به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) هفته نامهی اکونومیست در گزارش تحلیلی جامعی درخصوص انتخابات آمریکا آورده است: این رقابتها هر آنچه را که میتوان از سیاست خواست و انتظار داشت در خود داشت. یک بانوی نخست که در تلاش است به عنوان نخستین رییس جمهور زن در طول تاریخ آمریکا زمام قدرت را درکاخ سفید در دست بگیرد، یک سیاهپوست کاریزماتیک که میکوشد مانع بزرگ تبعیض نژادی را درهم بشکند، یک قهرمان جنگی که مبارزاتش از 6 ماه پیش وارد مرحلهی حیاتی و سرنوشتساز شده و جناح راستگرای حزبش یعنی حزب جمهوریخواه نیز از او نفرت دارد و یک تاجر متمول که نزدیک به 35 میلیون دلار از ثروت خود- معادل 110 هزار دلار برای هر نمایندهای که به نفع کاندیداییاش احراز کرد- را صرف مبارزات انتخاباتی کرد، در این روز به مبارزه پرداختند. خصوصیات متعدد دیگری نظیر رقابتهای تنگاتنگ و فشرده، نظرسنجیهای مبهم و نامشخص که در برخی موارد حتی 20 درصد اختلاف را نشان میدهند، نگرانیها بابت اوضاع جنگ در عراق، وضعیت نابسامان و بحرانی اقتصاد آمریکا و همچنین تمایل آشکار برای دور شدن از دوران فاجعهآمیز ریاست جمهوری بوش را نیز به این فضای انتخاباتی اضافه کنید تا مشخص شود که چرا انتخابات سهشنبهی بزرگ موسوم به "سوپرتیوزدی" به دلمشغولی و وسواسی در سطح ملی تبدیل شد و مردم آمریکا از سواحل شرقی گرفته تا سواحل غربی در رستورانها و مجالس و محافل مختلف آن را به دقت دنبال میکردند. نتیجهی انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان پیشتازی مسلم جان مک کین بود. سناتور مک کین نه تنها بیشترین نمایندهها و بیشترین آراء مردمی در مهمترین ایالتها را به خود اختصاص داد بلکه شاهد شکافی میان مایک هاکبی و میت رامنی بود.هاکبی در انتخابات سهشنبه گذشته به طور غیر منتظرهای عملکرد خوبی از خود به نمایش گذاشت اما رامنی نتوانست به موفقیتی دست یابد. نتیجهی این انتخابات در اردوگاه دموکراتها به مراتب مبهمتر بود. هیلاری کلینتون و باراک اوباما هر دو در این انتخابات به دستاوردهای زیادی نایل شدند که به آن مباهات کنند. سناتور اوباما با زنی به نبرد پرداخت که زمانی چهرهی غیر قابل شکست در شرایط مساوی تلقی میشد. خانم کلینتون نیز احتمالا از شتاب اخیر اوباما در جلب حمایت مردم کاسته است. این نتایج نامشخص و مبهم تا حدودی به این خاطر است که دو کاندیدای پیشروی حزب دموکرات کاملا هم سنگ و همسان با یکدیگر فعالیت و حرکت می کنند. یک سخنگوی ستاد انتخاباتی اوباما پس از این انتخابات اظهار داشت: ما در ایالتهای خود به پیروزی رسیدیم و آنان نیز فاتح ایالتهای خود شدند. ثبت چنین نتیجهای همچنین به این دلیل بود که دموکراتها یک نظام انتخاباتی خاصی را انتخاب کردند که چه بسا به منظور تبدیل یک رقابت فشرده به تقلایی طولانی و طاقتفرسا پایهریزی و طراحی شده است. اصولا کاندیداهای حزب جمهوری خواه اغلب نمایندگان خود در کنگرهی ملی را به این صورت انتخاب میکنند که کاندیدای پیروز هر ایالت همهی نمایندگان آن ایالت مخصوص را احراز میکند به طور مثال سناتور جان مک کین کاندیدای پیروز جمهوری خواهان در ایالت نیویورک تمامی نمایندگان این ایالت را از آن خود کرده است. اما از سوی دیگر مبنای تعیین نمایندگان نزد کاندیداهای دموکرات به طور نسبی است به عبارت دیگر هر کاندیدای دموکرات به نسبت آرایی که در هر حوزهی انتخابیه کنگرهای کسب میکند از تعداد نمایندگانی در کنگرهی ملی حزبش برخوردار میشود. با این تفاسیر ماراتن انتخاباتی کاندیداهای هر دو حزب برای هفتههای متمادی و به احتمال زیاد تا آخرین هفتهی ماه اوت که کنگرهی دموکراتها در دنور برگزار میشود، ادامه خواهد داشت. به درازا انجامیدن نزاعهای درون حزبی دموکراتها فرصت مهمی را در اختیار جمهوریخواهان قرار میدهد. اما علیالقاعده امسال را باید سال دموکراتها دانست. دموکراتها بیش از 60 درصد کل آراء انتخابات سهشنبهی بزرگ را داخل صندوقهای رای انداختند و در برخی ایالتها دو برابر بیشتر از جمهوریخواهان به پای صندوقهای رای رفتند. اما با وجود این جمهوری خواهان در گزینش کاندیدایی که از حمایت و اقبال گسترده برخوردار باشد عملکرد خوبی داشتهاند. بن بست کلینتون- اوباما اکنون فرصت مغتنمی را فرا روی جمهوری خواهان قرار داده تا حزب خود را متحد ساخته و درست در برههای که دموکراتها در حال خرد کردن یکدیگر میباشند کار جمعآوری اعانه و پول برای نبرد اصلی خود را آغاز کنند. سناتور مک کین چهار روز قبل از برگزاری انتخابات "سوپر تیوزدی" در جمع عدهای از رایدهندگان در شیکاگو سخنرانی کرد. سناتور ایالت آریزونا چندان درخشان و با ابهت نشان نمی داد اما پرخاش جو به نظر میرسید. وی از رهبران دموکراتی سخن گفت که میخواهند در عرصهی جنگ در عراق سر تسلیم فرود آورند. وی همچنین وعده داد تا از رایدهندگان دموکرات، لیبرال و حتی حامیان تروتسکی دلجویی کرده و به آنان بیندیشد. مک کین علاوه بر این قول داد تا خانم کلینتون و یا اوباما را به راحتی شکست دهد وی به ندرت از رقبای جمهوری خواهش نام برد. هفتهنامهی اکونومیست افزوده است: سناتور مک کین در انتخابات پنجم فوریه نتوانست نامزدی حزب جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 را به طور قطعی به چنگ آورد اما با فاصلهی بسیار زیادی از میت رامنی و مایک هاکبی پیشی گرفت. مک کین به طور قابل قبولی در بزرگترین ایالتهای آمریکا یعنی در ایالتهای نیویورک و کالیفرنیا به پیروزی رسید و به جز ایالت ماساچوست -زادگاه میت رامنی- در دیگر ایالتها موفق عمل کرد و آراء رایدهندگان ایالتهای شمالی و شرقی را قدرتمندانه تصاحب کرد. وی همچنین توانست حمایت دیگر مردم از ایالت سرسبز کنتیکات گرفته تا ایالت خشک و خاکآلود اوکلاهما را به خود اختصاص دهد. قهرمان جنگ ویتنام در پایان موفق شد حائز 600 نمایندهی دیگر شود حال آنکه رامنی از 200 نماینده و هاکبی از 155 نماینده برخوردار شد. مک کین با نوعی بیمیلی مصنوعی اعلام کرد که دیگر طرف بازنده و ضعیف این نبرد انتخاباتی نیست. مایک هاکبی که پیشتر تنها در ایالت آیووا به پیروزی دست یافته بود مغرورانه اظهار داشت که پیروزیهایش در 5 ایالت در انتخابات سهشنبهی بزرگ نشان داد که وی تنها کاندیدایی است که میتواند بر مک کین غلبه کند. هاکبی طبق معمول به تمثیلها و مصادیقی از انجیل استناد کرد و گفت: "برخی اوقات یک سنگ صاف و کوچک حتی از یک خروار پوشش زرهی موثرتر و کارآمدتر است." (به این معنا که من همچون داوود قادرم غولها را از میان بردارم) یا اینکه "ما به چشم دیدهایم که ذرهای از قوت لایموت یک بیوه از تمامی زر و زیورهای این جهان تاثیرگذارتر است." (به این معنا که میت رامنی ثروتمند و متمول است اما خداوند مرا ترجیح میدهد.) البته حامیان پرشور مایک هاکبی برای پی بردن به مفهوم این جملات نیازی به مترجم نداشتند. جیم باپ دوگار از داوطلبان ستاد انتخاباتی هاکبی مبارزات انتخاباتی برای فرماندار سابق ایالت آرکانزاس را به همکاری در ماموریت مبلغان دینی تشبیه کرد. هاکبی اگر چه فراتر از انتظارات ظاهر شد اما نتوانست از موقعیت مناسب و محکم خود در ایالتهای جنوبی و همینطور نزد پیروان مذهب پروتستان انجیلی پا فراتر بگذارد. میت رامنی در ایالتهای غربی پیشرفت خوبی داشت اما موفق به جلب آراء ایالتی مهم و یا پیروزی در ایالتهای جنوبی نشد. این نتیجه برای مبارزات انتخاباتی وی به شدت بد یمن بود، شکست رامنی در ایالت جورجیا خود شاهد گویایی از این مدعا بود. رامنی در تاریخ 4 فوریه یک روز قبل از برگزاری انتخابات سوپر تیوزدی در آتلانتا تجمع انتخاباتی بر پا کرد. طرفداران وی در این همایش همگی از قشر خاص و مشخصی بودند. کایتلین کارول از حامیان رامنی میگوید که فرماندار میلیاردر سابق ماساچوست را به خاطر نحوهی برخوردش با مشکلات تحسین میکند. به اعتقاد وی رامنی خود را در میان افراد باهوش و زیرک محصور کرده ودائما مسائل و سوالهایی را مطرح میکند. کارول در ادامه میگوید: رامنی مسائل و مشکلات را حل میکند و اعتقادش به مورمونها (پیروان کلیسای مورمون) به وی وهیچ کس دیگری هیچ ارتباطی ندارد. اما متاسفانه در مورد رامنی آنچه از نظر کارول پراگماتیسم (عمل گرایی) تلقی میشود از دیدگاه دیگران بیثباتی و ناپیاداری عقاید به شمار میآید و آن طور که به نظر میرسد همهی رای دهندگان در مورد مذهب و عقاید دینی رامنی چندان آسوده خاطر و پذیرا نیستند. جنبهی منفی موفقیت رامنی در جلب 90درصد آراء ساکنان عمدتا مورمون ایالت یوتا این است که وی اساسا در مناطق مسیحینشین و معتقد به انجیل با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. این تاجر متمول آراء ساکنان ثروتمند حومهی جورجیا را تصاحب کرد اما در نواحی روستایی مسیحینشین مغلوب هاکبی شد ودر ایالتی که همگان تصور میکردند در آن به پیروزی برسد در جایگاه سوم قرار گرفت. این نتایج و تحولات منجر بدان شد که رامنی سرانجام در تاریخ 7 فوریه از رقابتهای انتخاباتی کنارهگیری کند. سناتور مک کین اما به طرز خستگیناپذیری در حال پیشروی به سوی کسب نامزدی حزبش برای انتخابات ریاست جمهوری است هر چند کماکان یک رقیب در حال تعقیب اوست. بخشی از موفقیت مک کین به این دلیل است که رای دهندگان آمریکایی وی را تحسین و تمجید میکنند اما ناشی از این مساله نیز میباشد که وی اساسا از بهترین اقبال برای ناامید کردن دموکراتها در انتخابات ماه نوامبر برخوردار است. مک کین شاید فاقد فصاحت و شیوایی کلام باراک اوباما باشد و یا همچون هیلاری کلینتون بر جزییات مسائل و خط مشیهای سیاسی تسلط و اشراف نداشته باشد اما زمانی که اوباما پسر بچهای بیش نبود و هیلاری رودهام جوان نیز برای شاگردانش از کنکاش برای دستیابی به شیوهها و روشهای دست اول، مجذوب کننده و ژرف بینانهی زندگی سخن میگفت مک کین در میدان جنگ شاهد خرد شدن استخوانها ودندانهایش توسط ویتنامیهای شمالی بود. مک کین همچنین به دلیل صراحت در گفتار و تخطی از حزب جمهوریخواه به طرقی که رایدهندگان اعتدالگرا و میانهرو را تحت تاثیر قرار میدهد دارای اعتبار و شهرت است. از میان همهی کاندیداهای حزب جمهوری خواه وی تنها فردی است که در خصوص مقابله با گرمایش تدریجی زمین (کاهش تولید گازهای گلخانهیی) شدیدترین مواضع را اتخاذ کرده است که البته اتخاذ همین رویه مسلما به موفقیت وی در ایالت کالیفرنیا کمک شایانی کرد. مک کین در این ایالت حساس نسبت به مسائل زیست محیطی حائز 42 درصد آراء شد و رامنی و هاکبی به ترتیب 32 و 12 درصد آراء را به خود اختصاص دادند. مک کین از مدتها پیش مبارزات و تلاشهای خود را در واشنگتن دی سی به هدر داده است و برخلاف هیلاری کلینتون در زادگاه خود ایالت آریزونا برای جلب آراء مردمی در پروژههای محلی هزینهی هنگفت نمیکند. وی از مهاجران خارجی استقبال میکند که این امر باعث خشوندی اسپانیایی تبارهایی شده که در سال 2006 از جمهوری خواهان "بیگانه هراس" رویگردان شدند اما در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 به جورج بوش در راهیابی به کاخ سفید کمک کردند. مک کین علاوه بر این قبل از هر کاندیدای دیگری از طرح افزایش نیروهای آمریکایی در عراق حمایت کرد واین سیاست از قرار معلوم در حال اثربخشی است. اما سناتور مک کین در عین حال دارای معایب جدی نیز هست که از آن جمله میتوان به اخلاق وی اشاره کرد. مت ولچ یک زندگینامه نویس منتقد میگوید: مسالهی قابل توجه و تعجب برانگیز این است که مک کین در سنین بیست سالگی بسیار خشن و تند مزاج بود وی در ایام مرخصی در سواحل کوبا درحالی که مست بود خود را وارد دعوا و مرافعه میان تفنگداران نیروی دریایی و ملوانان ارتش میکرد. مک کین اقرار کرده که عاشق چنین درگیریهایی بوده است. مک کین دیگر جار و جنجال به پا نمیکند اما هنوز مانند یک ملوان داد و فریاد می زند حتی بر سر همکاران و هم قطاران سناتور خود. وی بیدرنگ رقبا ودشمنان خود را به سوء نیت و حتی فساد متهم میکند واصلا توجه نمیکند که به چه کسی توهین میکند. با وجود این اغلب آمریکاییها بخصوص از زمانی که مک کین آزادانه جزییات زیادی را در مورد رقاصان استریپ تیز و کارهای ناشایست خود برملا کرده وی را به خاطر دوران بیبند وبار جوانیاش خواهند بخشید. بسیاری از مردم لعن و نفرینهای وی را نیز نادیده خواهند گرفت. البته مورد خطاب قرار دادن ویتنامیهای شمالی با رکیکترین الفاظ ممکن در وضعیتی که این نیروها قصد داشتند مک کین را برای شکنجه به محلی انتقال دهند به هیچ وجه رفتاری سیاستمدارانه محسوب نمیشد. با این حال رایدهندگان آمریکایی احتمالا با توجه به شرایط حاکم از فشارها براین کاندیدای جمهوریخواه خواهند کاست. از همه مهمتر اینکه مککین از پایان جنگ در ویتنام به این سو در جهت برقراری آشتی با ویتنامیها تلاشهای بسیاری کرده است. معهذا برخی از رایدهندگان دورنمای ریاست جمهوری مک کین را کمی نگران کننده ترسیم میکنند. مت ولچ میگوید مک کین در مقایسه با روسای جمهور آمریکا در یک صد سال گذشته سیاست خارجی به مراتب نظامیگرایانهتر اتخاذ خواهد کرد. این دیدگاه اغراقآمیز است اما اظهارات مک کین مبنی بر ادامهی حضور آمریکا در عراق به مدت صد سال براستی نامعقول و غیر منطقی بود. منظور مک کین صرفا آن بود که ایالات متحده هماهنگونه که در آلمان و ژاپن پایگاههای نظامی دارد، میتواند درعراق نیز پایگاههای خود را حفظ کند ولیکن دموکراتها اظهارات مک کین را علیه خودش نشانه رفتهاند. اکونومیست می نویسد: مانع دیگر بر سر راه مک کین این است که وی بخش اعظمی از پایگاه حزب جمهوری خواه را از خود بیزار میکند. اصلاحات مالی مبارزاتی مک کین که هدف از آن کاستن از نفوذ قدرت سرمایه در عرصهی سیاست بود به شکست انجامیده و بخشهایی از این طرحها و برنامهها مغایر با قانون اساسی قلمداد شده است. بسیاری از محافظهکاران اصلاحات مالی- مبارزاتی را حربهای میدانند که سیاستمداران از آن به منظور کم کردن حرف و حدیثها و نقدها در مورد خودشان استفاده میکنند و اغلب مجریهای برنامههای رادیویی که به جناح راست تعلق دارند و نسبت به اصل آزادی بیان حساسیت و وسواس خاصی دارند از این برنامههای اصلاحاتی متنفرند. این در حالیست که نارضایتی از مک کین صرفا به این عده از محافظهکاران محدود نیست و محافظهکاران متعدد دیگری نیز نسبت به سناتور مک کین بیاعتماد هستند. عدهای از محافظهکاران مخالفتهای اولیهی مک کین با طرح کاهش نرخ مالیات ارائه شده توسط بوش را مورد مداقه و بررسی قرار می دهند. آن دسته از کسانی که بیم آن دارند سیل مهاجران غیر قانونی ایالات متحده را فراگیرد تلاشهای نافرجام مک کین برای قانونی کردن وضعیت مهاجران غیر قانونی را به شدت تقبیح و مورد سرزنش قرار دادهاند. مک کین خود را یک سیاستمدار سوسیال دموکرات خوانده اما نسبت به این عنوان چندان پرشور و حرارت به نظر نمیرسد.وی به ندرت به مسالهی ازدواج همجنس بازان در آمریکا اشاره می کند. وی اگر چه اکنون اظهار داشته که از لغو حکم دیوان عالی Roe vs Wade دال بر جلوگیری از منع سقط جنین در ایالتها حمایت میکند اما پیشتر یکبار خلاف این دیدگاه را بیان داشته بود. به همین خاطر برخی از جمهوریخواهان نگرانند که وی به قدر کافی قضات محافظهکار را برای احراز پست قضاوت در دیوان عالی کاندیدا نکند که البته قبلا هم مشاهده شد مک کین به بوش برای انتصاب دو قاضی دیوان عالی آمریکا که اتفاقا هر دوی آنان نزد محافظهکاران مقبول و محبوب و مورد تایید سنا نیز بودند، کمک نکرد. اکنون بسیاری از محافظهکاران ذی نفوذ در تلاشند تا از پیشرفت وی ممانعت کنند. مجریان میزگردهای رادیویی در آمریکا موج سهمگینی از انتقادات را روانهی این کاندیدای جمهوریخواه میکنند. جیمز دابسون بنیانگذار گروه "تمرکز بر خانواده" - گروه بزرگی که به ترویج اصل ارزشهای خانه و خانواده در آمریکا میپردازد- اظهار داشته که چنانچه مک کین نامزدی حزب جمهوریخواه را احراز کند وی در روز نهم نوامبر رای ممتنع خواهد داد. آن کولتر نویسندهی کتابهای متنوع و گوناگونی نظیر "اگر دموکراتها عقل داشتند جمهوری خواه میشدند" میگوید که حتی ترجیح میدهد خانم هیلاری کلینتون کاخ سفید را تسخیر کند چرا که به اعتقاد او با روی کارآمدن هیلاری کلینتون آمریکا همان سیاستهای مخرب و زیانبار لیبرال را شاهد خواهد بود اما اینگونه حداقل جمهوری خواهان مقصر این سیاستها شناخته نخواهد شد. جمهوری خواهان عملگرا بدون شک به خانم کولتر واظهاراتش اعتنا نخواهد کرد اما همهی جمهوری خواهان عملگرا نیستند. مک کین تا کنون در یک نبرد به پیروزی نایل شده اما مبارزهی طولانی را در پیش رو دارد. این هفته نامه افزوده است: رقابت دموکراتها عاری از شفافیتی است که نزد کاندیداهای حزب جمهوریخواه مشاهده میشود، لذا صاحبنظران به منظور دستیابی به برخی سرنخها در حال تجزیه و تحلیل در بطن رقابت کاندیداهای حزب دموکرات می باشند. خانم کلینتون شاید توانسته باشد مانع از پیشرفتی شود که باراک اوباما به دنبال پیروزیاش در ایالت کارولینای جنوبی و به خصوص در پی حمایت ادوارد کندی (فرزند جان اف کندی رییسجمهور اسبق آمریکا) به آن دست یافت اما در احیای جایگاه اولیهی خود به عنوان پیشتاز بلامنازع دموکراتها ناکام ماند. خانم کلینتون که امیدوار است نخستین رییسجمهور زن در طول تاریخ ایالات متحده لقب بگیرد بزرگترین پیروزی شب انتخابات سوپرتیوزدی را که همانا در ایالت کالیفرنیا بود ازآن خود کرد. وی پایگاههای مردمی خود در ایالتهای شمالی و شرقی را مستحکمتر و نیز ثابت کرد که با موفقیت در ایالتهای حساس متعددی همچون اوکلاهما و تنسی که ساکنان آن در انتخابات ریاست جمهوری 2000 و 2004 به جورج بوش رای دادند از قابلیت رویارویی و رقابت در سطح ملی برخوردار است. پیروزی کلینتون به طور اخص در ایالت ماساچوست بسیار شیرین ودلچسب بود چرا که سناتور باراک اوباما در آستانهی برگزاری انتخابات سهشنبهی بزرگ از حمایت ادوارد کندی و جان کری دو سناتور برجستهی ماساچوست و همچین فرماندار این ایالت یعنی دوال پاتریک بهرهمند شد .اما خانم کلینتون توانست با اختلاف 15 درصد و درمجموع با کسب 56 درصد آراء در مقایسه با اوباما که 41 درصد آراء را به خود اختصاص داد ضربهی سختی را به سناتور سیاهپوست ایالت ایلینویز وارد کند. این نه تنها یک پیروزی برای حامیان کلینتون بلکه گواهی بر برتری نام کلینتون بر نام کندیها بود. این نمایش درخشان و منسجم در پی یک دورهی بد وناامید کننده برای ستاد انتخاباتی کلینتون به منصهی ظهور نشست. سناتور اوباما در ماه ژانویه گذشته مبلغ 32 میلیون دلار برای مبارزات انتخاباتیاش جمع کرد. این رقم برای کلینتون 5/13 میلیون دلار برآورد شده بود که 5 میلیون دلار آن البته به صورت وام بوده است. یکسری نظرسنجیها نیز پیش از برگزاری انتخابات سهشنبهی بزرگ حکایت از آن داشت که پیشتازی دو رقمی هیلاری کلینتون به کلی در حال رنگ باختن بود. نظرسنجی زاگبی در آستانهی برگزاری این انتخابات نیز از چنین روندی حکایت داشت. بنابراین کلینتونیستها در حالی به پای صندوقهای رای رفتند که انتظار شکست را هم داشتند. خانم کلینتون تلاش کرد تا یکسری مناظرههای رو در روی تلویزیونی را با رقیبش اوباما بر پا کند؛ ترفند قدیمی که معمولا کاندیداهای هراسان از شکست از آن استفاده میکنند. در پایان این نمایندهی سنای آمریکا از ایالت نیویورک شب خوبی را پشت سر گذاشت اما اوباما نیز شب بدی را شاهد نبود. از قرار معلوم سناتور اوباما به اندازهی رقیبش کلینتون از نمایندگان ارشدی تحت عنوان Superdelegates برخوردار شده است. اوباما فاتح 13 ایالت شد و کلینتون در 9 ایالت به پیروزی رسید. اوباما با پیروزی در ایالت کنتیکات که اتفاقا در همسایگی ایالت نیویورک قرار دارد توانست تا زادگاه خانم کلینتون پیشروی کند. وی همچنین موفق شد با اختلاف بیشتری از پیروزی کلینتون در ایالت نیویورک، در زادگاهش یعنی ایالت ایلینویز حائز اکثریت آراء مردمی شود. وی علاوه بر این با اختلاف ناچیزی در ایالت پیشاهنگ میسوری به پیروزی نایل شد و همچنین با پیروزی در ایالتهای متفاوت و گوناگونی نظیر کانزاس، جورجیا وآلاسکا اکنون حتی بیشتر از کلینتون میتواند به خود ببالد. اهمیت عملکرد اوباما در انتخابات سوپرتیوزدی و چند انتخابات اخیر زمانی ظهور و نمود بیشتری پیدا میکند که در نظر بگیریم اساسا وی چگونه و از کجا شروع کرد. باراک اوباما سناتور تازه وارد جوانی بود که در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 حتی نتوانست به عنوان یک شرکت کننده در کنفرانس ملی حزب دموکرات مجوز سخنرانی دریافت کند و تا همین ماه اکتبر گذشته نظرسنجیها از پیشتازی خانم کلینتون به نسبت 2 به یک حکایت داشت. رقابت بسیار فشرده و تنگاتنگ این دو کاندیدای امیدوار در کلیهی سطوح قابل رویت است. خانم کلینتون درکانونهای اصلی حامیان حزب دموکرات در ایالت کالیفرنیا و نیز در ایالتهای شمالی و شرقی از پایگاه مردمی نهادینه شدهای برخوردار است و از سوی دیگر سناتور اوباما در مناطق مید وست (Midwest) نواحی شمالی مرکزی از جمله میسنوتا و کانزاس و در تعدادی از ایالتهای جنوبی وکوهستانی دارای پایگاه مردمی قدرتمندی است. نژاد، جنسیت، سن و بدگویی خانم هیلاری کلینتون در انتخابات مقدماتی سوپر تیوزدی آراء زیادی از زنان سفید پوست وآمریکاییهای لاتین را به خود اختصاص داد. بر اساس نتایج بدست آمده همسر بیل کلینتون موفق شد تعداد بیشتری از آراء آمریکاییهای لاتین ساکن کالیفرنیا را در مقایسه با اوباما بدست آورد مضاف بر اینکه با 20 امتیاز بیشتر از اوباما در میان رایدهندگان زن به پیروزی رسید. زنان در مجموع 60 درصد رای دهندگان واجد شرایط در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات را تشکیل میدهند. سناتور اوباما پیشتر در تلاش برای گسترش پایگاه مردمی خود نزد رای دهندگان زن از حمایت آپرا ونیفری ملکهی میزگردهای تلویزیونی در آمریکا، کارولین کندی دختر جان اف کندی و ماریا شیور بانوی نخست ایالت کالیفرنیا برخوردار شده بود اما در جلب آراء زنان در کالیفرنیا عملکرد درخشانی از خود به نمایش نگذاشت . برعکس وی نزد رای دهندگان سیاهپوست و مردان سفید پوست توانست از بیشترین حمایتها برخوردار شود. نظرسنجیها نشان میدهد که اوباما به جز در ایالت نیویورک توانست آراء سه چهارم رای دهندگان سیاه پوست را به سود خود جلب کند و اختلاف وی در مقایسه با کلینتون در دو ایالت جورجیا و آلاباما که دارای بیشترین جمعیت سیاهپوست است کاملا چشمگیر و محسوس بود. باراک اوباما 40 درصد آراء مردان سفید پوست را در ایالت جورجیا و 50 درصد آراء این افراد را در ایالت کالیفرنیا به خود اختصاص داد. وی همچنین راحتتر و موفقتر از رقیبش کلینتون حائز آراء جوانان و اقشار تحصیل کردهتر جامعهی آمریکا شد. وی به طور مثال در ایالت میسوری 65 درصد آراء جوانان 18 تا 29 سال را از آن خود کرد. ماراتن انتخاباتی میان اوباما و کلینتون فراتر از ابعاد جغرافیایی و جمعیتشناسی است. این رقابت در حقیقت به تفاوت در انواع رهبری ومدیریت معطوف و متمرکز میباشد. سناتور اوباما الهامبخشترین و تفکر برانگیزترین سیاستمدار آمریکایی نسل جدید این کشور به شمار میآید اما کلینتون عاری از این خصوصیات است و سخنرانی وی علیالخصوص پس از انتخابات سهشنبهی بزرگ خسته کننده و آزار دهنده بود. حامیان اوبامای جوان خواهان به قدرت رسیدن رییسجمهوریاند که بتواند الهام بخش مردم آمریکا برای اصلاح هرچه بهترخودشان باشد. از آن سو حامیان کلینتون رهبری میخواهند که قادر باشد در مورد اصلاحات در زمینهی نظام مراقبتهای بهداشتی و درمانی و وام مسکن رایزنی کرده و تغییرات مثبتی را صورت دهد. طرفداران اوباما خانم کلینتون را یک موج تفرقهافکن میپندارند و کلینتونیستها نیز اوباما را یک آدم پرچانهی با استعداد قلمداد میکنند. اینها جملگی به نبردی تمام عیار و سخت برای احراز نمایندگان بیشتر در انتخابات 16 ایالت باقیمانده اشاره میکند.اکنون که انتخابات مجددا وارد مرحلهی انتخابات به صورت مجزا و ایالتی شده اوباما از این شانس برخوردار است که با برپایی تجمعهای انتخاباتی و سخنرانیهای الهامبخش خود که اتفاقا نقطهی قوت مبارزات او تلقی میشود تلاشهایش را برای تسخیر کاخ سفید ادامه دهد. وی همچنین در هر مرحله از این مبارزات میتواند موضوع جنگ در عراق را پیش بکشد و کلینتون برای توجیه تصمیم خود در سال 2002 یعنی موافقت با حملهی آمریکا به عراق به دستور بوش قادر نخواهد بود که دلایل قانع کنندهای ارائه کند چرا که اوباما به گفتهی خود از همان ابتدا مخالف تهاجم نظامی به عراق بود. کلینتون به زعم بسیاری از دموکراتها در بدترین وضع ممکن یک جنگ افروز و در بهترین شرایط سیاستمداری ساده لوح است. هفته نامهی آمریکایی تایم نیز نوشته است: به طور کلی هر یک از کاندیداهای حزب دموکرات -اوباما و یا کلینتون- برای احراز نامزدی نهایی حزبش در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر باید از تعداد مجموعا 2 هزار و 25 نماینده در کنگرهی ملی حزب دموکرات برخوردار شود. سناتور باراک اوباما شنبهی گذشته در انتخابات مقدماتی در ایالت لوییزیانا و انتخابات درون حزبی در ایالتهای نبراسکا و واشنگتن شکست سنگینی را به کلینتون وارد کرد ودر نبردی تاریخی توانست آراء این ایالتها را تقریبا درو کند. وی همچنین در انتخابات درون حزبی در ایالت ویرجین آیلند نیز به پیروزی چشمگیری دست یافت و بهترین شب انتخاباتی خود را پس از انتخابات سهشنبهی بزرگ پشت سر گذاشت. هفتهنامهی تایم از این شب به یاد ماندنی برای اوباما به عنوان سوپرستردی (شنبهی بزرگ) یاد کرد. در آن سوی میدان هر یک از کاندیداهای حزب جمهوری خواه نیز برای کسب نامزدی حزبش در انتخابات ماه نوامبر باید هزار و 191 نماینده را در کنگرهی ملی حزب جمهوری خواه احراز کند. بنا به اعلام شبکه سی.ان.ان با احتساب انتخابات این هفته کلینتون هزار و 148 نماینده و اوباما تعداد هزار و 121 نماینده احراز کرده اند، مک کین و مایک هاکبی به ترتیب دارای 723 و 217 نماینده هستند. برنامهی مابقی انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری آمریکا و تعداد نمایندگان قابل احراز به نقل از نیویورک تایمز به شرح زیر است: 12 فوریه- کلمبیا- 38 نمایندهی قابل احراز 12 فوریه- مریلند- 99 نمایندهی قابل احراز 12 فوریه- ویرجینیا- 101 نمایندهی قابل احراز 19 فوریه- هاوایی- 29 نمایندهی قابل احراز 19 فوریه- ویسکانیسن- 92 نمایندهی قابل احراز 4 مارس- اوهایو- 161 نمایندهی قابل احراز 4 مارس- رود آیلند- 32 نمایندهی قابل احراز 4 مارس- تگزاس- 228 نمایندهی قابل احراز 4 مارس- ورمونت- 23 نمایندهی قابل احراز 8 مارس - وایومینگ- 18 نمایندهی قابل احراز 11 مارس- می سی سی پی- 40 نمایندهی قابل احراز 22 آوریل- پنسیلوانیا- 188 نمایندهی قابل احراز 3 مه- گوام- 9 نمایندهی قابل احراز 6 مه- ایندیانا- 84 نمایندهی قابل احراز 6 مه- کارولینای شمالی- 134 نمایندهی قابل احراز 13 مه- وست ویرجینیا- 39 نمایندهی قابل احراز 20 مه- کنتاکی- 60 نمایندهی قابل احراز 20 مه- اورگان- 65 نمایندهی قابل احراز 3 ژوئن- مونتانا- 24 نمایندهی قابل احراز 3 ژوئن- داکوتای جنوبی- 23 نمایندهی قابل احراز 7 ژوئن- پورتوریکو- 63 نمایندهی قابل احراز