تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۷  ، 
کد خبر : ۷۳۹۳۷

نمادهای متغیر!


نویسنده: سید مصطفی فرقانی
عصر جدید برای هر پدیده ای نمادی را تعیین کرده است، که ظهور و یا حضور آن نماد در جامعه ای نمایانگر حضور آن پدیده است.
نهادینه شدن نمادها در عرصه مسایل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی جوامع، آن را به عنوان معیاری برای سنجش توانایی ها و توانمندی های یک جامعه در معادلات مختلف مورد کاربری قرار داده است.
چند سال پیش که برخی از پژوهشگران و جامعه شناسان سویسی از دانش آموزان این کشور پرسیده بودند بنظر شما یک جامعه متمدن و پیشرفته را چگونه می توان شناسایی کرد؟ دانش آموزی که بهترین پاسخ را به آنان داده بود، با استفاده از نمادهای نهادینه شده، در دو سطر و به طور خلاصه نوشته بود: جامعه ای که مصرف صابون و کاغذ آن بیش از جوامع دیگر باشد. صابون نماد بهداشت و سلامتی و کاغذ نماد علم و دانش، و کاربرد وسیع و مصرف زیاد آنها به معنای تندرستی و سلامت و گسترش علم و دانش است.
این نمادها در لایه های مختلف جامعه بشری آنچنان تنیده شده که بظاهر هیچ گونه مفری برای خلاصی از آنها و تکیه کردن بر معیارهای صحیح تر و اصولی تری وجود ندارد. نکته جالب در این نمادها بسته به شرایط زمانی و اقتضائاتی که پیش می آید است. مثلاً زمانی نماد صنعتی بودن یک جامعه وجود دودکش های متعدد بود و هر شهر و منطقه ای که دودکش های بیشتری داشت نمایانگر این بود که کارخانجات و صنایع گوناگون در آن منطقه حضور دارند و آن منطقه از نظر اقتصادی و صنعتی پیشروتر است. اما امروزه وجود چنین نمادهایی نمایانگر کهنه بودن ساختارهای صنعتی در یک جامعه است چرا که نماد پیشرفت صنعتی در جهان امروز وجود صنایع و موسسات و کارخانجاتی است که کمترین آلایندگی هوا را داشته باشند.
اما نکته مهم در تمام این تغییر و تحولات این است که یک پدیده می بایست برای تمام جوامع یک نماد واحد داشته باشد و اگر زمانی این نماد همانند نماد دودکش تغییر کرد، همزمان برای تمام جوامع تغییر کند.
در عرصه سیاست نیز نمادهایی برای پدیده های سیاسی نهادینه شده است. نماد پدیده دموکراسی یا همان نظام و سیستم حکومت مردم بر مردم؛ انتخابات سراسری و حضور مردم در تمامی گزینش هاست. بر اساس تعریفی که این نماد از خود صادر می کند هر جامعه ای که انتخابات سراسری بیشتری در کلیه ساز و کارهای حکومتی خود داشته باشد مردمی تر است و فراتر از این تعریف که محتوای انتخابات را به تصویر می کشد این است که نمایندگان منتخب مردم در انتخابات مختلف حق حضور در عرصه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی جامعه خود را داشته و موظفند اراده مردم را در سیاست هایی که آنها به آن متمایلند متجلی سازند. نماد پدیده آزادی، از آزادی اندیشه و قلم گرفته تا آزادی های سیاسی- وجود تریبون های مختلف و متنوع برای انعکاس دیدگاه ها و نظرات و آرای اندیشمندان و متفکران جامعه و نیز وجود احزاب و جریان های سیاسی مختلف است. حق اعتراض، حق اعتصاب برای اصلاح ساز و کارهای اقتصادی یا فرهنگی و سیاسی برای صنوف و موسسات گوناگون از نمادهای آزادی و حقوق بشر و دموکراسی به شمار می رود. اینها اصولی است که در تمام دنیا جاری ست و بوق های تبلیغاتی غرب که از مدعیان سرسخت این نمادهای سیاسی هستند روی آن مانور دائمی دارند.
اما این نمادها همانند بسیاری دیگر از پدیده هایی که در چالش منافع و مطامع زمامداران پشت پرده جهان غرب با ملت های غربی و دیگر ملت ها و جوامع جهان قربانی اراده صاحبان قدرت شده اند دچار تضاد و دوگانگی در معنا شده است!
امروزه اگر کشوری مستقل و انقلابی ، همانند کشور ما در طی بیست و هفت سالی که از انقلابش می گذرد 27 انتخابات سراسری در عرصه های گوناگون گزینش ملی در کارنامه اش داشته باشد آنهم انتخابات و گزینش هایی که بدون واسطه و با مراجعه به آرای مستقیم مردم انجام گرفته است، از انتخابات مستقیم ریاست جمهوری، تا انتخابات مجلس و قوه مقننه، انتخابات مجلس خبرگان رهبری، انتخابات شوراها، رفراندوم و انتخابات قانون اساسی و ... این انتخابات گسترده سراسری نماد دموکراسی در ایران اسلامی نیست چرا که خواست و اراده ملت ایران در گزینش های سراسری خود بر پایه استقلال ، حفظ تمامیت ارضی، عدالت محوری و ... زیر پرچم اسلام است که این اراده در چالش های بنیادی با منافع غرب و استکبار جهانی قرار دارد. از سویی انتخابات که نماد دموکراسی است در غرب تعریف دیگری دارد. در غرب اگر انتخابات شخص اول اجرایی یک جامعه 250 میلیونی توسط 512 نفر صورت بگیرد و مردم حق گزینش مستقیم رئیس جمهور خود را نداشته باشند، این اراده پایمال شده مظهر دموکراسی است!یا اینکه اگر ملت های غربی فردی مخالف سیاست های اسرائیل و آمریکا را برگزیند می بایست انتخابات آنان را باطل کرد و این نماد کامل دموکراسی است! اتریش، آلمان و فرانسه طی پنج سال گذشته شاهد تجلی اوج دموکراسی در کشورهای خود با ابطال آرای ملت هایشان توسط زمامداران غربی بودند!
امروزه اگر کشوری مستقل و انقلابی همانند ایران با فرصت دادن به جریان های سیاسی مختلف و نیز حق امتیاز برای کسب تریبون های رسانه ای سراسری، نماد آزادی را در جامعه خود ارج نهد، این فرصت و ظهور و حضور هیچ ارزشی ندارد. (البته از دید نمادسازان غربی)- امروزه اگر نماد آزادی در کشوری مستقل حق اعتراض به مشکلات صنفی و حرفه ای به اتحادیه ها و صنوف مختلف بدهد تا افراد شاغل در هر صنف بتوانند حقوق خود را از صاحبکاران یا دست اندرکاران آن صنف مطالبه کنند، این اعتراض قانونی و شایسته در تبلیغات رسانه های غرب قیامی ملی علیه نظامی که این فرصت ها را دراختیار مردمش قرار داده تعبیر می شود! اما اگر طی هفته های متمادی، مردم یک کشور غربی اعتراض خود را نسبت به تبعیض و بی عدالتی و سیاست های ضد مردمی زمامداران خود در قالب یک قیام ملی و سراسری با به آتش کشیدن بیش از 30000 خودرو و صدها موسسه دولتی و ... به نمایش بگذارند- این پدیده بنیادی که سخن از انقلاب و اراده ملی برای زیر و رو کردن یک نظام مستبد دارد از سویی نماد آزادی و دموکراسی است! و از سوی دیگر می بایست بدون توجه به خواست و مطالبه مردم با ایجاد رعب و وحشت عمومی و دستگیری هزاران نفر از مردم عادی و برچسب تروریست و خرابکار و اشرار زدن به آنها غائله را ختم کرد! نمادها همانند تمامی پدیده ها و مطلق هایی که خوب و بد را در عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی برای ملتها تعریف می کنند از نظر زمامداران غرب متغیرند و در هر جامعه تعریفی خاص منطبق با منافع جهانخواران دارند!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات