تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۰  ، 
کد خبر : ۴۹۰۴۶

در برابر ابرقدرت


ترجمه: محسن ایمانی
اغلب، اهمیت رویدادها بیش از آن است که رسانه‌های غربی ادعا می‌کنند. سازمان همکاری شانگهای از این‌گونه رویدادهاست. کشورهای عضو، هر‌یک تا حد امکان خود، مصمّم هستند که مخالفت خود را با نظام سلطه‌گری غرب نشان دهند. آن‌ها می‌خواهند با حرکت در مسیر‌ یک توسعه مستقل یک نظم جهانی جدیدی را بنیان کنند.
دولت بوش قلدرمآبانه مدّعی است که ابرقدرت آمریکا، رهبر جهان است. اروپا و ژاپن با پذیرش این ادّعا سعی می‌کنند که سلطه خود بر جهان را بسط دهند. فردای فروپاشی کامل سوسیالیسم در اروپای شرقی بسیاری گمان می‌کردند که جهان تک‌قطبی خواهد شد و فقط ‌یک قدرت غالب با ‌یک جهت‌گیری سیاسی و اقتصادی وجود خواهد داشت. این نظام همان کاپیتالیسم تحمیل شده توسط آمریکا، اروپا و ژاپن بود.
پیغام این تجاوز نظامی ‌بسیار روشن بود: جهان باید بدون قید و شرط تسلیم اراده قدرت‌های امپریالیستی باشد، قدرت‌هایی که هیچ‌گونه عدم فرمانبرداری را تحمّل نمی‌کنند. برای مدّتی، روند حوادث بدبین‌ها را متقاعد ساخته بود که تاریخ به پایان خود رسیده است و از این به بعد جهان باید زیر‌یوغ ناتو و اربابانش زندگی کند.
اما با گذشت زمان مشخص شد در این رودخانه جریان‌های مخالف نیز وجود دارند. به خصوص در آسیا برخی کشورها، جسارت آن را‌ یافته‌اند که در درجات مختلف به مخالفت با نظم نوین جهانی امپریالیسم بپردازند. آن‌ها متعهّد می‌شوند که با‌ یک همکاری واقعی در برابر سیطره سیاسی ـ اقتصادی غرب ایستادگی کنند. چنین ابتکار عمل‌هایی باعث ایجاد قطب جذابی برای سایر کشورها می‌شود که با همبستگی بیشتر مانع‌ یکّه‌تازی برخی قدرت‌ها شوند.
سازمان همکاری شانگهای به مثابه یک وزنه سنگین یکی از این ابتکار عمل‌هاست. کشورهای عضو ضمن تعهّد بر تحکیم همکاری‌ها در همه زمینه‌ها در نهایت وسواس به استقلال و تمامیّت ارضی ‌یکدیگر احترام می‌گذارند. کاهش محسوس نیروهای نظامی ‌در طول مرزهای مشترک این کشورها باعث اعتمادسازی میان آن‌ها شده است. اعضای سازمان همکاری شانگهای مخالف هرگونه دخالت خارجی و جنبش‌های تروریستی و جدائی‌طلب در خاک خود هستند. آن‌ها زمانی که سرویس‌های آمریکایی از طالبان حمایت می‌کردند، مخالف حضور این جنبش در افغانستان بودند. حمایت آمریکا از طالبان به این دلیل بود که از این تروریست‌ها برای مقاصد خرابکارانه در روسیه، چین و جمهوری‌های آسیای میانه بهره می‌برد.
طبق اعلامیه سازمان همکاری شانگهای در برابر گسترش تک‌قطبی سیاسی و جهانی سازی اقتصادی و اطلاعاتی در هزاره سوّم میلادی، رؤسای جمهور دول عضو معتقدند که دستیابی به ‌یک سطح بالاتر از همکاری‌ها به اعضا کمک خواهدکرد تا ضمن استفاده بهتر از فرصت‌ها به نحو مؤثرتری در برابر تهدیدها و چالش‌ها عمل کنند.
بسیاری از کشورهای آسیایی از جمله ویتنام از سازمان همکاری شانگهای حمایت می‌کنند چرا که باور دارند که این سازمان گامی ‌است نو به سوی همکاری‌های منطقه‌ای برای خلق ‌یک نظام سیاسی و اقتصادی جدید که امنیّت و صلح را در جهان تضمین می‌کند.
در این میان غرب ترجیح داده است که سازمان همکاری شانگهای را نادیده تلقی کند.
البته رسانه‌های غربی گاهی اعتراف می‌کنند که این سازمان به مثابه‌یک نهاد قدرتمند در برابر نفوذ آمریکا در منطقه عمل می‌کند. شکّی نیست که در صورت اتّحاد و همبستگی، کشورهای آسیایی قادرند در قالب سازمان همکاری شانگهای چوب‌های محکمی‌لای چرخ امپریالیسم بگذارند.
در میان کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای چین از جایگاه خاصّی برخوردار است. این کشور تلاش می‌کند با دور زدن اتّحاد ژاپن آمریکا، موقعیّت ویژه‌ای برای خود در عرصه مناسبات جهانی ایجاد نماید.
در زبان چینی مکان کلمات در ‌یک جمله بیش از خود کلمه در مفهوم جمله نقش ایجاد می‌کند. برای درک کلمۀ ثبات در کشور چین باید آن را در موقعیّت خاص چین امروز بررسی کرد. سفرهای خارجی مسئولان چینی هیچ‌گاه چنین حجمی‌ نداشته است. آن‌ها ‌یک دیپلماسی ناهمگون را دنبال می‌کنند. محافل دانشگاهی درهای خود را به روی خارج گشوده‌اند تا محقّقین دولتی از منابع برون‌مرزی نیز بهره بگیرند. البته گشایش به معنای ترک آرمان‌ها نیست همانطور که ثبات به معنای رکود نیست.
چین می‌کوشد از طریق سازمان همکاری شانگهای از بروز هرگونه بحران و آشوب در منطقه خاورنزدیک ممانعت کند زیرا حدود نیمی ‌از واردات نفت خام چین از این منطقه صورت می‌گیرد.
برخلاف ایالات متّحده چین در جستجوی آرامش و پرهیز از نزاع است. پکن می‌کوشد که اقتصاد در کلیه کشورهای عضو سازمان شانگهای رشد کند. سران چین معتقدند که رشد اقتصادی کشورهای هم پیمان موجب ثبات پایدارتری خواهد شد. چین امروز که ساکت‌تر امّا فعّال‌تر از گذشته عمل می‌کند در جستجوی جایگاه جدیدی در صحنه بین‌المللی است.
دیپلماسی چین به طور گسترده‌ای در خدمت اقتصاد است و هدف آن تأمین مواد اولیه و غلات برای این کشور است. شکّی نیست که روابط بین‌الملل می‌بایست نیازهای انرژی و امنیّت غذایی را تأمین کنند. ولی در دنیای امروز چین چه در عرصه منطقه‌ای، چه در عرصه جهانی اهمیّت مضاعفی به مقوله اقتصاد داده است. اقتصاد قوی به مثابه ‌یک زرادخانه صلح‌آمیز موجب اعتبار بیشتر ‌یک دولت در عرصه جهانی است. بدون ‌یک اقتصاد قدرتمند، انتظار نداشته باشید کسی از شما حرف‌شنوی داشته باشد.
در واقع چین سعی دارد که رهبر آسیا باشد. عضویت در سازمان تجارت جهانی گامی ‌تعیین‌کننده بود.‌ یکی از اهداف اوّلیه تأسیس سازمان همکاری شانگهای تأمین انرژی مورد نیاز پکن بود. البته با شروع جنگ افغانستان این سازمان وجهه‌ای سیاسی نیز پیدا کرد. در برابر استقرار پایگاه‌های نظامی ‌آمریکا در سرزمین افغانستان، چین نیز همچون مسکو نگرانیهایی دارد. همچنین سرکوب جنبش‌های استقلال‌طلب در برخی جمهوری‌های شوروی سابق توسط روسیه، مورد حمایت چین است. چنین همکاری‌هایی در اعلامیه سازمان همکاری شانگهای پیش‌بینی شده است.
البته همکاری‌های پکن و مسکو فراتر از این حرف‌هاست. نیویورک تایمز در همین زمینه می‌نویسد: آن‌ها متعهدند که با هم با نظام امنیتی که آمریکا می‌خواهد اجرا کند، به مخالفت بپردازند. آن‌ها با طرح‌های موشکی آمریکا مخالفند و روسیه از ادّعاهای چین درباره تایوان حمایت می‌کند. شکی نیست که با افزایش همکاری نظامی ‌بین روسیه و چین، ناتو احساس خطر می‌کند. بدین ترتیب است که سازمان همکاری شانگهای برای ایالات متحده و ناتو چالشی جدی محسوب می‌شود.
این سازمان اصرار دارد که رهبری دنیا برعهده سازمان ملل متحد است و نه آمریکا. سازمان همکاری شانگهای مخالف توسل به زور برای حل بحران‌های منطقه‌ای‌یا جهانی است و معتقد است که روش‌های مسالمت‌آمیز ارجح می‌باشند. همچنین توسعه همکاری‌های سیاسی، اقتصادی و فنّی در میان اعضای این سازمان، غرب را بیشتر به فکر فرو می‌برد. سازمان همکاری شانگهای قصد دارد در آینده دامنه همکاری‌های کشورهای عضو را به سمت فن آوری‌های پیش رفته، اکتشاف فضا، الکترونیک، ارتباطات و انرژی هسته‌ای سوق دهد، چیزی که واشنگتن و دوستانش را سخت مضطرب کرده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات