* بحران اقتصاد جهانی از کجا آغاز شد و تاثیر آن را به طور کلی بر وضعیت اقتصاد جهان چگونه ارزیابی میکنید.؟
** بحران اقتصاد جهانی از آمریکا آغاز شد و از آنجایی که سهم اقتصاد آمریکا در اقتصاد جهانی بالا است این نوسانات باعث پدید آمدن بحران در اقتصاد جهانی شده است.
شدت این بحران در کشورهایی که سهم بیشتری از تجارت و رابطه اقتصادی با آمریکا دارند بیشتر است و همینگونه کشورهایی که رابطه کمتری با آمریکا دارند کمتر از این بحران آسیب دیدهاند.
البته در هر صورت این بحران در تمام سطوح به اقتصاد جهانی لطمه وارد کرده است و تمام کشورها با هر درجه از مراودات اقتصادی و تجاری از دایره اقتصاد جهانی خارج نیستند و از این بحران تاثیر میپذیرند.
* دلیل وجود آمدن این بحران در آمریکا چیست؟
** به نظر میرسد وجود بیاندازه شبه پول در آمریکا که اگر آن را به حبابهای اعتباری شبیه کنیم باعث پدید آمدن این بحران شده است ترکیدن این حبابهای اعتباری باعث شده است این شبه پول که حجم زیادی هم داشت از پشتوانه اقتصادی آمریکا خارج شود و باعث پدید آمدن این نوسانات و پایین آمدن قیمت سهام شود.شاید یکی دیگر از دلایل پدید آمدن این بحران هزینه سنگین آمریکا در جنگهای عراق و افغانستان بود که هزینه پیشبینی نشدهای را به ایالات متحده تحمیل کرد.البته در داخل آمریکا نیز 70 درصد سیستم چرخش پول به صورت اعتباری است. تمام خریدها و پرداخت تسهیلات به صورت اعتباری انجام میشود آمریکاییها به طور کلی به بانک هستند. البته من با سیستم کارتهای اعتباری مخالف نیستم اما عیب این سیستم این است که فرد را به هزینه بیشتر ترغیب میکند.
حجم سنگین بدهیها به بانکهای آمریکایی و عدم امکان بازپرداخت اقساط آن نیز باعث پدید آمدن مشکل در موسسات مالی آمریکا شده است.
اما در خصوص تاثیر آن در اقتصاد جهانی باید عنوان کنم که اتصال اقتصاد آمریکا با اقتصاد جهانی باعث شده است کشورهایی از اروپا، خاورمیانه و کشورهای نفتخیز که رابطه نزدیکی با ایالات متحده دارند به خیل این سونامی اقتصادی بپیوندند.
به اعتقاد من این بحران هنوز به اواسط کار هم نرسیده است و ادامه دارد در حال حاضر به غیر از اقتصاد آمریکا، اروپا ژاپن و حتی چین نیز در خطر قرار دارند تا 1 ماه پیش 6 هزار واحد صنعتی در چین به دلیل وجود این بحران با توقف تولید روبهرو شده بودند که احتمالا این رقم در حال حاضر افزایش پیدا کرده است.
* این بحران چقدر روی اقتصاد ایران تاثیر دارد؟
** وجود تحریمها علیه ایران باعث شده که این بحران در ایران کماثر باشد. ارتباط محدود بانکهای ما با موسسات مالی بینالمللی باعث شده تا ما تاکنون کمتر از این بحران آسیب ببینیم اما به این معنی نیست که ما کاملا از این بحران مصون هستیم بلکه باید گفت نفوذ این رکود اقتصادی بر اقتصاد ایران در حال شروع شدن است که زنگ خطر آن با کاهش شدید قیمت نفت آغاز شده است که کاهش بیشتر آن نیز امکانپذیر است.
* دلیل این کاهش قیمت را چگونه ارزیابی میکنید؟
** کاهش رشد اقتصاد جهانی باعث پایین آمدن تقاضای نفت شده است. رکود شدید صنایع خودرو سازی و به طور کلی صنایع و محدود کردن تولید یکی از دلایل این کاهش است.این رکود به حدی شدید است که برخی از صنایع با ورشکستگی روبهرو شدهاند کاهش تولید باعث کاهش مصرف انرژی شده است و در این شرایط موازنه عرضه و تقاضا به نفع تقاضا به هم میخورد.
با نگاه خوشبینانه به این موضوع باید گفت این بحران با شدت بیشتر از سال آینده مجددا شروع خواهد شد و احتمالا بین 3 تا 5 سال به طول خواهد انجامید.
در گذشته یک راهحل فرار از این گونه بحرانها بروز جنگهای منطقهای بود که قدرتهای بزرگ با راهاندازی جنگهای منطقهای باعث ایجاد کار و اشتغال و راهاندازی چرخهای صنعتی خود میشدند اما درحال حاضر نه ظرفیت این کار وجود دارد و نه قدرتهای بزرگ توان انجام آن را. باتلاق افغانستان و عراق آنها را به خود مشغول کرده است.
* در این شرایط ما چه اقدامی را باید انجام دهیم؟
** من معتقدم که دولت و مجلس محترم این بحران را دست کم گرفتهاند به اعتقاد من باید یک کابینه بحران داشته باشیم که بررسی کنند و بر مبنای حداقل امکانات برنامهریزی کنند در غیر این صورت مشکل روزافزون است.ما این تجربه را در زمان جنگ داشتیم و با تشکیل کمیته بحران درآمدها را کنترل کردیم به طوریکه اثرات فشار بحران جنگ به حداقل برسد.
اکنون نیز وجود این کمیته بحران کاملا ضروری و لازم است چون قیمت نفت در ماههای آینده اصلا مشخص نیست و معلوم نیست که چقدر درآمد نفتی داشته باشیم در حال حاضر وجود کمیته بحران کاملا ضروری است که این کمیته با اختیار تام از رهبر دولت و مجلس کار را به پیش ببرند.
در طول دوران انقلاب پایینترین قیمت نفت 6 یا 7 دلار و اوج آن 140 بوده است اما در حال حاضر هیچ تضمینی وجود ندارد که به پایینتر از این هم نرسد.
من خاطرم هست که در زمان جنگ اول یا دوم خلیجفارس در سال 91 عدهای براین باور بودند که نفت گران میشود در آن زمان 16 تا 17 دلار قیمت داشت با شروع زمزمههای آغاز جنگ برخی کشورها از جمله ایران اقدام به ذخیرهسازی نفت روی دریا کردند به امید اینکه با شروع جنگ قیمت نفت افزایش پیدا کند اما با آغاز جنگ قیمت نفت به یکباره به 13دلار کاهش یافت.
* نظرتان درخصوص طرح تحول اقتصادی چیست؟
** به نظر من در حال حاضر شرایط اجرای این طرح اصلا فراهم نیست و اجرای آن دراین شرایط اصلا به صلاح نمیباشد. اجرای این طرح هزینه دارد و با پدید آمدن بحران جهانی صلاح نیست که این کار انجام شود.
* برخی از کارشناسان و مسئولان معتقدند که یکی از راهکارهای تامین هزینه اجرای طرح تحول اقتصادی از طریق حذف یارانههای انرژی خواهد بودنظرتان در این خصوص چیست؟
** با توجه به نوسانات قیمت انرژی این طرح عملا قابل استفاده نیست. ما چگونه میتوانیم روی حذف یارانههای انرژی که قیمت آن در حال نوسان است و در آینده معلوم نیست به چقدر میرسد حساب کنیم زمانی که این حرف مطرح شد قیمت نفت 140 دلار بود اما با کاهش شدید آن به نظر میرسد اجرای این طرح امکانپذیر نباشد این طرح در زمان ثبات اقتصادی باید اجرا شود و اکنون زمان اجرای آن نیست.
اجرای این طرح به زمان مجلس چهارم برمیگردد که خود من در زمان ریاست آقای هاشمی رفسنجانی بر مجلس چهارم آنرا مطرح کردم اما در حالا حاضر با نوسانات قیمت دلار و نفت تامین هزینه 60 میلیارد دلاری این طرح امکانپذیر نیست.
* در خصوص اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده چه نظری دارید؟
** به اعتقاد من یکی از پیشرفتهترین و معتدلترین شیوههای اخذ مالیات همین روش است. یعنی هر کس به اندازه مصرف هزینه پرداخت کند.این طرح در حال حاضر در 150 کشور جهان در حال اجرا است و مدت زمان اجرای آن در برخی از کشورها به 30 سال قبل برمیگردد.اجرای این طرح در کشور باعث شفافشدن فعالیتهای اقتصادی میشود دلیل مخالفت با این طرح این است که برخی نمیخواهند که در تجارت و بازرگانی شفاف عمل کنند.بهترین روش پیاده کردن این سیستم نیز روش پلکانی است که از وارد کننده یا تولید کننده آغاز میشود به این شکل که وارد کننده یا فروشنده اول زمانی که کالا را میفروشد این مالیات را زیر فاکتور اضافه میکند و از خریدار اخذ میکند بعد پرداخت اولیه خود را کسر کرده و مابقی را به سازمان امور مالیاتی پرداخت میکند فروشنده بعدی نیز به همین ترتیب عمل میکند در نهایت پرداخت این مالیات برعهده مصرف کننده نهایی است نه وارد کننده، تولید کننده، بنکدار و حتی خردهفروش به طور کلی مصرفکنندهای که بیشتر مصرف میکند قاعدتا نیز باید مالیات بیشتری پرداخت کند تنها با اجرای این سیستم است که عدم شفافیت درتجارت داخلی ما که یکی از امراض مزمن اقتصاد ماست حل خواهد شد. البته باید گفت این طرح کاملا تفهیم نشد این طرح از اتاق بازرگانی در زمان من بیرون آمد و من کاملا به زوایای آن آشنایی دارم. دادن آگاهی به مردم در خصوص اجرای این طرح کمک فراوانی به اجرای آن میکرد که متاسفانه انجام نشد.
* به عنوان سوال آخر نظر خود را در خصوص اجرای اصل 44 نیز بیان کنید؟
** با تمام احترام به کوشش برادران و دوستان در سطح دولت باید عنوان کنم که اجرای اصل 44 با انحراف مواجه شده است. این نحوه اجرا به هدف ابلاغیه که تغییر ساختار 80 ساله اقتصاد ایران نمیرسد و این نارسایی به قدری شدید است که خود ابلاغیه را نیز زیر سوال برده است.
محور اصلی ابلاغیه محو انحصارات دولتی و شرکت بخش خصوصی در سرمایهگذاریهای اقتصادی کشور و عدم سرمایهگذاری جدید دولتی در بخشهای مختلف اقتصادی است اما در حال حاضر عملا این اقدام انجام نمیشود و تنها به اجرای بند ج این اصل که در خصوص واگذاری سهام است بسنده شده که آنهم به صورت واگذاری سهام از دولتی به شبه دولتی انجام میشود به طور کلی باید گفت عدم اجرای این ابلاغیه تحقق چشمانداز 20 ساله را نیز با مشکل مواجه میکند.