در اسناد ثبت شده و در حال حاضر زیاد بدان رجوع نمیشود" 8 مناطق عاری از سلاحهای شیمیایی 9 برای مناطق مختلفی از جهان پیشنهاد و تابحال چندین قرارداد در این زمینه امضا شده است. بعد از جنگ جهانی دوم، پیمان اتحادیه اروپای غربی در سال 1954 اولین قرارداد منطقهای است که در آن ضمن تاسیس آژانس کنترل تسلیحات برای کنترل ذخایر اتمی، شیمیایی و بیولوژیک و عدم تولید این تسلیحات در آلمان، بازرسیهای در محل نیز پیشبینی میشود. این آژانس تا نیمه دوم دهه 1980 به فعالیت مشغول بود. 10 بعد از این، پیشنهاداتی برای ایجاد منطقه عاری از سلاحهای شیمیایی مخصوصا در اروپای مرکزی و بالکان ابراز و اعلامیههای مختلف صادر شده است. همچنین پیشنهاداتی در مورد مناطق اسکاندیناوری، آمریکای لاتین، مدیترانه و آفریقا، سازمان همکاری آسیای جنوب شرقی، منطقه پاسیفیک و منطقه قرارداد تلاتلولکو (Telatelolco) پیشنهاد و کنفرانسهایی برگزار شده است. قرارداد مندوزا (Mendoza) در سال 1991 در تقبیح توسعه تولید، اکتساب و استفاده از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک بین آرژانتین، برزیل و شیلی امضا شد که بعدا اروگوئه، بولیوی و پاراگوئه نیز بدان ملحق شدند. در بعضی از اقدامات منطقهای خلع سلاح شیمیایی بویژه در مورد اروپا دو ابرقدرت زمان جنگ سرد یعنی آمریکا و شوروی سابق نیز حضور داشتهاند. 11
مذاکرات دو جانبه آمریکا و شوروی
در بحث مذاکرات دوجانبه خلع سلاح شیمیایی عمدهترین مثال مربوطه مذاکرات بین دو ابرقدرت زمان جنگ سرد میباشد. مذاکرات دو جانبه آمریکا و شوروی جهت کنترل و خلع سلاح شیمیایی با توجه به روابط دو کشور دارای فرازونشیبهایی بوده است و توافقات و هماهنگیهای بعمل آمده در دوران تشنجزدایی امکانپذیر شدهاند. این مذاکرات همواره بدور از نظارت و اطلاع جامعه بینالمللی بوده و تنها با حضور نمایندگان دو کشور انجام گرفته است. پیشرفتهای حاصله بین این کشورها در دو مورد کاملا موثر بوده است: حمایت از روند مذاکرات چندجانبه کنفرانس خلع سلاح در ژنو و انعقاد قرارداد دو جانبه خلع سلاح شیمیایی.
در اواخر دهه 1970 مذاکرات دوجانبهای بین آمریکا و شوروی آغاز گردید که این مذاکرات بدلیل عدم توافق در مورد سیستم تامین اجرا و بازرسی و نیز حمله شوروی به افغانستان متوقف گردید. همزمان با فعال شدن مذاکرات ژنو در نیمههای دهه 1980 و با روی کار آمدن گورباچف در شوروی مذاکرات دو جانبه این دو کشور نیز مجددا آغاز و تاکنون چندین کنفرانس سران و وزرای امور خارجه برگزار شده است.
در دسامبر، 1989 در اجلاس سران آمریکا و شوروی در مالت، طرفین توافق کردند که بر اساس یک معاهده دو جانبه 8% از ذخایر سلاحهای شیمیایی خود را نابود کند. بر اساس یادداشت تفاهم (وایومینگ) که در همین سال بین دو کشور به امضا رسید، طرفین موافقت کردند که به تبادل آمار و ارقام موجود در زمینه زرادخانههای شیمیایی خود بپردازند و امکانات لازم برای نظارت طرفین بر فعالیتهای یکدیگر در این زمینه فراهم آورند. 12عقبنشینی شوروی از مواضع خود یک فرصت طلایی برای آمریکاییها محسوب میشد، بگونهای که در ژوئن 1989 حدود 51 سناتور دمکرات و 23 سناتور جمهوریخواه طی نامهای ممنوعیت کامل بینالمللی را بعنوان موثرترین راه برای مقابله با تهدید ناشی از سلاحهای شیمیایی ذکر کردند. 13
در اول ژوئن 1990 بوش و گورباچف، طی کنفرانس سران در واشنگتن موافقتنامهای امضا کردند که متضمن انهدام ذخایر سلاحهای شیمیایی دو کشور بود. نکات مهم این موافقتنامه عبارتند از:
- آغاز انهدام ذخایر اعلام شده در پایان سال 1992؛
- نابودسازی حداقل 50% از این ذخایر تا پایان سال 1999؛
- تقلیل این ذخایر به 5 هزار تن تا سال 2002؛
- اجازه بازرسی در محل به هنگام انهدام و پس از آن جهت تایید اقدامات انجام شده؛
- تبادل اطلاعات میزان ذخایر بصورت سالیانه برای تسهیل امر نظارت؛
- کار بر روی جزئیات روش بازرسی تا 31 دسامبر 1991؛
- همکاری در تهیه و استفاده از روشهای مطمئن و ایمن تخریب این سلاحها؛
- توقف تولید سلاحهای شیمیایی به محض اجرای این موافقتنامه حتی پیش از لازمالاجرا شدن کنوانسیون آتی سلاحهای شیمیایی و
- اتخاذ اقداماتی جهت تشویق کشورهای دارنده سلاحهای شیمیایی برای الحاق به کنوانسیون سلاحهای شیمیایی.
در مورد خود کنوانسیون نیز دو کشور توافق کردند که اولا انهدام ذخایر سلاحهای شیمیایی خود را به هنگام اجرای کنوانسیون تسریع کنند و ثانیا در پایان سال هشتم اجرای کنوانسیون، یک کنفرانس ویژه برگزار گردد تا باقیمانده ذخایر شیمیایی را ظرف دو سال بعد از آن منهدم نمایند. ضمنا در پایان این اجلاس بیانیه مشترکی امضا شد که براساس آن پایبندی دو کشور برای ممانعت از اشاعه سلاحهای هستهای، شیمیایی و موشکهای قادر به حمل چنین سلاحها و موشکهای خاص دیگر و تکنولوژیهای موشکی اعلام شد. 14 در این بیانیه هر دو کشور اعلام کردند که بهترین راه حل مقابله با تهدید امنیت بینالمللی در اثر استفاده و اشاعه سلاحهای شیمیایی، یک کنوانسیون چندجانبه قابل بازرسی است. "موافقتنامه آمریکا و شوروی هنوز وارد مرحله اجرایی نشده است، چون مذاکرات مربوط به بازرسی آن در جریان است." 15
بجز در مورد آمریکا و شوروی، مذاکرات و اقدامات دیگری بین سایر دولتها صورت گرفته است مثل "قرارداد سازش، عدم تجاوز، همکاری و تبادل اطلاعات بین دو کره در 13 دسامبر 1991 که طی آن کمیسیون نظامی مشترک به بحث در مورد اقدامات اطمینان ساز و کاهش تسلیحات، از جمله تسلیحات کشتار دسته جمعی و نیز بازرسی و تایید میپردازد."
در کنار اقدامات دوجانبه، در تاریخ خلع سلاح اقدامات یکجانبهای نیز در جهت کاهش تسلیحات صورت گرفته است. در دوران جنگ سرد، دو کشور رقیب به دلایل مختلف، از جمله مسایل تبلیغاتی بارها قصد خود را مبنی بر توقف تولید و یا کاهش تسلیحات اعلام کردند. همچنین در میان اقدامات یکجانبه دولتها برای خلع سلاح میتوان به قوانین ملی کشورها در جلوگیری از گسترش سلاحهای شیمیایی و مواد پیشساز آنها اشاره کرد."16
§ منع عرفی سلاحهای شیمیایی
تا اینجا شاید اینطور به نظر بیاید که موانع گسترش و عوامل خلع سلاح شیمیایی تنها در بین حقوق قراردادی بوده است؛ در حالیکه قبل از ظهور و تکامل حقوق قراردادی، تنها مانعی که پیش روی کاربرد سلاحهای شیمیایی وجود داشته، حقوق عرفی بوده است. کنوانسیونها و پروتکلهای مربوط به ممنوعیت استفاده از سلاحهای شیمیایی به نحوی عبارتپردازی شدهاند که خود دلالت بر عرفی بودن چنین ممنوعیتی دارند. در معاهده ورسای، معاهده واشنگتن 1922 و پروتکل 1925 ژنو از سلاحهای شیمیایی به نحوی که ممنوع و محکوم اعلام شدهاند، یاد میشود." 17
نکته شایان توجه این است که، بعد از جنگ جهانی اول برغم اینکه پروتکلها و مقررات به عمل آمده، جهانی تلقی نمیشدند و کشورهای زیادی بویژه کشورهای دارنده این سلاحها به عضویت آنها در نیامده بودند، سلاحهای شیمیایی به ندرت مورد استفاده قرار میگرفتند و در موارد ادعایی هم کشور مظنون بدون اینکه کاربرد چنین سلاحهایی را مشروع تلقی کند، اتهامات وارد را منتسب به خود ندانسته و بدین وسیله بصورت ضمنی بر وجود قاعده معرفی ممنوع کننده کاربرد سلاحهای شیمیایی مهر تایید زدهاند. در تایید این امر همین بس که قطعنامه 5 دسامبر 1966 مجمع عمومی سازمان ملل به اتفاق آرا و بدون مخالف به تصویب رسید. این قطعنامه تاکید کرد که پروتکل ژنو مشتمل بر ممنوعیت عامی است که کلیه کشورها را صرفنظر از عضویت یا الحاق به آن معاهده ملزم میکند و جالب آنکه کشورهایی که به نفع این قطعنامه رای دادند تقریبا کشورهایی بودند که عضو پروتکل ژنو نبودند (مثل ایالات متحده آمریکا و ژاپن). 1۸