تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۹:۲۳  ، 
کد خبر : ۸۲۲۳۱

مشروطه ساخته و پرداخته انگلیس نبود


حسین میرزایی: دولت انگلستان پس از آنکه علماى ناراضى از بى اعتنایى حکومت مظفرالدین شاه نسبت به تاسیس عدالتخانه در جمادى الاول سال 1324 قمرى تهران را به قصد عتبات ترک کردند، درهاى سفارت خود را به روى مردم تهران گشود تا و مخالفان حکومت در باغ وسیع سفارت بست بنشینند و مطالبات خود را از حکومت طلب کنند. این مطالبات در ابتدا حول محور بازگشت علما و تشکیل عدالتخانه سامان یافته بود. ده روز پس از آغاز بست نشینى اما، مطالبات بست نشینان سفارت تغییر یافت و تاسیس دارالشورى (مجلس) جاى عدالتخانه را گرفت.
در این فاصله ده روزه در این مدت کوتاه بست نشینى در سفارت چه روى داد که ناگهان فصل تازه حیات سیاسى اجتماعى جامعه ایران تحت عنوان مشروطیت رقم خورد؟ توطئه سفارت انگلستان براى انحراف جنبش عدالتخواهى؟ توطئه نوگرایان براى به انحراف کشیدن این جنبش؟ هر دو؟ یا هیچ کدام؟
پیش از مهاجرت علما به عتبات در بیست و سوم جمادى الاول سیدعبدالله بهبهانى با ارسال نامه اى محرمانه به سفارت انگلیس خواستار حمایت آنها از جنبش شد. همچنین به تجار معتبر تهران خبر داد که «اجزاى سفارتخانه (انگلیس) به من وعده همراهى داده اند، هرگاه پس از من معترض شما شدند به آنها متوسل شده و به آن مکان متحصن و ملتجى شوید.» چنین بود که پس از مهاجرت علما در شب بیست و سوم جمادى الاول نخستین گروه بازرگانان شامل نه نفر به سفارت انگلیس پناه بردند. فرداى آن روز این خبر در شهر پخش شد که سفارت انگلیس به عموم مردم اجازه اقامت در سفارت مى دهد. تهرانیان دسته دسته، در قالب اصناف مختلف به سفارت رهسپار مى شدند. تجار، کسبه بازار، صنعتگران، طلاب مدارس مذهبى، محصلین دارالفنون و... تا پایان تحصن بیست و پنج روزه قریب چهارده تا بیست هزار نفر در سفارت متحصن بودند. گزارش ناظم الاسلام از وقایع بست نشینى نشان مى دهد که در حین افزایش شمار متحصنین کاردار سفارت انگلیس از وزارت خارجه ایران خواسته است که از تحصن اقشار عادى در سفارت جلوگیرى کند، اما وزیر خارجه مشیرالدوله ،که به عزل عین الدوله از صدارت بى میل نبود این خواسته را به مسامحه گذرانید. با این حال، چندى پس از آن دولت ایران توسط کاردار خود در لندن از دولت انگلیس خواست متحصنین را از سفارت خود بیرون کند. پاسخ سر ادوارد گرى وزیر امور خارجه انگلستان به کاردار ایران چنین بود: «بست نشستن مردم براى سفارت (مایه) زحمت و خسارت است. دولت انگلستان از این بابت متاسف است. ولى بست نشستن در سفارتخانه ها در ایران از سابق معمول بوده و نمى توان مردم را به زور بیرون کرد. دولت ایران باید موجبات رضایت آنها را فراهم آورد تا از سفارت بروند.» پاسخ وزیر خارجه انگلیس بـه ظاهر تمایل دولت انگلستان را نسـبت به برآورده شدن مطالبات بست نشینان نشان مى دهد. همین پاسخ بعدها بهانه اى شد تا عده اى از مورخان و تحلیلگران مخالف، مشروطه را ساخته و پرداخته انگلستان معرفى کنند. اما نکته اساسى این است که بدانیم مطالبات بست نشینان در زمان پاسخ ادوارد گرى در یکم و یا سوم جمادى الثانى چه بوده اند؟
در بیست و هفتم جمادى الاول، گرانتدوف کاردار سفارت انگلیس در نامه اى به وزارت خارجه ایران دلایل بست نشینى مردم تهران به علاوه خواسته هایشان را «عدم تامین مالى و جانى از مامورین دولت، موقوف ماندن معاملات تجارى به واسطه نبودن علما در شهر و درخواست دیوانخــانه عدلیه که در دسـت دولت نباشــد» بیان مى کند. در همین روز ناظم الاسلام در تاریخ روزانه اش مى نویسد: «احدى جرات نمى کند جز معاودت آقایان دیگر عنوانى نماید. حتى فیلسوف بهبهانى در یک چادر عنوان کرد که باید ما قانونى از شاه مطالبه کنیم، فوراً دورش را گرفتند و خواستند او را خارج نمایند.» نخستین درخواست رسمى بست نشینان سفارت که در بیست و هفتم جمادى الاول خطاب به شاه نوشته شد مجلس عدالتخانه بود، مجلسى که «حاوى بر قانون محمد و مشتمل است بر حفظ نفوس و اموال و اعراض و ناموس و دماء مسلمین.» در بیست و هشتم جمادى الاول متحصنین سفارت سه خواسته مشخص را عنوان کردند : 1- تاسیس عدالتخانه 2-بازگشت علما 3- امنیت جانى و مالى. روز چهارم جمادى الثانى نیز همین سه خواسته به علاوه بازپرداخت مبلغ برات هاى دولتى، از سوى تجار متحصن، به عنوان مطالبات عموم بست نشینان سفارت تکرار شد.
بدین ترتیب تا روز چهارم جمادى الثانى، ده روز پس از آغاز بست نشینى سفارت سخنى به جز تکرار خواسته هاى علما در جنبش عدالتخواهى، میان بست نشینان نیست. از این رو تمایل احتمالى دولت انگلستان نسبت به برآورده شدن مطالبات بست نشینان که در پاسخ وزیر خارجه به تاریخ یکم یا سوم جمادى الاول نمود یافته است ناگزیر مى بایست ناظر بر این مطالبات بوده باشد.
با این حال فهرست مطالبات متحصنین این گونه باقى نماند. در فهرست هاى بعد از روز چهارم جمادى الثانى مطالبات بست نشینان تغییر عمده یافته اند: 1- بازگشت علما 2- عزل عین الدوله 3- افتتاح دارالشورى 4- عودت مطرودین و قصاص شهدا. مطالبه افتتاح دارالشورى به گونه اى اعجاب انگیز به یک باره در میان مطالبات بست نشینان پدیدار شد. اما آن قدر اهمیت یافت که در روز پانزدهم جمادى الثانى بست نشینان حکم شاه را مبنى بر پذیرش تاسیس مجلس، تنها به دلیل شبهه مشورتى بودن آن و نه حاکم بودنش از دیوارها کندند و پاره کردند.
چه چیز مردمان بست نشسته در سفارت انگلیس را در فاصله بیست و هفتم جمادى الاول روزى که کسى جرات نمى کرد جز بازگشت علما درخواست دیگرى را مطرح کند، تا ده روز بعد از آن که افتتاح مجلس خواسته شد، تحت تاثیر قرار داد؟
وقایع نگارى جنبش مشروطه شیوه تغییر مطالبات بست نشینان را ترسیم مى کند:
28 جمادى الاول 1324 ق: «سفارتخانه در حکم یک مدرسه شده است، چه در زیر هر چادر و هر گوشه جمعى دور هم نشسته اند و یک نفر عالم سیاسى از شاگردان مدارس و غیره آنها را تعلیم مى دهد. یعنى چیزهاى تازه به گوش مى خورد که تاکنون احدى جرات نداشت بر زبان آورد.»
همان روز (28 جمادى الاول 1324 ق): «بعضى از اجزاى انجمن روزنامه حبل المتین را در دست گرفته بر مردم قرائت مى نمایند.»
5 جمادى الثانى 1324 ق: «امروز تلگرافى (به عنوان پیام پادشاه انگلستان)در بین مردم افتاده... گر چه ماخذ این تلگراف معلوم نیست بلکه از مضامین آن آثار کذب هویداست، ولى براى عوام باعث اطمینان گردید... و به گوش آنها لفظ مجلس شوراى ملى رسید و دانستند که نجات دهنده همه از ظلم و تعدى مجلس شوراى ملى است.»
11 جمادى الثانى 1324 ق: «(اکنون بست نشینان) همه اهل پولتیک و قانون شده اند و حرف ها مى زنند که انسان مات مى ماند. مثلاً مى گویند معنى تحت الحفظ شاه این است: نماینده ملت. در صورتى که ملت کسى را نخواسته باشد آن شخص را در هیچ دولت نخواهند شناخت.»
16 جمادى الثانى 1324 ق: «اهل طهران در این ایام تحصن سفارتخانه به حدى بیدار شده و پا به دایره تمدن و حقوق گذارده(اند) که در مدت ده سال این قسم ممکن نبود. اشخاصى که در خارجه تربیت شده اند و سال ها آرزوى این ایام را مى بردند شب و روز در کار بیدارى مـردم مى باشند.» (ناظم الاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان)
جنبش مشروطه سبب شد که نوگرایان و طبقه متوسط جدید بى واسطه و رودررو در یک جنبش عمومى در کنار طبقه متوسط سنتى و عامه مردم قرارگیرند و براى نخستین بار ارتباطى سازنده میان آنها پدید آید. دانش آموختگان فرنگ، فارغ التحصیلان دارالفنون، این اجزاى طبقه متوسط جدید، این موجودات بیگانه با ملت، به موجوداتى قابل فهم تبدیل شدند، جایگاه گروه مرجع مردم را به دست آوردند و توانستند عناصر بنیادى مشروطیت را به مردم بیاموزند. مشروطیت این سان نه حاصل توطئه انگلستان، بلکه ثمره فرصتى است که طبقه نوگرا براى همنشینى با توده مردم و علماى ضدحکومت به دست آورد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات