">
چندی پیش در یکی از نشریات مطلبی با عنوان «فلسفه اصلی جنایات یهود در طول تاریخ»؛ به چاپ رسید که نویسنده در آن، به دنبال بازگو کردن وقایع و حوادثی بوده که به شکستهای اسرائیل انجامیده است. دقت در مقاله، چنان مینمایاند که نویسنده محقق هنوز در دهه 60 زندگی کند، یعنی زمانی که اسرائیل به کشورهای مصر، سوریه، لبنان و اردن حمله کرده و پس از تصرف بخش مهمی از سرزمینها، سران شکستخورده اعراب (نگران تاج و تخت) در وحشت و اضطراب در لاک سرسپردگی غمزدهاند و ملتهای مسلمان در بهت و حیرت از این شکستها به سر میبردند.
نویسنده ابتدا اعتقاد به انسان کامل در تمام ادیان و مذاهب را مطرح کرده و سپس اوضاع آشفته و اسفناک جهان و جنگهای اول و دوم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب را یادآوری و به شواهد بحرانها اشاره کرده است.
نویسنده در اشاره به اعتقاد ملت یهود (صهیونیسم) که خود را «ملت برگزیده خدا» میدانسته، به یادآوری جنگ ادیان و قساوت یهود در کشتار زنان و اطفال پرداخته و به دنبال آن به بیان برخی اقدامات برای تحقق آرزوها روی آورده است. مانند:
ـ آوردن یهودیان از سراسر جهان به فلسطین و تشکیل کشور اسرائیل در گستره از رودخانه نیل تا فرات
ـ انهدام مسجدالاقصی و صخره در بیتالمقدس و بنای معبدی بزرگ به وسیله آمریکا و انگلیس، شروع جنگ (نا)مقدس آرماگدون به رهبری آمریکا و انگلیس و حمل مسیح(ع) از بهشت به وسیله یک سفینه بزرگ. و شکست مخالفان مسیح(ع) در سراسر جهان و به این اشاره دارد که این حادثه پس از سال 2000 میلادی به حتم اتفاق خواهد افتاد!
سوال: آیا نویسنده مقاله به دنبال دل خالی کردن میباشد و یا خواسته است پاشنهآشیل را نشان داده و آن را مورد هدف قرار دهد؟!
چرا نویسنده مقاله نخواسته و یا نتوانسته است به رویدادهای اخیر در فلسطین و لبنان اشاره کند؟! و به غفلت و یا عمد، همانطور که شیوه بعضی طرفداران غرب و اسرائیل است، در پی بزرگنمایی جهان سلطه و ترساندن مسلمانان و تخلیه روحی آنها بوده است؟!
برخی رخدادهای فراموش شده بدین شرح است:
1. فرار اسرائیل از جنوب لبنان
تصرف این بخش از لبنان در سال 1980 پیشدرآمدی برای ایجاد خاورمیانه بزرگ از نیل تا فرات بود.
2. ظهور حماس در فلسطین که عرصه را بر اسرائیل تنگ کرده است.
3. پرتاب موشکهای قسام به جای سنگهای تیرکمان و قلابسنگ و ایجاد وحشت و نگرانی در بین حاشیهنشینان غزه.
4. ایجاد دیوار حائل در شهرها برای حفاظت جان صهیونیستها.
5. ظهور حزبالله در لبنان و جنگ 33 روزه و شکست مفتضحانه ارتش چهارم دنیا در مقابل رزمندگان اسلام.
6. پایان سال 2007 میلادی و آرزوهای بر باد رفته.
7. فرو رفتن آمریکا و انگلیس در باتلاق عراق و افغانستان.
8. شکست نشست آناپولیس به دنبال نقشه راه و موارد بسیار دیگر بخصوص بیداری جهان اسلام.
و اما آنچه نویسنده نخواسته است در فروپاشی اسرائیل به آن توجهی داشته باشد، نظرات بسیاری از انسانهای واقعبین در مسائل فلسطین و لبنان است که به مواردی از آن اشاره میگردد.
اسرائیل جامعه در حال فروپاشی
...«ارتش اسرائیل پس از شکست در جنگ 33 روزه اعتبار خود را از دست داده است، جوانان اسرائیل از رفتن به خدمت سربازی خودداری میکنند، نرفتن جوانان به خدمت سربازی مسئولان رژیم صهیونیستی را نگران کرده است»... (کیهان، 19 آذر 1386، به نقل از روزنامه واشنگتنپست)
رژیم اسرائیلی در حال فروپاشی است
...«به نظر من بذر شکست احتمالی اسرائیل اخیرا در لبنان کاشته شده است، واقعیت این است که تازهترین ماجراجویی نظامی اسرائیل به صورت کامل مؤثر واقع شده، این اقدام نه تنها باعث شکست شلیک موشکها به شمال اسرائیل شد، بلکه باعث شد حزبالله توسط اعراب و جهان اسلام مورد تحسین قرار گیرد؛ لذا با توجه به این مسأله آیا واقعاً تعجببرانگیز است که اعراب و مسلمانان جهان به این فکر کنند که اگر 3000 نیروی چریکی حزبالله توانستند برای هفتهها در برابر اسرائیل قدرتمند ایستادگی کنند و در پایان نیز به صورت جدی به آن خسارت وارد کنند چه اتفاقی رخ میدهد اگر همه آنها در این جنگ شرکت کنند»...
(کیهان 23 آذر 1383، به نقل از آلنهارت مدیرسابق بیبیسی در مؤسسه مطالعات استراتژیک انگلیس)
...«این همکاری و هماهنگی امنیتی به منزله کاهش قدرت حماس نیست، بلکه قدرت این جنبش روند فزایندهای به خود گرفته است و اسرائیل نمیتواند با توسل به ساز و برگهای نظامی خود محبوبیت مردمی این جنبش را کاهش دهد»...
(یالثارات، 14 آذر 1386 به نقل از روزنامه عبریزبان معاریو)
و صدها نظریه در شکست اسرائیل که مقدمه فروپاشی آن و آرزوهای بر باد رفتهاش است، که اگر جمعآوری گردد، مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
آری! اسرائیل امروز با وجود سلاحهای فوقمدرن و ارتش چهارم در دنیا در مقابل حزبالله ذلت شکست را پذیرفته و این همان است که حضرت امام(ره) نظر داده است. «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود» و این هم به لطف الهی به زودی تحقق پیدا خواهد کرد.