تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۷:۵۶  ، 
کد خبر : ۷۳۹۰۱
انتخابات و مواضع روشنفکران در گفت‌وگو با منیژه حکمت

روشنفکران تحریمی متهم هستند

کیوان مهرگان / K-mehreghan83@yahoo.com اشاره: ساعت 7 صبح روز 28 خرداد 1384 تنها چهره مشهوری که در میان جوانان ستاد انتخاباتی دکتر مصطفی معین مانده بود نه یک چهره سیاسی که یک کارگردان مشهور سینما بود. منیژه حکمت در همه ادوار انتخابات حضور فعالی داشته است. در انتخابات مجلس هشتم نیز پیشقراول جمع آوری امضای هنرمندان مطرح کشور در حمایت از لیست یاران خاتمی بود. این کارگردان سینما برخلاف اکثر همکارانش حضور فعالی در سپهر سیاست دارد. اما از دو فیلمی که تاکنون در سینماهای ایران نمایش داده است هیچ کدام مضمون سیاسی نداشته است. حضور هنرمندان به طور عام و سینماگران به طور خاص در عرصه سیاسی امر کم سابقه یا تازه یی نیست. پیش از حکمت هنرمندانی چون بهروز افخمی و حسین زمان به طور حرفه یی وارد موضع گیری های سیاسی شده اند. حتی بهروز افخمی از نردبان قدرت هم بالارفت و در انتخابات مجلس به عنوان نماینده تهران به مجلس ششم راه یافت. اما حضور مستمر منیژه حکمت و موضع گیری های او شکل و شمایل تازه یی از حضور روشنفکران در عرصه اجتماعی و سیاسی را به نمایش گذاشته است. حکمت در تحلیل مسائل سیاسی به گونه یی برخورد می کند که گویی در برابر تاج زاده یا یکی از سیاستمداران حزبی نشسته یی. حکمت اما نه می خواهد عضو حزب شود و نه مانند همکار دیگرش نماینده مجلس بشود. همین موضوع خبرنگار سیاسی «اعتماد» را به دفتر بامدادفیلم کشاند تا از خود حکمت بپرسد موضوع از چه قرار است.

* آخرین تحولات سیاسی که دنبال کردید به چه مربوط است؟
** بحث کاندیداتوری آقای خاتمی و آقای موسوی.
* چرا نامزدی این دو نفر برای شما مهم است؟
** چون سرنوشت ایران برای من مهم است.
* یعنی چون فقط یک نگاه ملی دارید تحولات سیاسی را دنبال می کنید؟
** یک نگاه ملی و جامع .
* آیا تحولات سیاسی را به روز دنبال می کنید یا چون مساله خیلی کلان است به دنبال آن هستید؟
** من در کل تمام مسائل سیاسی- اجتماعی ایران را دنبال می کنم، اخبار را می بینم و روزنامه می خوانم و در مجموع اتفاقات سیاسی کشور برایم مهم است.
* چرا برای شما مهم است؟
** چون مملکت برایم اهمیت دارد. یعنی هر اتفاقی که در بستر جامعه روی می دهد روی من هم تاثیرگذار است. من یکی از کل جامعه هستم و برای من هم اتفاق می افتد و این یک نگاه حداقل است و اگر نگاه فراگیرتر باشد می شود یک نقشه یعنی ایران.
* آخرین خبری که از انتخابات گرفتید چه بود؟
** شنیدم که قصد کاندیدا شدن دارند.
* آقای خاتمی یا موسوی؟
** آقای خاتمی، البته آقای موسوی در دوره ما نخست وزیر بود و خوب هم کشور را جمع کرد ولی مشکلات این مملکت، مشکلات فرهنگی است و تنها کسی که می تواند مشکلات را برطرف کند و برای شرایط مطلوب فرهنگی در مملکت کمک کند به نظرم آقای خاتمی است.
* آقای میرحسین موسوی که یک فرد هنرمند و آدم فرهیخته یی است و رئیس فرهنگستان علوم است، شما هم که هنرمندید باید به آقای موسوی بیشتر قرابت داشته باشید پس چرا آقای خاتمی را ترجیح می دهید؟
** به نظر من در تاریخ صد ساله ایران یکی مصدق و دیگری آقای خاتمی بودند که توانستند با زبان و دل مردم حرف بزنند. شاید نوع عملکرد آنان با یکدیگر متفاوت بود ولی بحثی که آقای خاتمی مطرح می کرد مباحثی بود که ما در تاریخ مان نشنیده بودیم. آقای خاتمی پای حرف هایش ایستاد و برای همین هم هزینه پرداخت کرد. به هرحال طرح مباحثی همچون جامعه مدنی و گفت وگوی تمدن ها و زنده باد مخالف من حرف های کوچکی نیستند و باید آنها را در بستر تاریخ ایران بررسی کرد. به نظر من دغدغه آقای خاتمی هرگز ریاست جمهوری نیست. ایشان فیلسوفی هستند که به خاطر شرایط، ما ایشان را سیاستمدار کرده ایم و به نظرم هرگز دغدغه قدرت ندارند،دغدغه یی بسیار فراتر از قدرت دارند که به نظر من آن شعارهایی که یقین خاتمی است ایران سربلند، آزاد، سرافراز و آباد است.
* خب افراد دیگری هم هستند از جناح های مختلف که همین دغدغه ها را دارند.
** ما عملکردها را بررسی می کنیم. اینها شعار آقای خاتمی نیست بلکه یقین آقای خاتمی است و پشت این یقین یک عملکرد هشت ساله است و این عملکرد را باید بررسی کرد.
* شما از عملکرد هشت ساله رضایت دارید؟ یعنی در روزهای آخر از آن دسته هنرمندان و روشنفکرانی نبودید که از آقای خاتمی ناراحت باشند.
** من شدیداً رضایت دارم و وقتی آقای معین آمدند صادقانه تا آخرین لحظه از ایشان حمایت کردم.
* آقای معین به نسبت شعارهایی که...
** من به شخص کار ندارم، من جریان را بررسی می کنم: تفکری که برای ایران امروز ما شرایط فرهنگی بهتری رقم می زند من به آن تفکر ارزش می گذارم .
* فکر می کنید جریانی که شما از آن دفاع می کنید و نماد آن آقای خاتمی است، آیا ایشان توانایی آن را دارند که شعارهایش را عملی کند؟
** بله، برای اینکه ما در مملکت تجربه دموکراسی نداشتیم و باید به عملکردهای خودمان هم نگاه کنیم.
* از کجا مطمئن هستید که این جریان می تواند ایران را به سرمنزل مقصود برساند؟
** مشکل ایران فرهنگی است. مشخصه این جریان هم فرهنگی است.
* شما در مقام یک سیاستمدار حرفه یی که دغدغه سیاست دارد به سوالات من پاسخ دادید به گونه یی که خواننده از موضع گیری شما مطلع می شود که چه در ذهن شما می گذرد.
** من سیاستمدار نیستم، خودم را یک فیلمساز می شناسم و دوست دارم جامعه مرا به عنوان یک فیلمساز بشناسد ولی شرایطی که برای ما رقم می زنند از ما انسان هایی سیاسی ساخته است. یعنی اگر به نانوایی بروید و به پخت نان اعتراض کنید، می شوید یک آدم سیاسی. وقتی در مملکت نهادهای مدنی وجود ندارند در نهادهای دولتی هم پاسخگویی وجود ندارد هر اعتراضی، سیاسی می شود. من به عنوان یک شهروند ایرانی از آمار و ارقام به صورت شفاف اطلاعی ندارم مثلاً نمی دانم میزان ذخیره ارزی، درآمد نفتی، میزان یارانه ها و تاثیر آن بر اقتصاد چه بوده است.
* اما شما فقط اعتراض نکردید بلکه تحلیل سیاسی و موضع گیری سیاسی هم می کنید.
** این تحلیل شهروندی است و سیاسی نیست و جزیی از حق شهروندی من است.شهروندان به خاطر مملکت خودشان و حق طبیعی شان باید چنین چیزی را بخواهند، این وظیفه آنها ست.
* شما به نهادهای مدنی اشاره کردید. در حال حاضر مگر حزبی که جریان اعتراض را سازماندهی می کند، وجود ندارد؟
** من جزء هیچ حزبی نیستم، حزب سیاسی است نه اینکه بگویم حزب چیز بدی است، اصلاً. من شدیداً اعتراض دارم به تفکری که می گوید ما جزء هیچ حزبی نیستیم یا سیاسی نیستیم چون حزب یک نهاد کاملاً روشن در تمام دنیا است که مردم عضو آن می شوند و خواسته های خودشان را با انتخاب نیروهایشان در مجموعه حکومتی بیان می کنند، ولی ما چنین چیزی را به خاطر ساختارهای اجرایی مان نداریم. یک حزب باید تریبون و روزنامه داشته باشد و مدام باید برنامه های خودش را ارائه دهد و عضوگیری داشته باشد و باید مدام آینده و گذشته خودش را تعریف کند و از خود تحلیل داشته باشد و من تا وقتی چنین چیزی نباشد عضو حزب نمی شوم.
در تاریخ سیاسی دنیا تعریفی برای واژه حزب وجود دارد یعنی افرادی با یک تفکر جمع شده و رو به رشد هستند و تریبون دارند و اطلاع رسانی می کنند و هر کس بر مبنای اعتقادی که دارد وارد یک حزب می شود و نهادهای مدنی تشکل هایی هستند که کار و به صورت صلح آمیز نظریه ارائه می کنند و برای قدرت نمی جنگند بلکه قصد ساختن و اصلاح دارند.
* مرز بین یک هنرمند و موضع گیری های سیاسی اش (فعال سیاسی بودن) کجا است؟
** بله، در ستاد آقای خاتمی هم کار کردم و به صورت خانوادگی هم فعالیت داشتیم. بعضی از مسائل به سرنوشت و زندگی روزمره انسان گره می خورد، وقتی می بینم احتمال امکان انتخابی اصلح وجود داشته باشد که بتواند شرایط فرهنگی مملکت را تغییر بدهد و شرایط بهتری ایجاد کند چرا نباید فعالیت انتخاباتی داشته باشم؟ خریدن سیب در زندگی من تاثیر دارد اینکه قدرت خرید من چگونه است، چطور می توانم در این کشور زندگی کنم، چگونه می توانم اجاره خانه را پرداخت کنم یا آیا قادر به کار کردن هستم یا خیر و تمامی این مسائل ظاهراً شخصی است ولی همه مباحث از همین نقطه شخصی شروع می شود که یک فرد در یک برهه زمانی شروع به فعالیت می کند و این حیطه گسترده می شود که یک کشور را در بر می گیرد. این مساله اعتقادی است یعنی من اعتقاد داشتم که اگر این اتفاق روی بدهد نهال کوچک جامعه مدنی که در کشور شکل گرفته مقدار کمی قادر به رشد خواهد بود.من به همین خاطر احساس مسوولیت می کنم.
* ولی شما بیان کردید که هیچ کدام از این نهادها تاسیس نشده است؟
** اشکالی ندارد، چون مملکت خود را دوست دارم.
* ولی نمی توان بیرون گود ایستاد؟
** من بیرون نیستم بلکه درون گود هستم چون فیلم می سازم و کار خود را انجام می دهم و جایی که فکر کنم نیاز به کمک وجود دارد برای کمک می روم برخلاف گروهی از روشنفکران ایرانی که همیشه اشتباه می کنند که در انتخابات دوره نهم هم اشتباه کردند: برخی تحریم کردند و شعارهای عجیب و غریب دادند. به نظر من آن شعارها نشان می داد اصلاً این روشنفکران جامعه شان را نمی شناسند. ببینید اگر ما به دولت آقای احمدی نژاد انتقاد داریم، مشکل ما هستیم، مشکل قشر روشنفکر مدعی است.
* چه مشکلی وجود دارد؟
** همه را دلسرد کردیم و مطالبات مردم را نفهمیدیم . شرایط فرهنگی کشور و ساختار سیاسی و اقتصادی کشور را نمی شناختیم . تنها قهوه خوردیم و شعارهای خودمان را مطرح کردیم. دلسرد کردن مردم از یک توسعه اجتماعی که نیاز مبرم این کشور است و تحریم انتخابات یک خیانت است که باید روشنفکران نسبت به عملکرد خودشان پاسخگو باشند. جریان روشنفکری متهم است.
* من دو فیلم از شما دیدم: زندان زنان که تحلیل سیاسی داشت و فیلم سه زن که اساساً یک فیلم انسانی است، آیا همین تحلیلی که دارید...
** زندان زنان تم اجتماعی و انسانی داشت و فیلم سه زن نگاه ملی داشت و همین تحلیلی که دارم منجر به ساخت سه زن شد.
* سوال من این است چرا تحلیلی که با من در میان گذاشتید و فعالیت هایی که در ستادها داشتید در فیلم شما منعکس نمی شود؟
** من اصلاً فیلم شعاری نمی سازم و اساساً بلد نیستم فیلم شعاری بسازم.
* فکر می کنید اگر فیلم سیاسی بسازید شعاری است؟
** نه، به نظرم فیلم سیاسی اصلاً بد نیست و کسی که توانایی ساختن فیلم سیاسی دارد ماندگار است ولی من کار شعاری انجام نمی دهم و در سیاست سعی داشتم وارد عمق شوم و ریشه ها را ببینم و تاریخ و حافظه تاریخی و روشنفکر زن همسن خود و جوان ها را ببینم و فاصله وحشتناک نبود هویت و... و اینها است که ما را دچار بحران می سازد و شرایط را نابسامان می کند. اگر هر چیز سر جای خودش باشد و فاصله نسل ها اینقدر زیاد نباشد و هویت و تاریخ مان را بشناسیم و ملی نگاه کنیم و ... اینقدر نابسامان نیستیم ولی مشکل ما این است که این نگاه را نداریم و فاقد حافظه تاریخی هستیم یعنی ما حتی حافظه چهار سال پیش را نداریم. همین روشنفکرانی که دوره قبل تحریم کردند ، الان باید جوابگو باشند چون اگر تحلیل و دانش نداشتند حق نداشتند تریبون بگذارند و مردم را گمراه کنند.
* اشاره کردید به نهادهای مدنی و اینکه روشنفکران مسائل را درک و آنالیز نمی کنند و...، برخی ها مانند شما اعتبار هنری خود را پیش می کشند و سعی می کنند به آن بخش از جامعه کمک کنند اما در کشور پیشرفته یی مثل امریکا هنرمندانی مثل مایکل مور و هنرمندان دیگری وارد انتخابات می شوند و این مساله تنها بین کشورهای توسعه یافته و پیشرفته اتفاق می افتد، پس چرا در کشوری مثل امریکا که نهاد و حزب و... وجود دارد هنرمندان سیاسی می شوند؟
** وقتی کسی (هنرمندی) وارد کار سیاسی می شود، اعتقادی دارد و بر یک مبنا پای اصولی می ایستد و از آن دفاع می کند.براساس بینش صورت می گیرد و کسی که برای مساله یی تلاش می کند تا کسی که خنثی است دغدغه بیشتری برای مملکت دارد و اگر هم روزی جنگ شود اولین کسی است که اسلحه می گیرد و به جنگ می رود و به مملکت عشق می ورزد و نگران است و بابت آن هم هزینه پرداخت می کند و کسی که ناظر است محافظ کاری می کند و نگران حساب پس انداز خودش است و اگر اسرائیل هم به ایران حمله کند چنین فردی فرار می کند ولی آیا من هم فرار می کنم؟ بازیگرانی مثل شان و دونیرو که در انتخابات وارد می شوند و نظر می دهند هم دارای تفکر و جهان بینی هستند فی المثل آقای مایکل مور بیان می کند که بوش به درد سیاست جهانی نمی خورد و علیه آن عمل می کند.
* جنس دغدغه های هنرمندانی مثل شما و آنها یکی است؟
** بله، به هر حال خاستگاه یک نگاه است، که نگاه اعتقادی است.
* هیچ گاه دوست دارید وارد قدرت شوید؟
** هیچ وقت، اگر بهترین حکومت هم از همه نظر سر کار بیاید من باید به عنوان ناظر مراقب و منتقد آن باشم.
* یعنی اگر آقای خاتمی یا هر اصلاح طلب دیگری به قدرت برسد شما منتقد می مانید؟
** بله، من وظیفه و حق شهروندی خود می دانم که مراقب آن باشم و همچنین نگاه کاری و اعتقادی و... خودم می دانم.
* نگاه انتقادی به توسعه یک کشور چرا تنها در میان برخی از هنرمندان کشور وجود دارد؟
** من نمی توانم جوابی به این سوال بدهم، باید از خود آنها بپرسید، آنها عاقل تر از من هستند.
* اگر ستاد آقای خاتمی فعال شود شما مجدد برای ایشان فعالیت می کنید؟
** نمی دانم، در دوره کنونی که آقای جلوه معاونت سینمای ایران و آقای اربابی مدیرعامل نظارت است من اولین کسی بودم که جنگ را با اینها شروع کردم ولی اینقدر دغدغه ملی و سینمایی دارند که من در دو دوره بعد غیر از دوره سیف الله داد که بسیار برایش احترام قائلم، در دو دوره بعدی به قدری آسیب خوردم و شرایط کاری بدی داشتم و به قدری دغدغه ملی موجود نبود که من به مراتب در حیطه کاری خودم آسیب پذیرتر شدم. اما یک نکته وجود داشت و آن اینکه آن موقع کلیت جامعه آسیب نمی دید. مدیریت آقای مهندس جلوه و مجموعه ارشاد را بیشتر از دوره آقای خاتمی قبول دارم و به آنها بیشتر اعتقاد دارم چون می بینم واقعاً دغدغه ملی دارند.
* اگر اینگونه است چرا این مدیریت را نگه نمی دارید؟
** من صنفی بیان کردم یعنی کار خودم را انجام می دهم و با هم تعامل داریم چون اعتقاد واقعی این آقایان سینمای ملی است. هرچند ممکن است خیلی انتقاد هم داشته باشم ولی در دوره آقای خاتمی پوست ما کنده شد. من هیچ گاه فراموش نمی کنم که من ساعت ها در ماه رمضان منتظر آقای پزشک می شدم و ایشان به ما وقت نمی دادند.
* آیا شما این مسائل را منتقل کردید؟
** هزاران بار، البته لزومی ندارد که به آقای خاتمی بگویم چون ایشان دغدغه های بسیاری دارد. دوران مدیریت ایشان البته غیر از دوره آقای داد، دوران سختی بود و تنها در آن دوره، دوره کوتاه آقای داد خوب و مابقی آن وحشتناک بود.
* خانم حکمت، اگر موضع شما صنفی است که وارد مباحث سیاسی می شوید چرا مدیران آقای خاتمی که اینقدر از دست آنها نالان هستید را می خواهید دوباره بر سر کار بیاورید؟
** ما فشارهایی که روی آقای خاتمی بود را می شناسیم و به انتخاب هایی که برای او انجام می دادند نیز دانایی داریم، چون ما همه چیز را می فهمیم.کور و کر نیستیم و به همین خاطر با تمام این بحث ها این نکته مهم است که فشارها و آزاری که در دوره آقای خاتمی بر ما بود، در دوره کنونی ارشاد خصوصاً بخش سینما وجود ندارد اما تنها مساله من نیستم و مساله یک کلیت بزرگتری به نام ایران است هرچند ممکن است مجدداً آقای خاتمی سر کار بیایند و به ما اجازه کار هم ندهند. یعنی در این دوران ممکن است برای من فعال سینمایی دوران خوبی باشد ولی با تورم باید چه کار کرد و آمار 14 میلیون زیر خط فقر را چگونه تحمل و تحلیل کرد؟ با ناهنجاری های اجتماعی چه باید کرد.این مسائل همه خطرناک هستند.من ایرانی مسوول آن هستم ولی اگر بخواهم شخصی و در حیطه کاری خودم نگاه کنم به مراتب مدیران کنونی وزارت ارشاد را قابل تر می دانم هرچند ما اعتراض های مدنی خود را داریم. حتی پارسال علیه آنها بیانیه دادیم. ولی دغدغه آنها بیشتر از مدیران قبلی است.
* یعنی می خواهید اگر آقای خاتمی رئیس جمهور شد همین مدیریت را نگه دارد؟
** من به کسی حکم نمی کنم چون اصلاً در حیطه من نیست و حق من هم نیست و نهایتاً اگر مدیر بدی بگذارد این بار حتماً اعتراض ما شدیدتر خواهد شد.
* هنرمند باید سیاسی باشد؟
** نباید سیاسی باشد ولی سیاسی می شود به دلیل شرایط سخت که امروز همه از آن نالانیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات