مترجم: اردلان متین
تولید ناخالص داخلی چین در سال 2003 رشد 9/1 درصدی داشت و در سال 2004 نیز این رقم افزایش نشان داده است. تولید داخلی انرژی چین به سرعت در حال افزایش است اما این کشور برای حفظ نرخ رشد خود همچنان به سوخت وارداتی نیاز دارد. این پیشبینی که چین روزبهروز بیشتر به نفت وارداتی از کشورهای خارجی نیاز دارد، بر روابط میان کشورهای تولیدکننده نفت سایه افکنده و حتی بر موقعیت آمریکا و برنامه «جنگ با تروریسم» هم تأثیر گذاشته است.
چین تصمیم دارد امسال 200 میلیارد یوان(24/2 میلیارد دلار) برای ساخت نیروگاههای برقی هزینه کند که سه برابر برق مصرفی شهر نیویورک، تولید دارند. با به کارافتادن این نیروگاهها چین تلاش میکند از خاموشیهای مکرر جلوگیری کند. اگرچه چین اقتصاد پرشتابی پیدا کرده اما مشکلات سیستم برق و انرژی آن همچنان پابرجاست و تعمیر سیستم کنونی و توسعه توان تولید در آینده درکنار خصوصیسازی صنایع دولتی در این بخش، یکی از چالشهای عمده پیش روی دولت است. تقاضا برای برق در سال گذشته11 درصد دراین کشور افزایش یافته است. این تقاضای بیپایان موجب شده تا چین همه توجه خود را به یافتن منابع خارجی نفت و گاز معطوف کند. چین ذخایرزغالسنگ زیادی دارد اما دولت تلاش میکند تا به سمت سوخت پاک به دوراز نگرانیهای بهداشتی حرکت کند. واردات نفتخام چین در سال2003، 31 درصد افزایش یافت.
ویژگی قابل توجه سال 2004 قیمت بالای نفت بود. نفتخام سبک نیویورک به بالاترین رقم یعنی 55/67 دلاررسید که نسبت به سال گذشته 33/6 درصد افزایش نشان میداد. دراین میان چین به عنوان دومین مصرفکننده بزرگ نفت دردنیا بیشترین آسیبپذیری را هم در مقابل قیمتهای نفت دارد.
چین از سال 1993 واردکننده خالص نفت شده است و 40 درصد تقاضای جهان برای نفتخام را به خود اختصاص میدهد. ذخایر ثابت شده نفت چین 18 میلیارد بشکه است و واردات، یک سوم مصرف نفتخام این کشور را تشکیل میدهد.
هزینه بالایی که چین دردو سال گذشته برای واردات نفت پرداخت، موجب شد تا این کشور به فکر راههای دیگری برای تأمین نیاز خود بیافتد. ابتدا امیدوار بود که خط لولهنفتی از روسیه هزینه انتقال نفت از طریق دریای بالکان را کاهش دهد. اما برخورد دولت روسیه با شرکت یوکاس و نابودی آن، این امید را برباد داد. سپس چین به دنبال عقد توافقنامهای برای انتقال نفت روسیه به چین ازطریق راهآهن بود. البته این معامله برای چین چندان جذاب نیست چراکه هزینه نقل وانتقال از طریق راهآهن بالاتر از خط لوله است و از سویدیگر در نقل و انتقال قطاری، روسیه کنترل بیشتری خواهد داشت.
چینیها همچنان برروسیه برای ساختن خط لوله نفتی به چین، فشارمیآورند، اما واکنش مسکو به تحولات منطقه بستگی دارد. چین ترجیح میدهد که نفت خود را از روسیه بخرد چرا که اگرچه مسیرانتقالی آن دوبرابر مسیر خاورمیانه است اما نفت روسیه از نفت اوپک ارزانتر است.
روسیه پنجمین تأمینکننده بزرگ نفتخام چین است و با نابودی یوکاس، لوکاویل جای آن را در معامله با پکن خواهد گرفت. پیشبینی میشود که چین امسال دستکم 10 میلیون تن نفت از روسیه وارد کند و این رقم درسال آینده(2006) به 15میلیون بشکه برسد.
روابط در بخش انرژی میان چین و روسیه انعکاسی از روابط نظامیسیاسی این دو کشور است. چین نه تنها خریدار بزرگ منابعانرژی روسیه بلکه خریدار اصلی سختافزار نظامی این کشورهم هست. دو کشور قرار است اواخرامسال بزرگترین تمرین مشترک نظامی خود را برگزار کنند.
همکاری رو به رشد چین و روسیه در بخش انرژی احتمال تحقق نظریه یوگنیپریماکف نخستوزیرسابق روسیه برای تشکیل مثلث استرتژیک میان روسیه، هند و چین را افزایش داده است. این کشورها به دلیل منافع مشترک در جنگ با تروریسم و ایجاد یک دنیای چند قطبی و احترام به اصول تمامیت ارضی و عدممداخله در امور دیگر کشورها، با یکدیگر همجهت بودند. اکنون به این مجموعه منافع مشترک باید موضوعانرژی را هم اضافه کرد. هندوچین اکنون مشغول همکاری با یکدیگر در میدان نفتی یادآوران ایران هستند. هند20 درصد و چین 50 درصد از این پروژه را دردست دارد.
ازسویدیگر روسیه و عربستان برسرجایگاه صادرکننده نخست نفتخام دردنیا با یکدیگر رقابت میکنند. تا چندی پیش هر یک از این کشورها 8 میلیون بشکه نفت در روز تولید میکردند. اهمیت نفت برای اقتصاد هر یک از این دو کشور، رهبران آنها را مجبور کرده تا استراتژیهای دیپلماتیکشان را در واکنش به نیاز چین به انرژی تغییر دهند. از آنجا که نیاز چین به انرژی بسیارزیاد است هیچکدام از این کشورها تمایلی به اتخاذ استراتژی تهاجمی برای تضعیف دیگری ندارد. یکی از بانکهای روسیه در تحلیلی درباره این وضعیت در گزارشی نوشته است: ما معتقدیم که تقاضای رو به رشد برای نفت فراتر از توانروسیه است و به همین دلیل اوپک نیازی نمیبیند که با روسیه به رویارویی بپردازد.
تا وقتی اقتصاد چین به چنین رشد پرشتابی ادامه میدهد، روسیه به همکاری با تولیدکنندگان خاورمیانه ادامه خواهد داد، اما همزمان روسها درسهای سال 1985را فراموش نمیکنند، وقتی عربستان از توان و ظرفیت فراوان تولید خود برای پایینآوردن قیمت نفت به 12دلار در هربشکه استفاده کرد وبقای شوروی را به خطرانداخت. روسیه در قبال همکاری با اوپک در این دوره پرتقاضا، خواستههای بیشتری طلب میکند.
در اوخر سال 2003، امیرعبدالله ولیعهدعربستان از روسیه دیدن کرد و توافقنامه همکاری 5 سالهای با مسکو به امضا رساند. سپس در ژانویهسالگذشته، احمدکایروف رئیسجمهور طرفدار روس در چچن ازریاض دیدن کرد. در این سفر سعودیها موافقت کردند که همه کمکهای مالی به جدایی طلبان مسلمان در چچن را متوقف کنند و دولت او را به رسمیت بشناسد.
همه این تحولات بر مناسبات جهانی تأثیر دارد. همکاری بیشتر میان دو تولیدکنندهبزرگنفتدنیا باعث میشود که قیمت نفت همچنان بالا نگهداشتهشود و همه صنایع درهمه کشورها را تحتتأثیر قراردهد. وقتی عربستان سعودی دولت چچن را به رسمیت بشناسد، هدف حملات شبهنظامیان اسلامی قرار میگیرد.
اما چین درکنار همکاری با روسیه و یا تلاش برای خرید نفت از دیگر کشورها سیاستهای دیگری را هم برای پاسخگویی به نیاز رو به رشد خود پیگیری میکند که اکتشافات جدید در خاک خود، تلاش برای دستیابی به منابع دیگر انرژی همچون انرژیهستهای و گازطبیعی، صرفهجویی درانرژی و تشویق سرمایهگذاری در بخشانرژی از جمله این سیاستهاست. چین همچنین در توسعه ذخائراستراتژیک نفتی خود به ژاپن و آمریکا پیوسته و درچهار منطقه، ذخائر اضطراری75روزه ایجاد نموده است.
تلاش برای دستیابی به منابعجدیدانرژی دردنیا موجب شده که «امنیتانرژی» به موضوعی مهم برای ثبات و امنیت چین تبدیل شود. پکن تلاش برای افزایش امنیت خطوط حملونقل دریایی و زمینی خود را افزایش داده و علاوه برخاورمیانه و دریای خزر در آفریقا، آمریکا و شرق و جنوب خود به دنبال منابعجدید است.
رقابت برای بدستآوردن منابعانرژی بیشتر در کنار جنگ قدرت برای بدستآوردن جایگاه اول درآسیا در کنارموضوع مهم امنیتانرژی، احتمال رقابت و حتی رویارویی را بیشتر میکند. چین در بیثباتترین بخشهای دنیا به دنبال منابعجدیدانرژی است و به همین دلیل تقاضای سرسامآوراین کشوربرای نفت بسیاری از معادلات را در عرصه جهانی تحتتأثیر قرارمیدهد.
رقابت میان چین و ژاپن یکی از وجوه این معادلات است. اگرچه تجارت چین و ژاپن در سالهای اخیر به حد بیسابقهای رسیده است، اما پیشرفت روابط اقتصادی میتواند با رویارویی نظامی وسیاسی و یا رقابت برسرانرژی، یکشبه ازمیان برود. مخالفت چین با عضویت دائم ژاپن درشورایامنیت، تایوان و مسائل موجود در روابط چین و ژاپن ازجمله این مسائل سیاسی است. ژاپن و چین درباره منابعمحلیدستیابی به انرژی نیز با یکدیگراختلاف دارند. منطقهای در شرق چین و نزدیک به منطقه اقتصادی انحصاری ژاپن که مورداختلاف دو طرف است، منابع سرشاری از نفت و گاز دارد. این رقابت اخیراً تا آستانه یک رویارویی نظامی پیش رفت. ورود یک زیردریاییهستهای به آبهای ژاپن واکنش شدید توکیو را برانگیخت و تا وقتی چین عذرخواهی کرد، این تنش ادامه داشت. ژاپن معتقد است این زیردریایی مشغول بررسی و اکتشاف برای یافتن ذخایرنفت و گاز در بستر دریا بوده است. سال گذشته ژاپن برای اولینبار چین را تهدید بالقوه امنیتی خود خواند و درگزارش برنامه دفاع ملی خود نوشت، سه موضوع میتواند باعث رویارویی میان چین و ژاپن شود: منابع طبیعی انرژی در شرق چین، موقعیت مورداختلاف جزایر سنکاکو یا دیائو و حمایت ژاپن از موضع آمریکا در ماجرای تایوان.
تقاضای رو به رشد چین برای نفت، معادلاتآسیایمیانه را هم تحتتأثیر خود قرار داده است.
چین از بازیگرانفعال در بازی بزرگ جدید درآسیایمیانه است. طولانیترین خط لوله چین به طول4200 کیلومتر که گاز را از «تاریم باسین» به شانگهای منتقل میکند، در اوت سال گذشته به راه افتاد. این بخشی از سیاستانرژی چین در«حرکت به سوی غرب» است. خط لوله غرب به شرق چین میتواند به قزاقستان، ترکمنستان و حتی ایران و دریای خزرهم گسترش پیدا کند. در اکتبر 2004، کار ساخت یک خط لوله988 کیلومتری از «آتاسو» درشمالغرب قزاقستان به «آلاتاوپاس» در استان شینجیانگ چین آغازشد. این خط لوله بعد از کامل شدن 10 میلیون تن نفت درسال منتقل میکند.
چینیها همچنین مشغول توسعه میدانهای نفتی در ازبکستان و کاربر روی پروژههای هیدورالکتریک در قرقیزستان و تاجیکستان هستند.
همکاری رو به رشد چین با آسیایمیانه برپایه انگیزهها و منافعاستراتژیک بنا شده است. چین پیشرو سازمان همکاری شانگهای بوده که درسال1996و درحالی آغاز به کارکرد که در تاجیکستان جنگ داخلی جریان داشت، طالبان درافغانستان حکومت میکرد و ناآرامیهای قومی در استان مسلماننشسین شینجیانگ چین درجریان بود. این سازمان بعد از حلاختلافات مرزی به مبارزه با سه محور«تندروی»، «تروریسم» و «بنیادگرایی» پرداخت و همزمان همگرایی اقتصادی و توسعه همهجانبه در آسیایمیانه وغرب چین را در دستورکار خود قرارداد.
کشورهای آسیایمیانه با اصول چین درباره همزیستی مسالمتآمیز و توجه به نظرات چین درباره تبت و تایوان موافقت کردند. چین همچنین حضور نظامی خود را در آسیایمیانه افزایش داده و یک مرکز ضدتروریستی در تاشکند ایجاد کرده است.
در سال 2002 چین در اولین تمرین مشترک نظامی خود با یک ارتش خارجی، با قرقیزستان مانورمشترک برگزار کرد.
البته حضور رو به رشد چین درآسیایمیانه با احیای دوباره نقش روسیه در منطقه ازیکسو و افزایش حضور آمریکا بعد از 11 سپتامبر ازسویدیگر و همچنین توجه هند، عربستان، پاکستان، ترکیه، ایران، کرهجنوبی و ژاپن به منطقه، همراه شده است. هریک از ابن کشورها برای افزایش نقش و حضور خود در آسیایمیانه بهانهها و ابزارهای نیرومندی دارند: هند با استفاده ازروابط تاریخی خود، عربستان و پاکستان با استفاده از روابط مذهبی، ترکیه و ایران با استفاده از روابط فرهنگی و کره و ژاپن با استفاده ازروابط اقتصادی.
در منطقه آسیایمیانه بلوکهای قدرت متعددی درحال شکلگیری است که در بعضی موارد باهم همپوشانی دارند. محور اکثر این بلوکها هم نفت و انرژی است.
اتحاد چین و هند یکی از این بلوکهاست که انرژی سنگبنای آن به حساب میآید. در دیدارهای اخیر سران این کشورها خطوط انتقالی و ارتباطی انرژی و خط لوله گاز طبیعی میان چین و هند مورد بررسی قرارگرفت.
چین خاورمیانه را هم به عنوان یکی از مناطق مهم غنی از انرژی در دنیا تحتتأثیر خود قرار داده است. پکن درماههای اخیر برای بهبود روابط با این کشورها در منطقه به ویژه عربستان وایران، اقدامات مهمی انجام داده است. این معاملهای برای فروش تکنولوژی نظامی چین به این کشورها و سرمایهگذاری در صنایع و زیرساختهای انرژی آنها درمقابل سهمی قابل توجه از صادرات نفت و گاز این کشورهاست. چین اخیرا6/13 درصد از واردات نفت خود را از ایران تامین میکند. در مارس2004 چین یک قرارداد یکصد میلیون دلاری برای واردات 10 میلیون تن گاز طبیعی مایع طی یک دوره25 ساله با ایران به امضا رساند. درمقابل خرید این محصول، چین درزیرساختهای نفت و گاز و خطوط انتقالی ایران سرمایهگذاری میکند. رابطه رو به رشد ایران و چین، فشارهای آمریکا بر تهران و تحریمهای واشنگتن، علیه این کشور را کماثر میکند.
دولت بوش شرکتهای چینی را به خاطر نقض این تحریمها تاکنون 62 بار مجازات کرده است. اخیرا سیا در گزارشی به کنگره اعلام کرده که شرکتهای چینی به ایران برای رسیدن به هدفش و دستیابی به خودکفایی در تولیدات نظامی کمک کردهاند. چین در ماجرای کشمکش هستهای ایران هم موضعی همراهانه با این کشوراتخاذ کرده است.
با افت روابط آمریکا و عربستان بعد از 11 سپتامبر، همکاری و مشارکت استراتژی این دو کشورتحتالشعاع مشارکت چین و عربستان قرار گرفته است.
انتقال نفتعربستان به آمریکا درسال 2004 کاهش یافته و در مقابل صادرات این کشور به چین افزایش پیدا کردهاست. شرکت نفت سینوپک چین امتیاز اکتشاف گاز طبیعی در عربستان را بدست آورده و ریاض هم با ساخت یک پالایشگاه برای گاز طبیعی درچین موافقت نموده است. در مقابل چین هم درزیرساختهای انرژی عربستان سرمایهگذاری بیشتری میکند. ارتقای سطح روابط این دو کشور فقط به انرژی خلاصه نمیشود بلکه فروش تجهیزات و تکنولوژی نظامی را هم در برمیگیرد.
چین گسترده مطالبات خود در بخش انرژی را به کیلومترها دورتر در آمریکا وآفریقا هم رسانده است. یک کنسرسیوم بینالمللی که 40درصد آن چینی است، 300 هزار بشکه نفت در روز در سودان استخراج میکند. چین همچنین تامین کننده اصلی سلاح برای دولت سودان است.
رئیسجمهور چین در نوامبر گذشته در نشست سالانه اپک اعلام کرد قراردادی به ارزش10 میلیارد دلار با برزیل در بخش انرژی منعقد میکند که موضوع آن خط لوله دو هزارکیلومتری گاز میان این دوکشوراست. اکوادور و آرژانتین دیگر کشورهایی هستند که با چین همکاری میکنند. در جریان دیدار دسامبر گذشته هوگوچاوز رئیسجمهور ونزوئلا از چین، دوکشور درباره همکاری برای توسعه زیرساختهای انرژی ونزوئلا از طریق سرمایهگذاری 350 میلیون دلاری در15میدان نفتی این کشور و سرمایهگذاری 60 میلیون دلاری در طرحهای گازی ونزوئلا، توافق کردند.
در 20 ژانویه درجریان دیدارپلمارتین نخستوزیر کانادا ازپکن، دوطرف بیانیه مشترکی را درباره همکاری دربخش انرژی به امضا رساندند که دستیابی پکن به منابعاورانیوم و نفت کانادا را شامل میشود.
بخشی ازعلاقه رو به رشد چین به منابعانرژی آمریکا با انگیزههایسیاسی وامنیتی همراه است. در اکتبرگذشته چین در اولین حضورنظامی خود در آمریکایلاتین یک گروه صلحبان به هائیتی اعزام کرد.
این درحالیست که هائیتی یکی از 25 کشوری است که تایوان را به رسمیت شناخته است. آمریکا با احتیاط نظارهگر حرکت آرام چین به سوی منطقه خود است. ونزوئلا و کانادا درمجموع یک چهارم واردات انرژی آمریکا را تامین میکنند.
اصطکاک میان چین و غرب تاکنون برنرخ برابری ارزپکن، سوابق حقوق بشری آن و روابط چین با کشورهای مغضوب و اشنگتن استوار بوده است. اما اکنون رقابت در بخشانرژی هم به این حوزه اضافه شده است. حضور فزاینده چین در صحنه بینالمللیانرژی، میتواند باعث رویارویی میان دو مصرفکننده عمده انرژی جهان یعنی آمریکا و چین بشود. اگرچه دو کشور ابتکارمذاکراتسیاسی انرژیآمریکا و چین آغاز کردهاند اما رقابت تنگاتنگ آنها برای بدست آوردن سهم بیشتر از منابعانرژی در روسیه، خزروخاورمیانه و حتی آمریکا و آفریقا، برکسی پوشیده نیست.
ظهور اقتصادی چین دنیا را از بسیاری جهات تحتتأثیر قرار داده اما شاید بیشترین تاثیر آن را در بازارجهانی انرژی میتوان دید.