اهمیت محور شلمچه
زمین منطقه عملیات کربلای 5 در شرق بصره دارای ارزش استراتژیکی زیادی بود.
چون محور مواصلاتی شلمچه کلید فتح بصره به شمار میرفت. وسعت سرزمین خشک این منطقه عملیاتی که به پنج ضلعی معروف بود به کمتر از پنجاه کیلومتر مربع میرسید. یک کیلومتر پیشروی در محور شلمچه، از نظر اهمیت نظامی و فشار سیاسی بر دشمن، برابر با حدود 10 کیلومتر پیشروی در نقاط دیگر مانند محور فکه، ارزش داشت. بنابراین ارزش نظامی و سیاسی زمین منطقه عملیات کربلای 5 بسیار زیاد بود. ایران از تابستان سال 1361 تا اواخر سال 1365 عملیاتهای گوناگونی را در منطقه عمومی بصره در جبهه جنوب انجام داد تا بتواند فشار تعیین کنندهای را بر رژیم صدام حسین وارد نماید و جنگ را به سرانجام مطلوبی برساند.
عملیات رمضان در شرق بصره و در مرداد ماه سال 1361 عملیاتهای خیبر و بدر در آبهای هورالهویزه و جزایر جنوبی و شمالی خیبر در اسفند ماه سال 1362 و 1363 و عملیات والفجر 8 در جزیره فاو در بهمن ماه سال 1364 و عملیات کربلای 5 در دی ماه 1365 همگی نبردهایی بودهاند که در اطراف منطقه بصره انجام شدهاند. البته دشمن هم به اهمیت این ناحیه واقف بود و همه تدابیر لازم را برای دفاع مطمئن از این منطقه اندیشیده بود. به دلیل آنکه محور شلمچه از نظر دسترسی نسبت به سایر مناطق به بصره نزدیکتر بود، بنابراین برای دشمن این محور مواصلاتی اهمیت بیشتری داشت.
ارتش بعثی با به کارگیری توان مهندسی خود در آنجا، استحکامات بیشتری ایجاد کرده بود و یگانهای قویتری را نیز در پدافند آن محور به کار گرفته بود و تراکم یگانهای دشمن نیز در این محور نسبت به سایر مناطق عملیاتی، بیشتر بود.
سیر طراحی و شرایط برنامهریزی عملیات کربلای 5
عملیات کربلای 5، به تنهایی و جدای از ارتش، از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طرحریزی و در محور شلمچه در 19/10/65 به مرحله اجرا درآمد. پس از پایان عملیات بدر در اواخر اسفند ماه سال 1363، به دلیل اختلافنظر عملیاتی و تاکتیکی سپاه و ارتش با یکدیگر، قرار بر این شد که سپاه و ارتش، هرکدام جدای از یکدیگر عملیات مستقلی را طرحریزی و انجام دهند. به این صورت عملاً ارتباط سپاه و ارتش که تا قبل از سال 1363 به صورت ساختاری در قرارگاههای مشترک برقرار بود و در کنار یکدیگر عمل میکردند به دلیل اختلاف دیدگاه آنان از نظر تعیین استراتژی نظامی و نیز مناطق مناسب برای انجام عملیات و همچنین تاکتیکهای متفاوت طرفین، قطع گردید.
البته ستادی هم که بتواند این دو سازمان را در صحنه عملیات با هم و در کنار یکدیگر و با طرح عملیاتی مشترک و مورد توافق طرفین به کار گیرد نیز وجود نداشت. بنابراین عملیات کربلای 5 از جمله نبردهایی بود که با مدیریت سپاه و جدای از حضور مدیریت و یگانهای تکور ارتش انجام شد تا تغییری در مدیریت جبههها و نحوه طرحریزی عملیاتها ایجاد گردد.
پس از ناکام ماندن عملیات کربلای 4، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ و آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده سپاه، اصرار داشتند تا از ظرفیت و استعداد پای کار یگانهای سپاه استفاده شده و عملیات دیگری طرحریزی و اجرا شود ایشان طی جلسهای در تاریخ 5 دی ماه سال 1365 در جلسهای با حضور اکثر فرماندهان موثر سپاه وضعیت نیروهای خودی را مورد بررسی قرار دادند. در این جلسه اکثر فرماندهان در عین اعلام آمادگی برای اجرای عملیاتی دیگر، نگرانی خود را از عدم موفقیت جدیدی در منطقه شلمچه بیان میداشتند. به هر حال تصمیم گرفته شد که ظرف حداکثر دو هفته بعد عملیات کربلای 5 با استفاده از آشکار شدن نقاط ضعف دشمن در جریان عملیات کربلای 4، طرحریزی نهایی و به مرحله اجرا درآید.
وضعیت و شرایط و فضای قبل از آغاز عملیات کربلای 5
1ـ دشمن در اوج قدرت نظامی خود بود. علاوه بر گسترش تعداد یگانهای رزمی، ارتش بعثی توانسته بود تا تجهیزات پیشرفتهتری نسبت به سالهای قبل در سازمان نظامی خود بکار بگیرد که به برخی از آنها در بندهای زیر اشاره میشود. از سوی دیگر دشمن در این زمان با تجدیدنظر در تاکتیکهای خود قدرت مقابله با توان تهاجمی قوای اسلام را در بین لشگرها و تیپهای خود افزایش داده بود.
2ـ اتحاد جماهیر شوروی با واگذاری هواپیماهای مدرن میگ 25 و سوخوی 22 و اطلاعات ماهوارهای و آمریکا با واگذاری بالگردهای ترابری و اعتبارات مالی و اطلاعات ماهوارهای و نیز برعهده گرفتن امنیت عبور کشتیهای حامل کالا به عراق از طریق خلیجفارس و فرانسه با واگذاری هواپیماهای میراژ 2000 ـ 2 اف و بمبهای لیزری و سایر کشورهای اروپایی از جمله آلمان با واگذاری سلاحهای شیمیایی و کشورهای عربی پیرامون خلیجفارس نیز با واگذاری کمکهای مالی وسیع، صدام را به صورت همهجانبه پشتیبانی میکردند.
3ـ دشمن در اکثر جبهههای جنگ علاوه بر استفاده از انواع گازهای خردل، در ترکیب سلاحهای شیمیایی خود از گازهای کشنده سیانور نیز استفاده میکرد به طوری که بلافاصله پس از به کارگیری این نوع جنگافزارها، افراد در معرض این گازهای مهلک، بلافاصله به شهادت میرسیدند.
4ـ دشمن جنگ شهرها را به عنوان اقدامی برای ایجاد فشار عظیم به مردم حامی رزمندگان، گسترش داده و حتی شهرهای مرکزی و دور دست ایران را با حملات مداوم موشکهای دوربرد و بمباران با کمک هواپیماهای میگ 25، مورد تهاجم مرتب قرار میداد به طوری که در آن ایام فقط در یکی از بمبارانها در شهر کرمانشاه، هفتاد و دو نفر از مردم آن شهر به شهادت رسیدند.
5ـ حملات هوایی دشمن به مراکز صنعتی و اقتصادی و نفتی ایران ادامه داشت و جنگ علیه نفتکشهای حامل نفت ایران نیز تا تنگه هرمز با کمک هواپیماهای میراژ فرانسوی که به بمبهای لیزری مجهز بودند و با استفاده از اطلاعات ماهوارهای آمریکا و همکاری کشورهای حاشیهجنوبی خلیجفارس صورت میگرفت.
6ـ ناوگان جنگی آمریکا در خلیجفارس به منظور ایجاد مسیر امن برای هواپیماهای عراقی که از طریق خلیجفارس به تأسیسات نفتی ایران حمله میکردند گسترش بیسابقه یافت.
7ـ ماجرای مک فارلین از سوی برخی از افراد در رسانههای خارجی افشاء شد و به ناچار، این موضوع به صورت رسمی از سوی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در تاریخ 13/8/65 در تظاهرات مردم علیه آمریکا در مقابل لانه جاسوسی مطرح گردید. این اقدام در حدود دو ماه قبل از انجام عملیات کربلای 5 موجب سختتر شدن موضع دولت آمریکا در مقابل جمهوریاسلامی ایران شد.
8ـ دعوت کویت به عنوان یک کشور حامی صدام از اتحاد جماهیر شوروی برای اسکورت نظامی نفتکشهایش منجر به بازشدن پای ابرقدرتها و ناوگانهای خارجی و حضور گسترده آنها در خلیجفارس شد به طوری که پس از مدتی همین درخواست از آمریکا هم شد و آمریکا هم به مرور، ناوگان پنجم دریایی خود را در خلیجفارس مستقر کرد.
9- در آن زمان، سیاست استراتژی «دفاع متحرک» از سوی ارتش بعثی علیه رزمندگان اسلام در جبهههای زمینی، اجرا گردید. با این سیاست، عملیاتهای مختلفی از سوی دشمن در سراسر جبهههای جنگ طراحی و در طول هزار کیلومتر از منطقه حاجی عمران و پیرانشهر در شمالیترین نقطه نبرد تا فاو، جنوبیترین منطقه نبرد، از سوی سپاههای مختلف ارتش بعثی انجام میشد. دشمن در این شرایط اکثر یگانهای خود را در جبهههای جنوب متمرکز نموده بود و بر شدت ایجاد موانع مهندسی در خطوط دفاعی حساس، افزوده بود. علاوه بر آن، حجم فعالیتهای پایگاه هوایی شعیبیه و ناصریه در جنوب عراق نیز افزایش یافته بود.
10ـ سپاه هم در قالب سلسله عملیاتهای «والفجر»، جبههها را فعال نگه داشته بود و توانست دو تا سه عملیات هم به نام «فتح» در شهر کرکوک عراق و نقاط دیگر انجام دهد. این عملیاتها با همکاری جبهه میهنی کردستان عراق و حزب دموکرات کردستان عراق، صورت میگرفت.
11ـ قبل از انجام عملیات کربلای 5، سپاه نیروی زمینی خود را تشکیل داد و در عملیات کربلای 5 برای اولین بار سپاه با عنوان نیروی زمینی وارد عمل شد.
علاوه بر این یگانهای سپاه، در چند نقطه مهم دیگر از جمله جزایر خیبر و شلمچه هم در حال شناسایی برای ارزیابی امکان حمله از آن نقاط، علیه دشمن بودند. همچنین در منطقه دهلران و هورالهویزه و هر منطقهای که قابلیت انجام عملیات محدود را داشت نیز تحرکات محدودی تحت عنوان عملیاتهای کوچک «قدس» و «عاشورا» از سوی لشکرها و تیپهای سپاه صورت میگرفت.
با توجه به نکات فوق در آن زمان ایران چارهای جز انجام یک عملیات مهم در جبهههای جنگزمینی نداشت تا بتواند در پاسخ به شرارتهای مرتب دشمن، و نیز تلاش ارتش بعثی برای گستردهتر کردن حوزههای جنگ از جمله در دریا و در شهرها، اعلام نماید که سرنوشت جنگ در جبهههای زمینی، تعیین میشود و نه در گسترش جنگ با غیرنظامیان و...
شرایط جبهههای جنگ و کشور در زمان عملیات کربلای 5
1ـ اختلافنظر تاکتیکی بین ارتش و سپاه و اختلافنظر در مورد چگونگی تدوین استراتژی عملیاتی و چگونگی نبرد با دشمن موجب واگذاری مناطق جداگانه به ارتش و سپاه برای طرحریزی عملیات گردیده بود و عملاً توان سپاه و ارتش در تضایف با یکدیگر قرار نداشت.
2- عدم وجود ستادی که بتواند توان سپاه و ارتش را با هم و به درستی به کار گیرد و عملیات بزرگی را طراحی نماید. گرچه در آن زمان «فرماندهی جنگ» تشکیل شده بود و این فرماندهی نقش مهمی در به کارگیری توان سپاه و ارتش به صورت جداگانه علیه دشمن ایفا مینمود و برای کاهش اختلافنظرها تلاش میکرد.
3ـ کسری بودجه شدید دولت؛ وارد شدن فشار اقتصادی بر مردم به رغم تلاشهای شدید دولت برای دور نگهداشتن مردم از آثار اقتصادی جنگ.
4ـ کاهش درآمدهای نفتی به دلیل کاهش قیمت نفت و نیز کاهش تولید نفت ایران به طوری که صادرات نفت به حدود یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته بود. گفته میشود درآمدهای نفتی ایران در آن سال به حدود هفت میلیارد دلار کاهش یافت.
5ـ عدم امکان خریدهای نظامی برای ایران از خارج از کشور بدلیل تحریم تسلیحاتی آمریکا و اروپا.
6ـ وجود دو وزارت خانه پشتیبانی از جنگ با نامهای دفاع و سپاه که تعارضاتی را در هماهنگی تدارک رزمندگان پیش آورده بود.
7ـ در عین حال توسعه صنایع نظامی در کشور و تولید موشکهایی تا برد 150 کیلومتر در ایران اتفاق افتاده بود.
8 ـ ادامه فشار اقتصادی و تحریم تسلیحاتی کشور از سوی آمریکا و اروپا نیز در حال تشدید بود.
شرایط اقتصادی کشور در زمان اجرای عملیات کربلای 5
ایران در سال 1365 روزهای دشواری را در جنگ سپری میکرد مدیریت اقتصادی جنگ نیاز به درآمدهای ارزی برای تامین هزینهها و حصول فوری این درآمدها داشت. افزایش عرضه نفت از سوی همراهان صدام به ویژه کشور عربستان و همچنین کندی رشد تقاضای جهانی برای انرژی، موجب شد تا قیمت نفت در سرازیری و کاهش مستمر قرار گیرد. در این شرایط قیمت هر بشکه نفت ایران برای فروش تا هر بشکه به 6 دلار نیز رسید. علاوه بر این خریداران و متقاضیان نفت خام نیز شرایط خود را به دلیل ناامن بودن بنادر صادرات نفت ایران، سخت کرده بودند و از ایران خواستند تا نفت خود را در بندرهای مقصد به آنها تحویل دهد. در آن شرایط رفت وآمد کشتیهای نفتکش به دلیل حملات مداوم نیروی هوایی ارتش بعثی به سکوها و بنادر نفتی ایران، توأم با خطر بوده و آنها حق ریسک و بیمه بیشتری دریافت میکردند. به ناچار، دولت آقای مهندس میرحسین موسوی، به منظور مهار بحرانهای ناشی از جنگ و کاهش هنگفت درآمدهای ارزی، یک برنامه کوتاهمدت تهیه کرده بود، در سال 1366 هم یک برنامه محرمانه از سوی سازمان برنامه و بودجه تهیه شد که چنانچه آمریکا در حمایت از صدام به ایران حمله نظامی کرد، چگونه معیشت مردم تنظیم، تأمین و اداره گردد. در این شرایط، دولت تلاش میکرد تا از طریق سازمان برنامه و بودجه بتواند آسیبها و فشارها به حوزههای معیشتی مردم و اقتصاد ایران را به حداقل خود برساند. در آن زمان به دلیل عدم در اختیار بودن منابع کافی، بحث توسعه اقتصادی در کشور مطرح نبود. شرایط اقتصادی و درآمدی در سال 1366 نسبت به سال 1365 هم بدتر شد.
در سال 1365، درآمدهای نفتی به شدت سقوط کرده بود. ارزِ در اختیار دولت به حداقل خودش رسیده بود و کالاهای اساسی و مصرفی مردم و مواد اولیه کارخانجات هم، همه از خارج از کشور وارد میشد. مهمترین بحث سازمان برنامهو بودجه در سال 1365، بحث درآمدهای ارزی کشور و چگونگی تأمین مواد غذایی، تأمین حداقل مواد اولیه برای واحدهای صنعتی و جلوگیری از بیکاری ناشی از تعطیلی آن واحدها بود. تمام اقتصاد کشور در حال خوابیدن بود. در آن زمان وضعیت به حدی بغرنج بود که دولت حتی مجبور به کوپنی کردن لوازم بهداشتی و شویندهها، مثل صابون و شامپو هم شده بود.
در وزارت بهداشت این موضوع مطرح گردیده بود که برخی بیماریهایی که براساس اسناد و مدارک سازمان بهداشت جهانی در ایران از بین رفته بود، بدلیل کمبود مواد و لوازم بهداشتی در حال شیوع هستند و این موضوع یکی از نگرانیهای دولت وقت بود. چگونگی تأمین گندم، روغن و نیازهای اولیه کارخانهها از دغدغههای مهم دولت بود.
آقای روغنی زنجانی رئیس سازمان برنامه و ودجه در سال 1365 در مصاحبه با روزنامهها میگوید: سال 1365 از بدترین سالها از نظر درآمدهای ارزی کشور بود زیرا هم قیمت هر بشکه نفت به زیر هفت دلار کاهش یافت و هم اینکه تأسیسات صادرات نفت ایران مورد هجوم هوایی دشمن قرار میگرفت و لذا درآمد کشور به حدود 7 میلیارد دلار رسید.
لازم به ذکر است براساس مطالعاتی که یک گروه مهندسین مشاور فرانسوی در سالهای پایانی رژیم شاهنشاهی انجام داده بود، اگر ایران تا سال 1365 بخواهد سالی غیربحرانی را از سر بگذراند باید حداقل 65 میلیارد دلار واردات کالا از خارج داشته باشد. اما در این سال با وجود مشکلات و پیچیدگیهای پیش روی ایران اقتصاد کشور توانست سال غیربحرانی را با کمتر از 10 میلیارد دلار واردات سپری نماید.
در سال 1366 هم که برنامه بحران تهیه شد فقط دولت به دنبال تأمین خورد و خوراک و معیشت مردم بود و بقیه منابع را هم صرف جنگ و نیازهای آن میکرد. بحث سرمایهگذاری، واردات، صادرات و توسعه اقتصادی، کاملا بیمعنا بود. منابع دولت به دو قسمت تقسیم شده بودند یک قسمت برای خورد و خوراک و زنده ماندن مردم و یک قسمت هم برای اداره جنگ، مصرف میشد.
سازمان برنامه و بودجه در سال 1366 متوجه شد که با برنامه بحران هم ادامه جنگ امکانپذیر نیست. مسئولان به این نتیجه رسیدند که دیگر هیچ سازگاری بین منابع مالی دولت و ادامه جنگ وجود ندارد چون جنگ منابع مالی خواهد. گرچه دولت آقای میرحسین موسوی در آن روزگار که شرایط خاصی بود توانست اقتصاد کشور را با نفت با قیمت 6 دلاری مدیریت کند ولی برنامههای اقتصادی ـ سیاسی تدوین شده برای سال 1366 از تعادل خارج شد.
آقای روغنی زنجانی در سال 1365 نامهای دستی برای آقای میرحسین موسوی نخستوزیر وقت نوشت و در آن استدلال کرد که جنگ را نمیتوانیم ادامه دهیم. ایشان نوشته بود که ما دو راهحل در پیشرو داریم یا جنگ را تمام کنیم و نظام را حفظ کنیم و یا اینکه جنگ را با اهدافی که تعریف کردهایم ادامه دهیم که نتیجه آن فروپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است. این نامه را آقای میرحسین موسوی به آقای هاشمی رفسنجانی که در آن زمان فرمانده جنگ بودند هم نشان داده بودند. البته در سال 1367 تکمیل شده این نامه، خدمت حضرت امامخمینی(ره) تقدیم گردید که با سایر نامههایی که امام دریافت کرده بودند موجب پذیرش آتشبس از سوی ایشان شد.
دیدگاههای گوناگون راجع به جنگ در سال 1365
به نظر میرسد که مسئولین مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور در سال 1365 دیدگاههای گوناگونی راجع به نحوه اداره و ادامه جنگ داشتهاند که به صورت ذیل جمعبندی میشود:
1ـ مسئولین اقتصادی معتقد بودهاند که درآمدهای کشور اعم از درآمدهای نفتی و تولیدی توان خدماترسانی به مردم را همزمان با جنگ با توجه به تخریبهای روزافزون آن ندارد.
2ـ مسئولین سیاسی کشور فکر میکردند که باید با کسب امتیازاتی از صدام، جنگ را به سرانجامی مطلوب برسانند تا بتوان با افتخار و سربلندی از جنگ بیرون آمد. آنها لازمه این کار را انجام یک عملیات بزرگ سرنوشتسازی دانستند تا بتوان با فشار نظامی آن، امتیازاتی را از رژیم صدام حسین کسب کرد و یا اینکه دنیا را وادار به پذیرش خواسته مردم ایران از جمله اعلام متجاوز بودن رژیم بعثی صدام و اخذ خسارتهای جنگ نمود و نیز از عدم بروز جنگی مجدد، اطمینان حاصل نمود.
3ـ مسئولین ارتش جمهوری اسلامی ایران، احساس میکردند که انجام عملیات تهاجمی برای آنها به دلیل عدم امکان جذب نیروهای بسیجی داوطلب و نیز نوع سازماندهی نیروی زمینی ارتش که متکی بر پشتیبانی آتش میتوانست بجنگد وجود ندارد و با توجه به اختلاف دیدگاه آنان با سپاه در مورد نوع تاکتیکها و زمین مناسب برای عملیات، از سوی آنها نیز انتظار عملیات سرنوشتسازی نمیرفته است.
4 ـ مسئولین سپاه هم معتقد بودهاند که میتوان با تعیین استراتژی نظامی برای سقوط صدام به تغییر سیاستها و استراتژی جنگی کشور دست زد. همچنین میتوان عملیات بزرگ سرنوشتسازی را انجام داد تا استراتژی «جنگ تا یک پیروزی» به ثمر برسد. آنها فکر میکردند که صدام کسی نیست که از سوی حامیان خود اجازه داشته باشد در مقابل ایران تسلیم شود. البته موفقیت در هر دو استراتژی، مستلزم تأمین نیازمندیهای سختافزاری جنگ در آن شرایط بودهاست که یا از طریق واگذاری تسلیحات ارتش قابل تأمین بوده است و یا از طریق تجهیز صنایع داخلی کشور برای تولید نیازمندیهای تسلیحاتی جبهه امکانپذیر بوده و یا از طریق خرید خارجی، باید مشکل حل میشده است. البته با توجه به تحریم تسلیحاتی ایران، تأمین این نیازمندیها از خارج از کشور، کار مشکلی به نظر میرسیده است. با تحلیل دیدگاههای فوق میتوان نتیجه گرفت که کشور در آن زمان نتوانسته است به یک همدلی و همنظری بین مسئولین مختلف، در مورد تعیین استراتژی واحدی برای چگونگی ادامه نبرد و نیز روشهای پایان دادن به جنگ برسد و استراتژی غالب که «جنگ جنگ تا یک پیروزی» بوده است با انجام عملیات بزرگ سرنوشتساز، دنبال شده است. بنابراین انجام عملیات کربلای 5 در راستای این استراتژی، قابل تحلیل است.
توقعات و انتظارات جمهوری اسلامی ایران در سال ششم جنگ
در سال 1365، جمهوری اسلامی ایران به دنبال این بود تا بتواند شرایطی را فراهم آورد تا از طریق آن، به خواستههای خود برسد.
با توجه به کاهش امیدواری به اقدامات دیپلماتیک، تمرکز تلاشها جهت رسیدن به یک موفقیت بزرگ در جبهههای جنگ بود.
عمدهترین تلاشهای ایران معطوف به موارد ذیل بود:
1 ـ پذیرفتن قرارداد 1975 از سوی حکومت عراق به عنوان مبنایی برای تعیین حدود مرزی.
2 ـ تامین خسارات وارده به ایران از سوی تحمیلکنندگان و آغازگران جنگ.
3 ـ تنبیه متجاوز با ایجاد یک ساز وکار بینالمللی.
برای رسیدن به خواستههای فوق و اطمینان از عدم توانایی دشمن برای ادامه حملات خود در جبهههای جنگ، عملیات کربلای 5 طراحی گردید تا بتواند راهی برای رسیدن به انتظارات فوق باشد. باید توجه داشت که ایران، سال 1365 را سال انهدام ارتش صدام و سال احتمالی پایان دادن به جنگ از طریق فشار نظامی، میدانست و بسیاری از رزمندگان، آرزوی اقامه نماز در کربلای حسینی را پس از موفقیت در جبههها، داشتند.
شیوههای اعمال شده برای غافلگیر کردن دشمن
اقدامهای صورت گرفته برای فریب دشمن قبل از اجرای عملیات کربلای 5 به شرح ذیل جمعبندی میگردد:
1ـ با اینکه عملیات کربلای 5 در نیمی از منطقه عملیاتی کربلای 4 انجام میشد و معمولاً در نامگذاری عملیاتهای سابق، این نوع عملیات به عنوان مرحله دوم و ادامه عملیات گذشته تلقی میگردید ولی اینبار شیوه قبلی در نامگذاری عملیاتها، کنار گذاشته شد و این مرحله به عنوان یک عملیات جدید و با اهداف مشخص، مطرح و نامگذاری گردید.
2ـ با انتقال یگانهای شرکتکننده در عملیات کربلای 4 به پشت جبهه و به سمت عقبههای خود، چنین به دشمن وانمود شد که همچون سایر عملیاتهای بزرگ اجرا شده در گذشته، این نیروها به عقب بازگشته و به مرخصی و استراحت رفتهاند و عملیات پایان پذیرفته است. البته تجهیزات سنگین یگانها در مواضع پیش از عملیات خود، باقی ماند. بلافاصله پس از عقبنشینی نیروها از خطوط عملیات کربلای 4، به آنها اعلام شد که به عقبههای یگانی خود در اهواز بازگردند یعنی حدود 150 کیلومتر از منطقه عملیاتی دور شوند. این اقدام، تکمیلکننده عملیات فریب دشمن بود.
3ـ با تبلیغات وسیع رادیو و تلویزیونی و رسانهای به دشمن نشان داده شد که عملیات کربلای 4 همان عملیات سالانه ایران بوده است که ناکام مانده و به پایان رسیده است.
مجموعه اقدامات فوق تقریبا دشمن را مطمئن ساخت که عملیات بزرگ سالیانه ایران تمام شدهاست و با توجه به اینکه یگانها پس از پایان هر عملیاتی نیاز به بازسازی و تجهیز دوباره دارند لذا دشمن چنین تصور نمود که تا چند ماه دیگر تهاجمی از سوی رزمندگان اسلام صورت نخواهدگرفت.
علاوه بر اقدامات فوق در سایر جبههها نیز فعالیتهایی به شرح ذیل برای تکمیل عملیات فریب دشمن صورت گرفت:
1 ـ تشکیل 3 قرارگاه عملیاتی در هور، فاو و سومار برای انحراف ذهنیت دشمن در مورد منطقه عملیات آتی سپاه.
2 ـ باز کردن معابر دشمن در خطوط پدافندی منطقه فاو، جهت نشان سمت تک جدید ایران به دشمن، به منظور انحراف ذهن یگانهای وی.
3 ـ تعویض نیروهای پدافندی در فاو با نیروهای تازه نفس به عنوان علامتی از احتمال انجام عملیات جدید در این منطقه.
4 ـ آمادهباش واحدهای توپخانه و ادوات خودی در منطقه فاو به منظور به اشتباه انداختن دشمن.
فرضیات طراحی عملیات کربلای 5
با توجه به شرایط جنگ در سال 1365، و با توجه به ناکامی عملیات کربلای 4، برای انجام یک عملیات بزرگ دیگر، شرایط و فرضیات زیر در نظر گرفته شده بود.
1 ـ طرحریزی عملیات به گونهای صورت گیرد تا امید به موفقیت و پیروزی آن تضمین شده باشد.
2 ـ اجرای عملیات در منطقهای انجام شود تا از نظر نظامی و سیاسی ارزشمند باشد.
3 ـ از استعداد و توان رزمی آماده شده برای عملیات کربلای 4 در عملیات جدید استفاده شود.
4 ـ فاصله زمانی آن با عملیات کربلای 4 بسیار کوتاه باشد تا عملیات با سرعت انجام شود.
5 ـ نیاز به جابجایی یگانها و نقل و انتقال آنها به منطقه دیگر نباشد و از بسترسازیها و آمادگیهای ایجاد شده برای عملیات کربلای 4 کمال استفاده بشود.
6 ـ بتواند به عنوان یک عملیات بزرگ و سرنوشتساز تلقی گردد.
7 ـ نیاز به اقدامات جدید مهندسی زمان بر جهت آماده شدن برای انجام عملیات نداشته باشد.
8 ـ راهکار جدیدی به منظور انتخاب منطقهای مهم و اساسی غیر از این منطقه برای عملیات بزرگ در جبهه جنوب وجود نداشته باشد.
9 ـ دشمن در آن تا حد زیادی غافلگیر شود.
ویژگیها و مشکلات عملیات کربلای 5
عملیات کربلای 5 دارای ویژگیهای منحصر به فرد و مشکلات عظیمی بود که به مهمترین آنها در اینجا اشاره میشود:
1ـ محدودیت زمین عملیات و کم بودن وسعت منطقه عملیاتی که موجب موثر بودن آتشهای دشمن بر روی منطقه تصرف شده و نیروهای رزمنده در آن میگردید. این زمین دارای عرضی حدود 10 کیلومتر و عمقی حدود 15 کیلومتر بود که به شدت با عملیات مهندسی مسلح شده بود. باید توجه داشت که دشمن با استعداد 45 گردان توپخانه صحرایی، حجم انبوهی از آتشها را برای این منطقه سازماندهی کرده بود به طوری که رزمندگان سالم مانده از آتش دشمن بر اثر دود ناشی از انفجار گلولههای توپ، همگی سیاه شده بودند.
2ـ محدودیت عقبه جهت تدارک نیروها در حین نبرد. دشمن با 5 گردان توپخانه میتوانست همه عقبه یگان عملیاتی را زیر آتش خود بگیرد.
3ـ استحکامات منحصر به فرد دشمن در محور شلمچه، به دلیل اینکه این مسیر، معبر وصولی به شهر بصره بوده و انجام عملیات در آن جزء مشکلترین نبردهای جبهههای جنگ از نظر موانع، آرایش دفاعی و میادین مین، به حساب آمد به طوری که گستردهترین میادین مین و موانع دشمن در خط مقدم در سراسر جبهههای جنگ در این منطقه وجود داشت و از نظر کارشناسان نظامی این محور غیرقابل نفوذ برای پیشروی بود. بنابراین، از نظر تحلیلگران نظامی، انجام این عملیات، کاری عظیم و سترگ بود.
4ـ از سوی دیگر زمین منطقه عملیاتی کربلای 5 پوشیده از نهرهای متعددی بود که پس از شکست خطوط دشمن، رزمندگان اسلام باید از آنها عبور میکردند تا بتوانند به پیشروی خود به سمت اهداف تعیین شده ادامه دهند. بنابراین وجود این نهرها به عنوان یک مانع طبیعی به نفع دشمن عمل میکرد.
5ـ زمین این منطقه برای دشمن کاملاً شناخته شده بود و ارتش بعثی تجربه جنگیدن با قوای اسلام در این منطقه را در نبردهای قبلی از جمله در نبرد سال قبل ارتش، کسب کرده بود.
6ـ با توجه به نزدیکی عقبههای دشمن به منطقه نبرد و وجود معابر وصولی متعدد، امکان پاتکهای گسترده دشمن و پای کار آوردن سریع نیروهای احتیاط خود وجود داشت و میتوانست به سرعت با قوای ایران درگیر شود.
7ـ دشمن در این منطقه همچنین دارای تمرکز قوا، آتشهای انبوه و متمرکز، یگانهای احتیاط متمرکز و فرماندهی متمرکز بود.
8ـ دشمن برای کنترل حرکت افراد پیاده از رادارهای رازیت ساخت کشور فرانسه استفاده میکرد.
9ـ عملیات کربلای 5 از نظر شدت درگیری و تصمیم طرفین جبهه برای موفقیت، یکی از بزرگترین نبردهای دوران دفاع مقدس محسوب میگردید. از آنجا که ممانعت از پیشروی قوای اسلام در این ناحیه برای رژیم بعثی صدام اهمیت فراوانی داشت بنابراین ارتش بعثی به صورت سنگر به سنگر در لایههای دفاعی ایجاد شده و در درون دژها و خاکریزهای چند ردیفه میجنگید و دست به پاتکهای سریع و یورشهای سازمانیافته و غیرسازمانیافته میزد تا بتواند در برابر نیروهای ایران ایستادگی نماید در این راه، دادن تلفات سنگین و انهدام تجهیزات دشمن برای وی اهمیتی نداشت.
10ـ یگانهای تککننده در این عملیات، فقط از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند و قرار بود ارتش به صورت مستقل در جبهههای غرب کشور، عملیات انجام دهد که صورت نگرفت. یعنی در این شرایط، استقلال کامل سازمان سپاه از سازمان ارتش در طرحریزی و اجرای منطقه عملیاتی مستقل، تحقق مییافت.
11ـ دشمن در آن زمان از «استراتژی عملیاتی پدافندی» استفاده میکرد و در این استراتژی از زمین به عنوان یک عامل اساسی برای جلوگیری از امکان تک رزمندگان اسلام استفاده میشد لذا دشمن زمین این منطقه را طی بیش از 4 سال با موانع و استحکامات و مواضع دفاعی فراوان و میادین مین مختلف به عنوان یکی از مولفههای موثر بر پدافند موفق، پوشانده بود.
12ـ درون خود منطقه عملیاتی نیز با عوارض طبیعی و مصنوعی فراوانی از جمله آبگرفتگیها و نهرها و کانالها و خاکریزها پوشانده شده بود که مانع عمدهای برای پیشروی نیروها محسوب میگردید.
استحکامات و موانع موجود در منطقه عملیاتی کربلای 5
1ـ ایجاد استحکامات هلالی شکل از سوی دشمن بطوری که در درون هر یک از آنها یک دسته تانک میتوانست موضع گرفته و با امنیت خاطر تیراندازی نماید. اطراف این استحکامات نیز با سیمهای خاردار و میادین مین در مقابل نیروهای سپاه پوشانده شده بود.
قطر هر موضع هلالی شکل 300 تا 400 متر و ارتفاع آن به 5 تا 6 متر میرسید. سطح فوقانی دژهای هلالی شکل هم 3 متر عرض داشت که در آن یک کانال مواصلاتی جهت تردد نیروها احداث گردیده بود و مواضع تیربار و سکوهای تانک نیز در آن قرار داشت. در پشت مواضع هلالی شکل، برای تردد و استقرار تانک فضای مناسبی احداث شده بود و تانک میتوانست با قرار گرفتن روی مواضع مشخص شده، کل منطقه درگیری را زیر پوشش گلوله مستقیم و تیربار قرار دهد. با توجه به احداث جاده و با توجه به استحکامات ایجاد شده و هوشیاری و حساسیت دائمی دشمن نسبت به تحرکات نظامی ایران، شکستن خطوط دفاعی منطقه شلمچه و عبور از این مواضع مستحکم و پیچیده، غیرقابل تصور تلقی میشد.
2ـ ایجاد یک منطقه آبگرفتگی در شمال منطقه عملیات با کمک رها کردن آب در زمین آنجا به منظور جلوگیری از عملیات نیروهای پیاده ایران.
3ـ احداث موانع مختلف از جمله سیمخاردار و میدانهای مختلف مین با عمق حدود 800 متر در خط مقدم جبهه شلمچه به طوری که عبور هرگونه نیروی پیاده را غیرممکن میساخت.
4ـ احداث دژهای متعدد شمالی ـ جنوبی به عنوان مانع اصلی عبور عمده قوای سپاه اسلام.
اولین خط پدافندی دشمن، دژی بود به ارتفاع 4 متر و عرض 15 متر، در میانه این دژ و در طول آن کانالی وجود داشت که در یک سمت آن سنگرهای بتونی و سمت مقابل آن، سنگرهای دیدهبانی و تیربار و مهمات آماده گردیده بود و نیز تعدادی سنگر تانک در این قسمت احداث شده بود که موجب تسلط دشمن بر منطقه شلمچه میگردید.
5ـ احداث سنگرهای کمین برای محافظت از موانع و میادین مین و استحکامات ایجاد شده در بین سایر موانع موجب تکمیل سیستم موانع دفاعی دشمن میگردید.
6ـ دومین خط دشمن به فاصله 100 متر از خط اول و به موازات آن احداث شده بود. این خط سیلبندی به عرض دو و نیم متر و به ارتفاع چهار متر و دارای مواضع پیاده، کانال مواصلاتی و مواضع تانک بود.
7ـ خطهای سوم و چهارم و پنجم دفاعی دشمن نیز تا نهر دوعیجی و نهر جاسم با همین شکل و با پیچیدگی بیشتر، آرایش دفاعی دشمن را تشکیل میدادند.
8ـ رده ششم و هفتم هم شامل کانال ذوجی و مثلثیهای غرب کانال ذوجی بود. بعلاوه کانال ماهی و پاسگاه بوبیان نیز هر کدام به نسبت، از استحکامات قابل توجهی برخوردار بودند. دشمن همچنین تعدادی دکل بلند دیدهبانی هم در غرب اروند رود در اختیار داشت که هرگونه تردد نیروهای خود را زیر نظر و کنترل خود داشتند.
دشمن در خط اول خود از سلاحهای ضدهوایی هم، برای هدفهای زمینی استفاده میکرد و از تعداد زیادی تانک نیز در خط اول به منظور جلوگیری از نفوذ رزمندگان اسلام و شکست خط اول خود استفاده میکرد. در جلوی خط اول هم دشمن از موانع عظیمی از جمله سیمهایخاردار، تلههای انفجاری، کانال، میدانهای وسیع مین و سنگرهای بتنی استفاده میکرد. سنگرهای استراق سمع و سنگرهای کمین هم در جلوی خط اصلی قرار داشت. در مقابل دژها هم تا ده ردیف موانع گوناگون ایجاد کرده بود که فاصله هر دو مانع با هم 20 تا 30 متر بود عرض آبگرفتگی هم 300 تا 400 متر بود که به عنوان یک مانع اصلی به حساب میآمد و زیر آبگرفتگی هم مین کاشته بودند تا عبور هر نوع نیروی پیاده غیرممکن گردد.
در مجموع 86 تیپ دشمن شامل 62 تیپ پیاده، 11 تیپ زرهی، 8 تیپ مکانیزه و 5 تیپ نیروی مخصوص در طول عملیات کربلای 5 وارد این منطقه شدند. قبل از آغاز عملیات در مجموع حدود 8 تیپ دشمن به پدافند از این منطقه مشغول بودند و لشکر11 پیاده ارتش بعثی مأموریت دفاع از منطقه شلمچه را برعهده داشت.
سپاه سوم به فرماندهی سپهبد طالع خلیلالدوری مسئولیت منطقه را برعهده داشت که سپاه هفتم هم به وی کمک میکرد. بعداً واحدهای کماندویی سپاههای دوم و پنجم را هم از مناطق کوهستانی برای کمک به این سپاهها اعزام کردند. سپاه چهارم هم بعدا آمد. در این عملیات فرمانده سپاه سوم به دلیل شکست برکنار شد. در مجموع دشمن 20 پاتک علیه مواضع رزمندگان اسلام انجام داد که سنگینترین آنها در محور دریاچه ماهی بود.
استعداد یگانهای شرکتکننده در عملیات
گردان 500 نفره برای عملیات کربلای 4 پای کار آمد که تنها حدود 60 گردان آن در این عملیات به کار گرفته شدند لذا حدود 90% این نیروها با آمادگی کامل برای عملیات کربلای 5 در اختیار قرارگاه مرکزی عملیات بودند. در مجموع سپاه کمتر از 30 یگان خود را در این عملیات به کار گرفت.
در این عملیات 3 قرارگاه کربلا، قدس و نجف از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و 16 لشکر و 6 تیپ از سپاه حضور داشتند.
از سوی دیگر سازمان مهندسی جهادهای استانهای فارس، نجفآباد، کرمان و همچنین تیپهای مهندسی 42 قدر و جواد الائمه سپاه نیز در این عملیات حضور داشتند.
تاکتیک سپاه در عملیات کربلای 5
در عملیات کربلای 4، لشکر57 ابوالفضل(ع) متشکل از نیروهای استان لرستان که یگانی عملیاتی برای جنگ در مناطق کوهستانی بود و برای تصرف ارتفاعات صعبالعبور سازماندهی شده و متخصص عملیات ویژه در ارتفاعات بود، توانست در منطقه آبگرفتگی پنج ضلعی در شمال شلمچه، نیروهای خود را به جای حمله از شرق به غرب، که شکل آرایش نظامی خود دشمن بود از شمال به جنوب حرکت داده یعنی برخلاف جهت مواضع و خطوط دفاعی ارتش بعثی حرکت کرده و از منطقه آبگرفتگی به سمت شلمچه پیشروی نموده و دژ مرزی را تصرف نماید. این تاکتیک لشکر57 ابوالفضل(ع) به فرماندهی سردار ابولفضل نوری توانست پاشنه آشیل دشمن را در جبهه شلمچه کشف نماید. از سوی دیگر رزمندگان لشکر 19 فجر هم توانسته بودند به بخشهایی از منطقه پنج ضلعی وارد شوند که البته با پاتک شدید دشمن در همان شب عملیات مواجه شدند ولی به هر حال مسیر ورود به پنج ضلعی و نحوه شکستن خط اول دشمن با حمله لشکر19 فجر به منطقه دشمن مشخص شده بود. بنابراین تاکتیک عملیات کربلای 5 براساس این نقطه ضعف دشمن طراحی و برنامهریزی شد و قرار بر این شد که تمام یگانهای شرکتکننده در عملیات از این دروازه به سوی عمق مواضع دشمن نفوذ نمایند.
از آنجایی که این معبر بسیار محدود بود لذا فرماندهی کل سپاه تصمیم گرفت با دو قرارگاه وارد این عملیات شود و نیروها به جای اینکه به صورت دشتبان عمل نمایند، یگانهای قرارگاه کربلا در جلو قرار گرفته و یگانهای قرارگاه نجف برای عبور از این دروازه از پشتسر قرارگاه کربلا وارد عمل شوند و منطقه درگیری را گسترش دهند. لازم به ذکر است که کل مساحت منطقه آبگرفتگی پنج ضلعی و دژ کشف شده و نوک کانال ماهیگیری در حدود 12 کیلومتر مربع وسعت داشت و دارای ابعادی به اندازه 4 * 3 کیلومتر بود. بنابراین محدودیت منطقه تعیین شده برای شکستن خط اول دشمن با تراکم انبوه یگانهای عملکننده تناسبی نداشت ولی چارهای هم به جز این راه کار نبود.
1ـ بنابراین میتوان تاکتیک یگانهای سپاه را اینگونه جمعبندی نمود:
اتخاذ تدابیر مناسب برای اجتناب از مواجهه با استحکامات حجیم، متنوع و گسترده دشمن و دوری از انجام تک جبههای و نیز دوری از تهاجم به مواضع سخت دشمن در شلمچه از سمت شرق که آن مسیر، محور تلقی دشمن از سمت تک اصلی رزمندگان اسلام بود.
2ـ حمله به دشمن از سمت آبگرفتگی و پنج ضلعی یعنی از شمال به جنوب و درست عمود بر جهت مواضع آرایش گرفته دشمن یعنی حمله به دشمن از منطقه مورد اعتماد و اطمینان وی و منطقهای که قبلا در آن نبردی اتفاق نیفتاده بود و لذا دشمن نسبت به آن حساسیتی نداشت.
3ـ تلاش برای بازکردن جاده شلمچه از طریق پشت خطوط جبهه دشمن، جهت بازشدن جاده تدارکاتی به منظور پشتیبانی گسترده از نیروهای در خط مقدم.
علیرغم اتخاذ تاکتیکهای مناسب برای شکستن خط دشمن در منطقه عملیاتی کربلای 5، با این وجود جنگیدن در این منطقه و عبور از خطوط مستحکم دفاعی دشمن نیاز به انگیزه بسیار قوی رزمندگان خطشکن داشت. در بعضی مواقع آنقدر شرایط برای نفوذ به خط دشمن سخت میشد که شجاعترین رزمندگان نیز، فتح سنگرهای دشمن را غیرممکن میپنداشتند. در لشگر 10 سیدالشهداء به هنگامی که فرمانده لشگر برادر علی فضلی نتوانست نیروهایش را قانع کند تا به خط دشمن بزنند، رزمندگان سلحشور این لشگر درخواست کردند که وعده دیدار آنان با امام خمینی پس از انجام عملیات به آنها داده شود و چون از طریق آیتالله هاشمی رفسنجانی به آنها چنین ملاقاتی قول داده شد، آنان چنان انگیزهای پیدا کردند که توانستند بدون توجه به سختیها و استحکام شدید مواضع دشمن به سنگرهای بعثی حمله کرده و خط نفوذناپذیر دشمن را بشکنند و راه را برای سایر رزمندگان لشگر باز کنند. البته این رزمندگان پس از پایان عملیات تنها بسیجیانی بودند که به طور اختصاصی در حسینیه جماران به دیدار رهبرشان که او را با تمام وجود دوست داشتند، نایل آمدند.
مانور عملیات
با استفاده از آخرین اطلاعات به دست آمده از عملیات کربلای 4 و شناساییهای انجام شده برای آن نبرد، طراحان و فرماندهان یگانها توانستند بیش از 19 راه کار از درون منطقه آبگرفتگی پنج ضلعی در شمال محور شلمچه برای نفوذ به جبهه دشمن در شرق بصره، از طریق این محور ارائه نمایند. یکی از مشکلات عبور از آبگرفتگی پنج ضلعی، تردد با قایق از درون آن به دلیل وجود جادهای در وسط آن که 20 سانتیمتر زیر آب قرار داشت، بود. این جاده قبلاً با کمک نیروهای اطلاعات عملیات شناسایی شده بود لذا قرار شد در آغاز تهاجم، غواصها در نقاط معینی، این جاده را شکافته و راههایی را از درون آن برای عبور قایقها باز نمایند و نقاط شکافته شده این جاده را نیز علامتگذاری نمایند. این نوزده معبر طی 12 روز فرصت بین دو عملیات کربلای 4 و 5 شناسایی شد و مورد استفاده قرار گرفت.
از سوی دیگر برای عبور از این آبگرفتگی، تعداد 100 دستگاه نفربرهای زرهی به نام خشایار که میتوانست به راحتی از آبگرفتگی عبور کند نیز از ارتش به امانت گرفته شد و تعمیرات آنها انجام و برای استفاده در عملیات طی این چند روز آماده شدند. البته تعداد مورد نیاز از این نفربرها 500 دستگاه بود که در اختیار قرار نگرفت.
عملیات کربلای 5 در شرایط غافلگیری دشمن انجام شد. در حین عملیات و پس از به اسارت در آمدن تعدادی از نیروهای دشمن مشخص شد که برخی از فرماندهان ارتش بعثی چند روز پیش از آغاز این عملیات، به مرخصی رفته بودند و برخی دیگر هم در شب عملیات، فرصت رساندن خود به قرارگاه مربوطه را نیافتند. حتی برخی از فرماندهان گردانهای ارتش بعثی، فرصت پوشیدن لباس نظامی خود را نیز نیافتند و حتی با لباس شخصی به اسارت در آمدند آنها میگفتند ما در خانه بودیم که به ما خبر دادند که بصره در تهدید است و ابلاغ کردند که خود را سریعاً به منطقه عملیاتی برسانیم لذا فرصت آماده شدن پیدا نکردیم.
در دو روز اول به دلیل عدم آمادگی نیروهای دشمن، نبرد به خوبی جلو میرفت ولی از روز سوم به بعد آرام آرام، جنگ سختی از سوی دشمن، علیه رزمندگان اسلام شکل گرفت به طوری که در روز هفتم ارتش بعثی با تمام قدرت و توان خود تلاش کرد تا تمام منطقه به تصرف در آمده از سوی رزمندگان اسلام را بازپس بگیرد. تا این زمان رزمندگان اسلام توانسته بودند با عبور از محور شلمچه خور را به 15 کیلومتری شهر بصره برسانند و با عبور از کانال ماهیگیری، در جنوب آن؛ یک خط پدافندی تشکیل دهند.
در این شرایط شهر بصره و تأسیسات نظامی آن زیر برد آتش توپخانه کوتاه برد ایران قرار گرفت. از روز هفتم نبرد، پاتکهای سنگین و جنگ بسیار شدیدی از سوی دشمن آغاز شد. این پاتکها تا 20 شبانه روز ادامه یافت و تقریباً هیچ نقطهای از شلمچه و منطقه نبرد نبود که مورد اصابت آتش توپخانه و سایر آتشهای دشمن واقع نشده باشد. البته سپاه هم پر حجمترین آتش توپخانه خود در دوران جنگ را در این عملیات، بکار گرفت و جنگ توپخانهها، در این عملیات نسبت به سایر نبردهای دوران دفاع مقدس، گستردهتر بوده است. با این همه، رزمندگان سپاه اسلام توانستند که تا خط نهر جاسم که آخرین رده دفاعی ارتش بعثی در منطقه عملیات بود مرحله به مرحله پیشروی کنند و در نهایت، به دلیل کمبود یگان پیاده و واحد زرهی، امکان این که رزمندگان اسلام گامهای بلندتری در پیروزی بردارند میسر نشد.
وزیر دفاع وقت عراق (عدنان خیرالله) در مصاحبهای تلویزیونی در زمان انجام پاتکها اعلام کرد که مواضع ایران با 2000 قبضه توپخانه سنگین ارتش بعثی زیر آتش قرار دارد ولی همچنان ایرانیها منطقه تصرف شده را در دست دارند. البته صدام هم، حرف او را اینگونه توجیه میکند که ایران قصد تصرف شهر بصره را داشت ولی ارتش بعثی توانسته است با این آتشها آنها را از ادامه پیشروی بازدارد بنابراین عدمپیشروی بیشتر ایرانیان، خود یک پیروزی بزرگ است. در این زمان شایع شدهبود که کارشناسان شوروی و فرانسه در قرارگاههای فرماندهی ارتش بعثی حضور یافته و فرماندهان صدام را هدایت میکنند.
بعد از 20 روز پاتک مداوم، وقتی دشمن نتوانست منطقه را از تصرف رزمندگان اسلام خارج کند و این منطقه پس از یک مقاومت سرسختانه در اختیار ایران باقیماند، فضای منطقه آرام شد به گونهای که رزمندگان اسلام توانستند پس از دو هفته از آرامش منطقه، عملیات دیگری را تحت عنوان کربلای 8، طراحی و اجرا کنند و با استفاده از قوای زرهی خود دو کیلومتر دیگر در همین منطقه پیشروی نمایند و خطوط عملیاتی کربلای 5 را تکمیل نمایند. این اولینبار بود که سپاه از نیروی زرهی خود برای یک تک علیه دشمن، استفاده میکرد.
در عملیات کربلای 5 ارتش بعثی هرچه در توان داشت در پاتکهای خود علیه رزمندگان اسلام بکار گرفت و از 180 تیپ موجود خود در آن زمان، 110 تیپ یعنی حدود دو سوم استعداد ارتش خود را وارد منطقه نبرد کرد. به طوری که از 350 اسیر گرفته شده در این عملیات و پاتکهای آن؛ این اسرا مربوط به 110 یگان و تیپ مختلف ارتش بعثی بودند. لذا میتوان گفت که شدیدترین و گستردهترین نبردها در میان عملیاتهای 90 گانه سپاه در طول دوران دفاع مقدس، عملیات کربلای 5 است.
شدت آتش دشمن در حین پاتکها به حدی بود که هیچ شیئی بر روی زمین سالم نماند. مقدار گازهای ناشی از پرتاب گلولهها در فضای جبهه، به حدی زیاد بود که تنفس را برای رزمندگان مشکل میساخت.
این عملیات نشاندهنده انعطافپذیری سازمان سپاه و اوج خلاقیت و جسارت تصمیمگیری این نهاد در شرایط بحرانی و پذیرش ریسک زیاد بود و در میان ناباوری و غافلگیری ارتش بعثی آغاز شد. با اینکه جهت تک، مخالف جهت آرایش دفاعی ارتش بعثی بود ولی نبرد سخت و شدیدی به وقوع پیوست و از آنجا که هر گام پیشروی در این زمین، یک قدم به سوی بصره بشمار میرفت لذا ارتش بعثی صدام با تمام توان به مقابله با آن پرداخت.
تاکتیکهای جنگی دشمن در حین اجرای عملیات کربلای 5
1ـ انجام پاتکهای پیوسته 10 روزه در روزهای آغازین نبرد که از پیشروی نیروهای ایرانی جلوگیری کرد و منجر به تثبیت مواضع تصرف شده رزمندگان اسلام شد. لازم به ذکر است که سپاه ظرف این ده روز 200 گردان رزمی را برای تصرف منطقه مورد نظر و دفع پاتکهای دشمن بکار گرفت ولی سماجت دشمن موجب شد تا واحدهای ارتش بعثی حضور خود را در انتهای ضلع غربی کانال ماهیگیری همچنان حفظ نمایند. رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 5، میدان نبرد بسیار سختی را آزمایش کردند. بدلیل آتش بسیار سنگین دشمن، شرایط جبهه به گونهای شده بود که اکثر فرماندهان دنبال یک ترکش میگشتند تا از فشارهای دشمن خلاص شوند.
2ـ تشکیل مواضع پدافندی جدید در حین عملیات و احداث کانالهای پشتسر هم به منظور مقابله با ادامه پیشروی یگانهای سپاه.
3ـ تهاجم مجدد به خطوط دفاعی رزمندگان اسلام در منطقه کربلای 5 و انجام آفند متکی بر خطوط پدافندی احداث شده.
نتایج و پیامدهای عملیات
1ـ انهدام وسیع بخش زیادی از ارتش بعثی.
2ـ شکستهشدن مستحکمترین و پرمانعترین و پیچیدهترین خطوط دفاعی دشمن در شلمچه و در شرق بصره و تا عمق 10 کیلومتری خاک دشمن.
3ـ نزدیکتر شدن به بصره به عنوان دومین شهر مهم عراق و حضور در اطراف آن.
4ـ شروع بحث در شورای امنیت سازمان ملل جهت ایجاد مقدماتی برای صدور قطعنامهای که تا حدی خواسته ایران را نیز ملحوظ نماید تا راهی برای برقراری آتشبس و پایان بخشیدن به جنگ فراهم شود.
لازم به ذکر است که پس از گذشت حدود پنج ماه از این عملیات قطعنامه 598 تصویب شد.
5ـ به بنبست رسیدن انجام عملیات بزرگ در جبهههای جنوب.
6ـ تصمیم به قطع صدور نفت ایران از سوی صدام و آمریکا با گسترده کردن حمله هوایی و موشکی به اسکلهها و پایانههای نفتی ایران به منظور از بین بردن پشتوانه مالی ایران.
7ـ عدم تلقی از پیروزی عملیات کربلای 5 به عنوان یک پیروزی سرنوشتساز آنی.
8ـ عملیات کربلای 5 نشان داد که ایران میتواند در سختترین شرایط و مشکلترین جبههها و از پیچیدهترین موانع عبور کرده و به سوی اهداف مورد نظر پیشروی نماید. در این عملیات، بصره کاملاً در آستانه سقوط قرار گرفت. پس از این عملیات سپاه به این نتیجه رسید که برای انجام عملیات بزرگ سرنوشتساز نیاز به تجهیزات جدید دارد که بخش عمدهای از این تجهیزات در ارتش موجود است.
بنابراین بعد از عملیات کربلای 5 آقایان رفیقدوست و سردار غلامعلی رشید خدمت امامخمینی رسیدند و درخواست تجهیزات مورد نیاز را از ارتش نمودند که امام هم موافقت فرمودند ولی عملاً واگذار نشد.
9ـ انهدام 7 فروند بالگرد دشمن.
10ـ آزادسازی 155 کیلومتر مربع از اراضی ایران و عراق و جزایر بوارین، فیاض و امالطویل و منطقه شلمچه و شهرک دوعیجی، رودخانه دوعیجی و نهرجاسم.
11ـ اسارت 2655 اسیر عراقی شامل چهل افسر ارشد و چهل افسر جزء و 600 درجهدار.
12ـ حفظ برتری نظامی در برابر دشمن.
13ـ عملیات کربلای 5 بر زمینگیر شدن واحدها و لشکرهای بیشتر سپاه در خطوط دفاعی افزود و بدلیل نیاز به پدافند در سرزمین تصرف شده در جریان عملیات کربلای 5 و سایر نقاط قبلاً تصرف شده مثل فاو و خیبر و .. . امکان آزاد شدن لشکرهای سپاه برای آفند موثر کمتر شد و لذا توان یگانهای سپاه در خطوط مختلف جبهه تقسیم شد. مثلاً از یک لشکر، یک تیپ آن در فاو و یک تیپ آن در شلمچه و تیپ دیگر در حلبچه میجنگید. لذا بدلیل گسترش بیش از حد نیروها، توانایی انجام آفند از سوی لشکرهای سپاه کاهش یافت.
14ـ انهدام کامل 55 تیپ، انهدام 50 درصد 67 تیپ، انهدام و آسیب؛ 870 دستگاه تانک 180 قبضه توپخانه صحرایی و 1000 دستگاه خودرو و انهدام و آسیب 45 فروند هواپیما.
15ـ به غنیمت گرفتهشدن 230 دستگاه تانک، 20 قبضه توپ، 200 دستگاه خودرو و 100 دستگاه وسایل مهندسی و 100 قبضه توپ ضد.
16ـ کشته و زخمی از دشمن 90000
این عملیات بار دیگر موازنه قوا را به نفع ایران تغییر داد. شکسته شدن خطوط بسیار مستحکم دفاعی دشمن در شلمچه که آنرا به خط بارلو تشبیه کرده بودند، حاکی از نتیجهبخش نبودن ارسال تسلیحات پیشرفته برای رژیم صدام و نیز در اختیار قرار دادن اطلاعات نظامی ایران به ارتش بعثی بود و علامت ناکامی سیاست جلوگیری از شکست ارتش صدام از سوی آمریکا و کشورهای عربی بود. به ویژه آنکه انجام این عملیات حدود یک سال بعد از عملیات تصرف فاو از سوی ایران، مشخص ساخت که قدرت اقتدار رزمندگان اسلام میتواند جبهه دشمن را در هر شرایطی مورد تهاجم قرار دهد و بر قدرت سلاح و قدرت آتش دشمن و قدرت اطلاعات وی فایق آید و موازنه را به نفع ایران تغییر دهد. عملیات کربلای 5 زنگهای سقوط بصره را به صدا درآورد و برخی از تحلیلگران غربی معتقد بودند که یک حمله بزرگ دیگر میتواند شیرازه ارتش صدام را به هم ریخته و جنگ را پیروزمندانه به نفع ایران خاتمه دهد تحلیلگران پنتاگون هم که معمولاً عزم و قوه ابتکار ایرانیها را در مقابل موانع عظیم دشمن کمتر از آنچه هست ارزیابی کردند با انجام این عملیات، دیگر احتمال پیروزی بزرگتر ایران را رد نمیکردند و این با سیاست آمریکا در آن زمان، که جنگ برنده و بازنده نداشته باشد همخوانی نداشت. آمریکا پیروزی ایران را در جنگ تحمیلی، یک فاجعه بزرگ میدانست و لذا این نگرانی موجب میشد که کمکهای بیشتری را در اختیار رژیم صدام حسین قرار دهد و مانع پیشروی بیشتر رزمندگان اسلام گردد.
از آنجا که پس از عملیات کربلای 5 و سقوط خط دفاعی شلمچه، عبور از سایر خطوط دفاعی ارتش بعثی در سایر نقاط جبهههای جنگ توسط نیروهای ایرانی کار دشواری به نظر نمیرسید لذا قدرتهای بزرگ به این نتیجه رسیدند که پیروزی نظامی ایران بر رژیم صدام حسین کاری دور از دسترس نیست. بنابراین از یک سو به سمت شورای امنیت سازمان ملل رفتند تا با صدور قطعنامهای که حداقل خواستههای ایران را داشته باشد از احتمال پیروزی قاطع ایران و نابودی رژیم صدام حسین جلوگیری نمایند و از سوی دیگر آمریکا بر حضور نظامی خویش در خلیجفارس افزود تا با گشودن جبهه دریا به روی جمهوری اسلامی ایران، عملاً از پیروزی نظامی ایران بر صدام جلوگیری نماید. منظور از این اقدام آن بود که ایران برنده نشود و صدام هم بازنده نگردد.
شهدای عملیات
در این عملیات 350 تن از فرماندههان ردههای مختلف سپاه پاسداران انقلاباسلامی از جمله حسین خرازی فرمانده دلاور و کمنظیر لشکر 14 امامحسین(ع) که قبلاً در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه دست راستش را در راه خداوند داده بود و نیز حجتالاسلاموالمسلمین شیخ عبدالله میثمی مسئول دفتر نمایندگی حضرت امام در قرارگاه خاتمالانبیا(ص)، اسماعیل دقایقی فرمانده لشگر 9 بدر، یدالله کلهر قائممقام لشگر 10 سید الشهدا(ع)، حاجقاسم میرحسینی قائممقام لشگر 41 ثارالله، محمد فرومندی قائممقام لشگر 5 نصر، هاشم اعتمادی فرمانده تیپ امام حسن(ع) محمدعلی شاهمرادی فرمانده تیپ 44 قمر بنیهاشم(ع)، خلیل مطهرنیا مسئول عملیات لشکر 33 المهدی، مرتضی جاویدی قویترین فرمانده گردان خطشکن لشکرالمهدی نوری جانشین لشکر 27 محمد رسولالله، ذوالانوار رئیس ستاد لشکر 19 فجر به همراه سه برادر و دامادشان، محمدیزاده جانشین لشکر 7 ولیعصر، اسلام نصب و نوزاد و.. . به شهادت رسیدند.
علل موفقیت عملیات
1ـ غافلگیری استراتژیک دشمن، ناشی از بعید دانستن امکان انجام عملیات در این منطقه به دلیل اجرای عملیات کربلای 4 و نیز استحکامات فوقالعاده قوی خود در محور شلمچه که اقدام به هرگونه عملیات را غیرممکن مینمود. یعنی دشمن در تفکر و در زمان عملیات غافلگیر شد گرچه دشمن قبل از شروع عملیات در برخی از مناطق مثل پنج ضلعی آماده باش 50 درصد اعلام کرده بود.
2ـ سرعت در آماده شدن برای انجام این عملیات درست دو هفته پس از ناکامی در عملیات کربلای 4. برای انجام عملیات جدید زمانی کمتر از یک ماه برای رزمندگان اسلام ضروری بود زیرا ارتش بعثی میتوانست پس از این مدت بلافاصله نقطه ضعف خود را بپوشاند و ایران را از دستیابی به منطقه شلمچه محروم کند.
3ـ با توجه به شکسته شدن خط دشمن در پنج ضلعی در جریان عملیات کربلای 4 استفاده از راه باز شده توسط لشکر57 ابوالفضل(ع) در عملیات کربلای 4 که خداوند راه ورود به شلمچه را به رزمندگان اسلام نشان داد میسر شد. انجام عملیات کربلای 4 این حسن بزرگ را داشت که مشخص شد، دشمن در منطقه کربلای 5 دارای نقطه ضعف بزرگی است. در آن منطقه عراق دارای دژی بود که به صورت شمالی- جنوبی امتداد داشت این دژ به موازات مرز و دقیقاً در امتداد خطوط مرزی احداث شده بود. زمان احداث این دژ به قبل از سال 1357 هجری شمسی باز میگشت که عراق آن را در قالب استحکامات هلالی شکل برای مقابله با هرگونه تعرض احتمالی ساخته بود و موجب استفاده از ابتکاری تازه در تاکتیک عملیات کربلای 5 گردید.
4ـ استفاده از حجم سنگین آتشها به صورت متمرکز.
5ـ استفاده از کانال پرورش ماهی برای انجام محور اصلی تک
راهبرد نظامی دشمن پس از عملیات کربلای 5
1ـ حفظ عمده قوای خود در جبهه جنوب و عدم تجزیه قوای خود و عدم انتقال آنها به جبهههای غرب.
2ـ برنامهریزی برای بازپسگیری سرزمینهای تصرف شده از سوی ایران از جمله در فاو و جزایر خیبر و منطقه شلمچه و حلبچه ـ 2
3ـ گسترش جنگ نفت کشها در خلیجفارس با کمک برخی از کشورهای پشتیبان صدام از جمله عربستان و آمریکا به طوری که در یک مورد جنگندههای ـ 3 F عربستان به دو فروند فانتوم 15 F نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آسمان خلیجفارس حمله کرده و آنها را سرنگون نمودند.
4ـ حمله به سکوها و اسکلهها و جزایر نفتی ایران و تلاش برای قطع صادرات نفت ایران از طریق عملیات نظامی و بمبارانهای هوایی و پرتاب موشکهای ضدکشتی و بمبهای لیزری دقیق.
5ـ استفاده وسیع از حضور ناوگان نظامی آمریکا در خلیجفارس و حرکت امن هواپیماهای دشمن در آسمان منطقه در حضور ناوهای جنگی آمریکا و حمله از آن طریق به تاسیسات نفتی ایران و شدت بخشیدن به جنگ نفتکشها از سوی دشمن.
6ـ تغییر تاکتیکهای جنگی و انجام عملیات در نقطهای خارج از منطقه عملیات ایران. مثلاً در جریان عملیات والفجر10 و پس از تصرف حلبچه توسط قوای ایران، دشمن عمده قوای خود را علیه نیروهای ایرانی بکار نگرفت و آنها را در جبهه جنوب حفظ نموده و به سراغ بازپسگیری مثلث فاو رفت.
7ـ وسعت بخشیدن به جنگ شهرها از سوی دشمن و انجام اقدامات خلاف مقررات بینالمللی بدون نگرانی از عواقب آن.
8ـ حملات هوایی و موشکی به مراکز اقتصادی و نفتی جمهوری اسلامی در خلیجفارس.
9ـ فعال شدن ناوگان نظامی آمریکا در خلیجفارس و حمله آنها به قایقهای تندرو سپاه با استفاده از بالگردهای آپاچی و درگیر شدن آمریکاییها با واحدهای شناور سپاه در کنار جزیرهفارسی.
10ـ استفاده وسیعتر دشمن از سلاحهای شیمیایی و گسترش حمله با گازهای شیمیایی به غیرنظامیان.
اقدامات صورت گرفته پس از عملیات کربلای 5 در واکنش به برنامههای دشمن
1ـ فعال شدن نیروی دریایی سپاه در عملیات مقابله به مثل در خلیجفارس به طوری ظرف مدت اندکی حدود دوازده کشتی نفتکش و تجاری مربوط به کشورهای حامی صدام در مقابله با حمله هواپیماهای بعثی به نفتکشهای عازم بنادر ایران، مورد تهاجم قرار گرفت.
2ـ مورد حمله قرار گرفتن کشتی حامل پرچم شوروی در مقابله با تجهیز ارتش صدام از سوی شوروی.
3ـ بر روی مین رفتن کشتی مارشال چخوف روسی که ناوگان نظامی شوروی آن را اسکورت میکرد.
4ـ برخورد کشتی بریجتون در 2/5/66 با مینهای سرگردان که برای اولینبار به طور رسمی از سوی 11 فروند ناو جنگی آمریکایی اسکورت میگردید و به سمت بندر احمدی کویت در حرکت بود.
5ـ تغییر استراتژی نظامی ایران و انتقال تمرکز حملات از جبهههای جنوب به غرب کشور و انجام عملیات کربلای 10 در تاریخ 25/1/66 در محور ماووت و تغییر تاکتیک در ابتکار ایران به منظور دستیابی به اهداف مهم عراق در این منطقه و نیز کمک به تجزیه نیروهای عراق و انتقال بخشی از نیروهای مستقر در جبهههای جنوب عراق به سمت شمال برای سبکتر شدن تراکم دشمن در جنوب که البته عراق با عدم انتقال نیروهایش از این موضوع سود جست.
بعد از عملیات کربلای 5، دیگر منطقه مناسبی در جبهههای جنوب، برای استفاده از ابتکارات جدید، جهت تصرف آن وجود نداشت.
زیرا رزمندگان اسلام از منطقه شبه جزیره آبادان تا منطقه هور را عملیات انجام داده بودند و دیگر زمین مناسبی برای به کارگیری آن علیه دشمن وجود نداشت و اگر قرار بود در این مناطق عملیاتی صورت گیرد به ناچار رزمندگان اسلام به استفاده از تکجبههای به جای احاطهای و دور زدن دشمن، مجبور میشدند که موفقیت آن زیر سوال بود. سپاه از عملیات رمضان و والفجر مقدماتی، به این نتیجه رسیده بود که به هیچوجه نباید در جایی جنگید که به جز تک جبههای، راهکار دیگری وجود نداشته باشد. در تک احاطهای، این امکان برای رزمندگان اسلام وجود داشت تا به جای رودررویی مستقیم با دشمن، بتوان به صورت احاطهای و دور زدن و قیچی کردن نیروهای دشمن، وارد درگیری و نبرد با وی شد. وقتی عملیات کربلای 5 به پایان رسید، با مطالعه زمینهای جبهههای جنوب، مشخص شد که دیگر هیچ زمین قابلاستفادهای برای انجام تکاحاطهای وجود ندارد و این به معنای بنبست در جنگ و عدمامکان نبرد رودرروی دشمن بود
اقدامات قدرتهای جهانی پس از عملیات کربلای 5
تصمیم به اینکه ایران در جنگ پیروز نشود از طریق:
1ـ فشار به ایران از طریق خلیجفارس برای قطع صدور نفت ایران با کمک حضور ناوگان نظامی آمریکا در خلیجفارس.
2ـ واگذاری تسلیحات پیشرفته برای افزایش برد عملیاتی نیروهای صدام از جمله استفاده از هواپیماهای میراژ 2000 ـ 2 F و بمبهای لیزری برای عملیات در خلیجفارس تا تنگه هرمز.
3ـ عدم اجازه به ایران برای مقابله به مثل با کمک ناوهای آمریکایی در خلیجفارس.
4ـ گستردهتر کردن جنگ شهرها و واگذاری هواپیما و موشکهایی به صدام که بتواند تا عمق ایران را هدف قرار دهد و جنگ شهرها را توسعه دهد از جمله تهران.
5ـ پایینآوردن قیمت نفت به کمتر از ده دلار و کاهش شدید منابع تأمینکننده نیازهای جنگ.
6ـ اعمال شرایط سخت برای فروش نفت ایران یعنی نخریدن نفت ایران.
7ـ افزایش کسری بودجه دولت به حدود 50 درصد.
8ـ تقویت نظامی بیشتر صدام از سوی آمریکا شوروی و فرانسه.
9ـ شکلگیری اتحادی نانوشته به سود صدام و اعلان غیررسمی جنگ از سوی ناوگان نظامی آمریکا در خلیجفارس علیه ایران با همکاری شوروی و فرانسه.
جمعبندی
عملیات کربلای 5 که همزمان با سالگرد قیام مردم قم علیه رژیم شاهنشاهی با رمز یا فاطمهزهرا(س) آغاز شد مهمترین عملیات در سال 1365 هجری شمسی بود که ضربه بسیار مهلکی بر استعداد و توان رزمی رو به افزایش ارتش بعثی صدام وارد آورد.
پیروزی رزمندگان اسلام در این عملیات با توجه به امکاناتی که آنها در اختیار داشتند و نیز با توجه به توان نظامی عظیمی که دشمن از آن برخوردار بود، ناباورانه و یک پیروزی تاکتیکی بسیار مهم به شمار میآمد. البته این عملیات هم پر هزینه و هم پرتلفات بود بهطوری که گفته میشود که در این عملیات حدود 30 هزار نفر به شهادت رسیده و یا زخمی شدند.
«اجرای عملیات کربلای 5 نشان داد که سپاه پاسداران انقلاباسلامی هم قدرت اتخاذ ابتکار عملهای مناسب را در شرایط سخت در اختیار دارد و هم میتواند خلاقیت فرماندهان خود را برای شکستن خطوط مستحکم دشمن به کار گیرد و هم میتواند انعطاف لازم را در سازمان خود برای انجام عملیاتی ویژه و پیچیده را به وجود آورد و هم از پذیرش ریسک در شرایط ضرورت ابایی ندارد. از سوی دیگر این عملیات نشان داد که عمده توانایی دشمن در کسب پشتیبانیهای قدرتهای شیطانی و سلطهگر نهفته است و راه رسیدن به پیروزی توکل بر خدای بزرگ نترسیدن از دشمن و امید به نصرتالهی است و به تعبیر امام خمینی: «نصرت کنید خدا را نصرت کند شما را.»