تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۱:۵۷  ، 
کد خبر : ۸۲۲۸۹

چالش جدى ناتو در افغانستان


نویسنده: مکس بوت
ترجمه: على عبدالمحمدى

سازمان پیمان آتلانتیک شمالى (ناتو) در سال 1949 به منظور جلوگیرى از توسعه کمونیسم در اروپا تاسیس شد. وقتى اتحاد جماهیر شوروى سابق در آغازین سال هاى دهه 1990 فرو پاشید، توقع بیشترى ها این بود که ناتو راه رقیب دیرینه خود (پیمان ورشو) را خواهد پیمود. اما نه فقط چنین نشد، بلکه نقش این سازمان از زمان پایان یافتن «جنگ سرد» ارتقا نیز یافته است. در سال 1995 ناتو نخستین جنگ خود را براى بازگرداندن آرامش به بوسنى برپا کرد و پس از آن در سال 1999 مشغول جنگى دیگر در کوزوو شد که هنوز عده اى از صلح بانان ناتو در آنجا حضور دارند. اما حالا صحبت از افغانستان است، کشورى با مختصات اقلیمى خاص که ناتو زمانى قصد داشت براى جنگ با ارتش سرخ یا همان ارتش شوروى سابق در آنجا حضور پیدا کند. به نظر من، ماموریت امروز ناتو از همه ماموریت هاى پیشین آن دشوارتر است.
در سال 2003 ناتو فرماندهى «نیروى بین المللى کمک کننده به برقرارى امنیت در افغانستان» (ISAF) را که براى تکمیل کردن اقدامات ائتلاف جهانى مستقر در این کشور به رهبرى آمریکا جهت مبارزه با عناصر طالبان و القاعده تاسیس شده بود بر عهده گرفت. در آغاز حوزه فعالیت ISAF به کابل (پایتخت) محدود بود اما این حوزه تدریجاً گسترش یافت تا جایى که بعدها کنترل ولایت هاى نسبتاً آرام شمالى و غربى افغانستان نیز به این نیرو سپرده شد، ضمن اینکه حدوداً از یک ماه دیگر قرار است ISAF کنترل نواحى به مراتب خطرناکتر در جنوب را بر عهده بگیرد؛ این همان جایى است که اخیراً طالبان بر شدت فعالیت هاى خویش افزوده و خسارات نسبتاً قابل توجهى به اماکن و تاسیسات دولتى و غیردولتى وارد کرده است. اگر همه چیز خوب پیش برود، ISAF کنترل ولایت هاى ناامن شرقى را نیز تا پاییز امسال عهده دار خواهد شد. بدین ترتیب، ناتو نقش «رهبرى» را در سراسر افغانستان ایفا خواهد کرد و این در حالى است که هنوز بیش از 10 هزار نظامى آمریکایى به عملکرد مستقلانه خویش در این کشور در قالب «عملیات استقرار آزادى» (Operation Enduring Freedom) ادامه مى دهند.
هر ناظر مستقلى پس از مشاهده اوضاع جارى در افغانستان به نکات ریز و درشتى برمى خورد که بعضاً او را نسبت به آینده این کشور خوشبین و بعضاً بدگمان مى کند. مثلاً سطح همکارى سربازان اعزامى بیش از 30 کشور در قالب ISAF که حتى برخى متحدان آمریکا در خارج از گستره ناتو مثل استرالیا و مقدونیه را شامل مى شود تا حد زیادى امیدوار کننده است. همه یک هدف مشترک دارند، تا حد امکان با زبان انگلیسى با هم ارتباط برقرار مى کنند و تنها عاملى که آنها را از هم بازمى شناساند تصویر پرچم هر کشور است که روى سردوشى سربازان حک شده است.
اما حراست از جان مردم جنوب افغانستان در برابر حملات عناصر طالبان و قاچاقچیان مواد مخدر که اتحاد نزدیکى برقرار کرده اند بسیار دشوار است. این وظیفه در اصل به 3 هزار نظامى بریتانیایى، 2200 کانادایى و 1500 هلندى سپرده شده است. سایر اعضاى ISAF (بر خلاف این عده) ترجیح مى دهند که در نواحى امن تر حضور داشته باشند. این به یکى از بزرگترین چالش هاى ناتو اشاره دارد: جلب رضایت مسئولان کشورها براى اعزام نیرو به مناطق ناامن. علاوه بر محدودیت هاى جغرافیایى (امتناع بسیارى از نظامیان از فعالیت در جنوب یا شرق) محدودیت هاى تاکتیکى نیز وجود دارند. به عنوان مثال، برخى از سربازان به دستور مقامات حکومتى شان حق استفاده از مواد شیمیایى نظیر گاز اشک آور را براى متفرق کردن اجتماعات غیرقانونى ندارند. این مى تواند یک گرفتارى بزرگ براى فرماندهان ISAF در برخورد با آشوب هاى احتمالى نظیر آنچه دو ماه پیش در کابل رخ داد به شمار آید.
به لحاظ نظرى شاید اینگونه تصور شود که تشکیلات ISAF قرار است به وجه آرام تر قضیه که در آخر به استمرار توسعه و امنیت در افغانستان کمک خواهد کرد، بپردازد و نظامیان آمریکایى به وجه دیگر یعنى تعقیب خرابکارها. در عمل اما تفاوت قائل شدن بین این دو کاملاً دشوار مى نماید، زیرا نظامیان ناتو در جنوب براى حفظ جان خود هم که شده مجبور خواهند بود به روى متخلفان احتمالى آتش بگشایند. بدین ترتیب، مسئولیت فرماندهان این نیروها در این قبیل نواحى بسیار دشوارتر خواهد بود.
هر چه هست، ناتو به نقش آفرینى در کشورى رضایت داده که رتبه یکصدوهفتادوسوم را در بین مجموع 178 کشور در زمینه شاخصه هاى بنیادین توسعه انسانى به خود اختصاص داده و اقتصادش بیش از هر کشور دیگر به تجارت غیرقانونى مواد مخدر و دریافت کمک هاى خارجى وابسته است. البته، برخى در قیاس با اوضاع عراق به وجود نشانه هاى روشن در اوضاع کلاً تیره و تار امروز افغانستان اشاره مى کنند. مثلاً سطح توقعات مردم عراق به دلیل اینکه آنها دوره هایى از رفاه اقتصادى را طى دهه هاى 1970 و 1980 لمس کرده اند بسیار بالاتر از افغان ها است که طى ربع قرن اخیر عملاً چیزى جز جنگ، فلاکت و فقر نشناخته اند. این همان روزنه امیدى است که برخى آن را عامل موفقیت احتمالى ناتو در افغانستان به شمار مى آورند. شاید سطح توقعات مردم به حد کافى پائین باشد که ناتو از برآورده ساختن آن در آینده عاجز نباشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات