با اعلام حمایت رسمی سازمان دانشآموختگان ایران (ادوار تحکیم) حالا میتوان گفت دیگر هیچ حزب و گروه رسمی در کشور از تحریم انتخابات حمایت نمیکند و تمام گروههای سیاسی رسمی کشور با حضور در عرصه انتخابات از یک کاندیدا حمایت میکنند. این در حالی است که در چند انتخابات گذشته این تشکل سیاسی یا از عدم مشارکت در انتخابات سخن گفته یا در بهترین حالت، نسبت به انتخابات سکوت کرده بود.
در این شرایط ممکن است برخی چهرههای سیاسی به صورت انفرادی از عدم شرکت در انتخابات حمایت کنند، اما این پیشنهاد سیاسی با حمایت هیچ تشکل سیاسی همراه نبوده و تنها اظهارنظری شخصی محسوب میشود. پیشبینی میشود تا روز انتخابات تک چهرههای شاخص سیاسی کشور هم که معمولاً نگاهی منفی به قضایا دارند موضع انتخاباتی خود را برای تغییر وضع موجود اعلام کنند چرا که همه نسبت به آینده کشور نگران هستند و عزمی واحد برای پایان دادن به روند موجود در حال شکلگیری است.
حامی جدید کروبی
از این پس باید منتظر بود عکس زیدآبادی در کنار عباس عبدی، غلامحسین کرباسچی، محمدعلی ابطحی و جمیله کدیور در یک قاب دیده شود. ادوار تحکیم اگر واقعاً در انتخاب خود مصر باشد، چارهیی ندارد جز اینکه تمام قد پشت سر شیخ ایستاده و برای پیروزی وی تلاش کند. در این راه زیدآبادی باید مانند سایر چهرههای شناخته شده به حمایت از کروبی پرداخته و در مجامع عمومی در وصف وی سخنرانی کند.
به هر صورت نمیشود گام به دریا گذاشت و خیس نشد. ادوار تحکیم اگر آرام و بیدغدغه گوشهیی مینشست و در مورد انتخابات اظهارنظری نمیکرد کسی از آنها انتظاری نداشت. سادهترین راه هم همین بود که یک بیانیه ساده صادر میشد، تمام اوضاع با بدبینی مورد تحلیل قرار میگرفت و انتقادهای تندی هم نسبت به وضع جاری بیان میشد و دیگر تا روز انتخابات به نظاره اتفاقات میپرداختند. اما این اتفاق نیفتاد و ادواریها با وجود آنکه میدانستند رویکرد انتخاباتیشان پس از سالها با طعنهها و کنایههای زیادی همراه میشود اما تغییر وضع کشور را مهمتر از کنایههای سیاسی دانستند و از کروبی حمایت کردند.
زیدآبادی و دیگر اعضای سازمان دانشآموختگان که به واسطه مخالفت همیشگیاش با حضور در انتخابات شناخته میشد در حالی به حمایت از کروبی پرداخت که تا چند هفته قبل، از نامزدی عبدالله نوری حمایت میکردند اما مطالبه تغییر ساختاری تعدیل و با شعار تغییر کروبی همراه شد. اعضای سازمان میدانستند در صورت هرگونه تغییر موضع و اعلام حمایت از کروبی بلافاصله با موج سوالها، پرسشها و ابهامهای روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و فعالان رسانهیی مواجه میشدند که چرا موضع خود را تغییر دادهاید و از لزوم حضور در انتخابات سخن میگویید و چرا از کروبی حمایت کردهاید. در ادامه، ادوار تحکیم دست به یک تصمیم مهم زد و بدون در نظر گرفتن حاشیهها و ناملایمات ترجیح داد از کروبی حمایت کند تا در چهار سال آینده بار دیگر با این اتهام مواجه نشود که با تحریم انتخابات باعث استمرار حضور اصولگرایان در قدرت شده است.
وضع نگرانکننده
به راستی چه شده که چهار سال پس از انتخابات دوره نهم، زیدآبادی و نزدیکانش تصمیم میگیرند به صورت ایجابی وارد عرصه انتخابات شوند؟ زیدآبادی که چهار سال پیش در رقابت احمدینژاد و هاشمی حاضر نشد به صورت صریح از هاشمی حمایت کند و تنها به خاطر موضع بزرگان و روشنفکران در حمایت از هاشمی از مخالفت سرسختانه دست برداشت چه شده که امروز برای شکست دادن احمدینژاد مصمم نشان میدهد و تشکل سازمان دانشآموختگان به حمایت از کروبی میپردازد؟
بیشک این اتفاق از وضع نگرانکننده کشور نشات میگیرد؛ وضعی که باعث شد بسیاری از چهرههای شناخته شده به میدان بیایند و تلاش کنند وضع موجود تغییر کند. از این زاویه زیدآبادی و ادوار تحکیم با درک این موضوع که استمرار حضور اصولگرایان در قدرت به تضعیف جامعه مدنی منجر شده و شرایط فعالیت روزنامهنگاران، روشنفکران و فعالان سیاسی را دشوار میکند تصمیم به تغیر وضع موجود گرفتهاند و برای این منظور سراغ کاندیدایی رفتهاند که بیشترین حمایت را از حقوق بشر به عمل آورده و وعدههای زیادی برای بهبود زمینه فعالیت سیاسی و مطبوعاتی داده است. تحریمیهای سابق حالا نیک میدانند برای به ثمر نشاندن برنامههای تحولخواهانه، بهبود وضع آزادی بیان، پیگیری برنامههای حقوق بشری و رفع تنگناها از دانشگاهها حتماً باید یک رئیسجمهور اصلاحطلب و میانهرو بر سر کار باشد تا امکان پیگیری این مطالبات وجود داشته باشد.
این در حالی است که تحریمیها در چهار سال گذشته با انتقادات زیادی مواجه شدند. آنها از جانب فعالان سیاسی و حزبی متهم شدند با انفعال و تشویق مردم به عدم حضور در صحنه باعث شدند محمود احمدینژاد رای بیاورد. به این ترتیب بخشی از فعالان سیاسی پیروزی احمدینژاد در انتخابات سال گذشته را نتیجه خانهنشینی تحریمیها و تشویق مردم به عدم شرکت در انتخابات دانستند و از این زاویه به بیان انتقادهای تند و تیزی پرداختند. با این حال به نظر میرسد انتقادات فعالان سیاسی چندان صحیح نباشد. این درست است که عدم مشارکت بخش قابل توجهی از مردم باعث ناکامی میانهروها در انتخابات دوره گذشته شد اما این موضوع ربط چندانی به جمعی که خود را تحریمی میخواندند، نداشت چرا که این جمع اساساً حلقه محدودی بوده و تریبون تاثیرگذاری در اختیار ندارد که فراخوانش به گوش مردم برسد و با استقبال آنها روبهرو شود.
تحریمیها نه آنقدر منسجم هستند و نه توانش را دارند که بتوانند مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کنند، کما اینکه در انتخابات مجلس هشتم، تحریمیها دست به سکوت زدند و بدون آنکه کلامی در مخالفت با شرکت در انتخابات بگویند و برای مردم توصیه و پیامی داشته باشند به نظارهگر انتخابات تبدیل شدند اما در نهایت باز هم قشرهای تحولخواه جامعه تمایل چندانی به مشارکت در انتخابات نشان نداده و باز هم اصولگرایان اکثریت کرسیهای پارلمان را نصیب خود کردند. به همین خاطر عدم حضور مردم در انتخابات را نباید نتیجه کنش سیاسی تحریمیها دانست بلکه باید در جستوجوی عوامل دیگری برآمد.
تصمیم متفاوت
زیدآبادی و نزدیکانش حالا پس از مدتها وارد عرصه انتخابات شدهاند. آنها مهدی کروبی را بهترین فرد برای نجات کشور تشخیص دادهاند و به صورت رسمی اعلام کردهاند برای پیروزی وی تلاش خواهند کرد. اوضاع کشور را آنقدر نگرانکننده دیدهاند که این بار تصمیمی متفاوت اتخاذ کردهاند. آیا اجماع همه گروههای سیاسی و تشکلهای تحولخواه باعث تغییر وضع موجود و روی کار آمدن رئیسجمهوری اصلاحطلب میشود؟