بورس، قلب تپنده اقتصاد
خواجویی به عنوان مقدمه میگوید: قریب به یک سال از دوره فعالیت دولت نهم میگذرد و اینک زمان آن فرا رسیده تا نگاهی هر چند گذرا به عملکرد دولت در طول این دوره داشت و آن را مورد ارزیابی قرار داد. بدون شک حسب گرایشات مدیریتی و اقتصادی و با توجه به عنوان مطلب، از ارزیابی و اظهار نظر به بسیاری از حوزههای قابل نقد پرهیز میکنم و آن را به صاحبنظران و متفکران همان حوزه واگذار میکنم.
وی ادامه میدهد: در مطالب اقتصادی به مراتب شنیدهایم که بورس اوراق بهادار قلب تپنده اقتصاد است و یا اینکه بورس اوراق بهادار آینه تمام نمای اقتصاد خوانده میشود و جای هیچ تردیدی نیست که این جملات و جملاتی از این دست، موضوعاتی کاملاً علمی و صحیح هستند. چرا که شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار بخشی از پیکره مالی، صنعتی و خدماتی در اقتصاد هر جامعهای به شمار میروند و به طور قطع شرایط اقتصاد، دوره تجاری، ریسک سیستماتیک و ... بر فعالیت آنها موثر است. گرچه این مهم در بازارهای مالی که از درجه کارایی بالاتری برخوردارند، نمود بیشتری مییابد لکن این موضوع تا حد قابل ملاحظهای به بورس اوراق بهادار ایران نیز قابل تعمیم است. بر این اساس شایسته است تا قبل از هر گونه ارزیابی و اظهار نظر در مورد عملکرد دولت نهم در زمینه بورس اوراق بهادار، اقتصاد کلان ایران و عملکرد دولت نهم در این راستا مورد تحلیل قرار گیرد.
دولت نهم و اقتصاد کلان
وی افزود: در تمام اقتصادهای دنیا، شرایط و اوضاع اقتصادی معلول تصمیمات دیروز و امروز نیست. اقتصاد کلان همچون کلاف پیچیدهای است که از چرخشهای متعدد و فراوان حاصل از تصمیمات اخذ شده در طول زمان شکل میگیرد. به بیان دیگر آنالیز شرایط اقتصادی موجود عمدتاً به تصمیمات و رویکردهای سالهای دور بر میگردد.
این اصل بر اقتصاد ایران نیز حاکم است. وجود شرایط نامساعد در برخی صنایع ایران از قبیل نساجی، کاشی، خودرو و ... تا کنون کمترین تاثیر را از عملکرد اقتصادی دولت نهم پذیرفته است. این کارشناس ادامه میدهد: بسیاری از موانع و مشکلات پیش روی صنایع ایران، مبین تبعات سیاستهای اقتصادی غلط است.
این کارشناس میافزاید: مشکلات فعلی و پیش روی اقتصاد ایران ریشه در گذشته دارد و صد البته دولت فعلی نیز تابعی جدا بافته از دولت قبل نیست و اقتصاد ایران در این روزها شاهد تغییرات ظاهری و نمایشی کاملاً مشهود است.
وی در جهت درک بهتر و تحلیل عمیقتر از مطالب فوق، اهم موضوعات مرتبط با شرایط فعلی و آتی اقتصاد ایران را در طبقات گوناگون موارد[مورد] تحلیل قرار میدهد:
عدم انضباط در سیاستهای پولی و مالی
در این رابطه خواجویی میگوید: کسری بودجه، افزایش بیرویه هزینههای جاری دولت، پروژههای عمرانی نیمه کاره، ثبات نرخ ارز، برداشتهای بیرویه از صندوق ذخیره ارزی جهت مصارف جاری، عدم بکارگیری روشهای نوین مالیاتگیری و دهها مورد از این دست گواه مطمئنی بر فقدان انضباط در سیاستهای پولی و مالی ایران است. پس از انقلاب 57 در ایران، در مقطعی بهره (سود) برای سیستم بانکی را حرام میدانند و در برههای دیگر شاهد بالاترین نرخ تسهیلات پرداختی از سوی نظام بانکی هستیم.
وی ادامه میدهد: در حالیکه صنعت لیزینگ و فعالیتهای مالی از این دست سهم برجستهای درGDP (تولید ناخالص داخلی) غالب کشورهای عضوGCC (شورای همکاری خلیج فارس) دارد، در ایران ماهیت وجودی صنعت لیزینگ به زیر سوال میرود و شرکتهای لیزینگی را با دزدان سر گردنه هم تراز میکنند.
وی بر این باور است: بدون شک بیان مطالبی از این دست به چند مورد ختم نمیشود و بررسی بیش از ربع قرن از اقتصاد ایران به خوبی نشان میدهد که اقتصاد در طول این دوران فاقد هر گونه انضباط در سایستهای پولی و مالی بوده است.
بورس اوراق بهادار و دولت نهم
خواجویی روند حرکت شاخص کل را در طول یک سال گذشته نزولی دانست و برای چرایی این مسئله دوباره زمانی دوره پس از انتخابات تا تغییر دبیر کل و دوره پس از تغییر دبیر کل را قائل شد.
دوره پس از انتخابات تا تغییر دبیر کل
خواجویی در ارتباط با دوره پس از انتخابات تا تغییر دبیر کل چنین میگوید: پس از انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل تبلیغات انجام شده و برآوردهای اجتمالی از موضعگیرهای سیاسی و اقتصادی طیف پیروز، جو روانی حاکم بر بازار بورس اوراق بهادار بسیار منفی بود. این موضوع تا تغییر دبیر کل بورس آن زمان یعنی عبده تبریزی ادامه یافت. ضمن آنکه موضعگیریها و تبلیغات سوء طرفداران حزب حاکم مبنی بر وجود جریانهای مخفی جهت تشدید جو منفی و ایجاد صفهای فروش کاذب و پیگرد قانونی این افراد از جمله دلایل دیگر روند پرقدرت نزولی بازار بورس اوراق بهادار در آن زمان بود و از سویی دگیر موضعگیری شدید اروپا و آمریکا بر علیه ایران پس از انتخابات و عدم استقبال از پیروزی احمدینژاد بر این فضای منفی دامن زد.
وی با اشاره به تمام اتفاقات رخ داده در دوره مورد بررسی معتقد است: بورس اوراق بهادار در آن مقطع بیشتر جنبه سیاسی داشت و صد البته موضع گیری برخی از نمایندگان پیرو اقتصاد غیر رقابتی در مورد صنعت لیزینگ و نیز اظهارات جالب توجه رئیس جمهور در مورد سیستم بانکی از دیگر دلایل افت برجسته بازار در آن برهه زمانی بود. با این وجود این عوامل و دهها مورد از این قبیل همگی عناصر بیرونی و خارج از محیط بورس به حساب میآیند.
این کارشناس مشکلات بورس اوراق بهادار را مشکلاتی زیرساختاری میداند و معتقد است: گرچه عبده تبریزی بزرگترین گامها را در جهت رفع این موانع برداشت لکن به دلایل برخی زیر ساختهای غلط تمام این مسائل در دوران مسئولیت 2 ساله وی امکانپذیر نبود که این زیر ساختها عبارتند از: ناکارآمدی شاخصهای بورس اوراق بهادار، فقدان ابزارهای اوراق مشتقه، نبود فرهنگ سهامداری، استقبال از بازار در شرایط عدم بازدهی مناسب و بازارهای موازی، عدم وجود نهادهای مالی و مشاورهای متخصص، کم عمق بودن بازار. وی در رابطه با شاخصها میگوید: آنچه مسلم است در طول سالیان اخیر شاخصهای بورس اوراق به دلیل نقضهای محاسباتی هیچ گاه نتوانستهاند وضعیت بورس اوراق بهادار را به خوبی نشان دهند. خواجوی ادامه میدهد: از سویی در سالیان گذشته نبود گروههای تحلیلگر و متخصص که از پشتوانه علمی و فنی لازم برخوردار باشند موجب گردید که بازار اوراق بهادار در ایران فاقد هر گونه کارایی لازم باد. این وضعیت موجب گردید تا نگاه به بورس اوراق بهادار در ایران بیشتر نگاهی سفتهبازانه باشد. تداوم این مسأله در سالیان گذشته و بطور اخص در سال 82، آنچنان حبابی را در برخی صنایع و شرکتها ایجاد نمود که اینک پس از گذشت سه سال همچنان روند منفی حاکم بر آنها ادامه دارد.
وی تأکید میکند: به نظر میآید که این موضوع هیچ ارتباطی با دولت نهم ندارد، لکن تشدید جو روانی حاکم بر بازار موجب گردید که برخی صنایع و شرکتها که از ارزش واقعی خود فاصلههایی چند برابر گرفته بودند بسرعت به سقوط ادامه دهند و تشدید ریسک سیستماتیک بر آنها اثر بیشتری بگذارد. این کارشناس امیدوار است مدیران فعلی اقتصادی و بورس اوراق بهادار جهت جلوگیری از تکرار بحرانهای فعلی، چارهای مدبرانه بیاندیشند و فرهنگ سهامداری را از طریق گسترش گروههای مالی و تحلیلگری متخصص توسعه بخشند.
دوره پس از تغییر دبیر کل
خواجوی اجرایی شدن قانون بورس اوراق بهادار را اهم فعالیت شکل گرفته در دوره صالح آبادی میداند و بر این باور است: که تمامی مراحل مطالعاتی و تدوین این قانون در زمان مظاهری و عبده شکل گرفت لکن افتخار اجرایی شدن این قانون مهم بر این چهره جوان بود. وی در خاتمه این موضوع میگوید: اینک پس از گذشت یک سال فعالیت دولت نهم و علیرغم حرکتهای مقطعی مثبت که در بازار بورس اوراق بهادار شکل گرفت، به دلیل عدم رفع و موانع و مشکلات ساختاری این نوسانات مقطعی همچنان ادامه خواهد داشت و علمیتر شدن بورس اوراق بهادار، ارتقاء درجه کارایی ایجاد ابزارهای مشتقه و ... باید از جمله اهداف هیأت مدیره کنونی بورس باشد.