دوره دوم : 13
درباره رمان " قیام در اردوگاه مرگ " - نویسنده : ژان فرانسوا اشتاینر : ترجمه دکتر مهد یسمسار - چاپ اول پاییز 1345 انتشارات جوانه - تفسیر فرانسو از ژیرو به کتاب ژان فرانسوا شتاینر از شماره 773 مجله هفتگی " اکسپرس " چاپ پاریس ، هفدهم آوریل 1966. 431 صفحه به اضافه دو مقدمه از " سیمون دوبوار " و فرانسوا از ژیرو و صفحههای مصاحبه شوندگان.
به عنوان مقدمه و نکته قابل اهمیت و تعمق برانگیز ، اینکه تبلیغات صهیونیستی برآمده از به اصطلاح هولوکاست در جنگ جهانی دوم به وسیله نازیسم آلمان ، در جهان رسانهای مکتوب علاوه بر اپراتوری رسانهای یهودیان جهان ، بیشتر از سوی احزاب چپ در اروپا و به تقلید از آن ، روشنفکری وابسته به آنان در جهان سوم ( فراماسونرها ، سوسیالیستها ، کمونیستها و ... ) ترجمه و ترویج یافته است.
به عنوان نمونه از دکتر مهدی سمسار کتاب حاضر ( تربلینکا ) [ شاید از زمره ترجمههای اول باشد ] در سال 1345 و کتاب آخری که ایشان قبل از مرگ ترجمه کردهاند " خانواده تئو - انتشارات سروش ؟! سال 1379 است. یک پیوستگی زماندار و استمرار و پشت کار و موضوعی ( ادبیات تبلیغاتی یهودی ) با عبدالله توکل ، ابوالحسن نجفی و احمد شاملو ... دارد. مقدمه شتاب زده و عذرخواهانه دکتر مهدی سمسار مبنی بر زیر فشار بودن از سوی ناشر که هرچه سریعتر آن را به بازار ارائه کنند ، حکایت از جد و جهد همه عوامل دست اندرکار دارد. در هر دو کتاب مترجم کوشیده است تا جوهر چاپ خشک نشده آن را در اختیار خواننده قرار بدهد. در مقدمه ، سیمون دوبوار کتاب را به عنوان پاسخی به " ساباتا " های اسرائیلی که از گذشته بنیاسرائیل میپرسند در خور توجه دانسته و خود نیز مدعی است که در سال 1945 تعدادی از گواهیهای افراد بازمانده از اردوگاه تربلینکا را جمعآوری کرده بوده است. سیمون دوبوار و همفکرش " ژان پل سارتر " در دهه پنجاه و شصت قرن بیستم به مناسبت برخورداری از شهرت بینالمللی تبلیغات وسیعی را برای رژیم صهیونیستی در داخل و خارج از فرانسه انجام داده بودند.
ویژگیهای رمان تربلینکا : نویسنده با استفاده از آنچه خود گواهی بازماندگان از اردوگاه تربلینکا نامیده ، به روایتهای چندگانه از عملکرد اس.اسها و افراد زیر فرماندهی آنها از اکرایینیها پرداخته است. رمان در بیست و هشت فصل تنظیم شده که مقدمه آن از اصطلاح " پوگروم ـ در اصل یک لغت ضد یهودی روسی است که منظور از آن یک سلسله عملیات ضد یهودی است که در زمان تزارهای روسیه انجام میشود و تؤام با غارت و قبل عام یهودیان بود و ماموران تزار نیز آن را تشویق میکردند. پوگرومهای بزرگ یکی به سال 1882 در نیژنی گورود و دیگری در 1903 در کی شینف اتفاق افتاد ـ م " در شهر ویلنا " مرکز لیتوانی " شروع میشود. به گذشته تاریخی به طور متناوب ارجاع میشود که یهودیان در اسپانیای قرن پانزدهم و ... قتل عام شدهاند و قتل عام شصت هزار یهودی در گتوی آنجا و در ناحیه جنگلی به نام " پونار " مقدمه اجرای طرح هیتلری " راه حل نهایی " نمایانده میشود. این فصل فقط از جنبهی مقدمه چینی نویسنده برمیخیزد وگرنه هیچ ارتباطی بین به اصطلاح کشتارشوندگان و کشتارکنندگان دیده نمیشود ، مگر استفاده آلمانیها از آن روش ابتدایی برای مکانیزه و پیشرفتهتر کردن روشهای کشتار و ابداع طرحهای جدیدتر که از مرحله کم کارآمدی ( اعلام بوسیله جوخه که عوارض روانی آن عاملان آلمانی را به جنون میکشاند ) به مرحله خفه کردن اسرا در اتاقهای گاز که عوامل مستقیم دستاندرکار آن از میان خود زندانیان به کار گرفته میشوند ترفیع مییابد. بییلاس فرمانده اردوگاه که همانند یک ماشین کهنه و کند است جای خود را به رابرت فرانز که آمیزهای از هنر خشونت است میدهد.
2- در اروپا در میان مسیحیان اعم از ارتدوکسها ( در روسیه و اروپای شرقی و مرکزی که پوگرومها را اجرا میکردند ) و کاتولیکها که با ظاهر حسن نیت خواسته بودند پانصد نظر از بچههای یهودیان را به آیین کاتولیک دربیاورند تا معاف از نسل کشی بشوند ، در روستاها و شهرهایی که افراد یهودی داشتند را معرفی میکردند تا آنها ابتدا به " گتو " و سپس به تربلینکا و یا " بیرکنائو " فرستاده شوند و قبل عام شوند ، همه در ردیف جنایتکاران علیه یهودیها معرفی میشوند. هیچ غیر یهودی شریف دیده نمیشود. ( فصل هفتم صفحه 110 )
3- طبق معمول همه فیلمهای داستانی و مستند ، سرنوشت نویسی شخصی و جمعی رمانهای ادبی و خاطرات گونه ، در کتاب " تربلنیکا " هم یهودیان قوم برگزیده خداوند ، ولاجرم در معرض آزمایش ازلی و ابدی قرار دارند. یهودیان همه افرادی با حسن نیت مطلق هستند که شهادت افراد یهودی و شاهد مبنی بر کشتار در ویلنا ، ورشو ، برلین ، تربلینکا و ... را نمیپذیرند و همچنان صلحجو ، با ایمان و مداراگر باقی میمانند. آنها پیوسته در طول و عرض رمان و از شروع حوادث ( روز اول ژوئن 1941 در ویلنا ) تا پایان آن ( دوشنبه دوم اوت 1943 ، قیام زندانیان علیه آلمانیها و اکرایینیهای زیر دستشان ) " امید " را به جای " حقیقت " پاس میدارند. قطارهای فراوان از اقصی نقاط اروپا حامل یهودیان به تربلینکا میرسند. یهودیان تحویل داده شده ابتدا به زن و مرد ( اطفال زیر ده سال را هر کدام میتوانند با خود همراه داشته باشند ) تقسیم میشوند. لخت و عور میگردند. زنها به آرایشگاه برده شده و موهای سرشان چیده میشود. هر دسته با ظرفیت اتاقهای گاز به داخل رانده شده ( به عنوان حمام کردن اجباری ) بیست دقیقه بعد اجسادشان به وسیله دیگر زندانیان یهودی به گودالها حمل شده و روی هم تلنبار میشوند. به رغم این همه جنایت علیه بشریت ، یهودیان حلیم ، بردبار ، خویشتندار ، مظلوم و سربهزیر همچنان به وظایف تعیین شده از طرف آلمانیها عمل میکنند. چندین بار کمیته قیام تشکیل میدهند اما هر بار به نحوی با شکست مواجه میشوند. آنچه در اردوگاه میگذرد بارها با سرنوشتهای نسلهای پیشین یهودیان مقایسه میشود. قطارها با البه ، پول و جواهرات و موهای زنان به مبدأ حرکت برمیگردند تا کاروان دیگری را بیاورند.
4- در فصلهای آغازین رمان از قول روایتکنندهها از گتوهای ورشو و ... گفته میشود که از میان یهودیان جوانان طرفدار صهیونیسم تندروتر هستند و تن به مقررات آلمانیها نمیدهند. آنها در لهستان و دیگر کشورها به اقدامات سازمان یافته پارتیزانی دست میزنند و به رغم گشته دادنهایشان سرانجام این دیگر یهودیان هستند که قهراً به راه صهیونیستها برگشته و دست به قیام میزنند. همچنین ایدهی صهیونیستی برای مهاجرت دادن یهودیان اروپای شرقی و مرکزی سرانجام به واقعیت میپیوندد و آنها بعد از فرار از تربلینکا و آوارگی کشیدنها و تحقیر شدن و توهین دیدنها از مسیحیان راهی فلسطین میشوند. چهل نفر بازماندهای که به قول نویسنده خاطراتشان را تعریف کردهاند اغلب در اسرائیل ساکن هستند و آن زمان هم در کیبوتصها ( مزارع اشتراکی به شیوه کمونیستها که در دهه سی و چهل برپا شده بودند پایههای تشکیل دولت یهودی ـ صهیونیستی را در سالهای 47 و 48 میدادند به هم میرسیدند. در فصلهای مختلف هر وقت یک یهودی از دیگری جدا میشود به امید دیدار گفتنشان در اسرائیل است. فرقه حسیدیمها اصول گرایان یهودیاند که در زمان نزول تورات باقی ماندهاند. ابتکار عملی ندارند اما ایمان قویتر مذهبی دارند.
5- سرانجام به اثبات رساندن این موضوع که یهودیان دوستانی غیر از خود ندارند. به عملکردهای هر چند رهایی بخش شورویها و قیمومیت داشتن انگلیسیها بر فلسطین معترضاند. تنها دولتی از متفقین مورد حمایت ادبیات یهودی ، آمریکاست. نمونههای فراوانی از بدرفتاری روسها با افراد فرار کرده از اردوگاه تربلینکا داده میشود. همچنین پارتیزانهای کمونیست کشورهای مختلف و یا پارتیزانهای ملی گرای دیگر روی خوشی به یهودیان نشان نمیدهند. در بهترین حالت آنها خواهان بیگاری کشیدن از یهودیان هستن. در پایان رمان هم باز هم کشتی اکسیدوس است که بعد از هفتهها سرگردانی بین بندرهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم سرانجام با کمک گروه مسلح شصت هزار نفری " هاگانا " به بندر حیفا میرسند. رمان " تربلینکا " و فیلم سینمایی طولانی آن چون از مبدأ خیزش صهیونیسم تبلیغاتی با بهانه قرار دادن محاکمه " آدولف آیشمن ـ 1961 " در اسرائیل سنگ بنای استراتژی جدی تبلیغاتی صهیونیسم در متهم کردن بشریت به جنایت علیه قوم یهود را گذاشته است خود الگویی برای تولیدهای بعدی قرار گرفته است. چنانچه میبینیم دو فیلم اسکار گرفته " فهرست شیندلر " و " زندگی زیباست " که هر دو محصول چند سال گذشتهاند طبق مدل تربلینکا تنظیم شدهاند. یهودیان اگر بدرفتاری علیه دیگران میکنند . اگر خشونت در برابر فلسطینیها و اعراب مسلمان دارند همه از عقدههای سرکوب شدگی تاریخی نشئت میگیرد. در چندین صفحه کتاب افراد در حال جدا شدن از هم ، در حال وصیت کردن ، در حال دلداری به هم دادن از کشورشان اسرائیل میگویند که در آنجا همه رنجهای گذشته و فعلیشان به پایان خواهد رسید.
6- عنوان " راه حل نهایی " که به هیتلر نسبت داده شده است تا با ریشهکن کردن یهودیان به بهشت هزار ساله برایش جامه عمل بپوشاند مورد استفاده فنی نویسنده قرار گرفته است. یعنی راه حل نهایی یهودیان راه حل نهایی آلمانیهاست ( بعد از جنگ جهانی اول با پیمان ورسای سران یهودی آلمان کشور را زیر بدهیهای بی پایان فرو بردند. در پایان جنگ جهانی دوم باز هم یهودیان آلمان [ ویلی برانت ، هلموت کهل و ... ] آلمان را به دایرههایی از ترکیب آمریکا ، شوروی و صهیونیسم سپردند که همچنان همان حالت باقی است. ) وقتی آخرین کاروانها از یهودیان پراکنده در بلغارستان و ... از راه میرسند هر دو طرف ( آلمانیها و یهودیان ) میدانند که پایان موجودیت اردوگاه فرا رسیده است. یهودیان میخواهند زنده بمانند و برای ثبت در تاریخ گواهی بدهند و آلمانیها میخواهند هر نوع ردپایی از کشتارها را پاک کنند. بنابراین از یک ماه مانده به پایان عمر اردوگاه سر گودالها باز شده با سرعت تمام با بنزین ، چوب و ماشینهای مورد استفاده به سوزاندن اجساد میپردازند و آن محل را چمنکاری و خیابانکشی میکنند. از طرفی نویسنده سعی کرده است بعد از نمایش رنج و دردهای یهودیان ، خود اتکایی آنان را به نمایش بگذارد. نه از کمک ارتش سرخ حرف زده میشود و نه از پول و امکانات آمریکاییها و در مواردی انگلیسیها و نه از فراماسونری آلمان ( مارشال رومل فراماسونر از مقابل لشکرهای تانک مونتگرمری انگلیسی گریخته و برلن برمیگردد تا در زیر پای هیتلر بمب گذاری کند ) که منطقه فلسطین و خاورمیانه را بدون جنگ و دو دستی تقسیم انگلیسیها میکنند تا موجودیت صهیونیستی به سهولت انجام یابد.
7- اغراق درباره هولوکاست مرموزانه و زیرکانه و با انبوهی از تولید کتابها ، موزهها ، یادبودها ، نمایشها و فیلمها آن هم بیوقفه و در جغرافیای جهانی در ظرف شش دهه گذشته ادامه یافته و همچنان به رغم مبتذل و تکراری بودنش پر دامنهتر استمرار دارد. این همه کوشش و هزینه البته دست آوردهای سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و قومی به همراه آورده و میآورد. اکثر پارلمانهای اروپایی قوانین کیفری علیه انکارکنندگان هولوکاست را در همین دهه اخیر به تصویر رساندهاند. در فصل نهم کتاب تربلینکا " گالفکی " رییس یهودی زندانیان که رییس مقاومت نیز هست در جلسه کمیته میگوید : "... تصور کنید که مثلاً اس. اسها یک روز بیایند و اعلام کنند که همه ما را خواهند کشت و قسم هم بخورند و در همان حال قتل عام را نیز آغاز کنند و در این صورت شکی نیست که دو میلیون و نیم یهودی لهستانی دست به قیام خواهند زد... صفحه 134 " ظاهراً آمار را یک نفر زندانی یهودی به دیگر زندانیان میگوید و آن هم در داستانی به نام تربلینکا و نه مثلاً رییس آژانس یهود و ... ، این گونه آمار دادنها که تنها یک ادعای دروغین است و جمعیت مدام در حال جنگ لهستان ( یهودیان اقلیت کمتر از 2% لهستان بودهاند ) رشد منفی داشته ، چگونه دو و نیم میلیون یهودی برپا خواهد خاست؟ همین آمار دادنها در مورد اجساد نیز با پراکنده گویی همراه است. در فصلی هفت صد هزار جسد و در صفحهای دیگر هشت صد هزار جسد یهودی از گودالهای بعد از اتاقهای گاز بیرون آورده شده و سوزانده میشوند. در فصل چهاردهم گفته میشود که تعداد اتاقهای گاز را به شانزده رسانده بودند و هر روز بیست و چهار هزار نفر از هفت صبح تا یک و ربع بعدازظهر در اتاقهای گاز از بین میرفتند. فصل شانزدهم به شیوع تیفوس در میان زندانیان میپردازد و نویسنده فراموش میکند که از همان تشریح بیماریها و مرگها آماری بدهد. در فصل هفدهم " جبیلیو " از اردوگاه شماره 2 خبر میآورد که تعداد کشته شدگان شش صدهزار نفر بوده است ( صفحه 245 ) و باز هم نقض کننده گفتههای گالفسکی درباره دو و نیم میلیون یهودی لهستانی ( ... در ورشو قبل از ژوئیه 1942 شش صدهزار نفر یهودی زندگی میکردند که تا آن زمان بیش از هشتاد هزار نفرشان باقی نمانده بود - فصل هجدهم از قول " خوکن " که در قیام گتوی ورشو حضور داشته است - صفحه 266 ) تناقض دیگر در فصل بیست و چهارم و چند روز مانده به پایان سرنوشت تربلینکا آورده شده است : " ... آنچه از دست لالکا [ فرمانده ] برمیآمد انجام داد اما هفت صدهزار جسد را سوزاندن کار آسانی نبود ... تا آن هنگام رقم بازدهی به روزی ده هزار جسد سوزاندن نرسیده بود صفحه 363 " و باز آماری دیگر از فصل بیست و پنجم : " ... ماه ژوئیه بود و تربلینکا یک سال داشت. هشت صدهزار مرد و زن قبل عام شده بودند - صفحه 380 "
8- به طور معمول ناشر و مترجم ایرانی چنان شیفتگی از خود نشان میدهند که گویی حامل پیام وحیاند. گذشته از ترجمه بلافاصله بعد از نشر به زبان اصلی ، پاورقیها و مقدمه نوشتنهایشان نیز با همان شیفتگی است. مترجم زیر صفحه 250 درباره اسم افسانهای " گولیات " توضیح داده است : " گولیات یکی از پهلوانان غول پیکر قوم فیلیستن بود که به روایات افسانهای با برجستهترین سربازان اسرائیلی به جنگهای تن به تن میپرداخت و در یکی از این نبردها حضرت داوود با سنگی از فلاخن رها کرد او را کشت. فیلیستنها قوم یهود به شمار میآمدند و در بعضی مناطق که امروز شهرهای اسرائیل قرار دارد میزیستند - م " چنانچه ملاحظه میشود مترجم به سادگی برای قوم فلسطین پروندهای از شرارت ، بتپرستی و زورگویی میسازد و از خود متن هم ( تربلینکا ) فراتر میرود. طبیعی است که پرونده سازی منفی برای فلسطینیها پرونده سازی مثبت برای صهیونیسم است.
9- مطابق ادبیات صهیونیستی در مورد هولوکاست پایان بخش مطلب که همه فصلها را به هم میپیوندد و نتیجه حاصل میکند ، پرداختن به کشتی " اکسیدوس " دشمنی به اصطلاح انگلیسیها و تشکیل کشور مجهول اسرائیل است. در فصل پایانین ( بیست و هشتم ) بعد از آنکه چهل نفر از شش صد نفر کارگر زندانی در تربلینکا زنده مانده به جنگلها پناه برده و در کنار گروههای پارتیزانی به مبارزه میپردازند به سوی کشتی اکسیدوس در قبرس رانده میشوند. انگلیسیهای پیروز شده در جنگ جهانی دوم مدیترانه و فلسطین و لبنان و سوریه و مصر و ... را در اختیار دارند. در پایان به رغم خباثت انگلیسیها بازماندگان آورده از بند رمارسی به بندر حیفا میرسند.
سرانجام اینکه رمان تربلینکا که در سال 1966 به چاپ رسیده است و رمان " یعقوب کذاب " که حدود چهل سال بعد از آن نوشته شده است یک نوع صحنه پردازی ، شخصیت پردازی ، قضاوت یکسویه و مظلوم نمایی مضاعف دیده میشود. فراوانی نسخههای مختلف میتواند در تأثیرگذاری موضوع تعیین کننده باشد. چنانچه یهودیان همین استراتژی طلب کاری از اروپا و جهانیان را در ابعاد دیگر بعد از تصمیم به کشتن استالین بارمان و فیلمهایی چون " دکتر ژیواگو " ادامه دادهاند. ادامه دارد ...