تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۸:۵۹  ، 
کد خبر : ۷۶۴۷۹
نامه‌ای به نیکلا سارکوزی

یادآوری 4 قرن روابط ایران و فرانسه

اشاره: دکتر احسان نراقی در نامه ای به نیکلاسارکوزی، رئیس جمهور فرانسه ضمن اعتراض به سیاست های دولت فرانسه در ایجاد محدودیت ویزا برای دانشجویان ایرانی از چندین قرن دوستی و روابط میان دو ملت ایران و فرانسه سخن گفت. نراقی مشاور مخصوص مدیرکل سابق یونسکو که سال ها در فرانسه زندگی کرده است از دو رئیس جمهور فرانسه ژنرال دوگل و فرانسوا میتران نشان لژیون دونور گرفته است. ترجمه این نامه را که پیش از این به دست سارکوزی رسیده است، می خوانید.

جناب نیکلاسارکوزی رئیس‌جمهور محترم جمهوری فرانسه
اعلامیه جهانی حقوق بشر که جنابعالی یقینا در مراسم شصتمین سال صدور آن شرکت خواهید فرمود، آمد و رفت بین المللی افراد را در جهان جزو حقوق اولیه آنها شناخته است. متاسفانه امروز برای آمدن به کشور شما فقط عده معدودی ایرانی می توانند از این حق استفاده کنند. من به علت علاقه ای که طی سالیان دراز به فرهنگ و به کشور شما داشته ام در این روزها مرتبا مورد مراجعه هموطنان و به خصوص جوانان مشتاق آموزش عالی در کشور جنابعالی بوده ام و مشکلات جدید آنها را به خوبی شناخته ام. جناب سارکوزی این را باید بدانید که امتناع سفارت شما در تهران در دادن ویزا به هموطنان من به هیچ وجه اثری در کار مسوولان دولتی کشور ندارد. زیرا مقامات فرانسوی به علت احتیاج اتباع خود به آمد و رفت با ایران با هیچ مشکلی رو به رو نیستند و تقاضاهای آنها با احترامات کامل و با سرعت پذیرفته می شود و چون در مراودات دیپلماتیک مقابله به مثل ملاک رفتار همه کشورها است لذا وابستگان دولت ایران هم از همان امتیازات برخوردارند در حالی که شهروندان عادی ایرانی با مشکلات فراوان روبه رو هستند. روال سال گذشته هنگام پذیرفتن تقاضاهای آنها این بوده است <سه ماه دیگر به سفارت مراجعه کنید تا از تصمیم پاریس مطلع شوید> و این رشته سر دراز دارد. این افراد به من می گویند آنها وقتی پس از ارسال مدارک خود و مکاتبه مفصل با یکی از دانشگاه های فرانسه برای تحصیل در دوره لیسانس یا دوره دکتری پذیرفته می شوند برای اخذ ویزا مشکلات طولانی و غیرقابل پیش بینی برای آنها عنوان می شود و وای به حال زن و مرد جوانی که به عنوان زن و شوهر صادقانه وضع واقعی خود را به اطلاع سفارت می رسانند. اگر با پاسخ رد مواجه نشوند با هزار زحمت ویزا به یکی از دو زوج داده می شود و لاغیر. بهانه سفارت در این موارد این است که ممکن است شما زن و شوهر قصد مهاجرت به فرانسه را داشته باشید در صورتی که کسانی که درخواست ویزا می کنند آمادگی دارند که همه نوع ضمانت مالی و رسمی برای بازگشت به ایران به سفارت بدهند. آیا علاقه مندان به رواج زبان فرانسه (فرانکوفون ها) در سراسر دنیا از وضعی که برای ایرانیان به خصوص مشتاقان تکمیل تحصیلات جوانان به وجود آمده خوشحالند؟ که من در سند چهارده صفحه ای که به ضمیمه این نامه به حضور جنابعالی تقدیم کرده ام نشان داده ام که روابط سیاسی و فرهنگی ایران و فرانسه سابقه هفتصد ساله دارد که چهارصد سال آن بلاانقطلاع بوده است.* من در اقامت اخیرم در فرانسه مدت دو ماه در کتابخانه های ملی و در آرشیو وزارت خارجه فرانسه برای تکمیل دقیق این سند وقت کافی صرف کرده ام تا به جنابعالی که فرد دقیقی هستید ثابت کنم فرانسه در قرن های اخیر با کمتر کشوری چنین رابطه تنگاتنگ و صمیمانه ای داشته است. شما با مطالعه سند ضمیمه متوجه خواهید شد.
فرانسوی ها از رنسانس به بعد شیفته آثار ادبی ایرانی شدند. به طوری که برای اولین بار گلستان سعدی را به زبان لاتین و سپس به زبان فرانسوی درآوردند. بعد آثار جامی و فردوسی و حافظ را به زبان فرانسوی ترجمه کردند. هرچند که قرن ها پیش از آن علاقه مندان آثار علمای ایرانی نظیر خوارزمی در ریاضیات و نجوم و ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی در پزشکی و فلسفه را از عربی به فرانسه ترجمه کرده بودند. خلاصه فرانسوی ها لطافت ذوق ایرانی ها را به خوبی شناخته بودند. ایرانی ها هم درصدد بودند که علم و دانش جدید و تجددطلبی و از قرن هجدهم به بعد آزادی و حکومت قانون را که اروپاییان آغاز کرده بودند از طریق فرانسوی ها اخذ کنند. نتیجه آنکه جاذبه این دو کشور نسبت به هم اول از همه از فرهنگ شروع شد. عباس میرزا نایب السطنه (1834-1797) فتحعلی شاه که کاملافرانکوفون بود بعد از شکست ایران در جنگ با روسیه و انعقاد معاهده ترکمانچای در سال 1828 از فرانسه تقاضای کمک کرد که بلافاصله فرانسه 50 افسر برگزیده خودش را برای سامان دادن ارتش ایران به تهران اعزام کرد. مقارن دادن امکانات وسیع به منظور ایجاد تحولات بنیادی در ارتش ایران عباس میرزا یک اداره مجهز از مترجمان زبردست را در کنار فرانسوی ها ایجاد کرد تا تمام مقررات و روش کار ارتش فرانسه را به فارسی ترجمه کند. این اقدام فرانسه به این جهت بود که دربار قاجار از مدت ها پیش با زبان و فرهنگ فرانسه آشنایی کامل داشت. کشور شما جناب سارکوزی روابطش را با هیچ کشوری خارج از کشورهای اروپایی با زبان و فرهنگ شروع نکرده بود. قبل از اقدام عباس میرزا، ناپلئون آجودان شخصی خود، یعنی جنرال گاردان را همراه هیاتی به ایران اعزام داشت تا او عهدنامه ای را از طرف ناپلئون به ضمیمه کمک های نظامی به فتحعلی شاه عرضه کند. شاه قاجار کمال لطف و نوازش را نسبت به او از خود نشان داد چنانکه به وی لقب خان اعطا کرد. این اقدام صمیمانه ناپلئون نسبت به ایران مسبوق به سوابق فرهنگی بین دو کشور بود. هنگامی که امیرکبیر صدراعظم ایران در نیمه اول قرن 19 مدرسه عالی دارالفنون - بیست سال قبل از تاسیس چنین مدرسه ای در ژاپن- را در تهران تاسیس کرد و از اتریشی ها معلم خواست از دولت اتریش تقاضا کرد که این معلمان را از میان ساکنان استان تیرول که فرانسه زبان بودند انتخاب کنند. مقارن تاسیس مدرسه دارالفنون که زبان فرانسه زبان اصلی معلمان اروپایی بود نویسنده معروف فرانسوی آرتور دوگوبینو (Arthur de Gobineau) در دو ماموریت سفارت (اولی در 1857 و دومی در 1863) به ایران سفر کرد و در این کشور اقامت گزید و بعدها نتیجه این دو اقامت خود را در دو کتاب مهم درباره آداب و رسوم ایرانی ها منتشر کرد.
در توصیف این دو کتاب فرانسوا نیکولو سفیر پیشین فرانسه در ایران چنین نوشته است: <هیچ نویسنده ای تا زمان گوبینو با چنان عشق و شیفتگی و در عین حال با درکی عمیق نتوانسته بود روح ایرانی را با مهارتی بی نظیر توصیف کند. ضمنا باید گفت که این دو کتاب هیچ ارتباطی با نظریات نژادی او ندارد.> در زمان گوبینو سفارت فرانسه تبدیل به یک موسسه فرهنگی در معرفی زندگی سیاسی و اجتماعی و ادبی فرانسه شد که روشنفکران ایرانی دائما به آنجا در حال آمد و رفت بودند. دلیل علاقه فرانسوی ها به ایران انتشار بیش از 50 مجلد کتاب خاطرات از سیاحان و نویسندگان فرانسوی است که در دو یا سه قرن اخیر نوشته شده است. از قدیمی ترین سفرنامه ها می توان از سفرنامه ژان شاردن (1713-1643) یاد کرد. شاردن که به قصد هند از ایران عبور می کرد در نتیجه شناخت ایران شیفته این کشور شد و مدت 6 سال در ایران اقامت کرد و سیاحتنامه نوشت که در پنج مجلد ابتدا در آمستردام به چاپ رسید و بعدا در چاپ های متعدد در پاریس منتشر شد. این تالیف شاردن درباره دوران صفویه؛ جامع ترین کتابی است که بیگانگان راجع به این دوران نوشته اند. به خصوص که این پنج مجلد کتاب اطلاع دقیقی را درباره اوضاع سیاسی- اقتصادی ایران به دست می دهد. کتاب دیگری هم همسر دیولافوا نوشته است. او به اتفاق همسر خود با اجازه دولت ایران تحقیقات وسیعی درباره آثار تاریخی ایران در فارس یعنی تخت جمشید و نقش رستم و شوش انتشار داده که در سال 1851 در پاریس منتشر شده است. درباره هنرها و معماری ایران در گذشته، فلاندن باستان شناس معروف با اطلاعات علمی خودش درباره باستان شناسی و هنرها و ابنیه ایران به تفصیل مطلب نوشته که کتابش را در سال 1851 در پاریس به چاپ رسانده است. از کتاب های جالب دیگری که می توان نام برد کتابی است که اوژون دوبن سفیر فرانسه در سال های 1906 و 1907 که هنگام انقلاب مشروطه در ایران بوده، نوشته است. این کتاب توصیف بسیار واقع بینانه از انقلاب مشروطه است که به وسیله آقای علی اصغر سعیدی به فارسی ترجمه شده است. از کتاب های جالب دیگر کتابی است که یکی از همراهان ژنرال گاردان که نقش مترجمی هیات اعزامی به وسیله ناپلئون را داشته است و به عنوان مترجم افسران فرانسوی با آن هیات به ایران آمده و بعد از عزیمت هیات اعزامی در ایران مانده، به نام <نامه هایی درباره ایران و ترکیه آسیایی> منتشر کرده است. ترجمه این کتاب هم به قلم توانای آقای سعیدی در تهران منتشر شده است.
بدون شک این قبیل کتب که تعداد زیادی از آنها طی این دو، سه قرن اخیر منتشر شده در جلب توجه فرانسوی ها به کشور ما بسیار موثر بوده است. مثلاکتاب <اسلام و فلسفه در ایران> در چهار مجلد است که هانری کربن فیلسوف و اسلام شناس بزرگ فرانسوی در اواخر قرن گذشته نوشته است. یکی از کارهای عمده فرانسوی ها این بود که دولت فرانسه در سال 1826 یک مستشرق آلمانی الاصل به نام ژول مول (Jul mohl) را مامور ترجمه کامل شاهنامه فردوسی کرد که بعد از سی سال اثر بسیار ارزنده ژول مول به زبان فرانسه در شش مجلد انتشار یافت. معمولاپزشکان فرانسوی را سلاطین قاجاریه شخصا به عنوان پزشک مخصوص انتخاب می کردند. اکثر آنها زندگی و خاطرات خود در دربار را به تفصیل در کتابی نقل کرده اند. نمونه آن کتاب دکتر مو وریرات است که به عنوان طبیب مخصوص ناصرالدین شاه سه سال در دربار سکونت داشته است. کتاب او با عنوان <سه سال در دربار ایران> یعنی از سال 1889 تا سال 1892 در پاریس به چاپ رسیده است. اینجا لازم است از یکی دیگر از پزشکان مخصوص ناصرالدین شاه، دکتر تولوزان نام ببریم، به خصوص که او در زمان خود برای ایرانی ها از نظر علمی و فلسفی و همچنین از نظر انسانی به صورت مرجعی در آمده بود که به دلایل مختلف مورد مراجعه مردم بود به قسمی که محل سکونت او را که در خیابان لاله زار آن زمان بود، خیابان دکتر تولوزان می نامیدند. زمینه دیگری که فرانسوی ها خدمات ارزنده ای انجام داده اند حفریات و تحقیقات باستان شناسی است که از صدوپنجاه سال پیش آغاز شده و تا سال های اخیر ادامه داشته است. در حقیقت این کوشش را فرانسوی ها به طور مستمر ادامه دادند و توانستند چهره روشن تری از هویت ایرانی را به خود ایرانی ها و جهانیان بشناسانند. از 1308 شمسی، همکاری فرانسوی ها در زمینه باستان شناسی وضع کاملارسمی به خود گرفت یعنی در این تاریخ آقای آندره گدار معمار و هنرمند فرانسوی به ریاست اداره باستان شناسی ایران منصوب شد و توانست آرامگاه حافظ، سعدی و فردوسی را بنا کند. همچنین طرح دانشگاه تهران را هم او تهیه کرد. اگر فرانسوی ها را از این جهت با دو ابرقدرت اروپایی یعنی انگلیس و روس مقایسه کنیم متوجه می شویم که همیشه آن دو ابرقدرت به دنبال امتیازات استعماری و تجاری بوده اند نظیر امتیاز تنباکو (معروف به رژی) که مخالفت مردم با آن امتیاز زمان ناصرالدین شاه منجر به شورش ملی شد که انگلیس و ایران مجبور شدند آن را لغو کنند. مثال دیگری که می توانیم در اینجا ذکر کنیم امتیاز نفت جنوب است که انگلیس ها با تاکتیک های مخصوص خودشان موفق به اخذ آن شده اند. در اینجا ملاحظه می کنیم که فرانسوی ها با نگاه دیگری آن را در نظر می گرفته اند نه با نگاه نیمه استعماری. در مورد روس ها نمونه اش امتیاز سودآور شیلات بحر خزر و استقرار بانک استقراضی روس است که آن را روس ها در مقابل بانک شاهی که انگلیس ها آن را از دولت مطالبه کرده بودند، گرفتند.
اعزام محصل به خارج
فکر اعزام محصل به خارج برای فراگرفتن علوم و فنون جدید در اوایل قرن نوزدهم در زمان فتحعلی شاه و امپراتوری ناپلئون به وجود آمد. در آن زمان افراد متمکن در اغلب موارد تصمیم می گرفتند که فرزندان خود را برای تحصیلات عالیه به اروپا اعزام کنند. ولی از اواخر قرن نوزدهم دولت این وظیفه را تاحدودی خود به عهده گرفت و از همان زمان در درجه اول کشور فرانسه مورد نظر بوده است. رضاشاه از آغاز سلطنتش این برنامه را با اعزام سالیانه صد نفر به فرانسه که با کنکور آنان را انتخاب می کرد دنبال کرد و تا زمان جنگ جهانی هم آن را ادامه داد. در هرحال دستگاه های دولتی برای تامین کادر خود هریک برنامه ای برای اعزام محصل به اروپا و بعضی موارد به آمریکا داشتند که در عین حال همیشه فرانسه مقام اول را حفظ می کرد. به همین دلیل دولت ایران از آغاز سلطنت رضاشاه اداره ای در پاریس برای سرپرستی دانشجویان اعزامی به خارج به وجود آورده بود که در دوره پهلوی دوم هم این دفتر به کار خود ادامه می داد.
خدمات پزشکی فرانسوی‌ها
با ایجاد مدرسه دارالفنون عده ای از پزشکان فرانسوی در ایران مشغول کار بودند و از آن تاریخ در تمام تحولات آموزش پزشکی فرانسوی ها نقش اول را داشتند. چنانچه از زمان تاسیس دانشکده پزشکی در سال 1306 شمسی، مسوولیت اداره سالن تشریح به عهده فرانسویان گذارده شد.
اصولایکی از موارد دیگر که در سراسر جهان اتفاق افتاده بهره ای بوده است که طی دو قرن گذشته کشورهای عقب مانده جهانی از پیشرفت علوم پزشکی اروپاییان به دست آورده اند. در این مورد ایران در ردیف کشورهای موفق جهان بوده که توانسته است حداکثر بهره را از پزشکی کشورهای غربی به دست آورد. در میان کشورهای اروپایی و آمریکایی که عامل انتقال دانش پزشکی به ایران بوده اند نقش فرانسه از همه موثرتر بوده است. دیگر اینکه این پیشرفت پزشکی در ایران به این جهت بوده که علمای سنتی ایران که با علوم اسلامی سر و کار داشته اند همیشه خاطره جالبی از علمای بزرگ گذشته نظیر بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی داشته اند. دیگر اینکه چهار نفر از شاهان قاجار برای تامین سلامتی خود پزشکانی را از خارج که منحصرا فرانسوی بوده اند استخدام می کرده اند که سال ها مقیم در دربار بوده و در نتیجه در نزد مسوولان مملکتی علم پزشکی جدید را رواج داده اند. پس از دوره رکود رابطه فرهنگی ایران و فرانسه به علت جنگ جهانی اول، در سال 1919 ایران دیگربار درصدد برقراری روابط فرهنگی با کشور فرانسه برآمد، به ویژه در زمینه پزشکی که دکتر تولوزان پزشک نامدار فرانسوی و اخلاف شهیر فرانسه زبان او نظیر شلیمر هلندی از بیش از نیم قرن قبل نقشی برجسته در آموزش پزشکی در ایران ایفا کرده بودند. شاگردان این پیشگامان که مسوولیت های حرفه ای پزشکی را در کشور برعهده داشتند، آرزو می کردند بتوانند آنچه را که آموخته بودند به نسل بعدی انتقال دهند.
در پاریس، یک هیات پزشکی ایرانی که دکتر محمدحسین لقمان ادهم، رئیس دانشکده پزشکی تهران، عضو آن بود تحت حمایت شخصیت دانشمند محمدعلی فروغی، ذکاءالملک نماینده ایران در کنفرانس صلح، جهت استخدام استاد برای دانشکده پزشکی و بیمارستان ها و متخصص برای آزمایشگاه ها با محافل و استادان پزشکی فرانسه تماس گرفتند. در تاریخ 23 اکتبر 1919، دکتر رو، رئیس انستیتو پاستور پاریس، هیات ایرانی به ریاست ذکاءالملک را با لطف فراوان پذیرا شد. در این جلسه تصمیم گرفته شد که یک انستیتو پاستور در تهران تاسیس شود. حدود سه ماه بعد، روز 20 ژانویه 1920، آقای دکتر لوگرو که از طرف انستیتو پاستور پاریس مامور این طرح شده بود، توافقنامه ای را برای امضا به نصرت الدوله فیروز وزیر امور خارجه ایران ارائه کرد که برای شرکت در مجمع عمومی کنفرانس صلح به پاریس آمده بود. این طرح که مبنای توافقنامه های بعدی <همکاری های فنی> شد، بر هیچ تعهد یا اجباری برای طرفین استوار نبود و تنها بر دوستی دو کشور تکیه داشت. ایران یک انستیتوی علمی ملی را تاسیس می کرد به نام انستیتو پاستور ایران و آن را در ردیف سایر شعبات انستیتوی مادر در پاریس قرار می داد و ریاست آن را برعهده یک فرانسوی از انستیتو پاستور پاریس می نهاد. انستیتو پاستور در قسمتی از پارک فرمانفرما که شامل ده هزار مترمربع زمین به اضافه 2 ساعت آب از قنات کوثر در هفته و ده هزار تومان پول در وقفنامه ای که در سال 1302 از طرف عبدالحسین میرزا تهیه شده بود، استقرار یافت. این امر موجب شد دولت هم 15 هزار تومان به این امر اختصاص داده و انستیتو پاستور را بنیان نهد وانستیتو پاستور با حضور رئیس فرانسوی- که موثرترین آنها پروفسور بالتازا بود که بیش از 25 سال با جدیت و علاقه مندی فراوان موفق به تربیت محققان ایرانی شد- توانست با ایجاد واکسن ضدتیفوس و ضدطاعون به خصوص طاعون گاوی و واکسن ضدآبله و تب راجعه این امراض مزمن رایج را در ایران ریشه کن کند. پیشرفت انستیتو پاستور ایران به جایی رسید که کشورهای غیراروپایی از محققان ایرانی برای از بین بردن امراض بومی دعوت به همکاری می کردند، فی المثل دولت مکزیک برای مبارزه با طاعون متوسل به انستیتو پاستور ایران شد. در کنار انستیتو پاستور، ایرانی ها رسما برای ایجاد مرکز مبارزه با امراض دامی متوسل به فرانسوی ها شدند که آنها هم کمک به ایجاد موسسه رازی کردند. درباره تاثیر پزشکی و داروسازی فرانسه در ایران یکی از محققان پزشکی اخیرا ثابت می کند که چندین هزار اصطلاح پزشکی و داروسازی را که اهل فن در ایران همچنان به کار می برند کاملافرانسوی است.
خدمات آموزشی فرانسوی‌ها
<آلیانس فرانسز> موسسه ای بود که فرانسوی ها برای گسترش نفوذ فرهنگی خود در اواخر قرن نوزدهم به وجود آوردند، شعبه این موسسه در ایران در سال 1890 میلادی به وسیله دکتر شنایدر پزشک مخصوص ناصرالدین شاه ایجاد شد. برنامه عینا برنامه آموزشی فرانسه بود که به زبان فرانسه، فارسی و عربی تدریس می شد. تعداد دانش آموزان به سرعت رو به افزایش گذاشت به طوری که در سال 1910 تعداد آنها به 250 رسید و این موسسه توانست شعب خود را در تبریز و بوشهر و کردستان هم ایجاد کند. موسسه دیگری به نام فرانکوپرسان با ابتکار دیولافوآ که از او در تحقیقات باستان شناسان نام بردیم در سال 1909 ایجاد شد که هدف این موسسه آشنایی فرهنگی بیشتری میان فرانسوی ها و ایرانی ها بود. از نظر فرهنگی باید متوجه بود از آنجا که ایرانی ها نسبت به دو ابرقدرت همسایه ایران یعنی انگلستان و روسیه با سوءظن می نگریستند فرانسوی ها مایل بودند روش سومی را که به دور از اعمال نظر سیاسی بود تبلیغ کنند لذا همیشه با استقبال بیشتری مواجه بودند. در سال 1933 رضاشاه تصمیم گرفت برای تعلیم افسران ارتش یک دانشگاه جنگ بنا کند. به این جهت از فرانسوی ها کمک خواست. دولت فرانسه هم یکی از ژنرال های ورزیده خود را به همراه تعداد زیادی افسران سابقه دار به ایران اعزام داشت تا آنها بتوانند دو هدف را برای ایرانی ها دنبال کنند: 1- تحصیل تکنیک های نظامی با توجه به تجاربی که از جنگ جهانی 1918-1914 به دست آمده است 2- آشنایی با فرهنگ و شناخت اصول زندگی اروپاییان. تمام افسران عالی رتبه ایران در زمان رضاشاه در این موسسه تربیت شدند، یعنی حدود 257 افسر و فعالیت این دانشگاه تا شروع جنگ جهانی دوم یعنی سال 1940 ادامه یافت. دیگر موسسه آموزشی و فرهنگی فرانسوی ها را لازاریست ها ایجاد کردند و آنها هم در آموزش پسران و هم دختران نقش مهمی داشتند. مدرسه ژاندارک در ردیف اولین مدارس دخترانه بود که در تقویت نهضت زنان که از دوران مشروطه آغاز شده بود نقش مهمی داشت خلاصه آنکه از نیمه قرن گذشته تا جنگ جهانی دوم برنامه های آموزشی عالی ایران مکررا الهام از برنامه های فرانسوی داشت. در قسمت فرهنگی هم باید گفت در دو قرن گذشته ترجمه آثار بزرگان و نویسندگان فرانسه به زبان فرانسوی نقش عمده ای در تفکرات اجتماعی- سیاسی و فلسفی نسل های مختلف ایران داشته است. حتی در سنوات اخیر با وجود وفور وسیع زبان انگلیسی در ایران در سال های گذشته- من تحقیقی درباره ترجمه های زبان های خارجی به عمل آوردم- برای من روشن شد که تا آن زمان هم هنوز ترجمه کتب فرانسوی رتبه اول را در ترجمه آثار بیگانگان در ایران داشته است.
نتیجه
من مایلم این نکته را هم اضافه کنم که محرک من در این نامه مطلقا انگیزه شخصی نبوده است. اولاسفیر شما در ایران کمال لطف و محبت را نسبت به من دارد و من معمولاافرادی را به خصوص جوانانی که برای دوره های عالیه مایل به رفتن به فرانسه بوده اند وقتی از همه جهت اطمینان به صلاحیت آنها داشته ام در آن صورت به سفارت معرفی شان کرده ام که همیشه در اسرع وقت مساله ویزا برای آنها حل شده است و دوم اینکه آقای پولتی سفیر شما در تهران برای ایران و فرهنگ ایران کمال اهمیت و احترام را قائل است چنانکه بعد از یک سال اقامت چنان به زبان فارسی مسلط شد که در ضیافت 14 ژوئیه سال اول اقامتشان در ایران نطق خودش را هم به فرانسه و هم به فارسی روان بیان کرد. ولی مساله دیگر که من در این نامه مطرح می کنم مساله اصولی است. من که بیش از سی سال از عمرم را در فرانسه گذراندم و سال ها در یونسکو در راه دوستی ملت ها خدمت کرده ام و به کشور شما علاقه قلبی دارم از وضع امروزی که وزارت خارجه شما برای هم وطنان من به خصوص هم وطنان جوان من به وجود آورده است، بسیار متاثرم و صمیمانه به شما می گویم که فرانسه به عزت و حرمت خود خواهد افزود اگر این مشکل را از میان بردارد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات