تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۷:۱۰  ، 
کد خبر : ۷۲۸۴۱

امپراتوری، ‌امپریالیسم و ایالات متحده


نویسنده: جیمز پتراس
مترجم: یعقوب نعمتی وروجنی‌
امپراتوری‌های مدرن و امپریالیسمی که بر مبنای آن بنا می‌شود بسیار فراگیر است. مردم و ملت‌های جهان چه از طریق شرکت‌های غول‌پیکر چند ملیتی و یا قدرت عظیم نظامی بسیار پیشرفته با مشکل تمرکز شدید قدرت آن هم در مقیاسی بی‌سابقه مواجه شده‌اند.شواهد و واقعیت تلخ جنگ‌های طولانی مدت اشغالگرانه ایالات متحده موجب گردیده است تا برای فهم روابط جهانی قدرت مجبور به استفاده از مفهوم امپریالیسم شویم. حدود یک دهه قبل نویسندگان، روشنفکران و دانشگاهیان برای توصیف شکل جهانی قدرت، امپریالیسم و امپراتوری را به نفع جهانی شدن کنار گذاشته بودند. ولی جهانی شدن با تمرکز محدود آن بر جا به جایی شرکت‌های چندملیتی نمی‌تواند مرکزیت دولت در ایجاد و تحمیل شرایط مطلوب برای جا به جایی یا گسترش چند ملیتی‌ها را توضیح دهد.
جهانی شدن نمی‌تواند جنگ‌های کشور گشایانه همچون جنگ اول خلیج فارس یا جنگ‌های اشغالگرانه و استعماری همانند حمله ایالات متحده به عراق و افغانستان را تبیین نماید. از سوی دیگر جهانی شدن گسترش پردامنه و طولانی مدت شرکت‌های دولتی چینی در آفریقا و استخراج وسیع مواد خام و کالاهای آماده مصرف را توضیح دهد. در هزاره جدید عبارت امپراتوری حتی وارد گفتمان راست‌ها، یعنی وکلا‌و ایدئولوگ‌های قدرت امپریالیستی شد. منازعات امپریالیستی معاصر اثر خود را برجای گذاشت امپریالیسم و امپراتوری دوباره به گفتمان عمومی چپ‌ها تبدیل شد ولی در بسیاری از موارد حداقل در مورد پیچیدگی‌ها و ساختارهایش مورد کج فهمی قرار گرفت. این نوشتار بر آن است تا خصوصیات عملی و نظری امپریالیسم معاصر که مورد کج فهمی قرار گرفته است را روشن سازد.
در این باره حداقل5 جنبه مهم از اقتصاد سیاسی امپریالیسم مورد توجه قرار گرفته است:
1- امپریالیسم یک پدیده سیاسی و اقتصادی است. شرکت‌های چند ملیتی در بسیاری ازکشورها فعالیت می‌کنند ولی حمایت سیاسی، یارانه‌های اقتصادی و تضمین نظامی را از دولت امپریالیستی مرتبط با خود دریافت می‌کنند. دولت امپریالیست در مورد توافقنامه‌های تجاری و سرمایه‌گذاری مورد نظر شرکت‌های چند ملیتی مذاکره کرده و یا آنها را تحمیل می‌نماید. در عین حال دولت امپریالیست برای نفوذ در حکومت‌های خارجی در راستای پذیرش پایگاه‌های نظامی و یا تسلیم شدن به حوزه نفوذ آن از شرکت‌های چندملیتی استفاده می‌کند. از این رو امپریالیسم عبارت است از توسعه طلبی قهری و خارجی همزمان دولت و شرکت‌ها.
2- اشکال چندگانه‌ای از تشکیلات امپریالیستی وجود دارد. در حالی که تمامی دولت‌های امپریالیست از تشکیلات نظامی واقتصادی برخوردارند ولی نیروی پیش برنده سیاسی و اقتصادی ساختن امپراتوری جهانی با توجه به ماهیت طبقه حاکمه دولت امپریالیست متفاوت است. در جهان معاصر اساسا دو نوع ساختار امپریالیستی موجود است: ساختار امپراتوری نظامی بنیاد ایالات متحده و امپراتوری اقتصادی چین. امروزه طبقه حاکمه ایالات متحده از یک گروه نخبه ایدئولوژیک نظامی - صهیونیستی قدرتمند تشکیل شده است که در راستای بسط استیلای خود و ایجاد رژیم‌های وابسته واستعماری، جنگ و نیروی نظامی را در اولویت قرار داده است. چین و دیگران آرزومندان ایجاد امپراتوری اقتصادی، از طریق سرمایه‌گذاری، وام‌دهی، تجارت، کمک‌های فنی و سهام بازار، در خارج از مرزهای خود به دنبال گسترش هستند. واضح است که رهیافت نظامی گرای ایالات متحده بسیار خونین‌تر، مخرب‌تر و قابل سرزنش‌تراز امپراتوری سازی بازار محور می‌باشد. در هر حال ساختار قدرت و استثمار که از هر نوع امپراتوری ناشی می‌شود یک نظام سیاسی - اقتصادی است که مردم و ملل تحت سلطه را سرکوب نموده و مورد استثمار قرار می‌دهد.
3- امپریالیسم ابعاد چندگانه‌ای دارد که به طور متقابل همدیگر را تقویت می‌کنند. برای تضمین رضایت و یا تسلیم توده‌ها در برابر ساختار امپراتوری‌ای که به هستی مادی ومعنوی آنان لطمه وارد می‌سازد رسانه‌های عمومی و فرهنگ مهمترین سلاح محسوب می‌شوند. نمی‌توان امپریالیسم را به تقلیل گرایی ساده اقتصادی کاهش داده و مورد بررسی قرار داد. استثمار اقتصادی فقط تحت شرایط انقیاد ذهنی امکان‌پذیر می‌باشد و این مسئله به آموزش و پرورش، تفریح و سرگرمی، ‌ادبیات و هنر به عنوان چارچوب روابط طبقاتی و منازعه طبقاتی مرتبط با امپراتوری اشاره دارد.
4- علایق سیاسی، ایدئولوژیک و اجتماعی نخبگان سیاسی که دولت امپریالیست را رهبری می‌کنند تاکتیک‌ها و استراتژی‌ای که در امپراتوری سازی دنبال می‌شود را تعیین می‌کنند. به خودی خود نمی‌توان پذیرفت که رهبریت سیاسی، ‌منافع شرکت‌های چند ملیتی را در هر نقطه‌ای از جهان و در تمامی اوقات در اولویت قرار دهد. زمانی که رهبریت امپریالیستی علایق جداگانه‌ای از سیاست‌های یک دولت امپریالیست دیگر دارد ممکن نیست که خود را با منافع شرکت‌های چند ملیتی هماهنگ سازد. تحت این شرایط ویژه که حاکمان، علایق امپریالیستی مختلفی دارند عملکرد عادی دولت امپریالیست به حالت تعلیق در می‌آید. مورد قدرت صهیونیستی در دولت امپریالیستی ایالات متحده یکی از این موارد است. نخبگان صهیونیست از طریق سازمان‌های سیاسی - اجتماعی ثروتمند و قوی، ‌نمایندگان کمیته‌های قدرتمند کنگره و حضور قوی در ادارات ارشد اجرایی (پنتاگون، وزارت خارجه، شورای امنیت ملی، وزارت امنیت داخله، وزارت دادگستری وخزانه‌داری) خط مشی خاورمیانه‌ای ایالات متحده را تعیین می‌کنند. ارتش ایالات متحده حتی به ضرر شرکت‌های عمده نفتی آمریکا که از انعقاد قراردادهای نفتی چندمیلیارد دلاری با ایران و دیگر کشورهای نفتخیز معارض با اسرائیل منع شده‌اند به منافع توسعه طلبانه واستعماری اسرائیل خدمت می‌کند.
5- دنیای کشورهای امپریالیستی رقیب، سازمان‌های بین‌المللی پیچیده‌ای را به وجود آورده است که با یکدیگر منازعه، رقابت و تبانی می‌کنند. این سازمان‌ها در تمامی سطوح از جهانی گرفته تا شهرها و روستاهای جهان سوم فعالیت می‌کنند. قدرت‌های امپریالیستی از طریق زنجیره‌ای از طبقات همدست وارد شده و به استثمار می‌پردازند. نظام امپریالیستی فقط به اندازه همدستان محلی خود قدرت دارد. شورش‌های عمومی، مبارزات ضد استعماری ملی و جبنش‌های توده‌ای رادیکال که همدستان محلی را معزول می‌کنند باعث تضعیف امپراتوری‌ها می‌شوند. ضد امپریالیست‌ها برای منزوی کردن امپراتوری ارتش محور ایالات متحده تلاش دارند تا پیوندهای متفاوتی مابین رقبای امپریالیست و قدرت‌های نوظهور ایجادکنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات