تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۵:۳۱  ، 
کد خبر : ۴۳۵۳۲
نگاهی به جریان‌های سیاسی مجالس پس از انقلاب

مجلس سوم ظهور رقیبی تازه نفس


جواد دلیری

سومین دوره انتخابات در اسفند 1366 در شرایطی برگزار شد که گروه‌های رقیب در قالب دسته‌های مختلف به رقابت می‌پرداختند. در این شرایط گروه‌های سیاسی که قبلا حول حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز تجمع یافته بودند به دلیل اختلاف سلیقه به دسته‌های مختلف با نگرش‌های متفاوت تقسیم شدند؛ مهم‌ترین دسته‌بند‌ی در جناح روحانیون،‌ که ریشه در اختلافات فکری آنها در مجلس اول و دوم داشت تحت عنوان «روحانیت مبارز» و «روحانیون مبارز» با نگرش متفاوتی که در حل مسائل و معضلات نظام داشتند، در عرصه سیاسی کشور ظهور پیدا کرد، که انشعاب در بین روحانیت در سال 1366 در اواخر دوره مجلس دوم و در آستانه آمادگی گروه‌های سیاسی برای انتخابات مجلس سوم رخ داد.

در اسفند ماه 1366 جمعی از اعضای جامعه روحانیت در پی بروز برخی اختلاف نظرها بر سر مبانی سیاسی اداره کشور با این استدلال که دیدگاه‌ها و نظرات آنها در این تشکل کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد جمع نسبتا قابل توجهی از یاران امام را به سمت راه‌اندازی تشکلی‌ تحت عنوان مجمع روحانیون مبارز سوق دادند.

ریشه‌های این انشعاب را در باید در مجلس اول و دوم و درباره مسائلی همچون میزان نقش دولت در اقتصاد، بحث فقه پویا سنتی، نحوه نگرش به ولایت فقیه و اختیارات وی و ... جست‌وجو کرد. همچنین آنها در خصوص لوایح و قوانینی چون مالکیت اصلاحات ارضی، تعاونی‌ها، قانون کار، تجارت خارجی و سیاست‌های اقتصادی دولت میرحسین موسوی و ... اختلاف‌نظر داشتند. در مجلس اول دسته‌بندی‌ها، متفاوت بود. تمام جناح‌های سیاسی و سلایق و نحله‌های فکری در یک جبهه قرار داشتند و طیف ملی و مذهبی‌ها و نهضت و لیبرال‌ها هم در یک جبهه. از اواخر مجلس اول این  اختلاف آرام آرام آغاز و وارد مرحله تازه‌تری شد. اختلافات جناح چپ و راست آرام آرام خود را نشان داد. در مجلس جناح راست به رهبری محمد یزدی اقدام می‌کرد و در جناح چپ با محوریت کروبی. در مجلس دوم و در هنگام انتخاب کابینه میرحسین موسوی این اختلافات به اوج خود رسید تا جایی که ماجرای 99 نفر رخ داد.

در آستانه مجلس سوم و هنگامی که جامعه روحانیت اقدام به تهیه فهرستی از کاندیداهای پیشنهادی برای مجلس کرد این اختلافات تشدید شد. در این فضا که ناطق نوری از اعضای ارشد جامعه روحانیت مبارز، وزیر کشور بود و برخی چهره‌ها مثل نیک‌روش و بادامچیان و آذری قمی وارد مجلس شده بودند، جمعی از روحانیونی که از سیاست‌های دولت میرحسین موسوی حمایت می‌کردند، احساس کردند که توسط اکثریت در حال کنار گذاشتن هستند و به همین دلیل اقدام به انشعاب از جامعه روحانیت کردند.

اما این تمام ماجرا نبود چرا که تکدر خاطری که برخی از اعضای جامعه روحانیت مانند کروبی و جلالی خمینی از عملکرد طیف اکثریت این تشکل داشتند در اواخر فعالیت مجلس دوم بیشتر شد. به خصوص اینکه طیف اکثریت به واسطه اطمینان خاطری که از نتیجه انتخابات داشت کمتر به خواسته‌های طیف اقلیت جامعه روحانیت مبارز تن می‌داد. بنابراین مقدمات شکاف در درون جامعه روحانیت مبارز فراهم شد.

روحانیت مبارز یک شورای مرکزی داشت که هر 15 روز یک بار در حضور آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت برگزار می‌شد.

زمانی که گروه‌ها در تدارک برگزاری انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی بودند، مهدی کروبی عضو برجسته جریان اقلیت جامعه روحانیت مبارز دوستان همفکرش نظیر جلالی خمینی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت، امام جمارانی و سیدمحمد موسوی خوئینی دو عضو جامعه روحانیت و نیز سیدمحمد خاتمی و محمدرضا توسلی را به منزل خود فرا خواند و در حین گفت‌وگو، بحثی پیرامون نحوه برخورد جریان اکثریت جامعه روحانیت مبارز با طیف اقلیت مطرح کرد و به دنبال آن پیشنهاد پی‌ریزی تشکلی مستقل از جامعه روحانیت مبارز ارائه کرد. پیشنهاد مذکور بعدها مورد پذیرش اکثریت قریب به اتفاق جریان اقلیت قرار گرفت و پس از این، زمینه تشکیل ایجاد گروهی جدید فراهم شد.

این عده قبل از اجرای تصمیم خود، موضوع را به جهت آنکه «ممکن بود به معنای انشعاب و اختلاف در درون تشکیلات روحانیت تلقی شود» با امام خمینی(ره) در میان گذاردند. [سخنرانی مهدی کروبی- کنگره سراسری مجمع روحانیون آذر 82]

از این رو سیدمحمد موسوی خوئینی به  نمایندگی از دیگر دوستان همفکرش با امام دیدار کرد. موسوی خوئینی در این ملاقات مطرح کرد که اختلافات فکری و برداشت‌های متفاوت سیاسی و اقتصادی میان اعضای طیف راست و چپ مجموعه روحانیت مبارز تهران وجود دارد و ادامه فعالیت و همکاری با این تشکل را دشوار کرده است بنابراین دوستان او در چنین شرایطی ترجیح می‌دهند در قالب یک تشکل مستقل به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه دهند.

مهدی کروبی که از همان سال تا زمان تاسیس حزب اعتماد ملی در سال 1384، دبیر کل مجمع روحانیت تشکلی برخاسته از حوادث کشور در دوران خفقان بود که هسته اولیه آن در شمیران تشکیل شد و چهره‌های پیگیر آن بیش از 10 نفر از جمله شهید بهشتی و مرحوم مصطفی ملکی، موسوی‌ خوئینی‌ها، جمارانی، انواری و ... بودند. با اوج‌گیری انقلاب و پس از مرگ حاج آقا مصطفی، چهره‌های دیگری به جامعه روحانیت دعوت شدند و کم و کیف آن وسعت یافت.

پس از پیروزی انقلاب،‌اساسنامه جامعه روحانیت تنظیم شد، از آن پس این تشکل به عنوان یک تشکل روحانی در کنار سلسله احزاب دیگر فعالیت خود را آغاز کرد. اواخر مجلس اول، سال 62، با فقدان مرحوم بهشتی و مطهری و چهره‌هایی از این دست، به علت تنظیم فهرست کاندیداها در سراسر کشور و مواضع دولت، اختلافات فکری- سلیقه‌ای در جامعه روحانیت کم و بیش به چشم می‌خورد و حتی در مواردی امام راحل نیز وارد شدند. همچنان که فرمودند: جامعه روحانیت در تهران فهرست‌ دهد، مجمع مدرسین در قم هم فهرست دهند و حتی امام(ره) گاهی می‌گفتند که چرا فلانی را نپذیرفته‌اید. تنش‌های اندکی که پیش می‌آمد با تدبیر بزرگان از جمله آیت‌الله خامنه‌ای و حجت‌الاسلام و المسلمین رفسنجانی حل می‌شدند. انتخابات مجلس دوم نیز به همین شکل برگزار شد. در این مجلس که در خرداد 63 آغاز به کار کرد، ‌ماجراها و بحث‌هایی پیش آمد و اختلافات سلیقه‌ای همچنان وجود داشت. این اختلاف سلیقه‌ها در سطح سیستم تصمیم‌گیری نظام متبلور شد. به ویژه در مسائلی چون حضور زنان در انتخابات، قانون کار، ‌مالکیت معادن در املاک شخصی که همواره با پادرمیانی امام(ره) حل می‌شد. در آن زمان عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بودم. من به این نتیجه رسیدم که به شکل برادرانه، صمیمی و دوستانه می‌توان به رقابت سالم پرداخت. به همین منظور، این امر را با آقایان موسوی‌ خوئینی‌ها، خاتمی، محتشمی‌پور و برخی دیگر چهره‌ها مطرح کردم که انشعاب صورت گیرد و از درگیری و تشنج هم اجتناب شود. آنان نیز پذیرفتند.

نکته قابل توجه نحوه برخورد امام(ره) با این قضیه بود. حدس و گمان اولیه این بود که امام به خاطر جلوگیری از بروز شکاف و جدایی میان نیروهای انقلابی با پذیرش این درخواست مخالفت خواهند کرد. نظر مشترک جریان اقلیت جامعه روحانیت مبارز بر این بود که در صورت موافقت نکردن امام(ره) با این نظریه، مساله تمام شده تلقی شود. اما بر خلاف برداشت اولیه، امام(ره) تشکل جدید را نه تنها مایه اختلاف ندانستند بلکه ظهور این تشکل را باعث شفاف‌تر شدن دیدگاه‌ها تلقی کردند. کروبی می‌گوید: به امام(ره) نیز مراجعه کردیم.

امام(ره)، آمادگی‌اش از ما بیشتر بود و اشکالی در این زمینه وارد ندانست، چرا که به این نشیب و فرازها و اختلاف سلیقه‌ها واقف بود. به اعتقاد امام(ره) این کار تفرقه نبود، بلکه انشعاب و رقابت بود.

امام خمینی(ره) در نامه‌ای اعلام کردند: «چون دو گروه مذکور در اصول با هم مشترکند، آنها را تایید می‌کنم، زیرا در اسلام باب اجتهاد باز است و انتقاد سازنده باعث رشد جامعه می‌شود.»

اولین اقدام جریان اقلیت جامعه روحانیت مبارز و همفکرانش، راه‌اندازی و اعلام موجودیت تشکل مجمع روحانیون مبارز به طور رسمی بود. برای این منظور، مجمع اقدام به ارسال نامه‌ای برای امام(ره) کرد که در فرازهایی از آن آمده بود:‌ «تلاش فراوانی توسط بعضی از برادران برای نزدیک کردن نقطه نظرات در چارچوب اصول و موازین مورد قبول با دیگر روحانیون محترمی که سال‌ها با آنان فعالیت مشترک داشتیم صورت گرفت که متاسفانه به علت پافشاری آن آقایان روی مسائل و مواردی که آنها را بر خلاف مصلحت و موازین تشخیص می‌دادیم به نتیجه نرسید.»

امام(ره) نیز در پاسخ با یادآوری برخی از مسائل انقلاب ابراز داشتند: «سیر قضیه به همین شکلی است که در نامه آورده‌اید. انشعاب از تشکیلاتی برای اظهار عقیده مستقل و ایجاد تشکیلات جدید به معنای اختلاف نیست. اختلاف در آن موقعی است که خدای ناکرده هر کسی برای پیشبرد نظرات خود به دیگری پرخاش کند که با شناختی که من از روحانیون دست‌اندر کار انقلاب دارم چنین کاری صورت نخواهد گرفت. من به شما و همه کسانی که دلشان برای اسلام عزیز می‌تپد دعا می‌کنم و توفیق آقایان را از خداوند متعال خواستارم.»

به این ترتیب مجمع روحانیون مبارز با این نامه رسمیت یافت و شکل‌گیری این تشکل جدید تا حدود زیادی توازن قوا را که تاکنون به نفع جامعه روحانیت مبارز بود به هم زد.

محرومیت زدایی یکی از شعارهای اصلی مجمع روحانیون مبارز بود و آنان معتقد بودند که کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به رغم اهتمام ویژه‌ای که به این مهم دارند و به خاطر موانع جدی از جمله نبودن تفاهم و نداشتن شیرازه منسجمی از فکر توسعه اقتصادی در سیستم قانونگذاری به موفقیت چندانی نرسیدند.

از دیگر شعارهای انتخاباتی مجمع روحانیون مبارز حمایت از دولت میرحسین موسوی، دفاع از پابرهنگان و مستضعفین و مبارزه با مرفهین بی‌درد و مخالفت با اسلام آمریکایی و مظاهر سرمایه‌داری و اولویت داشتن بی‌چون و چرای محرومیت زدایی بود.

علاوه بر این اقدامات در این دوره انتخابات 4 تن از نمایندگان مجلس طی نامه‌ای در تیر ماه 1366 به محضر امام خمینی(ره) درباره نحوه تبلیغات انتخابات و ارائه فهرست از سوی احزاب و گروه‌های سیاسی- مذهبی کسب تکلیف نمودند. متن این نامه بدین شرح است:‌ «محضر مقدس رهبر عظیم‌الشان انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی- دام ظله العالی علی رئوس المسلمین

با سلام خدمت آن امام بزرگوار در انتخابات دوره قبل حضرتعالی نسبت به معرفی کاندیدا برای حوزه‌های مختلف از سوی احزاب و جمعیت‌های سیاسی- اعلام مخالفت فرمودید. با توجه به نزدیکی زمان انتخابات دوره سوم مجلس از مقام مقدس رهبر گرانقدرمان تقاضامندیم به سوالات ذیل پاسخ فرموده و همگان را نسبت به وظایف شرعی آگاه فرمایند.

1- آیا در این دوره گروه‌ها و جمعیت‌های مختلف سیاسی، مذهبی می‌توانند از تهران و یا قم برای شهرهای مختلف ایران و یا هر نقطه‌ای برای مناطق دیگر کاندیدا معرفی کنند؟‌

2- آیا می‌توان برای تبلیغ کاندیداها از وجوهات شرعیه و بیت‌المال و یا از اموال دولتی و عمومی که در اختیار نهادهای گوناگون است استفاده کرد؟‌

مهدی کروبی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، عبدالله نوری رئیس کمیسیون برنامه و بودجه، حسین هاشمیان رئیس کمیسیون نفت و محمدعلی هادی نجف‌آبادی عضو کمیسیون دفاع.

حضرت امام هم در پاسخ می‌فرمایند:

با اینکه سوال‌ها و جواب‌ها اکنون زود است معذالک باید مردم را برای انتخابات آزاد گذاریم و نباید کاری بکنیم که فردی به مردم تحمیل شود و به حمدالله مردم ما دارای ریشه دینی و سیاسی مطلوب می‌باشند و خود، افراد متدین و درد مستضعفان چشیده و آگاه به مسائل دینی، سیاسی و همگام با محرومین را انتخاب خواهند کرد و در چنین اوضاعی هیچ فرد و گروهی و هیچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعی نمی‌تواند در حوزه انتخابات دیگران دخالت نماید و برای غیر حوزه خود، خود یا افراد را کاندیدا نموده و از آنان تبلیغ نماید. در شرایط کنونی اینجانب به هیچ وجه به هیچ کس اجازه نمی‌دهم تا از سهم مبارک امام علیه السلام و یا از اموال دولت و اموال دفاتر سازمان‌ها و مجامع و اموال عمومی خرج انتخابات کند. باید مردم را برای شرکت در انتخابات تشویق کرد. ان شاءالله نظرم را در این مورد بعدا اعلام خواهم کرد. روحانیون محترم حوزه‌های انتخاباتی سعی کنند در حوزه خود با افراد و گروه‌های مسلمان که در انتخابات کاندیدا شده و یا از کاندیداهای مورد علاقه خود طرفداری می‌کنند، چون پدری مهربان باشند و آنان را با دیده محبت بنگرند. از خداوند توفیق شما را خواستاریم. روح‌الله الموسوی الخمینی» [صحیفه امام، ج 20، ص 295] اظهارنظر صریح امام(ره) در خصوص سوال فوق، تکلیف همه گروه‌های سیاسی را برای حضوری قانونمند و با ضابطه در عرصه انتخابات مشخص کرد.

اما پیش از انتخابات حوادث مهم دیگری هم اتفاق افتاد؛ حادثه جمعه خونین مکه، انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رئیس‌جمهور در چهارمین دوره ریاست جمهوری، انتخاب میرحسین موسوی به عنوان نخست‌وزیر و نیز تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به فرمان امام خمینی(ره). در این دور از انتخابات، دولت در اختیار «جناح چپ» ‌بود و دستگاه‌های نظارت کننده در انتخابات نیز در مجموع تحت تاثیر جناح راست بود. ابوالقاسم خزعلی، احمد جنتی، محمد امامی کاشانی، محمد مومن، محمد محمدی گیلانی و محمد یزدی اعضای شورای نگهبان بودند که با استعفای محمد یزدی [در 4/4/67 برای تصدی ریاست قوه قضاییه] غلامرضا رضوانی به جای وی منصوب شد. در این دوره حزب جمهوری اسلامی (اول خرداد 66 و با موافقت حضرت امام خمینی(ره) (و سازمان مجاهدین (مهر ماه 1365 با تقاضای آیت‌الله راستی کاشانی و موافقت امام(ره)) منحل شدند. [سیاستمداران اهل فیضیه، علی دارابی، بهار 79]

در این اوضاع و احوال، رقابت شدید انتخاباتی میان دو جناح راست و چپ با به میدان آمدن مجمع روحانیون مبارز به اوج خود رسید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات