تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۸۷ - ۱۳:۰۳  ، 
کد خبر : ۶۳۵۳۹
اندیشه سیاسی علما و فقهای اسلام

انجمن سرّی اخوان الصفا


احمد موسوی بجنوردی
اخوان الصفا انجمن محرمانه ای از فلاسفه و دانشمندان که می کوشیدند نام شان فاش نشود، در دورن فرقه ای از اهل راز. (دسوقی اخوان الصفاء، 50) اعضای این انجمن فلسفی با آمیزش عقاید نوافلاطونی، فیثاغورثی و ارسطویی و اندیشه ای شیعی، مکتبی فکری را به وجود آوردند که تلاش داشت به نحوی بین دین و فلسفه سازگاری ایجاد کند. آنان با مکتبی که بنا نهادند می کوشیدند حقایق باطنی عالم هستی و حیات اجتماعی را به صورت عقلانی توضیح دهند، نظریات بنیادین شیعه و اسماعیلیه را به میدان فلسفه بکشانند و تعلیم را در میان فضلای اهل مذهب به طریقی منتشر کنند که همچون سلاحی برنده در مقابل همه مذاهب کارایی داشته باشد. (موسوی بجنوردی، اسلام، پژوهشی تاریخی و فرهنگی، 306) هدف نهایی اخوان این بود که با اندیشه خود، سعادت انسان را در سایه تعلیمات مکتب و هدایت امام تامین کنند. اینان نهایت کمال انسانی را با پاک شدن نفس از شوائب مادی، صعود تدریجی و سرانجام، استحاله در نفس کلی تفسیر می کردند اما همه اینها را از طریق نزدیک شدن به اندیشه و سلوک امام میسر می دانستند، چراکه او دارای علم حقیقی است. (جامعه الجامعه، 137 رسائل اخوان الصفا، 1/260) در تاریخ فرهنگ اسلامی، پدیده اخوان الصفا پدیده ای یگانه است. مجموعه نوشته هایی با عنوان رسائل <اخوان الصفا و خلان الوفا> طی قرن ها سرنوشتی ویژه، مبهم و پرسش برانگیز داشته است. طی صدواندی سال گذشته، پژوهشگران در غرب و شرق کوشیده اند که ابهام ها را درباره این نوشته ها از میان بردارند. در این میان بارزترین ابهام مربوط به نویسندگان این نوشته ها است. چه کسانی بوده اند؟ و در چه زمانی و با چه دانش و تخصص هایی و چرا دست به این کار زده اند؟... باید گفت این جماعت برادرانی بودند که با دل پاکیزه و وفادارانی در معرض هر آزمایش در دایره المعارف خود، خویش را جمعیتی از نیکوکاران یاد می کنند. از ذکر نام خویش خاموش، به طوری که معلوم کرده اند تاریخ تنظیم کتاب قرن چهارم هجری است.> به علاوه از طریق چند فیلسوف و مورخ، مثل توحیدی، ابن القفطی و شهرزوری، نام بعضی از کسانی را که در تالیف این اثر همکاری داشته اند، می شناسیم: ابوسلیمان بستی، مقدسی، علی بن هارون زنجانی، محمدبن احمد نهرجوری (مهرجانی) و عوفی. (هانری کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، 183) در حقیقت تنظیم این اثر فقط حاصل کار دسته ای از طرفداران تشیع نیست، بلکه حاصل کوشش جمعیتی است که افکار مشخص اسماعیلی داشته اند.
 اینان بر این باور بودند که شریعت با انواع نادانی ها و گمراهی ها آلوده شده و تنها راه پالودن آن فلسفه است. (ابوحیان توحیدی، الامتاع و الموانسه، 2/6) بیشک این کار اقدامی بود برای رهایی معنوی و روحانی اما هدف نه مکتب تعلقی و نه مذهب لادری یا مذهب توقف، زیرا اخوان الصفا رهایی را که در مکتب تعقلی و مذهب لادری نمی دانستند بلکه منظور این بود که پیروان را هدایت کنند تا با صفات خدایی زندگانی کنند و این فلسفه ابتکاری در عداد فلسفه نبوی است. (هانری کربن، 184) برخی نیز معتقدند اینان گروهی از اندیشمندان و روشنفکرانی بوده اند که دل آزرده و بیزار از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران خلافت عباسیان در سده 4 قمری، این هدف را داشته اند که با تالیف رسائل، انتشار دادن دانش ها و هنرهای آن زمان، در میان گروه های معینی در جامعه اسلامی دوران خود زمینه های ذهنی را برای دگرگونی بنیادی در جهان بینی دینی، سیاسی و اجتماعی ایشان آماده کنند. (دایره المعارف بزرگ اسلامی، 7/244) بی گمان اخوان در دوران خود انسان های ویژه ایبوده اند؛ انسان هایی که با ساختار عقلی و عاطفی خاصی که آنان را در هر زمینه از دیگران در آن دوران ممتاز می کرده است. اخوان بیش از هر چیز انسان هایی آرمان گرا بوده اند که امید و آرزوی ساختن جهان انسانی دیگری را نه همانند جهان دورا ن شان، در سر و دل می پرورانده اند. ویژگی دیگر آنان پنهانکاری و نهفتن اسرار ویژه از نااهلان است. آنان رازهایشان را نه از ترس قدرت یا احتراز از هیاهوی عوام پنهان می دارند بلکه این پنهانکاری حفظ مواهب خداوندی است. چنانکه از عیسی(ع) نقل می شود که گفته است: حکمت را به نااهلان نباید داد زیرا به آن ستم می شود و از اهل آن نباید دریغ داشت زیرا به ایشان ستم می شود. اخوان، برادران شان را به گردهمایی های پنهانی دعوت می کنند، مجالسی دارند که در خلوت در آنها گرد آمده و درباره دانش ها و رازها گفت وگو و در خصوص امور نهفته بحث می کنند و از رویدادها، دگرگونی ها و تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سخن می گویند و در این نشست ها همچنین درباره روانشناسی، حس و محسوس، عقل و معقول، اسرار کتاب های الهی، گفته های پیامبر(ص) و معانی نهفته در موضوعات شریعت و نیز درباره دانش های چهارگانه ریاضی یعنی حساب، هندسه، نجوم و موسیقی گفت وگو می کنند اما بیش از همه توجه و قصدشان بحث درباره دانش های الهی است که هدف نهایی همه دانش هاست. (الرساله الجامعه، 538) اخوان همچنین سفارش می کنند که برادران باید با هیچ دانشی، ستیزه نکنند، کتابی را کنار ننهند و به هیچ مذهبی تعصب نورزند. اخوان بی شک شیعه مذهب بوده اند.
ایشان تشیع خود را هرگز پنهان نمی دارند و بارها بر آن تاکید می کنند و می گویند: محبت پیامبر(ص) اهل بیت او و نیز ولایت علی بن ابیطالب (ع) بهترین وصیتان است. ولایت و خلافت بزرگ را شایسته پیامبر(ص) و ولایت ویژه را شایسته اهل بیت می شمارند و ایشان را بر همگان برتری می دهند و در چند جا نیز به واقعه کربلااشاره می کنند. (شرف الدین خراسانی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، 7/250) از سوی دیگر اخوان از خلفای اموی و عباسی انتقاد کرده، می گویند: ایشان به نام خلافت، خودکامگی می کنند، مرتکب منکرات می شوند، اولیای خدا و فرزندان پیامبر(ص) را می کشند و حقوق شان را غصب می کنند، شراب می نوشند، فسق و فجور می کنند، اموال انسان ها را به غنیمت می گیرند، معاد را فراموش می کنند، دین را به دنیا و زندگی آن جهانی را به این جهان می فروشند و بزهکاری های دیگر می کنند. انگیزه همه این تبهکاری ها، حرص در طلب دنیا و بی رغبتی آخرت و یقین نداشتن به کیفر کارها در روز رستاخیز است. (رسائل...، 2/361) از این رو خلیفه مستنجد 5544 هجری) فرمان داد تا تمامی نسخه های رسائل اخوان الصفا را که در کتابخانه های عمومی و خصوصی وجود داشت (با آثار ابوعلی سینا) بسوزانند. با این همه، کتاب باقی ماند و به فارسی و ترکی ترجمه شد و تمامی عارفان و متفکران اسلامی را تحت تاثیری شگرف قرار داد. (هانری کربن، 187) گروه فلاسفه اخوان الصفا با تاثیر از اندیشه های یونان به ویژه اندیشه های فیثاغورثی با نظام سیاسی موجود به ستیز برخاسته و برای تحقق نظام سیاسی موردنظر خویش، در زمینه سیاست، دولت، رابطه فرد و دولت و جامعه و مباحث جامعه شناختی به اندیشه و تحقیق پرداختند. این گروه در زمینه شکل گیری دولت، زوال و انحطاط آن، عدالت، سعادت، رابطه سیاست و شریعت، طبقات اجتماعی، حکومت و حاکمیت، رئیس فاضل، عوامل وفاق و همبستگی و دولت ایده آل دارای اندیشه هایی بدیع هستند.
رسائل اخوان الصفا از استوارترین آثار علمی و فلسفی قرن چهارم هجری است که هم حیات سیاسی متزلزل آن دوره و هم نظام سیاسی خاصی را بر اساس نظام عقلی و فلسفی ویژه ای ترسیم می کند. در رسائل اخوان الصفا مباحثی چون طبقه بندی علوم، راه های کسب معرفت، مابعدالطبیعه، طبیعت، علم اعداد، هندسه، موسیقی، ستاره شناسی، فیزیک، شیمی، روانشناسی و به ویژه مباحث سیاسی در حوزه دین و ملک، دولت و ارکان و تقسیمات آن، عوامل زوال و اوج و انحطاط دولت، مدینه و اهل آن به طور دقیق، شیوا و علمی بیان شده است. در این مقاله، بازشناسی اندیشه های اخوان الصفا بر اساس این فرضیه صورت گرفته است که آنان تحت تاثیر فلسفه یونان و از طریق تلفیق دین و عقل، برای پاسخگویی به جریان های فکری- مذهبی زمان خویش به اندیشه در زمینه سیاست، دولت و جامعه و آرمان های دولت پرداخته اند و تشکیل دولت <اخوان الصفا و خلان الوفا> هدف عمده و اصلی آنان به شمار می رفته است. آنها تشکیل دولت مورد نظر خود را با پرورش یاران شایسته و لایق، عملی می دانستند که نوع آموزش ها و تعالیم آنان گویای این هدف است. اغلب پژوهش های انجام گرفته در مورد اخوان الصفا بر مشرب اخلاقی و عرفانی آنان تاکید کرده است و پژوهش های با نگرش سیاسی جز چند مقاله و رساله در جهان عرب و غرب و در آثار فارسی از مرحوم دکتر عنایت و چند مقاله دیگر در مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی اثر مدونی به چشم نمی خورد و این جنبه از رویکرد اخوان مغفول مانده است.
ظهور پدیده اخوان الصفا نتیجه دو رویکرد سیاسی و فکری- علمی قرن چهارم هجری است؛ ویژگی خاص سیاسی آن دوره که شامل انحطاط سیاسی دستگاه خلافت عباسی و فساد روزافزون حاکم بر آن، قرار گرفتن حکومت های ایرانی در مقابل خلافت و سرکوب جنبش های عدالتخواه و مردمی شیعیان و علویان است، اما در این دوره علوم عقلی و فکری نیز شکوفا شد. مهم ترین تحول فرهنگی که مسلمانان با آن روبه رو شدند فراغت آنان از فتح سرزمین ها و توسعه قلمروی اسلام بود که فرصتی به وجودآورد تا به اصول اعتقادی خویش با نگرش فلسفی و عقلی بنگرند. پشتوانه فکری این دعوت جدید منابع اصیل دعوت و فکر اسلامی و نیز آخرین دستاوردهای تفکر بشری در جهان آن روز بود که به سرعت به زبان عربی ترجمه شدند. (یوحنا قمیر، اخوان الصفا یا روشنفکران شیعه مذهب، محمدصادق سجادی، 12) مجموعه رسائل اخوان الصفا نیز حاصل حیات عقلی قرن چهارم هجری است که بیانگر نگرش عقلی نویسندگان آن و نیز پاسخ به تزلزل فکری و فرهنگی آن دوره است.
مبانی فکری اندیشه سیاسی اخوان الصفا
شناخت اندیشه سیاسی و اجتماعی اخوان الصفا در گرو آشنایی با دیدگاه آنان در زمینه انسان و طبیعت و ماورای طبیعت و رابطه آنها با یکدیگر است. انسان با ابزار متناسب به محیط خویش آگاهی و معرفت پیدا می کند و مبانی معرفت شناسی هر اندیشمند و فیلسوف سیاسی و هر جریانی اولین گام در شناخت اصول سیاسی وی است و این پایه مبتنی بر نگرش او به جهان هستی و ابزار و روش های شناخت آن است. در نگرش اخوان الصفا معرفت ها عبارتند از معرفت حسی، عقلی و نفسی که شناخت این معرفت ها و توصیف اخوان از آنها گویای توجه اخوان به معرفت های عینی، ادراکی و اشراقی است. اخوان ادراک حسی را نخستین مرحله شناخت دانسته و در رسائل به نسبی بودن شناخت حسی اشاره کرده اند که نشانه محدود و نسبی بودن ادراک و معرفت انسان است. معرفت حسی که محصول حواس است، موجب معرفت جزئی و شناخت زودگذر از مجموعه واقعیت های هستی می شود و کسب معرفت برتر نیاز به مراحل و ابزار دیگر شناخت دارد و از همین جا برای جبران این نقیصه وارد مرحله شناخت عقلی می شوند که به دلیل روح کمال جویی انسان پاسخگوتر است. (رسائل، 2/6)
مقام عقل در اندیشه اخوان الصفا، مقام مهتری و سروری است. ملاک عمل ، ریاست عقل است و عقل مرجع نخستین همه امور است و وسیله درک حقیقت است، زیرا عقل از نور باری تعالی افاضه شده و وجود آن فصل تمایز انسان از حیوانات است. اخوان عقل را وسیله نظام دهی به افعال و حرکات و وسیله راهنمایی و هدایت و کسب فضایل و علوم می دانند. اخوان سپس در سلسله مراتب شناختی خود، شناخت نفسی و شناخت علمی را هم مطرح می کنند. ترکیب عقل و شناخت نفسی برای انسان حکمت را به وجود می آ ورد که دریچه های علم و دانش را روی انسان باز می کند و نگرشی از هستی برای او به وجود می آورد. (الرساله الجامعه، عارف تامر، 10.) اخوان شناخت علمی را ناشی از تجربه انسان می دانند و آن را برای شناخت عقلی و توسعه آن امری ضروری می دانند. از این رو پیدایش انواع علوم، فلسفه، ریاضیات، نجوم، موسیقی، منطقیات، طبیعیات و ... همگی نتیجه هماهنگی شناخت حسی، شناخت نفسی و شناخت عقلی است. در عقیده اخوان الصفا هدف، رسیدن به نجات است و تمام هم و غم آنان در کسب علم و دانش رسیدن به این هدف مهم است و در این راه، علم صرف را نجات بخش ندانسته، بلکه آن را حجاب اکبر برشمرده اند و آنها درصدد توصیف و تبیین جهانی فراتر از دنیا بودند که آن جهان آخرت است. به نظر آنان علوم در صورتی ارزش دارند که هدایتگر انسان به آن جهان روحانی باشند و راه نیل به سعادت برخورداری علوم از یک ارزش اخلاقی است وگرنه خود سد راه تکامل انسان خواهند بود. از یک منظر هستی از دو عالم جسمانی و روحانی تشکیل یافته است و از منظری دیگر در نظر اخوان الصفا با دو عالم صغیر و کبیر روبه رو هستیم. عالم کبیر کره واحدی مشتمل بر 11 طبقه است و نظام حاکم بر گردش آنها نظم عددی است و آنان خلقت عالم را به پیدایش اعداد از عدد واحد تشبیه کرده اند و مراتب موجودات به قرار زیر است: (رسائل، 3/165) 1- خالق 2- عقل 3- نفس 4- هیولاکه چهار قسم است (ماده صناعت، ماده طبیعت، ماده کامل و ماده اولیه) 5- طبیعت 6- جسم که دارای جهات شش گانه است 7- فلک 8- عناصر چهارگانه 9- موجودات ارضی که دارای سه قسم جماد و نبات و حیوان است و به بیانی دیگر اخوان الصفا مراتب وجود را به چهار دسته تقسیم کرده اند که به ترتیب باریتعالی، عقل کلی، نفس کلیه و هیولاکه همه اینها جسم نیستند و سایر موجودات از این موجودات کلیه چهارگانه ناشی می شوند. (رسائل، 1/84) انسان در منظومه فکری اخوان الصفا موجودی است ترکیبی از روحانیت و جسمانیت، موجودی دوبعدی است و تمایلات متضادی در او وجود دارد که هم خواهان بقا در دنیاست و هم خواستار جاودانگی در آخرت، هم حیات دارد و هم مرگ، هم دارای علم است و هم جهل و هم ... به صورتی متضاد در او وجود دارد. این دوگانگی ناشی از مجموعه ترکیبی اوست، زیرا مجموعه ای است از نفس و جسد: بان الانسان لما کان هو جمله مجموعه من جسد جسمانی و نفس روحانیه و هما جوهران متباینان فی الصفات، متضادان فی الاحوال، مشترکان فی الافعال العارضه و الصفات الزائله (رسائل، 1/253) اخوان در بیان مراتب نفس انسانی که بیانگر ویژگی روحانی و حیات معنوی است، یک رابطه عددی قائلند و ویژگی انسجام و پیوستگی مراتب نفس را قائم به نظام عددی می دانند. (رسائل، 1/156) از این روست که اخوان دانش عدد را پادشاه دانش های دیگر و پیشین تر از همه آنها می شمارند و کل نظام هستی و جهان را بر پایه اعداد، مراتب و خواص آنها بنیاد می نهند. (رسائل، 4/410)
و برای نفس 5 مرتبه: 1- نفس نباتیه 2- نفس حیوانی 3- نفس ناطقه انسانی4- نفس ملکی حاکمی 5- نفس ملکی قدسی قائلند که همگی در حس کمال جویی و سعادت طلبی مشترکند. (رسائل، 1/142 و 4/47)
شهر، عینیت حیات جمعی انسان
در عقیده اخوان، انسان ها ضرورتا نیاز به همکاری دارند و مدینه، عینیت حیات جمعی انسان در کره زمین است و ضرورت همکاری برای رهایی از محنت های دنیایی است که با هبوط آدم از مدینه روحانی به سرای مادی شکل گرفت. (رسائل، 4/19) آنها معتقدند حیات فطری انسان، حیاتی خالی از شرور است و زندگی در مدینه همراه با آرامش است. از این رو دیدگاه آنها در منشاء مدینه، فراتر از اندیشه قبیله گونگی اجتماعات بر اساس وحدت خونی است، شکل گیری دولت از طرف خیرخواهان مسوولیت پذیر و فضلاپایه دولت و اجتماع مدنی است و اجتماع مدینه را فراتر از میثاق و اجتماع قبیله ای می دانستند. (محمد فرید حجاب، الفلسفه السیاسه عند اخوان الصفا، 358) آنچه بعدها مدینه ها را تبدیل به مدینه اهل الشر می کند، تاثیر محیط و واقعیت های اجتماعی است، پس اساس شکل گیری مدینه خیر است. در اندیشه اخوان الصفا اجتماعات به سه نوع مدینه، امت و دولت جهانی تقسیم شده است (همان مدرک) که مدینه کوچک ترین مظهر وحدت و تعامل اجتماعی است و متاثر از اندیشه افلاطون و ارسطو، شاخصه وحدت در مدینه، سیاست و نظارت رئیس فاضل است اما اخوان به مدینه به عنوان مظهر نهایی کمال اجتماع انسانی نمی نگرند و در نظر آنان فراتر از مدینه، امت و دولت جهانی وجود دارد که در فلسفه یونان به این نکته توجه نشده است. (محمد فرید...، 359) اخوان از مدینه فاضله بر مملکت صاحب ناموس اکبر تعبیر کرده اند که از ویژگی آن صدق در گفتار، وجود وفا و صدق و سلامتی است و اهالی مدینه نیکان و برگزیدگانی هستند که بر امور نفس و جسم خویش عرفان دارند. (رسائل، 5/294) ویژگی های کلی مدینه فاضله از دیدگاه اخوان: 1- اهالی مدینه فاضله از اخیار و حکما و فضلایی هستند که آگاه به امور نفس و جسم بوده و مصالح آن دو را تشخیص می دهند. 2- برخلاف مدینه جائره که کدورت و پلیدی و پستی در آن راه دارد، در مدینه فاضله صدق و صفا و وفا و کرامت جاری است. 3- جایگاه مدینه فاضله زمینی اما با ویژگی های آسمانی و الهی است. (محمد فرید...، 365) اخوان آرمان مدینه فاضله را عملی و اجراشدنی می دانند و برای عملی کردن اندیشه مدینه فاضله که دولت رئیس فاضل در آن ایجاد می شود، مدینه نیازمند ارکان و عناصری به عنوان کارگزار و سیاستگذار است. آنها مراتب چهارگانه اهل مدینه را که عبارتند از صاحبان صنایع و تخصص های علمی و عملی، روسا و تصمیم گیران سیاسی، روسا و ملوک و بالاخره کسانی که دارای جلالت روحانی و شان الهی هستند در مدینه با یکدیگر در تاثیر و تاثر متقابل می بینند: فاذا انتظم امر المدینه علی هذه الشرایط فهی السیره الکریمه الحسنه التی یتعامل بها اهل مدینه فیما بینهم. (رسائل، 4/143)
منشاء سیاست و دولت در دیدگاه اخوان الصفا
اساسا دو نظریه درباره اخوان الصفا وجود دارد: گروهی آنان را دارای آرا و اهداف سیاسی دانسته و گروهی چون دی بور، یوحنا الفا خوری، کمال یازجی و عطاس کرم آنان را جماعتی دینی می دانند که به دنبال تهذیب نفوس پیروان خویش و تعلیم و تربیت آنان بودند. (محمد فرید حجاب، 335) دسته اول قائلند که اخوان الصفا تنها تدوینگر فلسفه نبودند، بلکه دارای فکر سیاسی و نظریات انقلابی بودند و برای تحقق اندیشه های سیاسی خود، اعتقاد داشتند که اول باید نظام عقلی موجود دچار تحول شود تا زمینه برای عمل سیاسی فراهم شود. اخوان الصفا هم چون فارابی، ابن مسکویه و ابن سینا، سیاست را از منظر اخلاق می نگریستند و برای اندیشه های سیاسی خود فصلی جداگانه را اختصاص نمی دادند و بحث درباره سیاست را در لابه لای مباحث مربوط به ماهیت و طبایع انسان ها مطرح کرده اند. با توجه به خاستگاه سیاست در انسان که تامین کننده نیازهای غریزی ریاست طلبی اوست، به طور عام در فلسفه سیاسی اخوان الصفا موضوع علم سیاست، اصلاح موجودات و تلاش برای بقای آنها در بهترین صورت و شکل ممکن و نیز کامل ترین غایت هاست: و اعلم یا اخی بان المراد من السیاسه هو اصلاح الموجودات و بقا و ها علی افضل الحالات و اتم الغایات. (رسائل 1/300)
با توجه به تقسیم بندی کلی سیاست به دو دسته جسمانی و روحانی، اخوان الصفا سیاست را به پنج نوع جزئی تر تقسیم کرده اند: 1- سیاست پیامبری (السیاسه النبویه) 2- سیاست شهریاری (السیاسه الملکیه) 3- سیاست همگانی (السیاسه العامیه) 4- سیاست ویژگان (السیاسه الخاصیه) 5- سیاست خویش (السیاسه الذاتیه.) اخوان هر کدام از این پنج جزء را در لابه لای رسالات خود به صورت پراکنده و با اشاراتی توضیح داده است.
به نظر اخوان دانش سیاسی، دانش یگانه نیست که همه قواعد مربوط به سیاست فردی و اجتماعی انسان را در همه احوال دربرگیرد، بلکه چون زندگی انسان دارای وجوه گوناگون و متعدد است دانش سیاسی نیز باید رشته های گوناگون داشته باشد تا بتواند برای مسائل هر وجه از زندگی انسان چاره هایی جداگانه مناسب آن بیابد تا جایی که نگارنده آگاه است این طبقه بندی را هیچیک از دیگر متفکران مسلمان به کار نبرده است. (حمید عنایت، بینش سیاسی اخوان الصفا، اطلاعات سیاسی، شماره 9 و 10)
در بینش اخوان الصفا این تکثر در تقسیم بندی سیاسی، نشانه بینش تکثرگرایانه اخوان در عرصه اجتماعی و دینی و مذهبی است. در مورد بینش تکثرگرایانه آنان در امر مذهب و اعتقادات که گویای نوعی تساهل دینی است باید علت را در دیدگاه آنان در مورد دین و عقل و فلسفه جست وجو کرد. در اندیشه آنان، نبی تجسم عقل کلی است و دستورهای شریعت منطبق با احکام عقل است و از طریق فلسفه به شریعت و احکام آن می توان پی برد و هر فردی به عنوان یکی از نفوس جزئی، میزانی از عقل را که مرتبط با عقل کلی است دارد. اندیشه اخوان بر عدل سیاسی حاکمان و ضرورت عمل به عدالت تاکید می ورزید که لازمه اش نوعی تکثر است و لازمه تحقق عدالت را برنامه های جمعی مناسب می دانستند. عدالت را غایت قصوا فرض کردن، ابزارها و لوازم و تاکتیک های سیاسی و اجتماعی ویژه ای را می طلبد که از لوازم ضروری آن، توجه به خیر عمومی و مصلحت جمعی است. در تعبیری از اخوان، خیر عمومی سعادت نهایی است و آن سعادت، رسیدن به عدالت است.
به عقیده اخوان الصفا بعد از هبوط انسان از بهشت به کره زمین و شروع زندگی دنیایی زمینه پیدایش مدینه فراهم شد و به دنبال بروز مشکلاتی در زندگی انسان ها با یکدیگر دولت شکل گرفت. در اندیشه اخوان مدینه محل اجتماع گروه های مختلفی از مردم است که زبان ها، رنگ ها، طبایع، آداب، عادات، مذاهب و اعمال گوناگون دارند. (رسائل، 1/190) و ویژگی اساسی این مدن از نظر اخوان، عدم شباهت مدینه ها و مردمان آن با یکدیگر به دلیل اختلاف آب و هوا و تفاوت های دیگر جغرافیایی و طبیعی و خاک و معادن و صنایع است. (رسائل، 1/191) اخوان دولت ها را به دو دسته دولت اهل خیر و دولت اهل شر تقسیم کرده اند. تفاوت این دو دولت در ویژگی اهالی آن دو مدینه، علت به وجود آمدن و نیز به وجودآورندگان آن است. در شکل گیری دولت اهل الخیر، میثاق واحدی وجود دارد که از فضلیت ها نشات گرفته و این فضیلت ها ریشه در ناموس و احکام الهی دارد. تفاوت این دولت با دولت و یا اجتماع ابن خلدون در تفاوت میان میثاق بر اساس فضیلت و عصبیت قومی نهفته است. طرح بحث میثاق در مدینه برای تشکیل دولت خیر از سوی اخوان الصفا، از نظریه های مهم جامعه شناسی و فلسفه اجتماعی است که در میان فلاسفه اجتماعی مسلمان مطرح شده و اهمیت ویژه آن به سبب تقدم این نظریه بر فلسفه اجتماعی ابن خلدون است ولی دیدگاه آنان در میان پژوهشگران اندیشه سیاسی ناشناخته مانده است. دولت اهل شر، دولت فجار یابوار از نظر ماهیت فکری در برابر دولت خیر است که دربرگیرنده تدبیرات مربوط به تمایلات مادی و غریزی انسان هاست. (رسائل، 2/199) و از سوی دیگر این دولت واقعیت سیاسی دوره اخوان و فساد سیاسی حاکمیت آن دوره است که آنان را به نظریه پردازی در مورد این گونه دولت ها واداشته است. ملاک مشروعیت و عدم مشروعیت حکومت نیز به افعال و کردار آن مربوط می شود و از نظر اخوان الصفا تنها دولت خیر، مشروعیت دارد زیرا از نظر آنان تنها این دولت، سیاست کامل را داراست. ملاک قضاوت آنان برای عدم مشروعیت دولت عباسی در عصر اخوان نیز شر بودن آن دولت و رواج فساد و ظلم و جور در آن دوره است و دولتی که شر است، زوال و انحطاط آن حتمی است و به ناچار دولت خیر جایگزین آن خواهد شد. (رسائل، 1/191) نحوه برخورد دولت ها با اصل تحول و اعتدال زمینه زوال و پایداری دولت ها را فراهم می آورند. نشانه های دولت خیر در رسائل اخوان چنین بیان شده است: اعتدال، وجود وحی و تواتر آن، زیادی علما و دانشمندان، عمل ملوک، توجه به مصالح و امور مردم، نزول برکات آسمانی، آبادانی زمین و فراوانی، عمران و آبادی، بلاد دو افزایش و قوام شهرها. (رسائل، 1/161) راهبرد اخوان برای بقای دولت خیر، پایبندی به عدل در سیاست است. توجه به عدل سیاسی اساسی ترین عامل استحکام و قوام دولت است. با وجود اعتدال سیاسی، امنیت، آزادی، هدایت و ارشاد، جنگ، رفاه، قدرت و توزیع قدرت و هر آنچه مربوط به سیاست و حکومت و دولت است در روندی منطقی و همراه با حکمت تامین می شود. (رسائل، 1/161) البته با توجه به ویژه ای که اخوان الصفا در بحث از تغییر و تحول دولت و تاثیرپذیری آن از احکام افلاک و نجوم داشتند، آنها تحول عمده را در بلاد بزرگ، هر هزار سال یک بار و انتقال امارت را هر 240 سال یک بار و انتقال حکومت از فردی به فرد دیگر و وقوع جنگ و فتنه را هر 20 سال یک بار بیان کرده اند. (رسائل، 1/169) فارغ از بحث صحت و سقم اینگونه نظریات، این امر بیانگر دوره گذار و تحول دولت ها در دیدگاه اخوان الصفا است و این نشانه اهتمام آنان به جایگاه بحث دولت در مباحث علم سیاست است. اخوان یاران و اصحاب خویش را به برپایی دولت خیر و زوال دولت شر ترغیب می کردند. آنان یاران را به دولت اخوان الصفا که در آن سعادت به دنیا روی می کند، احکام دین برپا می شود، عالم بعد از تفرقه و تشتت به وحدت کلمه می رسد فرا میخوانند. فتظهر فی عالم السعاده و یستقیم امرالدین و تنظیم امرالعالم علی کلمه واحده و یجتمع بعدالشتات و تظهر دوله اخوان الصفا. (رسائل، 5/222) اخوان الصفا مدت این حکومت را 159 سال ذکر کرده اند. ریاست دولت اخوان الصفا با رئیس هفتم است که محیط به جمیع علوم روسای قبلی است. رئیس هفتم در اندیشه اخوان در آخرالزمان ظهور کرده و دولت اخوان الصفا را ایجاد می کند. در دیدگاه آنان، این دوره، دوره از بین رفتن دولت جور و آغاز سرور و شادمانی پیروان اخوان الصفا است. هدف اخوان از اندیشه های انتظار و عقاید به ظهور مهدی(عج)، بیان ضرورت نظام هرمی و سلسله مراتبی است که در راس آن امام قرار دارد. (رسائل، 3/523) امامان از دیدگاه اخوان، همان انسان های کاملند که در هر دورانی هستند، حتی اگر دیگران ایشان را نبینند و نشناسند و هیچ گاه زمین از آنها تهی نیست.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات