تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۵۱  ، 
کد خبر : ۴۸۹۷۳

اندکی صبر...


مهدی محمدی
طی هفته گذشته تحولاتی در پرونده هسته ای ایران رخ داده که می توان با حزم و احتیاط، آن را به عنوان نشانه هایی از یک تغییر روند در نحوه مواجهه غرب با موضوع برنامه های هسته ای ایران، تفسیر کرد.
اولین رویداد، انتشار تقریبا غیرمنتظره خبری از جانب مقامات چینی بود با این مضمون که مایلند توافق خود در زمینه واردات گاز مایع طبیعی LNG از ایران را در زمانی به مدت 25 سال و با ارزش بیش از یکصد میلیارد دلار، به زودی -تا پیش از ماه مارس- نهایی کنند. این خبر نخستین بار از جانب دو خبرگزاری «رویترز» و «فرانسه» (AFP) منتشر شد. آشنایان با سیاست های حاکم بر این رسانه ها خصوصاً در مورد بحران هسته ای ایران به خوبی واقفند که هر دو این خبرگزاری ها در طول تمام دو سال و نیم گذشته از انتشار هر خبری که به نوعی حاکی از دست بالای ایران در بحران هسته ای باشد، با وسواس و دقت پرهیز کرده اند. انتشار و برجسته سازی خبر تلاش چینی ها برای مستحکم ساختن روابط اقتصادی خود با ایران توسط این دو خبرگزاری این پرسش را برانگیخت که چه معنایی در پس این نرمش خوابیده است و غربی ها درصدد القای کدام پیام هستند؟ ماه هاست- مشخصاً از زمانی که ایران در نیمه تابستان گذشته در اعتراض به نقض توافقنامه پاریس از جانب اروپایی ها کارخانه UCF اصفهان را از تعلیق خارج ساخت- تهران تهدید می شود در صورت عدم تجدیدنظر در تصمیمات خود، با مجازات هایی از جانب شورای امنیت سازمان ملل متحد مواجه خواهد شد که تحریم اقتصادی از جمله مهم ترین آنهاست. از آن زمان، بسیاری در داخل کشور، مقامات مسئول را بیم داده اند که این تهدید، سرمایه ها و سرمایه گذاران را از کشور فراری داده و ضررهای هنگفت اقتصادی به ما تحمیل کرده است، آن هم به این دلیل که هیچ صاحب سرمایه عاقلی، مال خود را در کشوری که عن قریب به کام تحریم و انزوا خواهد رفت، سرمایه گذاری نمی کند. در مقابل، طیف دیگری از تحلیلگران در داخل کشور همواره عقیده داشته اند این قبیل تهدیدها نه به قصد عملی شدن بلکه به منظور ترساندن برخی نیروهای سیاسی و به تبع آنها مردم ایران از خطری که به واقع وجود ندارد مطرح می شود، تا -به زعم غربی ها- مشکلی که آنها قادر به حل آن نیستند، توسط خود ایرانی ها و از طریق فشار داخلی به حکومت حل شود. در این بحبوحه، اعلام خبر تلاش چین برای گره زدن هرچه بیشتر خود به ایران در حوزه انرژی، اعتبار تمامی تحلیل هایی که ایران را در آستانه سقوط به چاه ویل تحریم اقتصادی و انزوای بین المللی می دانستند، با چالشی جدی مواجه ساخته است، بگذریم که صاحبان این تحلیل ها مثل همیشه به روی مبارک نیاوردند. به راستی اگر ایران به سوی یک بحران اقتصادی می رود، چگونه کشوری مانند چین این ریسک را می پذیرد که برای زمانی به درازای 5/2 دهه خود را به نفت و گاز ایران وابسته کند؟ آیا این دقیقاً به این معنا نیست که چینی ها این همه سر و صدا درباره احتمال تحریم ایران را در عمل چندان جدی نگرفته اند و مطمئن هستند نهایتاً اتفاق خاصی رخ نخواهد داد؟ درست فردای روزی که این خبر از قول چینی ها توسط رویترز و خبرگزاری فرانسه منتشر شد، درحالی که انتظار می رفت دیپلمات های بی نام و نشان به جنبش بیفتند و نزدیکی مناسبات ایران و چین را غیرواقعی یا لااقل بی اهمیت جلوه دهند، نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه «مان موهان سینگ» نخست وزیر هند در اظهارنظری جالب توجه اعلام کرد: دهلی به رغم فشارهای آمریکا، خود را از پروژه احداث خط لوله انتقال گاز ایران کنار نمی کشد. بسیار ساده انگارانه است اگر کسی این تحرکات را به معنای حمایت بی قید و شرط این کشورها از ایران، تحت هر شرایطی و به هر قیمتی تفسیر کند و ما نیز درصدد دفاع از چنین عقیده ای نیستیم (برعکس، عقیده داریم روابط متقابل بازیگران مختلف حاضر در مناقشه هسته ای ایران بسیار پیچیده و تو در توست و همانقدر که تصور آنها به عنوان دوستان مطلق ایران نادرست است، مطلقاً نیز نمی توان آنها را توابع آمریکا تلقی کرد) لیکن یک پیام روشن در پس این اظهارات خفته و آن آسودگی خاطر این کشورهاست از آینده روابط اقتصادی خود با ایران و اینکه ناچار نخواهند شد به زودی به عنوان یک عضو «مسئول» از جامعه جهانی- این تعبیر مورد علاقه آمریکایی هاست- قراردادهای پرسود اقتصادی خود را کناری بگذارند و به یک تحریم علیه ایران بپیوندند.
رویداد دومی که ظرف هفته اخیر اتفاق افتاده و با تأمل در آن علامت هایی از دگرگونی در رویکرد غربی ها نسبت به پرونده هسته ای ایران می توان دید، مربوط است به خروج تاسیسات غنی سازی اورانیوم در نطنز از تعلیق و ازسرگیری فعالیت های آن. کارخانه آزمایشگاهی غنی سازی اورانیوم در نطنز (PFEP) از ماه اکتبر سال 2003 به موجب توافقنامه سعدآباد در تعلیق قرار داشته است، در تمام این مدت نه هیچ ماشین سانتریفیوژ جدیدی در نطنز نصب شده و نه هیچ تستی -با استفاده از گاز یا بدون آن (به روش مکانیکی)- در آن انجام شده است. هنگامی که تهران اعلام کرد در واکنش به قطعنامه 4 فوریه 2006 که مدیرکل را موظف به ارائه گزارشی از پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل می کند، فرایندهای معلق شده در نطنز را از سر می گیرد، انتظار این بود با توجه به اینکه غنی سازی، حساس ترین مرحله چرخه تولید سوخت هسته ای و اصلی ترین محل مناقشه غرب با ایران بوده، یک جنجال مهیب رسانه ای- دیپلماتیک به راه بیفتد؛ اما غرب بسیار ملایم تر از آنچه انتظار می رفت با این موضوع برخورد کرد. از زمان آغاز کار در نطنز- که هنوز در حد تحقیق و توسعه و در مقیاس آزمایشگاهی قرار دارد و زمانی نه چندان کوتاه نیز در این وضع باقی خواهد ماند- تقریباً تمامی مقامات اروپایی خصوصاً سران 3 کشور آلمان، فرانسه و انگلستان در دیدارهای خود با یکدیگر یا با مقامات دیگر کشورها بر ضرورت تداوم دیپلماسی و پی گیری روش های مسالمت آمیز در مقابل برنامه ایران تاکید ورزیده اند.
پرسشی که باید به دنبال پاسخی برای آن گشت، این است که چرا اقدامی به قول غربی ها رادیکال از جانب ایران پاسخی چنین نرم دریافت می کند؟ آیا این نشانی نیست از این حقیقت که غربی ها برای برخورد با ایران هرچه بیشتر به کف دست های خود نگریستند، آن را خالی تر یافتند و حالا که به خوبی دانسته اند امکانی برای برخورد -و نفعی در آن- وجود ندارد به فکر یک «مصالحه با حداقل آبروریزی» افتاده اند؟
اجازه بدهید به سومین تحول بپردازیم. گفت وگوهای ایران و روسیه درباره ایده ای که روس ها چندی پیش راجع به انتقال گاز 6UF تولید شده توسط ایران جهت غنی سازی به آن کشور، ارائه کرده اند همچنان ادامه دارد. بنابر برخی اطلاعات موجود این ایده تنها در صورتی از جانب ایران جدی گرفته خواهد شد که لااقل 3 شرط مهم در آن لحاظ شود: 1- حفظ سطحی از غنی سازی در ایران 2- حضور دانشمندان ایرانی در کارخانه مشترک تولید سوخت و دسترسی همه جانبه آنها به فناوری ها و اطلاعات موجود 3- پیوستن یک کشور ثالث به جمع ایران و روسیه برای حضور در کنسرسیوم مشترک. درحالی که پس از راه اندازی مجدد تاسیسات نطنز، گفت وگوهای ایران و اروپا که پیش از آن هم در حال احتضار به سر می برد کاملاً مرده است، روس ها همچنان اصرار به تداوم مذاکرات خود با تهران دارند و آغاز عملیات غنی سازی اورانیوم در نطنز را- در سطحی که فعلاً وجود دارد- مانعی بر سر راه آن نمی بینند. این مذاکرات اکنون بسیار کند پیش می رود و طرف روس در طی آن آشکارا مجبور است انواعی از ملاحظات تحمیلی از جانب غرب را هم مدنظر داشته باشد و پی گیری کند. با این وصف امید چندانی به نتیجه بخشی آن نمی توان داشت الا اینکه غرب به تدریج به شیوه ای برای عقب نشینی آبرومندانه از خلال طرح روسیه دست یابد. علائم مقدماتی تلاش برای یافتن این شیوه از جانب غرب را می توان در ایده غیررسمی و غیرمستقیمی جست که هفته گذشته برخی منابع خبری (AFP و یونایتدپرس) از قول محمد البرادعی منتشر ساختند. این ایده راه حل نهایی بحران هسته ای ایران را در پذیرش انجام غنی سازی محدود (مقیاس آزمایشگاهی: Lab scale) توسط ایران از جانب غرب می داند و آن را به عنوان یگانه شیوه موجود برای مصالحه پیش می کشد. هنوز هیچ طرح مشخصی که بتوان آن را به مدیرکل IAEA نسبت داد، وجود ندارد و حتی معلوم نیست البرادعی کی، کجا و با کدام جزئیات چنین ایده ای را مطرح ساخته است. با این وجود، می توان دریافت که غرب به پیشنهاد جدید البرادعی به مثابه فرمولی برای تفاهم نهایی می نگرد اگرچه آشکارا ایران به آن روی خوش نشان نخواهد داد چرا که اکتفا به غنی سازی در مقیاس کوچک و سلب حق غنی سازی صنعتی از خود (به دلایلی که جداگانه و به تفصیل در باب آنها سخن خواهیم گفت) را نقض آشکار حقوقش در چارچوب معاهده NPT می داند و ضمناً این همه بحران و دردسر تحمل نکرده که سر آخر به یک آزمایشگاه غنی سازی رضایت بدهد. غرب اکنون شاید -آنگونه که برخی دیپلمات های بی نام و نشان این روزها پی در پی به رویترز و AP و AFP- می گویند در این اندیشه است که از راه تلفیق ایده البرادعی و پیشنهاد روس ها، بحرانی را که دیگر توانی برای کش دادن آن و کارتی برای رو کردن در آن ندارد، ختم کند.
مجموعه این حوادث اگرچه باید به آنها بنا به تجربه 3 سال گذشته به دیده سوءظن و تردید نگریست و انعطاف های تاکتیکی را از چرخش های استراتژیکی به دقت تمیز داد، نشان از آن دارد که پرونده ایران به مراحل فرجامین رسیده درحالی که برای همه طرفین آشکار است چه کسی دست بالا را دارد. در این موقعیت، انتظار یک تعدیل بزرگ در مواضع از جانب غربی ها چندان گزاف نیست، همچنان که نشانه های آن هم پیداست. مهم این است که ما بر راهی که در حال پیمودن آن بودیم، اصرار بورزیم و از یاد نبریم این مسیرهای جدید همه از زمانی گشوده شده که ما اقتدار و مقاومت را پیشه خود ساخته ایم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات