تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۳۸۸ - ۰۷:۵۲  ، 
کد خبر : ۹۳۹۵۳

تهدیدات امنیتى واقعى یا ساختگی؟


سعدالله زارعی
بسیاری از تحلیلگران این نکته را گفته اند که: «منطقه آبستن حوادث مهمی است» اما آیا این گزاره واقعیت دارد؟ اگر نه چرا طرح می شود و اگر آری ماهیت و سطح این حوادث چیست؟
مروری بر خبرهای ذیل گزاره یاد شده را- به طور کلی- مورد تأیید قرار می دهد؛ پس از یک دوره جنگ لفظی میان تل آویو و قاهره، نتانیاهو با مبارک دیدار کرد، پادشاه اردن از موافقت 57 کشور اسلامی با صلح با رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناختن آن سخن گفت و ایران را تنها مخالف آن قلمداد کرد، طرح صلح عربی در پایتخت های عرب می چرخد و مقامات عربستان آن را نسخه توافق شده اعراب معرفی می کنند. محمود عباس که از بیستم دی ماه گذشته مشروعیت قانونی خود را از دست داده است، بطور یک جانبه سلام فیاض را نامزد تشکیل کابینه وحدت ملی فلسطین کرده است. دولت اسرائیل از تغییر موضع آمریکا درباره مسایل فلسطین خبر می دهد، بندیکت شانزدهم رهبر اسمی مسیحیان کاتولیک به سرزمین های اشغالی سفر می کند و تنها پایتخت و سران رژیم صهیونیستی را می شناسد، رسانه های صهیونیستی درز دادند که در جنگ 33روزه صدها عضو فتح و عناصر تشکیلات خودگردان با ارتش متجاوز اسرائیل همکاری مؤثر داشته اند، نتانیاهو دیروز به واشنگتن رفته است، ایران از سوی عناصر نظامی و اطلاعاتی اسرائیل تهدید به حمله نظامی شده است و یک جنجال درمورد زمان دقیق دستیابی ایران به اولین بمب اتمی راه افتاده و کردسمن تحلیلگر برجسته آمریکایی، ارتش رژیم تل آویو را از دست یازیدن به اقدام نظامی علیه تأسیسات اتمی و مراکز اقتصادی ایران پرهیز می دهد.
حالا واقعیت چیست؟ و از پس این رفت و آمدهای تند و سریع دیپلماتیک میان پایتخت های مورد اشاره و نیز در پس طرح تهدید ایران و موضوع بمب اتمی چه نکته یا نکاتی نهفته است. موارد زیر از این منظر قابل مطالعه می باشند:
1- تردیدی در این نیست که میان مباحثه های مطبوعاتی و اظهارات دیپلمات ها وقتی با خبرنگاران مواجه می شوند و میان آنچه در اتاقهای در بسته و دیدارهای محرمانه مطرح می شود تفاوت اساسی وجود دارد و نوعاً آنچه رسانه ای می شود به قصد اغوا و یا اقناع مخاطبان- خاص یا عام- به انجام اقداماتی که مطرح می شوند، صورت می پذیرد. این البته گاهی کلیت پیدا نمی کند و فاصله میان ادعاها و تصمیم ها کم می شود.
2- ایگدور لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و رئیس حزب «اسرائیل خانه ما» در سفر به اروپا تلاش کرده است تا لحن اروپا را نسبت به اسرائیل- که پس از شکست در جنگ غزه تند شده بود و از بی اعتمادی حکایت می کرد- آرام کند و در عین حال بگوید: «مماشات با سیاست هسته ای ایران، اسرائیل را در سراشیبی سقوط قرار می دهد» یعنی این رژیم به اروپایی ها گفته است: «بسیار خوب ما لحن خود را درباره ایران آرام می کنیم ولی واقعاً ایران یک تهدید ویرانگر می باشد». پس از این دیدار لحن مقامات صهیونیستی علیه ایران آرام شد و با صراحت از عدم توسل به اقدام نظامی علیه ایران سخن گفتند در همان حال روزنامه هاآرتص چهار روز پیش گزارش مشترک 114 صفحه ای «عبدالله توکان» و «آنتونی کردزمن» دو عضو مرکز مطالعات راهبردی واشنگتن منتشر کرد که در آن نوشته بود: «اسرائیل مصمم است تا پایان سال جاری میلادی سه مرکز هسته ای اصفهان، نطنز و اراک را مورد حمله قرار دهد و بر این اساس طی هفته های اخیر 90هواپیمای F14 و F16تمرین هایی داشته اند و نیروی هوایی اسرائیل چندین بمب GBU27 و بمب های 009کیلوگرمی را از آمریکا تحویل گرفته است.»
اما درعین حال افشای اطلاعات ریز عملیات نظامی علیه تأسیسات هسته ای ایران توسط عناصر سابق اطلاعاتی آمریکا واقعی بودن این ادعاها را با تردید مواجه کرده است.
3- رژیم صهیونیستی همزمان با طرح تهدیدآمیز بودن فعالیت هسته ای ایران و امکان دستیابی کشورمان به اولین بمب تا پایان سال جاری میلادی گفته اند «ایران تهدید بالقوه و پاکستان و افغانستان تهدید بالفعل هستند». وقتی نظری به دو کشور همسایه شرقی خود می اندازیم، درمی یابیم که توطئه تجزیه و فروپاشی پاکستان بسیار جدی و احتمال آن قوی است. اسرائیلی ها چرا به فروپاشی پاکستان به چشم یک کریدور برای حل بحران های امنیتی خود می نگرند؟ برای اینکه این اتفاق بیفتد، ایران- مهمترین همسایه مخالف جدی فروپاشی و تجزیه پاکستان- باید در چه موضعی باشد و برای سرگرم کردن آن باید چه کار کرد؟ آیا تهدید و حتی اقدام به حمله نظامی به برخی از مراکز ایران به اسم تلاش برای مهار رفتار هسته ای جمهوری اسلامی، مسئله اصلی است یا فرعی؟ رژیم صهیونیستی مهمترین تهدید امنیتی خود را ایران می داند و آن را مجاور مرزهای- اشغالی- خود می بیند از نظر این رژیم، حزب الله لبنان و مقاومت فلسطین بال غربی قدرت ایران در خاورمیانه است و اسرائیل را درگیر کرده است بدون آنکه این درگیری با مرزهای جغرافیایی ایران در تماس باشد. به گمان این رژیم، بحران متصاعد در پاکستان- که از طریق فروپاشی تحمیل می شود- درگیری را از مرزهای اشغالی رژیم صهیونیستی به مرزهای شرقی ایران انتقال داد، و استان هم مرز ایران- بلوچستان- را ناامن و بحرانی می کند. شاید این جمعبندی بتواند جمله لیبرمن را توضیح دهد: «اولویت، بحران اتمی در پاکستان است نه سیاست هسته ای ایران» جالب این است که درگیری های جاری پاکستان با طالبان محلی در ایالت سرحد و منطقه خود مختار قبایلی جریان دارد و این همان منطقه ای است که تاسیسات اتمی پاکستان در آن جای دارد!
4- رفت و آمدهای دیپلماتیک در قاهره، امان و واشنگتن ذیل عنوان فعال کردن مذاکرات صلح خوانده شده اند. اسرائیلی ها از این مذاکرات خشنود به نظر نمی رسند. ایده دو کشور که اروپایی ها و آمریکایی ها- در قالب کمیته چهارجانبه- مطرح می کنند ازنظر سران کنونی رژیم تل آویو می تواند آغاز فروپاشی اسرائیل را رقم بزند چرا که از یک سو آنان معتقدند در شرایط ضعف قادر به مدیریت کردن مذاکرات و به نتیجه رساندن آن نیستند و لذا موافقت با آزادسازی سرزمین های کرانه باختری، بیت المقدس شرقی و جنین- که جمعاً 7/20 درصد از کل خاک فلسطین را شامل شده و حدود 6هزار کیلومتر مربع مساحت دارند- سرآغاز روند واگذار کردن اراضی می باشد. از سوی دیگر آنان می گویند وقتی محمود عباس و تشکیلات خودگردان مشروعیت ندارند و نمی توانند بعنوان نماینده فلسطینی ها تلقی شوند قطعه مورد بحث- کرانه باختری- عملاً به منطقه تحت سیطره حماس افزوده می شود و حماس خود را برای تحویل گرفتن آن آماده کرده از این رو علیرغم ثبات قدم در مواضع امنیتی، حملات موشکی را متوقف کرده اند. دولت نتانیاهو به آمریکایی ها و اروپایی ها و دولت های عربی که از پیشروی مقاومت در منطقه هراس دارند و برای متوقف کردن آن به نتیجه رساندن- حداقلی- مذاکرات صلح را ضروری می شمرند، تأکید می کند که این موضوع نه تنها آتش مقاومت را مهار نمی کند بلکه شعله های آن را برافروخته تر نیز می نماید. حال سؤال این است که آیا این سفرها توانسته است اختلافات کنونی آنان را حل کند یا خیر؟
5- آمریکایی ها با نگاه به حملات تبلیغاتی مصر و عربستان به ایران و نیز اعمال محدودیت های آل سعود برای زائران ایرانی، گمان کرده اند پروژه ایران هراسی به نتایج خود نزدیک شده است. این کشور گمان می کند در فضای فعلی امکان عملی شدن تحریم ها علیه ایران فراهم است. ازنظر آنان کشورهای عربی که جنگ را عامل بی ثباتی منطقه می دانستند، اینک همکاری با تحریم ها را یک عامل مهار کننده برای قدرت ایران ارزیابی کرده و با آن همراهی کاملی خواهند داشت و این همکاری می تواند فضای تنفسی اسرائیل را بازتر کند.
6- اما البته این اهدافی است که محور آمریکا در منطقه به دنبال آن است. ولی منطقه ما در خلأ نیست و مقاومت منطقه که تاکنون محور تحولات بوده است از این پس نیز وقایع را رصد می کند و در وقت خود می داند که چه باید بکند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات