تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۹:۰۹  ، 
کد خبر : ۴۴۹۷۶

قیام 29 بهمن 56 تبریز طلوع بیداری ملت ایران


این انقلاب حاصل جمع بین خیلی چیزها بود هم بین جنبه های معنوی حیات انسان هم جنبه های اجتماعی زندگی اش . در این انقلاب هم خدا و هم مردم مطرح بودند هم معنویت و هم امور اجتماعی جامعه مورد اعتنا بودند. هم آخرت و مبدا و معاد و هم پیشرفت و رفاه و عدالت اجتماعی مورد توجه بود. حرکت های اجتماعی کمتری داریم که در آن این ها این چنین با هم جمع شده باشند. هم آزادی و هم عبودیت خدا مطرح بود. این ها از خصوصیات ممتاز انقلاب اسلامی ما بود. انقلاب اسلامی عرصه بی نظیر حضور همه اقشار مردم بود یعنی در طول تاریخ انقلاب ها و نیز تحولات اجتماعی جایی که می بینیم دانشگاهی و روحانی بازاری و کارمند زن و مرد آموزش وپرورشی و کارگر همه در کنار همدیگر قرار می گیرند و شگفتی این که نسل نوپا و نوجوان و جوان جامعه با پیرمردان و پیرزنان جامعه یک سخن را می گویند و حول یک محور می گردند و به صحنه می آیند و این حماسه بزرگ را می آفرینند. انقلاب اسلامی ایران نقطه تعادل اجتماعی بود یعنی از یک طرف بازگشت به خویشتن بود که ریشه خویشتن ما در گذشته است یعنی جامعه ما به خود آمد و به ریشه ها و سرچشمه های هویت و گذشته خودش که عمدتا نقشی که دین در جامعه ما داشته بازگشت به خویشتن و بازگشت به دین هم هست اما این بازگشت یک حالت ارتجاعی نداشت و به معنی نفی امروز نبود. بازگشت به گذشته بود تا ما ریشه ها را بیابیم و نگاه به آینده بود تا آینده را براساس آن گذشته به گونه ای بسازیم که هم دنیای مان از این وضع فلاکت بار نجات پیدا کند و هم ان شاالله در سایه این تحول که دنیا را هم داریم آخرت را هم داشته باشیم . یک حالت تعادل معنا و ماده خدا و مردم مشارکت مردمی و تعادل اجتماعی بازگشت به خویشتن و تلاش برای ساختن آینده از خصوصیات انقلاب ما بود. هویت ملی ما امروز با این انقلاب و امام عجین شده است . یعنی واقعیت این است که این جامعه و نسلی که انقلاب کرد نسلی که پس از آن آمد و نسلی که پیش از آن فداکاری کرد تا بالاخره این انقلاب در 22 بهمن 57 پیروز شد یک هویت ملی و جمعی پیدا کرد که الان اگر بخواهیم شاخصه ها و خصوصیت های ایرانی را در مقایسه با ملت ها و ملیت های دیگر بیان بکنیم البته ما گذشته فراوانی داشتیم فرهنگ ملی ما که البته با پذیرش اسلام رنگ وبوی خاص خودش را گرفت و در آفرینش و بسط تمدن اسلامی نقش داشت و فرهنگ قوی ای که مثل دریا که سنگریزه ها را در درون خودش فرو می برد یا موج ها را در خودش می بلعد سخت ترین و خشن ترین تهاجمات اقوام بی فرهنگ یا بدفرهنگ را تحمل کرد و نه تنها از بین نرفت بلکه اقوام مهاجم را در خودش هضم کرد و حتی بعضی از آنان را به بزرگترین پشتیبانان و پشتوانه های فرهنگ و ادب و هنر و دین و فلسفه تبدیل کرد. شما فرض کنید که اوج دفاع از تشیع اگر خواجه نصیرالدین طوسی یا علامه حلی باشد ببینید که این ها از چه موقعیت هایی استفاده کرده اند خواجه نصیر در کنار هولاکوخان مغول بود و در واقع تمام امکانات این قوم مهاجم را پشتوانه بسط فرهنگ و معرفت شیعی و اسلامی قرار داد. علامه حلی در زمان سلطان محمد اولجایتو بود و دیگرانی که بودند. آری این چنین بود این انقلاب بزرگ به رهبری مردی بزرگ و به یاری یارانش که با تمام وجود در مقابل دشمن ایستادند کفن پوشیدند و در مقابل گلوله های رژیم سینه سپر کردند. شاید یکی از بزرگترین این مردمان همانا مردم خطه آذربایجان و تبریز بودند که واقعه بزرگ 29 بهمن 56 را با خون پاک خود رقم زدند .
بدون شک در تاریخ روزهائی است که به عنوان نقطه عطفی در تاریخ حرکت این جوامع به حساب می آید روزهائی که انسانها خود به اتکا آگاهی و یافتن حقیقت به تکاپو افتاده و تغییراتی را در مسیر رشد خویش بوجود آورده اند و اینجاست که چنین روزهائی روزهای خدائی نامیده می شوند و خداوند آنها را تایید می کند . 29 بهمن سال 56 روزی که مردمی غیور از خطه ای دلیرپرور قیام کردند قیامی که دروازه ها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی بازکرد. قیامی که باعث شد بزرگ مرد تاریخ این سرزمین امام خمینی (ره ) این چنین از آن ستایش نمایند. « سلام به اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریادهای مرگ بر شاه خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند».
29 بهمن تبریز، اربعین شهدای 19 دی قم بود؟!
شاید بد نباشد نظری بیافکنیم به دلائل این قیام بزرگ که می توان گفت تداوم بخش روزهای انقلاب تا پیروزی 22 بهمن سال 57 گردید . این حادثه به دنبال جریانات متعددی بین سال های 1350 الی 1355 در کشور و خارج رخ داد. از جمله حادثه غم انگیز و جبران ناپذیر شهادت فرزند بزرگوار امام که مسیر جریانات را کاملا عوض کرد و به روند مبارزات گروهها و مردم شتاب بیشتری بخشید. حضرت امام (ره ) با دم مسیحائی خویش به گونه ای شگفت انگیز حادثه شهادت فرزند ارشدشان را به عنوان یکی از (الطاف خفیه الهی ) یاد کردند و روحانیون مبارز و پیرو خط امام نیز از فرصت مناسبی که ایجاد شده بود مجالس و مراسم بزرگداشت ارتحال ایشان را در بسیاری از شهرهای ایران باشکوه و عظمت خاصی برگزار نمودند که بستر مناسبی برای افشای جنایتهای رژیم و تبیین اهداف نهضت مردمی حضرت امام (ره ) گشت .
نحوه برخورد حکیمانه امام از سویی و ابراز انزجار و خشم عمومی بیش از پیش توده های مردم نسبت به رفتار خائنانه و ظالمانه حکومت ستمشاهی از سوی دیگر سبب گردید تا رژیم در آن هنگام به زعم خود برای جبران این شکست و خروج از حالتی که ناشی از حسن تدبیر حضرت امام بود به خطای استراتژیک خود دست زند و اقدام به تخریب شخصیت و موقعیت بی بدیل حضرت امام و روحانیت مبارز نماید.
براین اساس روز شنبه 17 دیماه سال 1356 برابر با 27 محرم سال 98 هـ ق مصادف با سالروز کشف حجاب به دستور شاه مقاله ای سراسر توهین با عنوان « ایران استثمار سرخ و سیاه » به قلم « احمد رشیدی مطلق » در دفتر هویدا « نخست وزیر وقت » تهیه و در روزنامه اطلاعات شماره 15506 همان روز به چاپ رسید. نویسنده مقاله مزبور با وقاحت تمام نسبت شهرت طلبی به شخصیتی میداد که تمام وجود و حیثیتش را در خدمت اسلام و مردم گذاشته بود. مقاله مندرج در اطلاعات علیه امام خمینی در سراسر ایران عکس العمل شدید داشت ولی در قم بلافاصله نتایج آن ظاهر گردید و موجی از خشم و نفرت بوجود آورد. وضع غیرعادی بر شهر حاکم گردید 18 دی روز بعد درس و نماز جماعت و منبر تعطیل گردید مدرسه خان مرکز تجمع و جمعیت بسوی منازل آیات عظام حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را وسعت بخشند. در پایان شب در مسجد اعظم جمعیت انبوه شعار « درود بر خمینی » و « مرگ بر حکومت » سر دادند تعداد زیادی از نسخ روزنامه اطلاعات را پاره کردند و شعارهایی علیه نویسندگان آن دادند و بعد از خروج از مسجد تظاهرات با حمله پلیس مواجه گردید و...
انتشار این مقاله که بدنبال تجلیل شایسته و بی سابقه ای که ملت در جریان شهادت « آیت الله مصطفی خمینی » کرده بودند همانند جرقه ای شعله های خشم و نفرت ملت غیور ایران را مشتعل ساخت و تمامی شهر قم درهم ریخت . این خیزش متهورانه مردم رژیم و در راس آن شاه منفور را چنان برآشفت که دستور تیراندازی به سوی مردم را صادر کرد و ملت مسلمان در معرض آماج گلوله های آتشین قرار گرفتند و عده ای از اساتید و فضلای حوزه های علمیه قم و مشهد نیز روانه تبعیدگاه شدند و در 22 دی ماه سال 1356 امام خمینی (ره ) یک هفته عزاداری برای شهدای قم اعلام کردند. ارزیابی افکار عمومی و میزان نفوذ حضرت امام در میان توده های مردم را می توان از اهداف انتشار این مقاله برشمرد اما هدف اصلی رژیم به قول وزیر مشاور در امور اجرایی شاه چنین بوده است که فکر می کردیم اگر به خمینی (ره ) بگوییم هندیزاده از چشم مردم ایران می افتد.
در پی قیام حماسه آفرینان قم موجی از اعتراضات گسترده دانشگاههای ایران دربر گرفت . روز 23 دیماه 1356 هـ ش تظاهرات دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان « دانشگاه تبریز » به درگیری با پلیس انجامید که دو روز بعد نیز ادامه یافت که منجر به مجروح شدن عده ای از دانشگاهیان گردید. بازار تبریز و بسیاری از شهرهای استان آذربایجان شرقی تعطیل و عزای عمومی اعلام شد و این اولین جرقه ای شد برای مردم این منطقه علی الخصوص شهر آگاه تبریز. در این رابطه آقای صادقی از کارکنان بازنشسته یکی از بانک های تبریز می گوید : چون دانشگاه بودیم سر وصدای آنها و شعارهای آنها را علیه رژیم ستمشاهی شنیدیم که برای اولین بار شعار « مرگ بر شاه » را تجربه کردیم و برخوردهای آنان را با مامورین که با جسارت ادامه داشت را به عینه دیده و در ذهن ما بسیاری از مردم که این صحنه را به عینه دیده بودند برایشان سئوالات بیشماری پیش آورد که چرا مامورین فرزندان این ملت را به گلوله می بندند و سایر سئوالات دیگر.
پس از 19 دی قم شعارنویسی بر روی دیوارهای شهر تبریز وسعت بیشتری یافته بود به طوری که ماموران رژیم حتی نتوانستند نصف آنها را پاک یا محو کنند. چند روز پیش از فرارسیدن چهلم شهدای قم اعلامیه هایی با سه امضای معروف ـ آیات عظام گلپایگانی نجفی و شریعتمداری ـ در شهر توزیع شده بود و از مردم دعوت شده بود که روز شنبه در مراسم اربعین شهید قم شرکت کنند.
روحانیون تبریز و شخصیت های تبریز هم پیشتر اعلامیه داده بودند که در مسجد « قزللی » سربازار تبریز برگزار شود : اهالی محترم تبریز به منظور ابراز نزجار و اظهار تنفر از اعمال وحشیانه دشمنان دین و انسانیت و حمایت از مراجع عظام روز شنبه 56 11 29 در مسجد حاج میرزایوسف (قزللی ) در سر بازار اول خیابان فردوسی مجلس سوگواری برگزار است تا با حضور در این مجلس روح شهدای 19 دی را شاد و به ساحت مقدس حضرت ولیعصر تسلیت گوییم . 28 بهمن 56 زمزمه برگزاری چهلم شهدای قم در شهر تبریز پیچیده است . آیت الله قاضی روز شنبه 29 بهمن را عزای عمومی اعلام کرده است . بعضی از علما هم این روز را تعطیل اعلام کردند.
نامه های با مهر محرمانه به شهربانی و اداره امنیت استان رسیده است و نیروهای امنیتی شهر به حال آماده باش درآمده اند. ظاهرا شهر آرام است و همه انتظار اتفاق قریب الوقوع را می کشند. اشتباهی از سوی استانداری و مقامات انتظامی صورت گرفت و آن این بود که هنوز نمی دانستند اوضاع از چه قرار است و یا در کدام شهر هستند و یا با چه افرادی طرف هستند. از قرار معلوم استاندار وقت دستور داده بود در مسجد را ببندند. صبح روز شنبه روز قیام تبریز قشرهای مختلف مردم در مقابل مسجد قزللی اجتماع کرده اند دانشجویان دانشگاه تبریز دانشگاه را به کلی تعطیل کرده بودند. در این روز بسیاری از مغازه های بازار نیز تعطیل بودند و مردم به سوی مسجد قزللی در حرکت بودند که با نزدیک شدن به در مسجد شاهد بسته بودن درهای مسجد توسط شهربانی شدند. کم کم به تعداد افراد حاضر افزوده میشد و صدای اعتراض به بسته بودن در مسجد از میان مردم بلند می شود.
اشتباه بعدی را رئیس گارد آنجا و یا رئیس کلانتری انجام می دهد که با مردم برخورد نامعقول و بی ادبانه می کند. بدین ترتیب که سرگرد مقصود حقشناس رئیس کلانتری 6 تبریز در حالیکه نیروهای شهربانی و ساواکی رژیم مسجد را در محاصره خود داشتند با لحنی خشن و غیرانسانی ضمن فحاشی به مردم و اهانت به ساحت حضرت امام خمینی (ره ) دستور داد تا مردم متفرق شوند. که در این حین تیراندازی هوایی از سوی نیروی انتظامی صورت می گیرد. همین تیراندازی باعث می شود تا یک عده از مردم فرار کنند. در این لحظه جوانی به نام محمد تجلی 22 ساله از میان جمعیت برخاسته پاره آجری به دست گرفته به سوی سرگرد حقشناس پرتاب می کند که حقشناس نیز اسلحه کمری خود را بیرون آورده چندین گلوله به سوی محمد شلیک می کند و پیکر خونین و پاک تجلی بر روی زمین می افتد که این حرکت منجر به آن واقعه می شود. به این ترتیب اولین جرقه و اولین آتش سوزی ها بعد از جنگ و گریز اولیه صورت گرفت . مردم خشمگین با شعار الله اکبر و لااله الاالله و مرگ بر شاه و درود بر خمینی پیکر تجلی را بر دوش گرفته و به رهبری روحانیون و دانشجویان حرکت در خیابان فردوسی آغاز می شود و اولین تظاهرات خیابانی علیه شاه صورت می گیرد. بتدریج سایر مردم نیز به تظاهرکنندگان پیوسته و مراکز فساد مشروب فروشی ها و سینماها و بانکها و رستورانها و دفاتر حزب رستاخیز و بعضی دیگر از مراکز دولتی مورد حمله قرار می گیرند. اکثر خیابان های شهر مملو از مردم تظاهرکننده میگردد. عمال رژیم بی محابا در بعضی از مناطق به روی مردم شلیک می کنند و علاوه بر محمد تجلی محمدباقر رنجبر آذرفام رحیم صفوی قربانعلی شاکری بهمن اره چی اصغر علیزاده شیخ احمدلو غلامعلی نجفیان پور محرم جبرائیلی جعفر درگاهی سعید صالح الوند حسن جدیدی گلاجی ضربعلی فتحی آقابالا کشاورزی پرویز حسن زاده کلجاهی تا ساعت 2 مورد اصابت گلوله های دژخیمان قرار گرفته و بجز رحیم صفوی همه عزیزان به مقام شهادت نائل می شوند « روحشان قرین رحمت الهی » . قیام مردم بعد از ظهر نیز ادامه داشته تا ساعت یازده و نیم به طول می انجامد. در این درگیری ها تعدادی از بانک ها و خانه جوانان آتش گرفت . نیروهای امنیتی زمانی که از دست مردم کلافه می شوند تقاضای کمک می کنند که نیروهای کمکی از سایر نقاط به تبریز آورده شده و به مقابله مردم می روند. همان روز یک هنگ از مراغه به تبریز آوردند که در خیابان های داخلی شهر تبریز مستقر شدند. ارتش نمی خواست مثل نیروی انتظامی برخورد کند و متقابلا مردم هم نمی خواستند آنها را تحریک کنند مثل این که مردم آموزش دیده بودند. در بعضی از خیابان ها ظهر و بعدازظهر دیده می شد که مردم برای ارتشی ها که روی کامیون و یا زره پوش ها و نفربرها نشسته اند از منازل خود نان و پنیر می آوردند یعنی یک رابطه عاطفی بین مردم و ارتش به وجود آمده بود. بعدازظهر از حدود ساعت و سه و نیم مجددا حمله های مردم شروع شد. و تا آخر شب ادامه داشت و به حومه شهر کشیده شد. در پی درگیری ها کارخانه ها و اداره ها همه تعطیل کردند. در کنار برخورد خوب مردم با ارتش وقتی مدارس تعطیل شد مردم و حتی ارتشی ها متقابلا ماشین های خودشان را در اختیار انتقال دانش آموزان دبستان ها قرار می دادند که اینها را به محله شان برسانند. این اثر متقابل ارتش و مردم بود و همین طور صمیمیت مردم نسبت به همدیگر بیشتر می شد. مردم به حال هم رسیدگی می کردند. به علاوه این که شیشه های یکی دو باب از مغازه ها را هم به اشتباه شکسته بودند که بعد از سی بهمن و یک اسفندماه که مغازه ها باز شدند مردم نزد صاحبان مغازه ها رفتند که خسارتشان را بدهند ولی صاحبان آنها قبول نکردند. گفتند که اگر به اشتباه هم سنگ به شیشه خورده اشکالی ندارد. دوم این که زخمی هایی را که به بیمارستان نبرده بودند پزشکان در منزل به بالین این زخمی ها رفته و گلوله را از پای افراد مجروح درمی آوردند. یعنی مردم با هم متحد شده بودند و یک وفاق ملی حاصل شده بود که حتی ارتش هم به تدریج به آن می پیوست . آری این چنان بودند مردم این خطه و بدینسان برای پیروزی انقلاب تلاش می کردند.
گرچه قیام با غروب روز 29 بهمن به خاموشی گرائید اما سبب طلوع بیداری ملت بزرگ ایران گشت . در پی این قیام آزموده استاندار استان از سمت خود عزل و رژیم اهالی متدین تبریز و تظاهرکنندگان را اجنبی می خواند زهی خیال باطل!
رژیم شاه ارتشبد شفقت را به عنوان استاندار جدید به منطقه اعزام می کند و وی در اولین اقدام در صدد اعزام آیت الله قاضی به سفر حج عمره می شود که با مخالفت ایشان روبرو می گردد و سپس هیاتی از تهران به سرپرستی جمشید آموزگار وارد تبریز شده در صدد برگزاری تظاهرات به نفع رژیم می گردد که با عدم استقبال مردم روبرو شده تیرشان به سنگ می خورد.
بیش از یک هفته از واقعه 29 بهمن می گذرد ولی هنوز در بازار شهر تردد و خرید وفروش عادی جریان ندارد. اعلامیه هایی از طرف علمای شهر صادر می شود و از مردم می خواهند کسب و کار خود را آغاز کنند تا مرکز استان دچار رکود اقتصادی نگردد. پس از پخش این اعلامیه بازار شهر از تعطیلی خارج می شود ولی تا نزدیکی های عید سال 57 به صورت نیمه تعطیل به کار خود ادامه می دهد. از روز سی ام بهمن ماه اطلاعیه های علما و مراجع و حوزه های علمیه در همدردی با مردم تبریز و محکومیت کشتار مردم توسط ماموران رژیم صادر می شود. در میان تمامی پیام های صادره پیام امام خمینی (ره ) از شور و حال دیگری برخوردار است . آغاز حماسی پیام و اظهار ارادت وافر حضرت امام نسبت به مردم تبریز و آذربایجان نشان از عظمت قیام مردم تبریز نزد حضرت امام دارد و لحن افشاگرانه و تند حضرت امام در فرازهای میانی پیام در هیچ کدام از اعلامیه های صادره به خشم نمی خورد.
پیام امام چنین آغاز می شود : سلام به مردم شجاع و متدین آذربایجان عزیز درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز درود بر مردمانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک قیام کردند و با فریاد مرگ بر شاه خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند. امام در جای جای پیام تشکر و ارادت قلبی خود را نسبت به جوانان آذربایجان اظهار می دارند! آنجا که می گویند : من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم و مادران داغ دیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم . با چه بیان این قتل عام های پی درپی را محکوم کنم . من همین الان که مشغول نوشتن این غمنامه هستم نمی دانم به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد آیا شاه به جنایت خود ولو موقتی هم باشد پایان داده است یا نه اهالی محترم آذربایجان ـ ایدهم الله تعالی ـ بدانند که در راه حق و آزادی و استقلال طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند » .
در رابطه با قیام 29 بهمن تبریز موضعگیریهای بسیاری مطرح گردید که از آن جمله می توان به موضع کنسول آمریکا در تبریز اشاره کرد که گفت : این قیام دروازه ها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی که به سادگی آرام نخواهد شد باز کرد.
بسیاری دیگر این قیام ها را زمینه ساز وقایع دیگر خواندند و در یک جمله می توان گفت : قیام تبریز ایران را به هیجان آورد و ملت را برای قیام همگانی علیه ظلم و بیدادگری فراخواند و ملت را در آستانه انفجار قرار داد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات