در جهان امروز، گزینههای متعددی برای بهرهبرداری و مصرف گاز طبیعی وجود دارد: مصرف و فروش گاز به صورت خام در داخل (سوزاندن)، صادرات از طریق خطوط لوله، تزریق به مخازن نفت برای افزایش ضریب بازیافت مخازن نفت، و تبدیل به فرآوردههای باارزش (تبدیلات)، که از مهمترین این گزینهها هستند. اما بدون تردید، در این بازار بسیار بزرگ و پیچیده، برنده نهایی کسانی خواهند بود که از گاز به عنوان ابزاری برای توسعه پایدار و کسب ارزش افزوده، بیشترین بهرهبرداری را کنند.
آینده گاز، گذشته نفت
حال باید پرسید سهم ایران از این گزینههای موجود، چیست؟ آیا گاز نیز به سرنوشت نفت دچار خواهد شد؟ سرنوشتی که به گفته وزیر نفت دولت قبل، شاهد یکصد سال خامفروشیِ صرف بودهایم و هیچ تلاشی برای بهرهبرداری حداکثری از ارزش افزوده نفت نداشتهایم. اگر نیمنگاهی به تصمیمات و برنامهریزیها در این سالها بیندازیم، درمییابیم که قافله گاز نیز به همان سویی میرود که نفت رفته است. تصمیمگیریهای فاقد دوراندیشی لازم، که گاز، این مزیت اصلی کشور را ابزاری برای رفع معضلات کوتاهمدت کشور ساخته و آن را با بهانه تحکیم امنیت ملی و توسعه مراودات سیاسی، برای دورههای بلندمدت، نظیر قراردادهای 25 ساله، به کشورهای مختلف جهان به صورت خام با کمترین قیمت ممکن صادر میکند، یا آن را به بهانه عدالتگرایی و بدون کوچکترین دید تخصصی (مدیریت انتقال، توزیع و مصرف انرژی و بدون صرفه اقتصادی) به دورترین روستاها رسانده تا با مصرف بیرویه، شدت مصرف انرژی کشور را تا چند برابر میانگین جهانی رقم زده، و یا به بهانه رفع بحران بنزین، در کمارزشترین شکل موجود (CNG) به سوخت خودروها اختصاص دهد.
این کمتوجهی، نه تنها موجب از دست رفتن فرصتهای پیش روی دولت در امر بهرهگیری از منابع گازی، کسب حداکثر ارزش افزوده، ایجاد اشتغال پایدار و توسعه صنعتی بر مبنای مهمترین مزیت نسبی کشور شده است، بلکه گریبانگیر سرمایهگذاران بخش خصوصی نیز شده است. سرمایهگذارانی که با درایت و هوشمندی، آینده انرژی و صنایع تبدیلی جهان را از آنِ تبدیلات گازی دیدهاند و سرمایههای خود را به این سمت سوق دادهاند. سرمایهگذاران موفقی که سرمایه، تکنولوژی، مجوز، زمین و هر آنچه که لازمه تولید است را فراهم کردهاند، اما تنها، یا به دلیل عدم ارائه خوراک از سوی وزارت نفت سرگردان بوده (گاز طبیعی که در زمان صادرات منابعش بیکران است، در مورد مصارف با ارزشی چون تبدیلات گازی و تزریق به مخازن نفت، کمیاب میباشد) و یا همواره در نگرانی قطعی گاز خود در چهار ماه پایانی سال به سر میبرند. این در حالی است که با نگاهی به برنامههای توسعه صنعت نفت و گاز کشورهای مختلف جهان، از صنعتیترین آنها نظیر آمریکا و نروژ گرفته تا کشورهای بهرهبردار، همچون عربستان و نیجریه، میتوان مشاهده نمود که این کشورها از منابع خود در نهایت دقت، در قالب برنامههای از پیش تعیین شده و بر مبنای مطالعات کارشناسی بهرهبرداری میکنند.
کشورهایی همچون نروژ که در کمتر از سه دهه، با تبدیل مزیت نسبی منابع نفت و گاز خود به مزیت رقابتی و استفاده حداکثری از ارزش افزوده این منابع، علاوه بر رشد علمی و تکنولوژیک، از کشوری که اقتصاد آن بر پایه صیادی و ماهیگیری بنا شده بود، به یکی از ثروتمندترین و توسعه یافتهترین کشورهای اروپا تبدیل شده و هم اکنون به عنوان یکی از مهمترین کشورهای سرمایهگذار در پروژههای بزرگ نفت و گاز در دیگر کشورها و نیز صادرکننده تکنولوژیهای پیشرفته در صنعت نفت و گاز، مطرح است. اسناد توسعه صنعت گاز این کشور که به راحتی قابل دسترسی است، گواهی بر این مدعا است. این در حالی است که با توجه به نوپا بودن صنعت گاز در جهان و فاصله کم کشور در این حوزه از دیگر کشورها، میتوان امیدوار بود که در صورت برنامهریزی صحیح و استراتژیک و سیاستگذاری اصولی، امکان اجتناب از تجربه تلخ نفت و استفاده از حداکثر ارزش افزوده گاز برای کشور ما نیز فراهم آید.
سوزاندن گاز
گاز طبیعی امروزه سهم زیادی در تأمین انرژی بخشهای مختلف مصرف به عهده دارد. در کشور ما حجم ذخایر عظیم گاز طبیعی، قیمت پایین و مزایای زیست محیطی آن، موجب افزایش روز افزون مصرف گاز در بخشهای تولید برق، مصارف خانگی و صنعتی شده است. علاوهبر این، روند مصرف گاز طبیعی در بخش حمل و نقل نیز در سالهای اخیر شتاب زیادی داشته است. در سال 1384، 25 درصد از تولید گاز طبیعی در کشور در بخشهای خانگی، تجاری و عمومی، سوزانده شد که از این میزان بیش از 88 درصد فقط مربوط به بخش خانگی است.
همچنین بیش از 14 درصد از گازهای همراه تولیدی کشور به علت عدم توانایی در جمعآوری، بر سر چاههای نفت سوزانده شد که بیش از 5 میلیارد دلار ارزش اقتصادی آن است. در بخش نیروگاهی نیز وضعیت تعریف چندانی ندارد چرا که اکثر نیروگاههای کشور از بازده بسیار پایینی برخوردار بوده و حجم بسیار زیادی از گاز را به هدر میدهند. به عنوان مثال در سال 84 بیش از 24 درصد از گاز تولیدی کشور در نیروگاههای کشور به برق تبدیل گشت و این در حالی است که بیش از نیمیاز این نیروگاهها با بازده زیر 30 درصد کار میکنند و بعضاً برخی از آنها دارای بازده زیر 15 درصد میباشند که در صورت بهینه کردن آنها، تا 40 درصد مصرف فعلی قابل صرفه جویی است. این میزان گاز قابل صرفه جویی چیزی در حدود 5 برابر مصرف پتروشیمی و 3 برابر ظرفیت صادراتی کشور است که با مدیریتی صحیح میتوان به کسب ارزش افزوده از این ماده اولیه پرداخت، ضمن اینکه بخش صنعت نیز با مصرف 8 درصدی گاز طبیعی اکثر آنرا در کورهها و جوشآورهای خود میسوزاند. نکته قابل توجه دیگر سهم اندک 4/2درصدی پتروشیمی از مصرف گاز طبیعی است که با توجه به اهمیت اکثر کشورهای توسعه یافته و همچنین در حال توسعه به حوزه تبدیلات، توجه به این بخش را پر اهمیت میکند.
با توجه به موارد گفته شده مشخص است که در عمل، بیش از 80 درصد از گاز تولیدی کشور در بخشهای مختلف مصرف سوزانده میشود که جای بسیار تأسف و تأمل دارد. ضمن اینکه براساس آمارهای موجود، میزان شدت مصرف انرژی در کشور، 17 برابر ژاپن، 4 برابر کانادا و 2 برابر چین است و اگر این روند رشد مصرف انرژی در کشور ادامه یابد و مدیریت صحیحی در خصوص توزیع و مصرف انرژی در کشور صورت نپذیرد، در آیندهای نزدیک با بحران روبهرو خواهیم بود؛ البته به زعم بسیاری از کارشناسان، هماکنون نیز بحران انرژی گریبانگیر کشور شده است. سؤال مهمی که در اینجا مطرح است، آن است که این وابستگی روزافزون به گاز طبیعی، به خصوص به عنوان سوخت خانگی، و انتقال خطوط گاز حتی به مناطق دوردست روستایی، آیا استراتژی درستی بوده، یا آنکه میتواند امنیت کشور را به شدت به خطر بیاندازد. از طرف دیگر، تأمین این مقدار گاز برای سوزاندن چگونه میسر خواهد شد.
در این بین، به نظر میرسد، تعریف یک سبد سوخت مناسب برای کشور، و جلوگیری از روند غیر منطقی رشد فزاینده مصرف گاز طبیعی، بسیار ضروری و حیاتی است. علاوه بر این، استفاده از انرژی برق آبی، و حتی انرژیهای تجدیدپذیر (خورشید، آب و باد)، با توجه به پتانسیل بسیار بالای کشور در این حوزه، به دلیل تنوع شرایط جغرافیایی و وجود مناطق کویری، بادخیز و رودخانههای زیاد، میتواند راهکاری بسیار مؤثر و مفید در این زمینه بوده، که البته نیازمند برنامهریزی دقیق و بلندمدت است. جالب اینجاست که در بخش حمل و نقل، کشورهای توسعهیافته نظیر کانادا و آمریکا و حتی روسیه، کمترین، و کشورهای در حال توسعه همچون پاکستان و ارمنستان، بیشترین استفاده را از گاز طبیعی به عنوان سوخت خودروها دارند.
ایران نیز در بین 36 کشور استفاده کننده از گاز به عنوان سوخت، رتبه نهم را کسب کرده، که این نشاندهنده سیاستی غلط در حوزه سوخت بخش حمل و نقل کشور است.