تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۱  ، 
کد خبر : ۹۳۰۲۳
اصولگرایان در کانون همگرایی

مهندسی تکثرسیاسی بدون فشار از بالا و پایین


صالح اسکندری
رابرت دال در کتاب (Who Governs چه کسانی حکومت می کنند؟) در مقام تبیین حوزه های قدرت اجتماعی مختلف در شهر نیوهیون آمریکا این پرسش را مطرح می کند که آیا همه تصمیمات توسط یک گروه گرفته می شود یا نه؟ بر طبق تحلیل دال پیدایش الیت های متعدد بستگی به میزان توسعه اقتصادی و صنعتی و تنوع ساختارهای جامعه دارد. نتیجه ای که دال از این بحث می گیرد این است که در روند تصمیم گیری های سیاسی در شهر نامبرده، ائتلافات چندگانه ای از گروه های قدرت در حول شهردار مشاهده می شود. سه گروه قدرت موردنظر بر سر مسائل عمومی عمده با یکدیگر اختلاف دارند و از نظر عضویت متداخل نیستند. بنابراین قدرت سیاسی در میان گروه های مختلفی پراکنده است که دارای منافع و علایق مختلف و یا متعارفی هستند. البته نابرابری در “قدرت” و ثروت و شان اجتماعی و آموزش مشاهده می شود لیکن در تحلیل نهایی هر گروه از یک جهت دارای امتیازات بیشتری نسبت به گروه های دیگر است. این واقعیت ناشی از پدیده تعدد و تنوع منابع قدرت سیاسی است. تکثر سیاسی محصول توزیع عادلانه و حکیمانه قدرت در یک نظام مردمسالار است.
امروز فرهنگ سیاسی کشور آبستن تغییر و تحولات بنیادینی گشته که مانع از بروز قطبیت های کاذب است. اگر چه هنوز در بین گروههای دوم خردادی برخی فشارها برای ممانعت از پلورالیسم سیاسی وجود دارد- این فشارها این روزها به خصوص به منظور حذف کروبی از صحنه انتخابات در حال تشدید است- اما حداقل اصولگرایان خود را به تمام بایسته های تکثر سیاسی ملتزم می دانند و شاقول توزیع قدرت را به دست مردم سپرده اند. از منظر اصولگرایان تبارشناسی تاریخی بسیاری از احزاب قدیمی در کشور نشان می دهد که این گروه ها ضمن حفظ پیوندهای مستمر خود با پایگاه انتخاباتی منسجم و مشخص، نماینده خرده فرهنگ های سیاسی متفاوتی هستند که در برهه های مختلف به تولید معنای سیاسی در گفتمان عمومی جامعه پرداخته اند. از سویی برخی از این جریانات فارغ از اتصال به بدنه مردمی ، پیوندهای ناگسستنی با انقلاب و نظام اسلامی دارند که در برخی مواقع و مواضع می توان آنها را به عنوان نقاط اتکاء و استقرار stablishment نظام محسوب کرد. مضاف بر اینکه بالابودن تعداد احزاب در یک جامعه به خودی خودموجب بی ثباتی فرایندهای سیاسی دریک حکومت نمی شود بلکه میزان قطب بندی و آشتی ناپذیری جریانات سیاسی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
بررسی عینی این ایده در میان دوم خردادی ها حاکی از آن است که چنین منطقی حداقل در این جریان غیر قابل تحقق است. گسل های سیاسی و اجتماعی در میان جریانات دوم خردادی آن قدر عمیق است که تشکیل یک حزب فراگیر با به رسمیت شناختن استقلال عمل گروه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را غیر ممکن می سازد. در واقع میان طیف های نسبتا سکولار دوم خردادی تا گروه هایی که خود را خط امامی می دانند فاصله بسیار زیادی وجود دارد. در نهایت اینکه اگر امروز اصولگرایان یک صدا از دکتر محمود احمدی نژاد حمایت می کنند اما این بدان معنا نیست که نامزد اصولگرای دیگری نمی تواند و یا اینکه نباید در انتخابات حضور یابد. به عنوان نمونه محسن رضایی یک نامزد اصولگراست که هر چند از حمایت اصولگرایان برخوردار نیست اما هیچ منعی نیز برای فعالیتهای انتخاباتی وی و جود ندارد.در این مهندسی سیاسی مدیریت تالیف منافع یک جریان و یک کاسه کردن مواضع نیاز به فشار از بالاو پایین ندارد بلکه به طور کاملاطبیعی اجماع حداکثری حول یک سیاست و یا یک نامزد تحصیل می گردد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات