از آنچه که در اسناد و نوشتهها آمده است. اولین تماس ایرانیان و آمریکاییان را باید همزمان با ورود مسیونرهای مذهبی آمریکایی به مناطق شمالی ایران خصوصا منطقه آذربایجان دانست.
از حدود سال 1830 م/1208 ش این هیاتهای تبشیری که به منظور زمینهسازی حضور استعمار و تهاجم فرهنگی از طریق کسب اطلاعات، تبلیغ مسیحیت و همچنین بررسی احوال مسیحیان این خطه وارد کشور شده بودند، برای دست یافتن به اهداف خود، فعالیتهای به ظاهر خیریه انجام می دادند،از جمله اقدامات آنان تاسیس مدارس، ساختن مراکز درمانی، تاسیس چاپ خانه و... بود که بیشتر شامل حال مسیحیان و آسوریان می شد که دست خط محمد شاه را که برای فعالیت کردن این گروه داده است نباید در این امر نادیده گرفت.1
ضرورت رابطه سیاسی ایران و آمریکا از زمان ناصردین شاه قوت گرفت. میرزا تقی خان امیر کبیر (صدر اعظم) که خواهان تعدیل قدرت دو کشور روس و انگلیس در ایران بود رایزنی هایی با کشورهای اروپاییچون پروس و اطریش و همچنین آمریکا کرد و برای برقراری رایطه با آمریکا به میرزا محمد خان مصلحت گذار ایران در عثمانی دستور داد که با نماینده ایالات متحده (جورج مارش) در زمینه بستن قرارداد مذاکره کند. پس از گفتگو بین دو سفیر، موافقت آمریکا اعلام شد و معاهدهای با نام «عهد نامه دوستی و کشتیرانی» با کشور ایران ترتیب داده شد.
اگر چه امیرکبیر پس از چندی کنار رفت و انگلستان مانع بستن این قرار داد شد ولی پس از تیرگی روابط ایران و انگلستان در ماجرای هرات، ناصرالدین شاه به مصلحت گذار خود در عثمانی فرمان بستن مجدد قرار داد را صادر کرد. اولین موافقت نامه بین ایران و ایالات متحده آمریکا با نام «عهد نامه مودت و تجارت» طی 8 ماده در تاریخ 13 دسامبر 1857/22 آذر 1236 ش میان نماینده ایران فرخ خان امین الدوله و کارل اسپنس سفیر آمریکا در عثمانی یه امضا رسید.2
ورود نخستین نماینده سیاسی آمریکا
26 سال پس از انعقاد قرار داد مزبور در 11 ژانویه 1883/21 در 1261 سنای آمریکا لایحه تامین حقوق کاردار و سرکنسول آمریکا در ایران را تصویب کرد و اولین وزیر مختار به نام سمیوئل گرین ویلر بنجامین عازم تهران شد. پنج سال پس از ورود او،اولین سفیر ایران حاج حسینقلی خان نوری ملقب به صدرالسلطنه با هیئتی ده نفره به آمریکا رهسپار شد.3
در روابط دو کشور تا 1910م/1289 ش رویداد مهمی به چشم نمیخورد، در این دوران آمریکا در مجموع چهره خوبی در ایران داشت و به عنوان نیروی سوم (در برابر روس و انگلیس) شناخته میشد. خصوصا که در زمان انقلاب مشروطیت هوارد با سکرویل آمریکایی در کنار مردم تبریز در سنگر کشته شد. شاید بتوان گفت به علت همین موقعیت، زمانی که دولت دچار بحران مالی و بهم ریختگی اوضاع اقتصادی بود متوجه آمریکا و مستشاران این کشور شد و راه حل سامان دادن به اوضاع را در استخدام این افراد دید. لذا مستوفی الممالک رئیس الوزرای وقت،پیشنهاد جذب و به کار رایگیری آنها را به مجلس شورای ملی داد؛ بدین ترتیب در 13 بهمن 1289 قرار داد استخدام مستشاران آمریکایی برای وزارت مالیه با 5600 لیره مواجب در سال یه تصویب رسید.4 و متقاعب آن ، مورگان شوشتر در مه 1911/ اردیبهشت 1290 برای سر و سامان دادن اوضاع مالی ایران به همراه هیاتی وارد تهران شد.5
شوستر که به مدت 8 ماه در ایران فعالیت کرد برای اخذ مالیات، تشکیلاتی به نام «ژاندارمری خزانه» به وجود آورد. اما سرانجام و به علت تحریکات روسیه مجبور به ترک ایران شد و این تشکیلات از بین رفت.6
ایالات متحده که تا جنگ جهانی اوی سیاست انزئاطلبی داشت، از این زمان به تدریج تغییر سیاست دارد و در جنگ و صلح کشورها خصوصا ایران به مداخله پرداخت و شاید بتوان گفت اولین واکنش آمریکا در مسائل سیاسی ایران، اعتراض به بستن قرارداد 1919 میان ایران و انگلستان بود.7
اعطای امتیاز نفت شمال
با کودتای رضاخان و آغاز دوره چهارم مجلس شورا که پس از یک فطرت چند ساله افتتاح شد. قوام السلطنه نخست وزیر برای بهبود اوضاع خراب ملی به فکر واگذاری ذخایر نفت شمال به یک کشور بیطرف خارجی افتاد و به دنبال مذاکرات با شرکت استاندارد اویل آمریکا در 20 نوامبر 1921/29 آبان 1300 استخراج و بهره برداری از نفت شمال به مدت 50 سال به این موسسه واگذار شد. پس از تصویب این قرار داد، جنجال بزرگی از طرف دولتین شوروی و انگلستان به راه افتاد و تهدیدهای آنان خصوصا انگلستان باعث منتفی شدن این قرار داد شد.8
قوام که این طرح فوق را ناموفق دید،تصمیم به مستشار مالی از آمریکا گرفت و با تصویب مجلس، آرتور میلیسپو با هیاتی در سال 1301وارد ایران شد.9 میلسپو در ارتباط با اصلاح اوضاع مالی، تدابیری اندیشید و موفقیت هایی نیز به دست آورد ولی در سال 1306 بر اثر اختلافاتی که بین او، رضاشاه و مجلس شورای ملی بوجود آمد کشور را ترک کرد. 10
ایران در سال 1924/1302 قرارداد نفت شمال را مجددا با شرکت آمریکایی سینکلر به امضا رسانید، انگلستان نیز کماکان با این اوضاع مخالف بود و هنوز این شرکت کار خود را شروع نکرده بود که واقعه کشته شدن ماژرو ایمبری کنسولیار سفارت آمریکا در محل سقاخانه شیخ هادی به وقوع پیوست. پیامد این واقعه،عذرخواهی دولت ایران و پرداخت غرامت به خانواده ایمبری بود همچنین مسببین را اعدام کردند و موضوع امتیاز نفت شمال نیز منتفی شد.11
قطع رابطه دو کشور
از دیگر وقایع دوره سلطنت رضاشاه در روابط ایران و آمریکا می توان اولین قطع رابطه با این کشور را عنوان کرد، این اتفاق از سال 1315 به مدت دو سال به طول انجامید و ماجرا از این قرار بود که اتومبیل سفیر ایران در آمریکا به دلیل سرعت غیر مجاز و بی توجهی به اخطار پلیس، توقیف و شخص سفیر نیز به همین دلیل بازداشت شد، ولی سفیر ایران پس از آزادی، به فرمان رضاشاه سفارت را تعطیل و به ایران برگشت، که در نهایت با عذرخواهی رسمی دولت آمریکا از رضا شاه روابط دو کشور بار دیگر برقرار شد.12
با آغاز جنگ جهانی دوم، ایران بی طرفی خود را اعلام کرد، ولی متفقین بی توجه به این امر، ایران را به اشغال نظامی در آوردند، آمریکا نیز در این امر شریک بود و از طریق راه آهن ایران به شوروی آذوقه و تسلیحات میفرستاد.
اوضاع بهم ریخته ایران با شروع جنگ و خیم تر شد، وضع اقتصادی بسیار بد بود، تورم، کمبود خوارو بار، احتکار و قحطی شیوع پیدا کرد. متفقین به این نتیجه رسیدند که برای بهبود اوضاع باید از مستشاران خارجی خصوصا آمریکایی دعوت به عمل آید لذا با موافقت دولت ایران، هیاتهای مستشاری خود را در زمینههای مالی، نظامی،بهداشتی،کشاورزی و نفتی به ایران اعزام کردند آرتور میلیسپو بار دیگر در سال 1321 با عنوان مستشار مالی به ایران آمد از این زمان به بعد است که حضور آمریکاییان در تمام عرصههای کشور پررنگتر می شود و دخالت آمریکا نیز بیشتر نمود پیدا میکند.
آمریکا و بحران آذربایجان
طبق مفاد پیمان سه جانبه میان ایران و شوروی و انگلیس باید 6 ماه پس از خاتمه جنگ، قوای اشغالگر خاک ایران را ترک کنند و این در حالی بود که پس از جنگ، ارتش سرخ از تخلیه ایران امتناع می ورزید. از سوی دیگر سیاستمداران آمریکایی نیز درک کردند که چنانچه ایران به عنوان یکی از کشورهای خط مقدم به دست کمونیستها بیفتد. تمامی منافع اقتصادی و سیاسی غرب در منطقه در معرض تهدید شوروی قرار خواهد گرفت.13
بحران آذربایجان و ادامه مداخلات شوروی در امور ایران، نه تنها در تعیین خط مشی ایالات متحده در قبال ایران، بلکه در کل منطقه خاورمیانه نیز موثر واقع شد و به عبارت دیگر وقایع آذربایجان در پیوند سرنخهای مختلفی از یک سیاستمدار حال شکلگیری، یعنی جنگ سرد، نیز دخیل بود. زیرا ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا معتقد بود که ایران یک مانع طبیعی در برابر نفوذ شوروی به منابع نفت خاورمیانه است و با تقویت و حمایت این کشور آمریکا در واقع منافع نفتی خود را در عربستان حفظ و حراست میکند.14
در آن شرایط که منافع آمریکا به نحو نزدیکی در کار بود، فقط آینده ایران و احتمالا یونان و ترکیه در کار نبود. بلکه کل شبکه منابع آمریکا در خاورمیانه مطرح بود15 در این هنگام شایع شد که هری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا با ارسال پیام اولتیماتوم گونهای که برای استالین ارسال شد به دولت شوروی هشدار داد که ظرف 6 هفته خاک ایران را تخلیه کند. بعدها محققان ثابت کردند که ابدا چنین اولتیماتومی وجود نداشت.16
اما عامل اصلی خروج ارتش سرخ از آذربایجان این بود که چون انگلستان پس از تضعیف در جنگ جهانی دوم برای حفظ منافع خود در جنوب ایران، به اعطای امتیاز به روسها راضی شده بود و لذا سیاسیون صالح و مستقل ایران بر آن بودند که باید به شکلی انگلستان از همگامی با روسها به رویارویی با آنها کشانده شود. برای این منظور مرحوم آیت اﷲ شیخ حسین لنکرانی، طرحی دقیق و پیچیده را به اجرا درآورد که طی آن و با هماهنگی دولت مرکزی نیز در پس برده با آن هماهنگ بود. دو قدرت رویاروی هم قرار گرفتند تا سرانجام رادیو مسکو در 4 فروردین 1325 اطلاعیه رسمی دولت شوروی مبنی بر خروج ارتش سرخ از ایران را قرائت کرد.17
آمریکا و نهضت ملی ایران
پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا اولین محموله نظامی خود را در سال 1329 ش در بندر شاپود تخلیه کرد و سپس وارد عرصه سیاستهای نفتی ایران شد.
ایالات متحده در زمان نخست وزیری دکتر مصدق و ملی شدن نفت ایران، نقش دوگانهای را ایفا کرد18 و همچنین در کودتای 28 مرداد 1332 پیشاپیش انگلستان نقش آفرینی کرد و طراحی و رهبری عملیات را بر عهده داشت تا شاه را که از کشور خارج شده بود، مجدد بر مسند قدرن بنشاند که چنین نیز شد. پس از پیروزی کودتا و تثبیت قدرت محمدرضا شاه بلافاصله وام 45 میلیون دلاری را با عنوان کمک فوری در اختیار دولت ایران گذارد.19
نفوذ روز افزون آمریکا در ایران
قدرت گرفتن آمریکا در ایران پس از کودتای 28 مرداد 1332 خصوصا با بسته شدن قراردادهای پر شمار استعماری، وابستگی کشورمان را به این دولت در زمینههای نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... بیشتر و بیشتر کرد.
آمریکا و ایران در پیمان بغداد
پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا که از نفوذ روز افزون رقیب جدیدخویش شوروی، بسیار نگران بود تصمیم گرفت که با ایجاد یک کمربند امنیتی در اطراف شوروی و چین از توسعه نفوذ بلوک کمونیست جلوگیری کند. به این منظور با تشکیل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) توانست در منطقه اروپا سدی در برابر بلوک شرق ایجاد کند. در جنوب شرقی آسیا پیمان آر.سی.دی در برابر کمونیسم قدعلم کرد و در منطقه خاورمیانه نیز پیمان بغداد (سنتوی بعدی) تشکیل شد که ابتدا ایران به دلیل حاکمیت دولت مصدق در آن پیمان نقشی نداشت و از این حیث آمریکا احساس خلا فراوان میکرد لکن پس از پیروزی کودتای 28 مرداد در ساختار امنیتی خاورمیانه آمریکا، ایران به عنوان بازیگر اصلی برگزیده شد و به پیمان بغداد پیوست.
آمریکا و اصلاحات ارضی
در 30 در 1339 (20 ژانویه 1961) کندی از حزب دموکرات به جای جمهوریخواهان وارد کاخ سفید واشنگتن شد. او که از فقر و عقب ماندگی فزآینده متحدان آمریکا نگران بود، ایده اتحاد برای پیشرفت،را مطرح ساخت که طی آن با انجام اصلاحاتی،زمینه انجام انقلابهای کمونیستی را در این کشورها از بین میبرد.
در همین ایام خروشچف رهبر شوروی در مصاحبه با والتر لیمپمن خبرنگار آمریکایی بر این دغدغه کاخ سفید افزود، آنگاه که گفت: «بدبختی تودهها و فساد دولت،به احتمال وقوع انقلاب میافزاید.شما بعدها تصدیق خواهید کرد که شاه بوسیله کمونیستها سرنگون شد»20 لیمپن پس از این مصاحبه به دیدار کندی رفت و نه تنها بر ماهیت این خطر تاکید کرد. بلکه با نظارت خود، کندی را مصمم ساخت.21
کندی با انتخاب ایران به عنوان همان که کشوری که آمریکا می تواند چنین اصلاحاتی را در آن به اجرا درآورد با این خطر به مخاطره برخاست ولی محمد رضا پهلوی را در انجام این وظیفه ناتوان یافت لذا علی امینی را به عنوان نخست وزیر به او تحمیل کرد و او با اختیارات کامل در اردیبهشت 1340 به صدارت رسید. این دوره حدودا 15 ماهه یکی از مهمترین و پر رخدادترین دوران تاریخ کشور است.
دکتر امینی کار خود را با انحلال مجلس و دستگیری تعدادی از نظامیان و سرمایهداران و افراد با نفوذ و سوء استفاده کنندگان مالی آغاز کرد و همچنین پیاده کردن طرح اصلاحات ارضی که یکی از مهمترین برنامه اصلاحات آمریکایی موسوم به انقلاب سفید بود و شاه در برابر آن مقاومت میکرد، در دستور کار دولت او بود. این اقدامات،مشکلات بسیاری را علیه دولت دکتر امینی به وجود آورد و در حالی که شاه سخت از نخست وزیری وی نگران بود. به تدریج توانست با وساطت اسرائیل، آمریکاییها را متقاعد کند که شخصا عهده دار انجام اصلاحات مورد نظر آنان شود و بدین ترتیب دولت آمریکا به نتیجه رسید که راهبرد اصلاحات را به دست شخص شاه و با نام «انقلاب شاه و ملت» به اجرا درآورد.
در اجرای این سیاست، دکتر امینی مستعفی شد و اسداﷲ علم به نخست وزیری رسید. نخست وزیری او که با تطمیع، تهدید، ایجاد رعب و وحشت و با سرکوب مخالفان روی کار آمد. توانست اجرای اصلاحات آمریکایی را آغاز کند.22
پس از برگزاری رفراندم نمایشی بهمن 1341 سران دولتهای آمریکا، انگلیس و حتی شوروی پیامهای تبریک برای محمد رضا شاه فرستادند. ولی مخالفان در داخل کشور اعتراضات خود را علیه این اصلاحات شروع کردند. مبازرات روحانیون تحت رهبری امام خمینی در جریان قیام 15 خرداد 1342 به اوج خود رسید. علاوه بر این تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی بار دیگر موجبات اعتراض و انتقاد شدید امام و مردم را فراهم آورد. بر اساس این قرارداد، تمامی اتباع آمریکا در ایران در برابر هر جرمی مصونیت می یافتند و تنها دادگاههای آمریکایی می توانستند به جرائم آنان رسیدگی کنند و این به معنی سرسپردگی محض رژیم ایران در برابر آمریکا بود. امام خمینی بلافاصله در مقابل این قانون ننگین موضع گرفتند و سخنرانی قاطعی ایراد و از این لایحه به عنوان «سند بردگی ملت ایران» یاد کردند.
محمد رضا شاه نیز که خود و سلطنتش را مدیون آمریکاییان می دانست امام را تبعید و مخالفان را سرکوب کرد. در این اوضاع، آمریکاییها به سرعت در شئون مختلف کشور سلطه فزایندهای پیدا کردند و میزان نفوذ آنان به حدی رسید که در سال 1349 که کنفرانس سیاستمداران و سرمایهگذاران آمریکایی در ایران اعتراضاتی را به همراه آورد. آیت اﷲ سعیدی که از مخالفان سرسخت این کنفرانس بود، دستگیر و در زندان تحت شکنجههای غیر انسانی قرار گرفت و به شهادت رسید23 شاه با چنین اقداماتی دست ایالات متحده را برای تاراج کشورش کاملا باز گذاشت.
ژاندارمی ایران
پس از خاتمه جنگ ویتنام که از هر حیث برای ایالات متحده خسارتهای جبران ناپذیری به همراه داشت، دولت آمریکا تصمیم گرفت امنیت هر منطقه از جهان را به یکی از متحدان خویش در آن منطقه بسپارد. لذا با خروج انگلیس از منطقه خلیج فارس ایران، در دهه 50 شمسی ایران به عنوان ژاندارم خلیج فارس برگزیده شد و به همین دلیل در این دوره روابط دو کشور در شوون سیاسی، اقتصادی، نظامی،امنیتی و ... گسترش چشمگیری پیدا کرد.
شاه با نقش جدیدی که پیدا کرد، در جنگ با شورشیان ظفار، شرکت و آنان را سرکوب کرد؛ در جنگ هند و پاکستان. به کمک پاکستان (متحد آمریکا در سنتو) شتافت. در درگیریهای شاخ آفریقا به نفع رژیم متمایل به غرب زیادباره (درسومالی) دخالت کرد و در ایفای نقش خویش آنچنان انجام وظیفه کرد که آمریکا بدون حضور مستقیم و تلفات نیروهای خودی، از آرامش در این منطقه مطمئن شد و در نتیجه، فروش سلاح غیر هستهای به رژیم شاه بدون محدودیت در دستور کار دولت نیکسون قرار گرفت. این روند در دولت جیمی کارتر دموکرات نیز. که با شعار حقوق بشر در انتخابات پیروز شد. فروش تسلیحات نظامی بدون محدودیت ادامه یافت و حتی وی با فروش چند فروند رادار پرنده موسوم به آواکس به ایران نیز موافقت کرد.
با آغاز نهضت انقلابی مردم ایران، اگر چه آمریکا تمامی کوشش خود را برای حفظ نظام شاهنشاهی به کار گرفت ولی به نتیجه نرسید و تجربیاتش در کودتای 28 مرداد مثمر ثمر نبود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا همزمان با به راه انداختن توطئههای مختلف بر ضد نظام نو پای جمهوری اسلامی درصدد برقراری روابط بین دو کشور بود اگر چه میدانست این ارتباط نظیر دوران سلطنت پهلوی نخواهد شد، اما دانشجویان پیرو خط امام با اشغال سفارت آمریکا در تهران (13 آبان 1358) خط بطلانی بر آرزوهای آمریکا کشیدند.
با حمله نظامی آمریکا به ایران در اردیبهشت 59 و طراحی کودتای نوژه در تیر ماه همان سال روابط تیرهتر شد بویژه آن که در سراسر سالهای جنگ تحمیلی با حمایت از عراق و تحریم ایران، دست اتحاد و دوستی به عراق داده و تسلیحات ارتش بعثی را تامین کرد.
توطئه و دشمنیهای آمریکا با نظام جمهوری اسلامی در تمام سالهای دهههای 1360 و 1370 با شدت وحدت تمام ادامه یافت و روابط پر تنش دو کشور در دهه 1380 ش نیز به خاطره توطئه شیطان بزرگ و موضعگیریهای مقتدارانه نظام جمهوری اسلامی کماکان تداوم پیدا کرده است و هم اکنون در موضوع هستهای ایران، ایالات متحده در عمل به حاشیه رفته و منزوی شده است.