* چرا هور برای عملیات خیبر انتخاب شد؟
** آغاز کلام یاد غیور مردانی که در این عملیات با نثار جان جانفشانی، پایمردی و سربلندی را برای نظام اسلامی به ارمغان آوردند را گرامی میداریم. شهدای سرافراز و دلاوری همچون حاج احمد همت فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله(ص) که در جزایر مجنون پس از چندین روز حماسهآفرینی به شهادت رسید. شهید حمید باکری قائم مقام لشکر 31 عاشورا که با آرزوی دیرینش رسید و جسم پاکش مفقودالاثر شد و به خلیج فارس پیوست و شهدای بزرگوار بسیاری که برای ساختن این حماسه بزرگ جان خود را در طبق اخلاص به معبود هدیه نمودند.
آتشبارهای دشمن نسبت به مواضع ما چنان با شدت عمل میکردند که تصور آن لحظه مشکل مینماید. زمین و زمان به خود میلرزید. دشمن با تمام توان خود و استفاده از سلاحهای سنگین، بمباران هوایی و به کارگیری سلاحهای شیمیایی که در تاریخ جنگ تحمیلی برای اولین بار به صورت گسترده از آن استفاده کرد آمار حیرتآوری رقم زد. اما چرا هور را برای عملیات انتخاب کردیم. باید یادآوری کنم که پس از جنگ در سال 67 و گذشت حدود 19 سال از آن روزها و تجزیه و تحلیلهای زیاد که در این مورد صورت گرفته نتیجهگیری ما از شرایط آن روزها برای ما چارهای جز استفاده از هور برای انجام عملیات خیبر نبود.
تا اواخر سال 62 تقریبا تمام عملیاتهای ما روی خشکی صورت میگرفت و با شهامت و دلاورمردیهای بسیجیان که نیروهای بالقوه بودند و عراق اصلا روی عملکرد آنها محاسبه و شناختی از نحوه رزم آن نداشت از اینرو با غیرتمندی و ایثاری که بچهها از خود بروز میدادند عراق دچار نوعی سردرگمی و غفلت شد و ما توانستیم به پیروزیهای بسیار دست پیدا کنیم. اما پس از این دوره عراق چون قدرت ما را درک کرده بود و به تاکتیکهای ما آشنا شده بود و زمینهای مقابل ما را از موانع متعدد فیزیکی و سیستمهای مثلثی و نونیشکل و مین پر کرد تا بتواند از تمام جناحها دفاع کند. مثلا موانع فوق را در عملیات رمضان در حد فاصل شلمچه تا منطقه کوشک تا طلائیه ایجاد کرده بود که مانع پیشرفت نیروهای ما میشد.
در بیشتر جبهههای زمینی، دشمن از نظر پدافندی مواضع خود را به شدت تقویت کرده بود عموما در جبهههای زمینی سد شده بود. برای پیشروی نیروهای عملیاتی ما نیاز به یک تاکتیکی ویژه و ابتکاری جدید داشتیم که عراق با توان و پشتیبانی در نبرد با ما زمینگیر شود و در مواقع با انتخاب منطقه عملیاتی خیبر که یک منطقه عملیاتی آبی و خاکی بود برای اولین بار در عملیاتی یک ابتکار ویژه به کار بستیم و یک صحنه جنگی غیر قابل تصور را به دشمن تحمیل کردیم. علت دیگر این بود که دشمن در برابر عملیات آبی و خاکی قدرت عمل کمتری داشت و قدرت اصلی ارتش عرق روی مانور لشکرهای زرهی بود که در منطقه هور و جزایر مجنون آنچنان کار آن نبود.
خب لشکرهای زرهی دشمن یک زمین مسطح و باز برای آرایش گرفتن میخواست و منطقه باز اینچنینی کاملا در تسلط آنها بود ولی در جزایر مجنون باید از یک پل عبور میکردند تا به جزایر بروند، به پلی به نام شحیطاط که بعد از شهادت حمید باکری مزین به نام او شد. حتی در خود هور هم نیروهای زرهیشان قدرت عمل نداشتند. دلیل دیگر غافلگیری دشمن بود که از نظر عملیاتی ما به دنبال این موضوع بودیم که برای اولین مرتبه یک سرپلی را در شرق رودخانه دجله و در جبهه شمال بصره یعنی محور طلائیه به نشوه که نشوه روبهروی بصره قرار داشت یک جای پا از عراق بگیریم و بصره در محاصره و تهدید قرار بگیرد. به هر جهت مجموع این عوامل دلیل انتخاب جغرافیای هور و منطقه عملیاتی خیبر بود. اهداف اصلی خیبر تصرف جزایر مجنون، یعنی جزایر شمالی و جنوبی و شرق دجله و همچنین انهدام نیروهای سپاه سوم و الحاق با نیروهای ارتش جمهوری اسلامی که منطقه زید میجنگیدند بود و ما در محور بالاتری که همین جزایر مجنون و طلائیه باشد نیز باید با الحاق نیروهای سپاه و ارتش از منطقه زید به سمت نشوه را نیز به دست میآوردیم. در حقیقت به شرق بصره دسترسی پیدا میکردیم. این هدف کلی ما بود.
* به این ترتیب بصره از کنترل عراق خارج میشد؟
** شرق بصره، نه همه بصره. شرق بصره و محیط روبهروی آن تا طرف رودخانه دجله که به شدت تهدید میشد. بصره آن طرف رودخانه بود. سازمان رزمی که در این دو قرارگاهی که یکی را ارتش عهدهدار بود قرارگاه کربلا که سازمان رزم ارتش، قرارگاه نیروی زمینی ارتش به فرماندهی امیر شهید اسلام صیاد شیرازی بود. آنها از نظر سازماندهی رزمشان دو لشکر پیاده، دو لشکر زرهی، یک تیپ هوابرد و سپاه هم برای کمک به ارتش دو لشکر پیاده به عنوان خطشکن و یک تیپ زرهی عملیاتی به عنوان خطشکن در اختیار ارتش قرار داده بود. آنها باید از محور زیر که شمال شلمچه است به سمت نشوه که در شرق بصره قرار داشت پیشروی میکردند و هدف اصلی رسیدن به شرق بصره بود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با سپاه رزمش، 9 لشکر پیاده، 6 تیپ پیاده، 3 تیپ زرهی، یک لشکر زرهی که ارتش به سپاه مامور شده بودند. همچنین واحدهایی از هوانیروز و نیروی هوای ارتش هم آنها را حمایت میکردند باید در منطقه هور عملیات میکردند. البته هوانیروز و نیروی هوایی هم به ارتش کمک میکرد. منظورم نیروی زمینی ارتش است دقیقا و هم سپاه را این هم سازمان رزم سپاه بود.
* نقش هوانیروز آن زمان که سردار جلالی، عهدهدار فرماندهی آن بود در ارتباط با کمک به سپاه چگونه بود؟
** آنها دو گروه شده بودند یک گروه به کمک نیروی زمینی و یک تیم که خود سردار جلالی هم بود با بالگردهایشان به پشتیانی قرارگاه سپاه مامور شده بودند.
اما قبل از شرح ماوقع عملیات این را بگویم که ما از حدود یک سال قبل، عملیات اطلاعاتی را در این منطقه آغاز کرده بودیم و یعنی در زمان عملیات والفجر مقدماتی که در شرق استان العماره در حال انجام بود. نیروهای اطلاعاتی ما در این منطقه یعنی هور مشغول جمعآوری اطلاعات بودند باید در اینجا از شهید علی هاشمی و شهید حمیدرضا رمضانی که مسئول اطلاعات قرارگاه نصرت بود یاد کنم این دو شهید بزرگوار خدمت ارزندهایی برای سپاه انجام دادند. بنابراین ما از قبل کار اطلاعاتی بسیار دقیق و حساب شدهای را در اینجا صورت داده بودیم. در آستانه عملیات خیبر هم عراقیها حمایتهای سیاسی بسیاری را برانگیخته بودند و هم از کشورهای اروپایی و هم از طرف آمریکا حمایت میشدند. ادعای عراق در حملات موشکی زیادی که به دزفول و بمباران شهرهای باختران، ایلام و رامهرمز میکرد و جمعیت بیدفاع مردم را به خاک و خون میکشید این بود که توان مواجهه ما در جبههها به پایان رسیده است.
* از وقایع ابتدایی عملیات شرح دهید؟
** عملیات در ساعت 30/8 شب سوم اسفندماه با رمز یا رسولالله(ص) شروع شده بود و در همان روز اول عملیات نیروهای ما توانستند جزیره شمالی و جنوبی را تصرف کنند و هم شرق بصره را از منطقه العزیز که در کنار جاده بصره و العماره بود و در منطقه القرنه، القرنه هم تقاطع رودخانه دجله و فرات است و هم یک سه راهی که یک جاده از بصره به العماره میرود و از بصره به ناصریه، بچهها توانستند همه این مواضع را به تصرف خود در آوردند هم شرق دجله را تصرف کنند و هم دو جزیره شمالی و جنوبی. عملیات با پیشرفت بسیار خوبی شروع شد. مرحله دوم عملیات که بایستی از جزایر به مجنون و طلائیه پیشروی میکردیم.
بنابه دلایلی در منطقه طلائیه موفق نشدیم و با مشکلات بسیار زیادی مواجه شدیم و با تمرکز فشرده و سنگین آتش دشمن روبهرو شدیم. در طلائیه که یک منطقه محدودی است و یک دشت باز بدون جانپناه و سنگر و موانع بسیار زیاد و ورودی کوچک. بچهها تلاش کردند. منطقه طلائیه را باز کنند ولی نشد. لشکر 27 محمد رسولالله(ص) و لشکر امام حسین(ع) که بعداً به کمک رفت و تلاش بسیار زیادی صورت گرفت و با جانفشانی عمل کردند ولی به خاطر تنگ بودن معبر و موانغی که بعد از جنگ آنجا را دادیم. با تمرکز آتش دشمن عملیات با عدم موفقیت در محور طلائیه روبهرو شده و ما باید هم نیروهایشان را از جزایر مجنون و طلائیه با هم الحاق میکردیم ولی در محور طلائیه موفق نشدیم من این جمله را از شهید بزرگوار حجتالاسلام عبداله میثمی نقل میکنم که ایشان گفته بود هر کس در طلائیه ایستاد اگر در کربلا هم بود میایستاد. خودم یکی دو شب عملیات رفتم نزدیک طلائیه با آن حجم آتشی که عراق بر روی زمین منطقه میریخت. زمین میلرزید.
شهید بزرگوار حسن خرازی آن شب که به لشکر امام حسین(ع) ماموریتی داده شد در تاریکی مطلق نیروهای لشکر را جمع کرد و جمع کرد و جملاتی را بیان کرد که عین جملات را نقل میکنم. فرموده بود که امشب، شب عاشوراست نماینده امام دستور داده در طلائیه عمل کنید، نماینده امام آقای هاشمیرفسنجانی بودند، ما با تمام قدرت و توان لشکر، به دشمن خواهیم زد. هر کس میتواند بماند و هرکس میتواند بماند و هر کس نمیتواند مخیر است که برود. این عین جملات فرمانده لشکر امام حسین(ع)، شهید حسین خرازی بود که برای نیروهایش بیان کرد. انسان به یاد سخنان شب عاشورای حسین بنعلی(ع) میافتد. بنابراین عملیات به این نوع شروع شد در مراحل بعدی عملیات در محور زید هم با همه تلاشهای شجاعانه که ارتش صورت داد موفقیتی حاصل نشد تقریبا روز دوم یا سوم عملیات بود که محور کاملا سد شد.
* فشار اصلی دشمن روی کدام نقطه بود؟
** دشمن فشار اصلی را به شرق رودخانه دجله و منطقه جزایر مجنون و منطقه زیر به نشوه همان منطقهای که پیش روی ارتش سد شد وارد کرد. تمام پاتکهای دشمن به سمت شرق رودخانه دجله منطقه حد فاصل العزیر تا القرنه و جزایر مجنون بود. در این مرحله نیروهای ما در شرق رودخانه دجله چندین روز استقامت کردند ولی توفیقی به دست نیاوردند و از شرق دجله عقبروی را آغاز کردند. ولی در جزایر شمالی مجنون با تمام توان ایستادند، دشمن برای بازپسگیری جزایر مجنون تلاش زیادی کرد. مثلا حجم آتشی که در هفته اول در دو سمت منطقه اجرا کرد بیش از یک میلیون گلوله به انضمام جنگافزارهای شیمیایی بود که به شکل گسترده استفاده کرد. تصور دشمن این بود که احدی نمیتواند در این جزایر زنده بماند و این مصادف بود با زمانی که امام از تهران فرمان دادند جزایر حفظ شود این فرمان امام باعث شد که آقا مهدی زینالدین که فرمانده لشکر 17 علی بنابیطالب بود خودش وارد خط شود.
حاج ابراهیم همت و حاج مهدی باکری بروند توی خط. تمام فرماندهان لشکرها عملا با سایر بسیجیان و پاسداران رفتند داخل خط که عمده نیروهای در جزایر مجنون بسیج و سپاه بودند، ایستادگی کردند و حماسهها خلق شد. برای اطلاع مردم شریفمان که متوجه علت حمله دشمن شوند، باید بگویم این جزایر مجنون در زمین مسطحی که در محور طلائیه است به وسیله پل متصل است. دشمن به صورت ستون زرهی، مثل ستون مورچهها میخواست از این پل وارد جزیره شود. وقتی نیروهای رزمنده تانکها را میزدند اگر تانکی آتش میگرفت تانک بعدی میآمد و طعنه میزد به تانک منهدم شده تا آن تانک داخل هور میافتاد. در این منطقه هور فقط سیلبندهای خاکی هستند بقیه محل آب است و بعد پیشروی میکرد. فرمان امام باعث شد تمام فرماندهان، حتی احمد کاظمی خودشان مثل بسیجیان ساده مقاومت کنند. برای درک رشادتهای احمد کاظمی که تقریبا دو سال از شهادتش میگذرد خاطرهای از ایشان زمانی که در عملیات فرمانده لشکر 8 نجف بود نقل میکنم.
به وسلیه یک گلوله انگشت این دلیرمرد شهید قطع شد. چون کمکهای دارویی آنجا نبود انگشت خودش را در آب نمک میگذاشت تا عفونت نکند و با همان حال میجنگید و فرمان میداد. این حالات به زبان آسان است ما بگوییم مثلا فردی که سوزنی به دستش برود و بعد جای سوزن را نمک بریزد میفهمد یعنی این درد و سوزش و این تحمل را و در همان حال نیروهایش را فرماندهی میکرد. نتیجه عملیات خیبر حفظ جزایر مجنون شد که این جزایر مجنون سرپلی شد برای عملیات بدر که یک سال بعد انجام دادیم اگر ما این جزایر را در اختیار داشتیم به مشکل برمیخوردیم. لذا عدم موفقیتهایی هم در محور طلائیه و در محور زید داشتیم که با وجود امکانات ما و دشمن طبیعی بود.
* تصور میکردید شاید نتوانید از منطقه طلائیه رد شوید یا برای این کار تصمیم قطعی گرفته بودید؟
** در آن مقطع با فرماندهان در ردههای فرمانده گردانها مشورت نظامی میشد و پس از آن درصد پیروزی و موفقیت داده میشد. اجازه بدهید اول نتایج این عملیات را شرح بدهم و بعد جواب سوال شما را پاسخ بگویم.
در این عملیات یکی از اهداف انهدام ماشین جنگی دشمن بود که تا حدودی موفق شدیم. دشمن حدود 33 تیپ و لشکر وارد عمل کرده بود و این نیروها بین 20 درصد تا 90 درصد منهدم شد. هزار و صد و چهل نفر از دشمن اسیر شدند که بین اسرا 35 افسر عالیرتبه و 30 درصد درجهدار بود. دشمن از کشورهای سودان و مراکش و سومالی نیروهای مزدور زیادی به کار گرفته بود. البته مزدوری آنها زیاد مهم نبود بلکه حمایت و دخالت دیگران در جنگ مهم بود که نیروهای فوق در بین اسرا بودند. حدود هزار و صد و هشتاد کیلومتر از اراضی منطقه که هزار کیلومتر آن هور بود آزاد شد. صد و چهل کیلومتر آن جزایر بود و چهل کیلومتر منطقه طلائیه.
ارزش جزایر به لحاظ سی میلیارد بشکه نفتی که در زیر آن قرار داشت حائز اهمیت بود. تعداد غنایم زیاد که همچون تانکها و تعدادی کمپرسی که خاک حمل میکردند در این جزایر به دست آمد. انهدام بسیاری از تانک و نفربرهای دشمن که باعث شد پس از عملیات خیبر تغییر و تحولاتی در عرصه جنگ به وجود آمد و اولاً حامیان صدام فشار و تحریم فروش سلاح و تجهیزات نظامی برعلیه ایران را بیشتر کردند و به کشورهای دیگر نیز فشار میآوردند که تحریمها را بر علیه ایران عمل کنند. برای آنها غیر قابل تصور بود و نگرانکننده که این عملیات شجاعانه در این منطقه انجام شده و برای این پیروزیهایی به همراه آورده. اصلا باور نمیکردند که نیروهای ما از هور عبور بکنند. به همخوردگی معادله نظامی حاکم بر جنگ با تاکتیک ویژهای که رزمندگان در این عملیات به کار بستند بسیار مهم بود. چون تصور عراق این بود که از جبهه زمینی نمیتوانیم موفقیتی به دست بیاوریم. با توجه به عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک و دو که انجام داده بودیم. آنها نهایت توان ما را تخمین میزدند. از طرفی آنها به تقویت نیروی هوایی خود پرداختند و جنگ نفتکشها را در خلیج فارس به راه انداختند، تا به بنیه اقتصادی ایران لطمه وارد کنند. زمانی که حمله به نفتکشهایی که نفت ایران را حمل میکردند آغاز شد ما هم مقابله به مثل کردیم.
* آیا جنگ شهرها منبعث از نتایج این عملیات بود؟
** مدتها قبل از این عملیات جنگ شهرها شروع شده بود.
* تجربیات این عملیات در ادامه روند جنگ چه نقشی داشت؟
** مهمترین نتیجه این عملیات ایجاد تجربه عملیات آبی و خاکی بود که در عملیات والفجر8 و فتح فاو در 20 بهمن سال 1364 به اوج پیروزیهایمان رسیدیم و از این تجربه در جای مناسب استفاده کردیم که نتیجهبخش بود. اصلا کار غواضی و ساختن قایق از همین عملیات شروع شد. مثلا در عملیات فاو بیش از هزار غواص آموزش دادیم که شروع آموزش از عملیات خیبر بود.
* تجهیزات غواصی را چگونه تهیه میکردید؟
** پاسخ دقیق این سوال با یابد از آقای رفیقدوست بپرسید. خرید چندین هزار لباس غواصی به نحوی که دشمن مطلع نشود یک کار واقعا هنرمندانهای بود که در زمان وزارت آقای رفیقدوست بر سپاه پاسداران صورت گرفت. یا تهیه صد قایق در یک زمان کوتاه. به خاطر این که دشمن نباید از ساخت این تعداد قایق آگاه میشد کار سختی بود. به همین ترتیب موتور قایق، موتورهای 48 یا موتور 60 را ما که تجربه ساخت نداشتیم. این که به چه طریقی چند هزار موتور قایق از خارج با توجه به زمان کوتاه تهیه شد خود داستان جالبی دارد. همچنین عزیزان جهادی که کارهای سازندگی را به عهده داشتند و انجام میدادند. مثلا پل خیبری که ساخته شده و جزایر مجنون را به زمین وصل کرد کار عزیزانی همچون شهید مهندس پورشریفی رحمتالله علیه بود که همین تجربه برای پل فاو نیز به کار رفت. پل بعثت را در فاو که یک پل مهندسی حیرتآور بود در آن برهه زمانی در روی رودخانه اروندرود ساخته شد که جهانیان را به تعجب واداشت همه این تجارب حاصل نتایج عملیات خیبر بود.
* از بهترین خاطرهتان در عملیات خیبر برایمان بگویید؟
** شب عملیات خیبر که آقای محسن رضایی سوار بر یک وانت بود تصادف کرد و دستش شکست در حالی که دستش را عمل جراحی کرده و گچ گرفته بودند فرماندهی جنگ و عملیات را عهدهدار بود. بنده که جانشین ایشان بودم و در کنارش، واقعا با صبر و استقامت میدیدم قدرت فرماندهی ایشان بالا است. در حالی که دستش شکسته بود و به طور مرتب باید دارو مصرف میکرد.
بسیار جالب بود حضور آقای هاشمیرفسنجانی در شبهای عملیات در قرارگاه در حالی که جنگ سختی در گرفته بود که حضور خود آقای هاشمی روی روحیه بچهها موثر بود. ایشان با لباس نظامی در همان قرارگاه نصرت حضور داشتند.
* نظامیان عراق بعد از این عملیات با چه دیدی به ما نگاه میکردند؟
** لازم است که متذکر رشادتهای هوانیروز هم باشم که جناب سرهنگ جلالی که فرمانده هوانیروز بود در شب اول عملیات به اتفاق چند تن از فرماندهان منجمله سردار کاظمی و تعدادی دیگر، حاج آقا بشردوست در تاریکی شب سوار بالگرد شدند و مسیر حرکت را به نحوی با ابتکار جالب چراغانی کرده بودند.
* به طوری که هواپیماها قبلا مسیر را پیدا نکرده بودند درست است؟
** ولی بالگردها مسیر را با موفقیت طی کرده بودند. در همان مسیری که نیروها را جابهجا میکردند خود سردار جلالی رفت و مسیر را یافت و باعث شد که هوانیروز رشادتهای زیادی از خود بروز دهد.
* نصب چراغها توسط چه کسانی انجام شد؟
** همان نیروهای اطلاعاتی که کنار هور بودند مثل زمینی که جادهکشی شده در هور نهرهایی است که در امتداد این نهرها چراغها را روشن کرده بودند که بالگردها بتوانند مسیر را پیدا کنند و در داخل جزیره شعلههای آتش را روشن کرده بودند تا بالگردها بتوانند به زمین بنشینند.
* در عملیات والفجر 5 و 6 قدس که به صورت ایذایی انجام شد به چه صورت عمل کردید؟
** در این عملیاتها سد دربندیخان و بالاتر انجام شد تا دشمن را غافلگیر کنیم و نقش قریب را به خوبی ایفا کردند که خود این موثر بود.
* از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.