تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۷:۵۱  ، 
کد خبر : ۷۵۹۶۴

اوباما در برابر گذشته، حال و آینده


بارها این سوال به ذهنم خطور کرده است که چرا راکفلرها حدود چهار دهه قبل میان “برژینسکی”و”هنری کیسینجر”یا به عبارت بهتر دو مغز متفکر دولتهای “کارتر”و”نیکسون” هیچ گونه تفاوتی قائل نشدند و دستان هر دوی آنها را به گرمی فشردند!امکان دارد تاریخ مصرف این سوال کمی گذشته باشد اما گذشته و آینده آمریکا با ریسمانی نامرئی به یکدیگر متصل است.شاید بهتر باشد سوال دیگری را مطرح کنم تا شرح ماوقع روشن شود!اینکه چرا “دیوید آیزنهاور”،رئیس جمهور جمهوریخواه آمریکا درنیمه قرن بیستم به مانند یک دموکرات محافظه کار عمل کرد و “افزایش سطح تعهدات آمریکا به خاورمیانه”را در دستور کار خود قرار داد؟به راستی ظهور دموکراتهای جمهوریخواه و جمهوریخواهان دموکرات در ساختار سیاسی ایالات متحده چگونه امکان پذیر است؟اساسابازار خرید و فروش قدرت در آمریکا کجاست و ارز رایج این بازار کدام است؟باید اذعان کنم که من و امثال من نیز مانند باراک اوبامای 47 ساله پاسخ این سوال را نمی دانیم!
مراسم تحلیف سناتور سابق ایالت ایلی نویز،که البته چند روز است به نخستین رئیس جمهور سیاهپوست آمریکا تبدیل شده است ،در میان جنجال رسانه های غربی برگزار شد.خبرنگاران رسانه های خارجی با آب و تابی مثال زدنی حضور اوباما در کاخ سفید را فصلی جدید در تاریخ آمریکای شمالی دانستند و سعی در القای این تصویر به مخاطبان خود داشتند.بله! کمتر از 2روز قبل از مراسم تحلیف اوباما،غزه هدف آماج حملات تل آویو قرار داشت اما تا اوباما پای خودرا در مراسم تحلیف گذاشت تاریخ جهان و خاورمیانه تغییر کرد!عجب حکایت بامزه ای!تغییر تاریخ در عرض کمتر از 48 ساعت یک رکورد محسوب می شود که گویا دموکراتهای آمریکا توانسته اند آن را به نام خود ثبت کنند.!اصلابهتر است رسانه های غربی برای سهولت کار خود و مشخص شدن تکلیف مخاطبانشان تاریخ آمریکا،یا نه،تاریخ دنیا از بدو خلقت را به دو قسمت تقسیم نمایند:قبل از حضور اوباما و بعد از حضور اوباما در کاخ سفید!شاید این گونه حق این رئیس جمهور سیاهپوست که هنوز مانند یک توپ فوتبال میان خانواده کلینتونها و راکفلرها پاسکاری می شود ادا شود!
توقف ممنوع!چرا که اصلاحد یقفی جهت تمجید از این مارتین لوتر کینگ قلابی وجود ندارد!راستی اگر به طرفداران دو آتشه آقای اوباما برنخورد سوال دیگری به ذهنم خطور کرده است.اینکه چرا این اسطوره بزرگ آمریکا که قرار است بعد از 4 سال تمثال او را جایگزین مجسمه آزادی نیویورک نمایند تا چند روز قبل از تحلیف از چینش ساده کابینه خود و حتی انتخاب سگ مخصوص خانوادگی اش عاجز مانده بود؟اصلااوباما در راستای تغییر وجهه آمریکا در جهان می خواهد بر روی توانایی چه کسی حساب باز کند؟مسلما این فرد هیلاری کلینتون،وزیر امور خارجه سردرگم و یا زبگنیو برژینسکی 83 ساله که شبها هنوز کابوس بازگشت رفیق تروتسکی و برادر برژنف روسی به کاخ کرملین را می بیند نخواهد بود!
زمانی که “کارل رو”،”گونزالس”و”کارن هیوز”سه مشاور ارشد بوش پسر در فاصله یکسال تا پایان قدرت وی کاخ سفیدرا ترک نمودند،همه نسبت به یک حقیقت معتقد بودند.اینکه وجهه واشنگتن در جهان به دنبال وقایعی که در خاورمیانه و افغانستان رخ داده است تا سالیان دراز قابل احیا نیست.
واقعیت امر این است که اوباما هم اکنون مسئولیت پاسخدهی نسبت به گذشته ،حال و آینده ایالات متحده آمریکا را بر عهده دارد.هرچند اوباما نیز دقیقا مانند 43 رئیس جمهور دیگر ایالات متحده در تعیین آینده کشور خود نقش دارد اما این نقش آفرینی کمتر یا بیشتر از بوش پسر با بیل کلینتون نخواهد بود.از سوی دیگر،جرج واکر بوش “جنگ عراق”،”جنگ افغانستان”و”بحران غزه”و... را به مزرعه پدری خود در تگزاس نبرده ،بلکه آنها را بدون هیچ گونه چون و چرایی به اوباما سپرده و البته رئیس جمهور جدید یک کشور نیز به لحاظ حقوقی چاره ای جز پذیرش آنها ندارد.اگر اوباما تا سه روز قبل به بهانه عدم حضور در کاخ سفید از پاسخگویی و اظهار نظر صریح در خصوص فجایع غزه طفره می رفت امروز چاره ای جز مواجهه با این مسئله ندارد.بنابر این بهتر است اوباما سعی نکند با سکوت یا نسبت دادن فجایع پیش روی آمریکا به دولت بوش خود را از “رئیس جمهور”به یک “پادشاه تشریفاتی”تبدیل کند!
اما نباید فراموش کرد که از اتصال جملات اوباما در مراسم تحلیف با یکدیگر نمی توان یک دکترین مشخص را استنتاج نمود.در راستای اثبات این ادعا لازم است جملات کلیدی بیان شده توسط اوباما را در کنار یکدیگر قرار دهیم:
“ملت ما علیه شبکه گسترده ای از خشونت و نفرت در جنگ به سر می برد،چالش هایی که آمریکا و آمریکایی ها با آن روبرو هستند، واقعی است. این چالش ها جدی و شمار آنها زیاد است. ما امروز در اینجا جمع شده ایم، چون ما امید را به جای ترس انتخاب کردیم، وحدت را به جای بحران و اختلاف.
خطاب به جهان اسلام می گویم که ما به دنبال راهی برای به جلو رفتن هستیم که بر مبنای منافع مشترک و احترام متقابل است. ما بزودی مسئولیت عراق را به مردم آن واگذار می کنیم و از صلحی که به سختی در افغانستان به دست آورده ایم، حفاظت خواهیم کرد. “
همان گونه که پیش بینی می شد،القائات برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر کاملادر کدهای ارائه شده از سوی اوباما قابل مشاهده است.”تعامل با جهان اسلام”در نگاه برژینسکی با هدف “تمرکز بر معادلات سیاسی مسکو و قفقاز”تعریف می شود.”مهار کاخ کرملین”اصلی ترین دغدغه افرادی مانند برژینسکی به عنوان یکی از اصلی ترین مهره های سیاست خارجی واشنگتن طی چهار سال آتی خواهد بود.ازاین حیث حتی “تعامل ظاهری مسکو-واشنگتن”طی چهارسال آتی در ذیل تقابلی کلی تعریف می شود.از سوی دیگر،اوباما هنوز تعریف مشخصی از جهان اسلام ارائه نداده است.
آیا منظور اوباما از سران جهان اسلام سران کشورهای عربستان سعودی،مصر و اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین هستند؟اگر اینگونه است تعامل با این افراد مدتهاست از سوی جمهوریخواهان و دموکراتها و سازمان سیا و پنتاگون صورت می پذیرد و تکرار این تعامل طی چهار سال آتی نیز به هیچ عنوان نیاز به تاکید ندارد.اما اگر منظور اوباما بخش پویای جهان اسلام است،او باید نحوه این تعامل را مشخص کند.در این صورت می توان ادعا نمود که اوباما در سیاستهای خاورمیانه ای واشنگتن دست به نوعی سنت شکنی،اگرچه به صورت مبهم وکلی خواهد زد.
از سوی دیگر،نگاه تهدید آمیز اوباما نسبت به افغانستان و پاکستان و عدم همسان سازی واقعیات افغانستان باتاریخ اشغال این کشور توسط شوروی سابق در آینده ای نه چندان دور می تواند به پاشنه آشیل دولت وی تبدیل شود.به عبارت دیگر،همان گونه که عراق بوش را زمینگیر کرد افغانستان هم می تواند به کانون شکست دموکراتها در انتخابات سال 2012 تبدیل شود.اوباما از صلحی خیالی در افغانستان و متعاقبا لزوم حمایت از این صلح سخن می گوید!این در حالی است که همپیمانان اروپایی و ناتویی واشنگتن یکی پس از دیگری از عهده دار شدن بار مسئولیت در افغانستان شانه خالی می کنند و مذاکرات پشت پرده سران پنتاگون و سران طالبان لحظه ای قطع نمی شود.
اوباما باید به هزاران پرسش،مطالبه و شکایت از گذشته تاریک آمریکا پاسخ دهد .گذشته ای که وی به جهت حضور در سنا خود جزئی از آن بوده است.اوباما باید به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا خونبهای کودکان و زنان بی گناه نبرد اخیرغزه را بپردازد.او ناچار است تاوان جنایات نیرهای آمریکایی در ابوغریب و الکرامیه عراق را پس دهد و در برابر خشم قربانیان بمبارانهای عمدی بالگردهای آمریکایی در افغانستان پاسخگو باشد.از سوی دیر اوباما به طور طبیعی مسئولیت حال و آینده آمریکا را نیز بر عهده دارد و نوع تاثیرپذیری اوباما از لابی پشت پرده قدرت است که این “حال”و”آینده”را تعیین می کند.شخص اوباما و صد البته شبکه های اصلی تعیین معادلات قدرت در آمریکا باید بدانند که “اوباما”بیشتر از اینکه نام رئیس جمهور جدید آمریکا باشد نام آخرین تیری است که واشنگتن جهت تضمین بقای حداقلی یا زوال زودرس خود طی دو دهه آتی پرتاب می کند.ازاین رو هرگونه خطای محاسباتی در پرتاب این تیر تبعات سختی برای فرزندان جرج واشنگتن خواهد داشت.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات