تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۸۷ - ۱۲:۳۱  ، 
کد خبر : ۶۶۰۸۲

زخم‌های نامرئی جنگ بر نظامیان آمریکایی


جنگ به هیچ وجه یک پدیده ساده نیست. اصولا، این باور که بگوئیم جنگ آسان است، مثل این است که بگوئیم و بپذیریم که در یک سفر دریایی در شرایط توفانی، اندازه گیری جذر و مد و خیزاب ها و گرداب های دریا، قابل پیش بینی و اندازه گیری است.
گرداب های روحی و روانی ناشی از جنگ، به ویژه در جنگ هائی که نظامیان مجبورند بدون هیچ انگیزه ملی و میهنی و یا اعتقاد مذهبی، و ناخواسته در آن شرکت نمایند، اغلب تا مدت های مدیدی پس از بازگشت نظامیان به وطن، در آنها باقی خواهد ماند.
پیامدهای جنگ گاهی جسمی است، و نظامیان را وادار می کند خود را با زندگی روی صندلی های چرخ دار تطبیق دهند و یا بدون عضوی که از دست داده اند، به زندگی ادامه دهند. ولی در بسیاری از موارد، این نظامیان با چیزی به وطن باز می گردند، که مؤسسه پژوهشی و غیرانتفاعی «رند» آن را «زخم نامرئی جنگ» می نامد.
این زخم ها در بسیاری از موارد، نه تنها از نگاه جامعه، بلکه از نگاه همقطاران، اعضای خانواده و دوستان بسیار نزدیک مصدومان نیز پنهان باقی خواهد ماند.
امروزه با توجه به پیشرفت های علم پزشکی و بهبود اوضاع بیمارستان ها، نظامیان کمتری به خاطر جراحاتی که در گذشته سبب مرگشان می شد، کشته می شوند.
ولی، یک مشکل همچنان باقی است و آن، افسردگی است که به این سادگی از آنها دست برنمی دارد.
لذا، ممکن است حتی نظامیان در هنگام ماموریت و در صحنه کارزار، دچار زخم های جسمی هم نشوند، لیکن حالتی را تجربه کنند که پژوهشگران آن را «نگرانی و فشارآفرینی های جنگ» می نامند.
این اصطلاح علمی به وضعیتی اطلاق می گردد که افراد نظامی در خلال جنگ، با آن روبرو می شوند. تجربیاتی مثل مورد حمله قرار گرفتن، دیدن اجساد مرده، کشته و مجروح شدن همقطاران و یا احساس گناه از کشتار و نابودی افراد بی گناه باعث این وضعیت می شود.
شاید تا پنج سال پیش عبارت و یا واژه «اختلال ناشی از نگرانی و فشار در اثر ضربه روحی» صرفا برای کارشناسان سلامت روانی و پژوهشگران اصطلاحی آشنا محسوب می شد، اما امروز که نظامیان بیشتری با اختلالات روحی و روانی از افغانستان و عراق به وطن بازمی گردند، این عبارت و واژه در فرهنگ لغت ملت آمریکا به صورت یک عبارت معمول و رایج درآمده است.
«مرکز ملی اختلالات ناشی از نگرانی و فشار در اثر ضربه روحی» این عارضه را اختلالی ناشی از هیجان و نگرانی توصیف کرده و می افزاید: این عارضه ممکن است در پی تجربه یک ضربه روحی حادث شده باشد و سبب گردد که قربانی احساس «ترس، گیجی، گنگی و یا عصبانیت» کند.
این اختلالات، که علائم آن ابتدا در دهه 1970 به وسیله دانشمندان شناسائی گردید، می تواند به جز از طریق نبردهای نظامی، از طرق دیگری نیز مثل سوءاستفاده های جنسی و جسمی و یا تصادفات و یا فجایعی از این قبیل حادث شود.
بنا به گزارش مؤسسه پژوهشی «رند»، تعداد نظامیان بازگشته از جنگهای پس از 11 سپتامبر 2001 (20 شهریور 1379) که مبتلا به این اختلالات هستند، به سطح هشداردهنده ای رسیده و این پدیده را به یک مسئله ملی تبدیل کرده است. طبق ارزیابی مؤسسه مزبور، اکثریت بیماران مبتلا به این نوع اختلالات روحی و روانی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و روانشناسی دولتی و غیردولتی را نظامیان تشکیل می دهند که در خلال شش سال گذشته در افغانستان و عراق خدمت کرده اند.
طبق گزارش مزبور، تا اکتبر 2007 (مهر 1386) چیزی نزدیک به یک میلیون آمریکائی در چارچوب (به اصطلاح) «عملیات آزادسازی افغانستان» و یا «عملیات آزادسازی عراق»، به این دو کشور اعزام شده اند. ارزیابی مؤسسه مزبور حاکی است که چیزی نزدیک به 20 درصد افراد اعزامی پس از بازگشت به وطن، به زخم های روحی و روانی مبتلا شده اند.
گزارش مورد اشاره نتیجه گیری می کند که چیزی حدود 320 هزار تن از پرسنل اعزامی به افغانستان و عراق پس از بازگشت، قربانی اینگونه ضربات روحی- روانی و مغزی می باشند.
نگرانی بیشتر در این است که بالغ بر 50 درصد قربانیان و کسانی که دچار اینگونه صدمات و ضربات روحی و مغزی گردیده اند، به صورت حرفه ای مورد مداوا قرار نمی گیرند. گزارش مذکور در همین رابطه می افزاید که حتی افزون بر نیمی از قربانیانی که از خدمات پزشکی برخوردار می شوند، صرفا به طور سطحی درمان می شوند.
این آمار آشکار می کند انبوه نظامیانی که به آمریکا بازمی گردند، مورد حمایت قرار نمی گیرند و با ضربه های روحی خود دست و پنجه نرم می کنند. شاید یکی از دلائل اصلی اقدام به خودکشی بسیاری از نظامیانی که از جنگ افغانستان و عراق به آمریکا بازمی گردند، ناشی از همین تنهائی و بی پناهی باشد.
براساس گزارش تحقیقاتی جدید «آرمن کتیان» خبرنگار شبکه «سی.بی.اس» آمریکا، در ماه نوامبر 2007 (آبان 1386) هر هفته 120 نفر از کسانی که در ارتش آمریکا خدمت می کرده اند، جان خود را گرفتند.
در سال 2005 آمار خودکشی نظامیان آمریکائی در 45 ایالتی که هدف تحقیق گزارش مزبور بوده اند، 6256 نفر اعلام گردیده است.
آمار گردآوری شده توسط این شبکه تلویزیونی همچنین آشکار می سازد که بیشترین میزان خودکشی ها در بین نظامیان 20 الی 24 ساله، که پس از 11 سپتامبر 2001 به عراق، افغانستان و یا سایر نقاط اعزام گردیده اند، رخ داده است. شایان ذکر است که آمار خودکشی در بین نظامیان گروه سنی مزبور، سه برابر غیرنظامیان در همین گروه سنی است.
این اعداد و ارقام شگفت آور و تکان دهنده، برخی از ناظران را متقاعد کرده است که پس از 11 سپتامبر، تعداد نظامیانی که بر اثر خودکشی جان باخته اند، از تعداد کشته شده های میدان نبرد بیشتر است.
دکتر «توماس اتیل» رئیس «مؤسسه ملی سلامت و بهداشت روانی» آمریکا، طی گفت وگو با خبرنگاران در اوایل ماه مه (اردیبهشت) پیش بینی کرد که ممکن است خودکشی های ناشی از مسائل روانی در سال جاری، از کشته شدگان میدان های نبرد پیشی گیرد.
دکتر «لیسا فایرستون» مدیر پژوهش و آموزش «اتحادیه گلندون»، در گفت وگوی اخیر خود با «واشنگتن پریزم» ضمن «دردناک و تکان دهنده» خواندن اعداد و ارقام مزبور، گفت: این آمار و ارقام صرفا بیانگر نوک بیرون مانده از کوه یخی است که قسمت اعظم آن زیر آب پنهان است. وی، اعزام چند باره و افزایش مدت اقامت در مناطق خطرناک جنگی عراق و افغانستان را یکی از عوامل مهم ایجاد اختلالات توأم با نگرانی و فشار در اثر ضربه روحی و خودکشی در بین نظامیان آمریکا دانست.
شدت گسترش اختلالات روحی- روانی و خودکشی در میان نظامیان از میدان جنگ افغانستان و عراق بازگشته، کنگره آمریکا را نیز نگران و دست پاچه کرده است. «کمیته امور نظامیان جنگی» مجلس نمایندگان در ماه مه سال جاری، ضمن تشکیل جلسه اضطراری، به بررسی طرحی برای برخورد مناسب با بحران مزبور از طریق «وزارت امور نظامیان جنگی» پرداخت.
وزارتخانه مزبور که در سال 1930 به عنوان یکی از ادارات مرکزی تأسیس گردید، مسئولیت دارد زمینه بیمه های درمانی و سایر مزایای مربوط به نظامیان بازگشته به وطن را فراهم نماید.
«باب فیلنر»، نماینده دمکرات مجلس از کالیفرنیا و رئیس «کمیته امور نظامیان جنگی»، ضمن اشاره به نامه الکترونیکی خانم دکتر «ایراکاتز» معاون بهداشت و سلامت روانی وزارتخانه فوق الذکر، به مسئولان ارشد وزارتخانه مزبور در تاریخ 13 فوریه سال جاری (23 بهمن 1386) نوشته بود: هیس! هماهنگ کننده های ما هر ماهه در حال شناسائی بیش از 1000 تن از نظامیان از جنگ بازگشته ای هستند که مبادرت به خودکشی می نمایند. فکر نمی کنید لازم است پیش از آنکه افرادی تصادفا به این موارد پی ببرند، با دقت و نوعی آرامش به این مسئله رسیدگی کرد؟
«آرون گلانتز» نویسنده کتاب «چگونه آمریکا عراق را از دست داد» و ویراستار کتاب «جنگ به وطن می آید»، در همین رابطه، به گفت وگو با نشریه «واشنگتن پریزم» پرداخت. وی ضمن متهم کردن دولت «جرج بوش» افزود: هیچ عذری وجود ندارد که دولت نتواند همانگونه که ارتش را جهت حمله به افغانستان و عراق بسیج کرد، پرسنل و منابع موجود در «وزارت امور نظامیان جنگی» را نیز در رابطه با رسیدگی به اوضاع و احوال و درمان آنان بسیج نماید. دولت بوش به جای حمایت از این نظامیان، در واقع آنها را در زیر کوهی از کاغذبازی اداری مدفون کرده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات