تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۸:۴۵  ، 
کد خبر : ۴۵۹۴۶

اهداف آمریکا از اجلاس بغداد


بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
اجلاس امنیتی بغداد روز شنبه با حضور هیئت هائی از کشورهای همسایه عراق، 5 عضو دائم شورای امنیت مصر بحرین سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب در بغداد تشکیل و همانطور که انتظار می رفت به فرصتی تبلیغاتی برای اشغالگران تبدیل شد که یکبار دیگر بر ناکامیها و شکست خود سرپوش بگذارند و مسئولیت آنرا به دوش دیگران بیندازند.
با مروری بر تحولات و مسائل حاشیه ای اجلاس بغداد بهتر می توان دریافت که اشغالگران چه اهدافی را از این اجلاس انتظار داشتند و به کدامیک از آنها رسیدند.
اگرچه در ظاهر امر دولت نوری المالکی نخست وزیر عراق دعوت کننده و مجری اجلاس بود لکن اشغالگران عراق سعی کردند از این فرصت سواستفاده نمایند و «شرکای جرم» جدیدی را برای خود بیابند و چنین وانمود سازند که اگر از این پس بحران عراق ادامه یابد و امنیت مورد انتظار در این کشور برقرار نشود آنرا بایستی به حساب ناکامی اجلاس امنیتی بغداد بگذاریم که اعضای آن نتوانستند نقش موثری را در مهار نمودن بحران ایفا کنند! با اینهمه بطور همزمان دولت بوش سعی دارد از این فرصت برای فرو نشاندن آتش خشم رقبای سیاسی خود استفاده کند و چنین وانمود سازد که به پیشنهاد آنها برای مذاکره با ایران و سوریه عمل کرده است. بوش در طول ماههای اخیر در معرض فشارهای روزافزون کنگره و رقبای سیاسی خود قرار داشت و حتی اعتراضات مقامات سیاسی ـ نظامی سابق این کشور تقریبا به یک پدیده روزمره تبدیل شده بود.
بوش با اعزام نمایندگانی به اجلاس بغداد می خواهد نشان دهد که نسبت به مذاکره بی اعتنا نیست ولی دقیقا مسیری را برگزیده که وانمود کند یک طرف خواستار حل و فصل مسائل نیست.
واشنگتن با اتخاذ مواضع خصمانه و توسل به تبلیغات منفی علیه ایران مشخصا سعی دارد پیشاپیش برای مسدود کردن راههای احتمالی تفاهم دو کشور درخصوص مسائل عراق وارد عمل شود. روشن است که این موضع هیچگونه شانس موفقیتی نخواهد داشت . نظامیان آمریکائی هنوز دیپلماتهای اسیر ایرانی در عراق را آزاد نکرده اند. بعلاوه در طول برگزاری کنفرانس بغداد و حتی پس از آن رفتار مقامات آمریکائی نوعی طلبکاری و تلاش برای متهم کردن طرف مقابل را در ذهن ها تداعی می‌کند.
زلمای خلیل زاد در سخنان خود در اجلاس بغداد حتی در گفتگوی کوتاه با طرف ایرانی و سپس در مصاحبه با خبرنگاران سعی کرد ایران را به دخالت در امور داخلی عراق و حمایت از تروریست ها و شورشیان متهم سازد. تقریبا بلافاصله بوش کوچک رئیس جمهور آمریکا مدعی شد که گویا « عناصر تندرو شیعه در عراق با حمایت ایران جوخه های مرگ تشکیل داده اند و کشتار نظامیان آمریکائی را دنبال می کنند » . ولی درست در همین حال ده ها شیعه که از مراسم اربعین حسینی از کربلا برگشته بودند در اثر یک حمله تروریستی به شهادت رسیدند واقعه ای که بی اساس بودن تبلیغات بوش را به اثبات رساند.
این قبیل کارهای تبلیغاتی بوش کوچک و باقیمانده تیم نومحافظه کاران در اطراف بوش با هدف ایجاد یک « حاشیه امن » در اطراف سیاستها و تصمیمات جنون آمیز کاخ سفید درخصوص بحران عراق انجام می گیرد و دقیقا با هدف ایجاد فضای سیاسی ـ تبلیغاتی دلخواه جنگ افروزان در کاخ سفید پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا دنبال می شود تا بلکه آنها بتوانند در آن واحد چند هدف مختلف را با این تهاجم تبلیغاتی خود تامین کنند.
عقیم ساختن فشار روزافزون دموکراتها و گروه عظیم منتقدین سیاستهای ناکام نومحافظه کاران در آمریکا و بویژه منفعل ساختن کنگره آمریکا در این فرایند بمنظور اعزام 500/21 نظامی دیگر به عراق. بوش در این زمینه در سخنان اخیر خود مدعی شد که تنها با اعزام نظامیان بیشتر به عراق است که می توان اهداف سیاست های آمریکا در عراق را تامین کرد حال آنکه منتقدین وی قویا اصرار می ورزند که توسل به قدرت نظامی در عراق مطلقا شکست خورده است. این جمع بندی در روزهای اخیر حتی به مقامات اطراف بوش هم سرایت کرده و از جمله آنکه مشاورین ارشد ژنرال «دیوید پتریوس» فرمانده جدید ارتش آمریکا در عراق به این نتیجه رسیده اند که آمریکا فقط کمتر از یکسال فرصت دارد تا در عراق کاری از پیش ببرد چرا که در غیر اینصورت باید در انتظار شکستی همانند ویتنام باشد.
منتقدین بوش می گویند از این فرصت بایستی برای خروج از عراق استفاده کرد ولی جناح نومحافظه کاران به رهبری «دیک چنی» معتقدند بایستی با افزایش تعداد نظامیان به قدرت نمائی بیشتر در عراق پرداخت ولی این سئوال همچنان بدون جواب مانده است که اگر از 130 هزار نظامی موجود در عراق کاری برنیاید از 500/21 نفر چه کار تازه ای جز کشتار بیشتر و رسوائی بیشتر ساخته است؟
تیم دستیاران بوش با این اقدامات خود مایلند چنین وانمود کنند که به توصیه های مطرح شده در گزارش «بیکر ـ همیلتون» هم عمل کرده اند ولی با این رفتار خصمانه در خلال اجلاس بغداد و پس از آن مسیری را در پیش گیرند از ابتدا «مسدود» است و نتیجه بگیرند که مذاکره از ابتدا راهکار مناسبی نبوده و نیست.
رفتار خلیل زاد در بغداد و بوش در واشنگتن در اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران نشان می دهد که نومحافظه کاران واقعا درصدد حل مشکل نیستند و حتی به مذاکره هم نمی اندیشند بلکه فقط می خواهند وجهه و اعتبار ایران در عراق و منطقه را خدشه دار کنند و دست بالا از ایران یک «شریک جرم» برای خودشان بتراشند!
اعزام دومین ناو هواپیمابر آمریکا به خلیج فارس تکرار ادعای کمک ایران به شورشیان عراق در طول اجلاس بغداد و همچنین تمدید تحریم اقتصادی ایران برای یکسال دیگر تصادفی بنظر نمی رسد بویژه آنکه اساسا موعد تصمیم گیری در مورد تمدید تحریم اقتصادی ایران قاعدتا ماه آینده فرا می رسد و پیشدستی و شتاب در اعلام آن فقط نوعی جنگ روانی برای اثبات این نکته است که گویا واشنگتن در برابر ایران «دست بالا» را دارد! حتی اگر چنین تحلیلی در ذهن علیل نومحافظه کاران بعنوان یک شاهکار تلقی شود همین اقدامات جنون آمیز نشان می دهد که آمریکائی ها درصدد حل و فصل مسائل نیستند و فقط به توجیه ضرورت تداوم خصومت و کینه‌توزی علیه ایران می‌اندیشند.
بدین ترتیب تا زمانی که نومحافظه کاران بر مراکز قدرت مسلط و به افکار و اندیشه های جنون آمیزی همچون حمله نظامی و تغییر نظام در ایران سرگرم باشند جائی برای موفقیت هرگونه مذاکره بین دو کشور در هر زمینه ای که باشد باقی نمی ماند. در واقع نومحافظه کاران و عناصری همچون زلمای خلیل زاد درصدد حل مشکل نیستند بلکه ماموریت دارند که نشان دهند خصومت گذشته علیه ایران راهکار درستی بوده و بایستی تداوم یابد.
علائم روشنی وجود دارد که نشان می دهد خصومت آمریکا فقط علیه ایران نیست بلکه واشنگتن سرگرم دشمنی با تمامی مسلمانان منطقه است و سعی دارد آنها را علیه یکدیگر به دشمنی وادارد و رو در روی یکدیگر قرار دهد. بوش کوچک در سخنان اخیر خود به نکته ای اعتراف کرد که نباید از کنار آن به سادگی گذشت. وی با خوشحالی اعلام کرد: «اقدامات القاعده و افراطیون سنی که با هدف تحریک شیعیان به اقدامات تلافی جویانه و برهم خوردن آرامش عراق طراحی شده بود به نتیجه رسیده است»! خوبست یکبار دیگر این جملات را مرور کنیم تا مفهوم آنرا بهتر درک نمائیم.
برای ریشه یابی این مسئله لازم است فعالیت های مشکوک زلمای خلیل زاد در مرحله ساماندهی گروههای تروریستی سنی و بعثی در عراق تحت پوشش مذاکره با این گروهها در جهت افزایش ضریب امنیتی عراق ! را مدنظر قرار دهیم. در واقع بوش کوچک با خرسندی اعلام داشته است که اقدامات مشترک القاعده و افراطیون سنی برای ایجاد یک جنگ مذهبی در عراق به نتیجه رسیده است!
این نکته بویژه با در نظر گرفتن خاستگاه «القاعده» که یک گروه دست پرورده توسط سازمان جاسوسی «سیا» بوده بهتر قابل درک است که آمریکا با وقاحت کامل از همان ابزار فرسوده مجددا در ماجرای عراق هم سواستفاده نموده و عراق را به پناهگاه ترویست‌ها مبدل کرده است! دقیقا به همین دلیل است که بنظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران بایستی در اهداف و انگیزه های خود برای پیوستن به مذاکرات با اشغالگران عراق حتی با هدف کمک به مردم عراق هم تجدیدنظر کند. چرا که در این فرایند نه برای ایران و نه برای مردم مظلوم عراق سودی متصور نیست.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات