تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۸۸ - ۱۳:۰۹  ، 
کد خبر : ۸۹۳۳۶

پیامدهای رشد کند ظرفیت‌سازی


براساس پیش‌بینی‌ها در صنعت نفت، تا 10 سال آینده نیاز داخلی کشور به نفت، افزون بر 4 میلیون بشکه در روز خواهد شد. با توجه به این مصرف فزاینده، چنان چه ظرفیت تولید افزایش نیابد، نفت مازاد برای صادرات و کسب درآمد ارزی وجود نخواهد داشت و این هشداری است برای پیدایش بحران اقتصادی و در پی آن، تهدید امنیت ملی. بنابراین نخست باید با توسعه میدان‌های نفتی به شیوه بیع متقابل و یا هر شیوه جانشین، ظرفیت تولید را افزایش داد. دوم آنکه از طریق ایجاد و توسعه میدان‌های گازی، زمینه گازرسانی به نقاط گوناگون کشور را فراهم کرد. گفتنی است که جانشین مصرف گاز با فرآورده‌های نفتی، علاوه بر صرفه جویی منابع مالی و فراهم آوردن زمینه‌هایی برای افزایش صادرات نفت خام، سبب ایجاد رفاه عمومی و کاهش آلودگی‌های زیست محیطی نیز می‌شود که همه این عوامل، مستقیم و غیرمستقیم، بر امنیت ملی کشور مؤثرند.
آثار منطقه‌ای
از آنجا که توسعه میدان‌های نفت، گاز و پتروشیمی (سیری، آماک، سروش و نوروز، پارس جنوبی، دارخوین، منطقه ویژه پتروشیمی بندر امام و ...) از طریق بیع متقابل، میزان تولید را افزایش می‌دهد و از طرفی سهم هر کشور در اوپک تا حدود زیادی به توان بالقوه عرصه نفت و گاز بستگی دارد، از این رو قدرت چانه‌زنی ایران در اوپک افزایش می‌یابد. همچنین استفاده از قراردادهای موجود در عرصه نفت و گاز می‌تواند زمینه‌های صدور گاز به کشورهای همسایه را فراهم سازد که به دو علت بر امنیت ملی مؤثر است: نخست آنکه هدف از صدور گاز به کشورهای همسایه کسب درآمد ارزی و تقویت منافع ملی است. دوم آنکه صدور گاز به این کشورها و زیر پوشش قرار دادن جمعیت زیادی از آنها به منظور استفاده از گاز ایران و ایجاد اعتماد متقابل سبب می‌شود که امکان تهدید علیه امنیت ملی کشور بسیار کاهش یابد، زیرا هر تهدیدی به معنای قطع شریان‌های گاز و بروز نارضایتی داخلی در آن کشورها خواهد بود. از سوی دیگر، قرار گرفتن کشور ایران در منطقه‌ای نفت خیز از یک سو و سرمایه گذاری پیوسته کشورهای همسایه در بخش پتروشیمی، گاز و نفت به منظور افزایش ظرفیت تولید، همواره باید افزایش سرمایه‌گذاری در این بخش‌ها مدنظر قرار گیرد.
آثار جهانی
طبق پیش بینی‌ها در سال 2020، جهان روزانه بیش از 100میلیون بشکه نفت خام نیاز خواهد داشت. از آن جا که تمام کشورهای نفت خیز، در حال توسعه ظرفیت‌های تولیدی خود در مناطقی چون میدان گازی شمال کشور قطر (مشترک با ایران) منطقه قوار، شعیبه و سواحل دریای سرخ (در کشور عربستان) هستند، سهم کنونی ایران نیز در تولید جهانی نفت باید افزایش یابد تا متناسب با تقاضای جهانی حرکت کند، در غیر این صورت کشور ما از صحنه اصلی به حاشیه رانده خواهد شد. همان گونه که در زمان جنگ تحمیلی، کشورهای عربی به سردمداری عربستان، بازار نفت را در دست گرفتند. ایران با تقویت قدرت اقتصادی خود از طریق کسب درآمدهای نفتی بیشتری، می‌تواند موقعیت خود را در منطقه بهبود بخشد و این نیازمند افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز از طریق انعقاد قراردادهای بیع متقابل و تامین سرمایه‌های مورد نیاز پروژه‌ها از طریق روش‌های دیگر است. از آن جا که شرکت‌های سرمایه‌گذار، نفوذ فراوانی در دولت متبوع خود دارند و از طرفی بیشتری این دولت‌ها دارای فناوری، قدرت و ثروت هستند، سرمایه‌گذاری آنها در ایران سبب هم سویی منافع ملی ایران با منافع آن کشورها می‌شود و این خود ایجاد کننده نوعی حاشیه امنیت است. در نتیجه آشکارا می‌توان گفت که سرمایه گذاری سایر کشورها در ایران در حقیقت پیوند منافع کشورهای سرمایه گذار با منافع ملی ایران است. به این ترتیب توسعه میدان‌های نفت و گاز به شیوه بیع متقابل علاوه بر تأمین منافع ملی، پیامدهای سودمند اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و تقویت امنیت ملی را برای کشور به ارمغان خواهد آورد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که این قراردادها علاوه بر توسعه شاخص‌های اقتصادی در بخش‌ نفت و گاز، سبب صرفه جویی در مصرف ذخایر ارزی، در نتیجه توسعه صنایع سرمایه‌ای می‌شود و از این طریق شاخص‌های اقتصادی و معیشتی بهبود می‌یابد و به دنبال آن مشروعیت سیاسی هم از ضریب بهتری برخودار می‌شود، همچنین سبب می‌شود تا با ترغیب‌ کشورهای دارای سرمایه و نفوذ بر معاملات بین‌الملی، ضریب امنیت ملی ایران افزایش یابد. با توجه به عوامل گوناگون از جمله جنگ تحمیلی و کمبود نقدینگی طی سال‌های گذشته، در حال حاضر می‌توان گام‌های موثری در بخش نفت و گاز برداشت که تزریق سرمایه‌های خارجی در شریان اقتصادی این بخش، موجب بهبود شاخص‌های یاد شده می‌شود و علاوه بر این، می‌توان با اعتماد به نفس بیشتری با بهره‌گیری از روش‌های داخلی در این زمینه‌ها گام برداشت. به طور معمول سرمایه‌گذاری در دنیا هنگامی انجام می‌شود که یا کشوری منابع لازم را برای این کار در اختیار ندارد و مجبور است از سایر کشورها استقراض کند؛ در این صورت کشور قرض گیرنده باید پشتوانه قوی اقتصادی، سیاسی و... داشته باشد. مسائل پس از جنگ، وضعیت مالی کشور، کاهش قیمت نفت، شرایط دوران سازندگی، همچنین رشد فزاینده جمعیت، کشور را با شرایطی رو به رو کرد که فقط به اندازه نیازهای روزمره، درآمد ارزی و ریالی وجود داشت. بنابراین برای جبران گذشته، سرمایه گذاری در میدان‌های نفت و گاز ضروری بود و چون سرمایه داخلی و پشتوانه لازم برای استقراض موجود نبود، راهی جز به کارگیری شیوه بیع متقابل باقی نمی‌ماند؛ از این رو در آن مقطع زمانی، دولت و مجلس چهارم این شیوه را پذیرفتند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات