تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۴  ، 
کد خبر : ۹۴۹۹۶

عبور از اصلاحات (بخش اول)


محمدعلی کامفیروزی

شاید زمانی که دوم خرداد 76 به وقوع پیوست، هیچکس نمی‌توانست در خصوص جایگاه و وضع 10 سال بعد هر کدام از فعالین جنبش اصلاحات، به گمانه‌زنی بپردازد، اما به هر ترتیب اکنون 10 سال از آن روزهای پرشور گذشته است و جایگاه‌ها با مرور زمان آشکار شده‌اند؛ مردم در هاله‌ای از ناامیدی در گوشه‌‌ای، اصلاح‌طلبان یا به کار قهر و نقد مردم و یا در تلاش برای بازگشت به قدرت و بدنه اجتماعی مصر بر فعالیت سیاسی چند پاره؛ یکی در ایالات متحده و دیگری در کنج خانه و سومی کماکان در مبارزه با وضعی که حتی خودش نیز به درستی نمی‌دانست چه جایگزینش نماید و چه بسا اکنون نیز نمی‌داند.

وضعیت فعالین دانشجویی اما به مراتب اسفناک‌تر از این است؛ عده‌ای در تکاپو برای احیای اجرای حکم اعدام آغاجری و انقلاب فرهنگی و عده‌ای دیگر در آرزوی فشار از بیرون و فروپاشی از درون و البته بدنه دانشجویی نیز بی‌تفاوت سرگرم رتق و فتق امور جاریه خویش می‌باشد.

شاید تاریخ صد و اندی ساله اخیر ایران تاکنون چنین سردرگمی و گیجی و تناقض و رکودی را به خود ندیده و از همین روست که نگاهی دوباره به ماوقع، ممکن است راهگشای راه پیش رو باشد.

از میان تمامی فعالین سیاسی اجتماعی ایرانی، دانشجویان در هر برهه‌ای، نقشی اساسی و ماندگار را ایفا نموده‌اند و اصلاحات، یکی از همان دست برهه‌های تاریخی ایران امروز می‌باشد؛ اینکه فعالین دانشجویی منتسب به اصلاحات، چه کردند و چه راهی را پیمودند، بی‌شک یکی از مباحثی است که پرداختن بدان، تجربیات گرانبهایی را پیش رو خواهد گذاشت.

به خوبی می‌دانیم که دانشجویان، یکی از عوامل تاثیرگذار پیروزی اصلاحات در دوم خرداد 86 بوده‌اند، اما اینکه پس از این پیروزی، چه بر سر ایشان آمد، تحلیل مفصلی را می‌طلبد؛ تحلیلی که می‌بایست از سال‌های76 و 77 (دوران اوج اصلاحات)، شروع گردد و سپس آرام آرام به رخدادهای متعاقب آن نگاهی بیفکند و سیری را که منجر به قطع امید از اصلاح‌طلبی و بعضا عطف نگاه‌ها به بیگانگان شد، بازبینی نماید؛ سیری که از تقابل با بخشی از اصلاح‌طلبان آغاز شد ولی به جایی ختم نگردید.

18 تیر سیاه

هیچکس گمان نمی‌کرد برگزاری یک راه‌پیمایی ساده در اعتراض به روزنامه‌ای اصلاح‌طلب در یک شب تابستانی، چنین بلوایی را برپا کند. نگاهی دوباره به اتفاقات 18 تیر، نشان دهنده این است که در آن ایام تلاش‌های بسیاری برای نفوذ و رسوخ رادیکالیسم در جنبش دانشجویی از سوی جناح مخالف با اصلاحات و به منظور بیمار ساختن پایگاه دانشجویی جنبش اصلاحات به مرض رادیکالیسم، صورت گرفته است. بسیار واضح است که هنگامی که قشر جوان و پرشوری با افراطی‌گری و خشونت بدون توجیه و بی‌دلیل روبه‌رو می‌گردد، به راحتی و با هدایت معدودی دیگر، به سمت افراطی‌گری سوق داده می‌شود؛ چه خشونت، خشونت و رادیکالیسم، رادیکالیسم را می‌آفریند.

به همین دلیل است که شاید بتوان اولین جرقه‌های خروج از تفکر اصلاحی و پای نهادن در گفتمان ساختارشکنانه را در وقایع خشونت بار تیر ماه 78 جست‌وجو کرد؛ آنجا که برای نخستین بار در فضای ملتهب ایجاد شده، حساب اصلاح‌طلبان نیز به پای اصولگرایان گذاشته شد و سران اصلاح‌طلبان با ناسزا و بعضا برخورد فیزیکی مورد استقبال قرار گرفتند.

جدای از این، از این پس نیز، همیشه سالگردهای 18 تیر، مناسبتی برای نکوهش و ناکارآمد جلوه دادن اصلاحات و توجیه‌کننده لزوم تحول و تغییر بودند و از همین روست که به تمامی اثرات منفی و زیان‌بار روزهای سیاه تیر ماه 78، دلسردی آرام‌آرام از اصلاحات را هم بایستی اضافه نمود.

عبور از خاتمی به کدام مقصد

یک ماه بیشتر از اولین سالگرد 18 تیر نگذشته بود که طرح عبور از خاتمی توسط طیف رادیکال و افراطی در مجموعه دفتر تحکیم وحدت و به عنوان یک استراتژی جدید مطرح شد؛ همین اتفاق موجب شد تا در سوم آبان همان سال، همایشی در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران با همین عنوان برگزار شود و برداشتی نرم و آرام از این ایده، به منظور پشت سرگذاشتن خاتمی و رفتن به سوی اصلاح‌طلبان پیشرو در فضای دانشگاهی ارائه گردد.

در همان ایام، مهم‌ترین سوال مخالفان این طرح، حول محور عبور از خاتمی به کجا؟ شکل می‌گیرد و در همین راستا، سکوت خاتمی در برابر جناح مقابل دلیل برای بازگشایی این بحث عنوان شده و حرکت به سوی اصلاح‌طلبان پیشرو، مقصد نهایی این ایده شمرده می‌شود.

سیدمحمد خاتمی در همان روزها با رویکردی انتقادی به نگاه‌هایی که موجد چنین ایده‌هایی می‌شود، طرح پروژه عبور از خویش را نشان دهنده این امر می‌داند که جامعه همیشه منتظر یک قهرمان است و از همین روست که مردم با عدم مشاهده تحول دلخواه به قهرمان دیگری دل می‌بندند. خاتمی این انتظار را نشانه بیماری تاریخی و استیلای خودکامگی در کشور و سرکوب شدن شخصیت‌های واقعی یعنی مردم می‌داند.

پروژه عبور از خاتمی، گرچه در مقابل با ایده‌ای با عنوان مدد به خاتمی مواجه می‌شود، اما بدین سطح محدود نمی‌ماند و آرام آرام دامان دیگر اصلاح‌طلبان را نیز می‌گیرد، به گونه‌ای که به عنوان مثال، شخصیت‌های اصلاح‌طلب دیگری نیز همچون مهدی کروبی و نمایندگان مجلس ششم، مشمول این طرح می‌شوند. این مهم در بیانیه‌های تحلیلی و مصاحبه‌ها و مقالاتی که به مناسبت‌های گوناگون و در زمان‌های مختلف از سوی بخشی از انجمن‌های اسلامی عضو دفتر تحکیم وحدت و یا فعالین آنها منتشر شده است نیز، به وفور قابل مشاهده است؛ چرا که با تصور مصلوب‌الاختیار شدن نهادهای انتخابی توسط نهادهای انتصابی و به ویژه ظهور پدیده حکم حکومتی و گردن نهادن نمایندگان اصلاح‌طلب به آن در جریان طرح اصلاح قانون مطبوعات، عملی نشدن مطالبات و به ویژه نافرجام ماندن و وارونه شدن پرونده کوی دانشگاه تهران موجبات تردید برخی از دانشجویان نسبت به اصلاحات درون ساختاری را فراهم می‌شود. اندک اندک دیگر اصلاح‌طلبان نیز مورد عبور و مرور واقع می‌شوند؛ در مقطع انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم همین دانشجویان می‌گفتند که در انتخابات شرکت نکنیم تا بتوانیم به تقویت بدنه اصلاحات بپردازیم و به دامن اجتماع برگردیم. اصلاح‌طلبان اما هیچ گاه حاضر به پذیرش اشتباه نشدند و از همین روی هیچ‌گاه هم در روش‌های خود تجدیدنظر نکردند. شما هم که توقع ندارید دانشجویان تا همیشه همراه اصلاح‌طلبان باشند، از سال 76 به بعد دفتر تحکیم به عنوان بازوی اصلاحات عمل کرد و دانشجویان با هدف اصلاح نظام سیاسی از طریق روش‌های انتخاباتی وارد صحنه شدند، اما به مرور دیدند که اصلاح‌طلبان عزم جدی برای گسترش مردم‌سالاری و دموکراتیزه کردن ساختار قدرت را از خود نشان نمی‌دهند و بنابراین یاس و ناامیدی در این جریان حاکم شد. این ادعا هنگامی با صراحت بیشتری قابل اثبات است که پاره‌ای از همین فعالین دفتر تحکیم وحدت، به وضوح فی‌المثل جبهه مشارکت را در تقابل با جنبش دانشجویی دانسته و یا میان خاتمی و اقتدارگرایان تفاوتی قائل نمی‌شوند، به گونه‌ای که وی را سلف احمدی‌نژاد می‌خوانند.

عبور از اصلاح‌طلبان اما باز هم بدین جا ختم نشده و منجر به عبور از اصلاحات و ناممکن دانستن اصل اصلاح می‌گردد؛ این دانشجویان که تا پیش از این کارگزاران اعمال فشار از پایین بر حاکمیت به شمار می‌رفتند و قدرت امتیازگیری اصلاح‌طلبان در چانه‌زنی با رقیب را افزایش می‌دادند، به تصور انسدادی که در ساختار قدرت به وجود آمد و به نوعی پذیرفتند که اصلاح‌پذیری نظام به بن‌بست خورده است، در همراهی با اصلاح‌طلبان حکومتی تجدید نظر کردند و بر همین مبنا با اعتقاد به انسداد سیاسی حاکم بر نظام سیاسی کشور و نمایشی بودن انتخابات، شرکت کردن در انتخابات را فاقد تاثیرگذاری بر توسعه سیاسی می‌دانستند و معتقد بودند که ریشه مشکل نه اصلاح‌طلبان، بلکه قانون اساسی است که مانع تحقق اصلاحات و دموکراسی شده است. بدین ترتیب بخشی از جریان دانشجویی که زمانی یکی از پایه‌های مشروعیت بخش نظام به شمار می‌رفت، به اپوزسیون و منتقد حاکمیت تبدیل شد و نقد و نقادی‌اش معطوف به کلیت سیستم حکومت شد و نه بخشی از آن، «واژه اصلاحات سپری شده است. حرکت جدید باید یک گسست از حرکت قبلی باشد و نه ادامه حرکت قبل و نه فاز دوم آن، ما از این به بعد سکوی پرش هستیم اما برای پرش از وضعیت اقتدارگرایانه به وضعیت دموکراتیک نه سکوی پرش برای یک گروه خاص سیاسی... اگر به دنبال آن هستیم که همان بازیهای دوران اصلاحات در جامعه تکرار شود قطعا دفتر تحکیم در این بازی شریک نمی‌شود. ما آن اقدامات را تنها بازی می‌دانستیم نه اصلاحات واقعی. برای همین هم در انتخابات گذشته با اصلاح‌طلبان همراه نشدیم، اگر امام زمان را هم بیاوریم بگذاریم توی این ریاست جمهوری، بالاخره با این ساختار و با این شرایط کاری نمی‌تواند بکند. صحبت فرد را نداریم، مساله اصلی ساختار است. بیانیه‌ای هم که در این رابطه داده‌ایم این بود که مهم برنامه است، اگر برنامه اصلاح از درون و پذیرش ساختار قدرت و حکومت در چارچوب این باشد، تکرار تجربه‌های 8 سال قبلی است و بالاخره اینکه: رویکرد رفرمیستی پاسخگو نیست و رویکرد تغییرات بنیادین اجتناب‌ناپذیر است و نیاز به این دارد که قانون اساسی مورد بازنگری قرار بگیرد.»

همین پیشرویهای بی‌حساب موجب می‌شود تا خاتمی در آخرین حضور خویش در تالار شهید چمران دانشگاه تهران در مقابل سیل اعتراضات دانشجویان، چنین پاسخ دهد که:‌ اگر شما و بعضی از دوستانتان با مطرح کردن مباحث عبور و مرور، ترافیک ایجاد نمی‌کردید، وضعیت اصلاحات بهتر بود.

اصل بر تغییر و تحول است

عبور از خاتمی و سپس دیگر اصلاح‌طلبان و بعد از آن نفس پروژه اصلاح، منجر به تغییر رویکرد این بخش از فعالین دانشجویی شد؛ تغییر رویکرد از اصلاح از درون به اصلاح از بیرون.

در این گیرودار اما، تفاوت و تناقض دیدگاه‌های تحول‌طلب، مانع از ارائه مدل مشخص و معینی به عنوان جایگزین در صورت تغییر احتمالی نوع حکومت می‌گردید. این تفاوت‌ها البته در روش‌های مبارزه با وضعیت موجود هم نقش بسزایی داشت؛ چه عده‌ای در این میان بر فشار از خارج تاکید داشتند و عده‌ای دیگر بر جنبشی اصلاحی که درونزا باشد و حتی معدودی در اندیشه انقلابی دیگر بودند.

به هر ترتیب، آنچه که می‌توان از گفته‌های اعضای سابق و فعلی منتسب به طیف موسوم به مدرن دفتر تحکیم وحدت دریافت، این است که ابتدا شعارهایی حول محور مقاومت مدنی و سپس نافرمانی مدنی داده شد و سپس با ناکامی در این عرصه و عدم اقبال عمومی حتی در بین دانشجویان، نگاه‌ها معطوف به خارج و سازمان‌های بین‌المللی و بعدترها حتی کشورهایی هم چون آمریکا شد.

به هر روی بررسی این دوره از حیات فکری این گروه از دانشجویان از زبان خودشان و یا بیانیه‌های منتسب به ایشان، بهترین راه ممکن است؛ «بر همگان روشن است، پیگیری و پیشبرد شعار دموکراسی‌خواهی و آزادیطلبی از طریق حضور در ساختار حاکمیت، نه تنها به دلیل رفتار غیرعقلانی و لجوجانه حاکمیت و صاحبان منابع قدرت در جمهوری اسلامی که به واسطه مشکلات ساختاری و گلوگاه‌های حقوق حاکمیت در ایران ناممکن است و دیگر نمی‌توان با تمسک به روش‌های عوام‌فریبانه و با این بهانه که تنها قدرت، قدرت را مهار می‌کند، به توجیه ادامه حضور در ساختاری چنین نامشروع و ناکارآمد پرداخت، چرا که تنها راه محدود کردن قدرت استبدادی مطلقه، یاری گرفتن از قدرت جامعه و استمداد از پتانسیل‌های اجتماعی در جهت پیشبرد و نهادینه کردن مکانیزم‌های مدافع دموکراسی است و نه یاری جستن از ابزار و نهادهایی ذاتا غیردموکراتیک درون حاکمیت که خود از بزرگترین موانع بر سر راه اصلاحات بوده‌اند، در ایران هنوز در شرایط شکل نیافتگی دولت مدرن قانون هستیم. ... در این شرایط لازم است بر همه نیروهای آزادی‌خواه و تحول‌طلب، برای گذار از بن‌بست فعلی، چاره‌ای اندیشیده و به جای تاکید بر روش‌های از پیش شکست خورده، با پذیرفتن بن‌بست، برای یافتن راهکارهای گذار از آن به چاره‌جویی بپردازند. ... تجربه نشان داده است قانون اساسی موجود ظرفیت دفاع از حقوق شهروندی را ندارد. بلکه خود ابزاری برای سرکوب بوده است. این قانون هم در منابع و هم در ساختار قانون‌گذاری و هم‌چنین در اجرا دارای ضعف‌ها و کاستیهای بنیادین است و به هیچ وجه نمی‌توان با تکیه بر آن به خصوص بر اساس اصول پایه‌ای و مبنایی آن، فعالیت و تلاشی سیاسی برای دموکراتیک کردن آن سازماندهی کرد» در بعد بیرونی اما «تلاش برای ساماندهی پروژه دموکراسی در ایران، با توجه به شکست تجربه دوم خرداد تحت عنوان رویکرد اصلاحات از درون خودش را نشان می‌دهد و با این طرز فکر به نقطه‌ای رسیده که انتقاد و حمله تمامی ارکان دولت را متوجه خودش می‌بیند. مجموعه فشارها بیشتر و امکان فعالیت برای جنبش دانشجویی در مجاری رسمی تنگ‌تر شده و از آن طرف هم مرجعیت در بین نیروهای جامعه مدنی و نیروهای دگراندیش و نیروهای هوادار تحول و دگرگونی جایگاه برجسته‌تری دارد، لذا حرکت به سوی دموکراسی و پیشرفت ناگزیر از بیرون حاکمیت قابل اجرا می‌باشد و از همین منظر اپوزسیون قانونی بی‌معناست، ما اگر بخواهیم سکوت کنیم، یعنی ما آب به آسیاب همین قانون اساسی یا همین حکومت خواهیم ریخت و این حالت، حالت خوبی نیست، نقطه شروع اصلاح در کشور از اصلاح ساختار قدرت آغاز می‌شود. تحکیم و جبهه ملی قائل به این نیستند، قائل به اصلاح یک قسمت بیرون از ساختار قدرتند.» معتقد هستند که دیگر به وسیله این قانون اساسی انتظارات جامعه ایران و نیاز مردم ایران برآورده نمی‌شود و ناگزیر باید یک بازنگری اساسی و تغییر بنیادین صورت بگیرد، مجموعه حرکت‌هایی که در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری هست و یک رویکرد عدم اقبال از درون و پیگیری پروژه اصلاح از بیرون ساختار مشاهده می‌شود که طلیعه دوران جدید حرکت جنبش دانشجویی و بخشی از نیروهای سیاسی اجتماعی است، معتقد هستیم که رویکرد رفرمیستی پاسخگو نیست و رویکرد تغییرات بنیادین اجتناب‌ناپذیر است، همین رئیس‌جمهوری چیزی دستش نیست و اگر بخواهد برود در همین ریاست جمهوری قانونی باشد کاملا در بن‌بست است و درب قفل. اگر بخواهد این را کنار بزند و بیاید مواجهه بکند، باید خارج از ابزارهای قانونی خودش وارد شود، آن وقت این سوال مطرح می‌شود که چرا برود در این ساختار؟، شعارهای دانشجویان ... زبان حال ملتی بود که جانش ... به ستوه رسیده و راه صلح‌آمیز برای انتقاد و اعتراض قانونی و عزل حاکمان ندارد. ... مردم ناراضی‌اند و خسته، خسته از توهین‌های روزانه به شعور و عقلشان ... شکل‌گیری ساختار دموکراتیک و غیرمتمرکز مناسب‌ترین راهکاری است که به ناملایمات موجود در حوزه قومیت‌ها پایان می‌دهد. ... تنها چاره کشور فشار بر حکومت از راه اعتراضات مدنی و مسالمت‌آمیز است تا بتوان در نهایت از طریق یک همه‌پرسی با نظارت نهادهای بین‌المللی و بی‌طرف تکلیف این نظام را معلوم کرد، که البته مورد اخیر، نکاتی قابل بیان از بیانیه‌ای سه نفره و با امضای عطری، افشاری و سازگارا است. از همین روی خواندن نظرات محسن سازگارا که همیشه قرابت ویژه‌ای به لحاظ فکری و روشی با این طیف داشته است، برای رسیدن به مقصود خالی از لطف نیست؛ «اصلاح از درون نظام بسته است و راه تغییر قانون اساسی هم از درون خودش بسته است. ... این ساختار قانون اساسی هم به گونه‌ای است که نشان داد استعداد اصلاح کشور و گذار به دموکراسی را ندارد. شکست جنبش اصلاحات هم به خوبی آن را نشان داد، قانون اساسی چیزی جز یک استبداد قانونی شده نیست، از قانون اساسی فعلی کشور و قوانین موضوعه ما، امکان عبور بر دموکراسی وجود ندارد. ... اولین گام ما برای گذار به دموکراسی این است که چارچوب قانون اساسی فعلی را بر هم بزنیم. قانون اساسی جمهوری اسلامی در واقع استبدادی است که ما جامعه قانونی بر تن آن کرده و استبداد را قانونی کرده‌ایم، چگونه می‌توان به حضور یک دیکتاتوری رفت و یک کار فرهنگی دموکراتیک کرد. وقت روزنامه‌ها را تعطیل می‌کنند، کتاب را سانسور می‌کنند و حتی حرف می‌زنی می‌گویند تو دشمنی و روانه زندانتان می‌کنند، چگونه می‌شود کار فرهنگی کرد؟»

سازگارا حتی در بخش دیگری از سخنان خود، با تاکید بر سخنانی که در بالا بدان اشاره کردیم و اینکه جنبش اصلاحات به چهار وعده خویش یعنی دموکراسی، حقوق بشر، جامعه مدنی و رفتن به سوی خانواده جهانی عمل نکرد، تنها راه حل موجود را پروژه رفراندوم مطرح شده از جانب خودش می‌داند و راه رسیدن بدان را تنها مقاومت مدنی می‌داند. این سخن سازگارا را شاید بتوان از نمونه‌های مشابه‌اش، بسیار جالب‌تر و عجیب‌تر دانست؛ آیا اصلا راه حل سیاسی دیگری یا حرف دیگری از طرف نیروهای سیاسی ایران می‌شنوید؟ به اعتقاد من نه!

رفراندوم سی‌وشش هزار نفری

رفراندوم اما در راستای همان سیر و سلوک قبلی طیف موسوم به مدرن دفتر تحکیم (و پاره‌ای از فعالین دانشجویی منتسب یا غیر منتسب بدان‌ها)، ارائه و مطرح شد. چنانکه علی افشاری می‌گوید: در مجموعه تحکیم وحدت از سال 80 بحث رفراندوم مطرح بوده است، گرچه طرح آن در آن سال‌ها صرفا به بهانه دامن زدن آرام‌آرام به این بحث بوده تا در خلال موافقت‌ها و مخالفت‌ها، اندک اندک به گفتمانی مهم تبدیل گشته و از این محل، اعتباری یافته و سپس زمینه‌های اجرایی نمودن آن فراهم شود.

لزوم برگزاری رفراندوم در سخنان فعالین این طیف و بیانیه‌های انجمن‌های منتسب به ایشان، یک بخش از داستان است که البته بارها و به بهانه‌های گوناگون به وضوح مطرح شده است. از این دست، بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر به مناسبت سالروز رفراندوم جمهوری اسلامی است: «اگر جمهوری اسلامی و قانون اساسی 24 سال پیش باید به تایید مردم می‌رسید و مشروعیتش را از مردم می‌گرفت، امروز نیز تنها مرجع مشروعیت بخش نظام جمهوری اسلامی و یا سلب مشروعیت از آن مردم می‌باشد. خواستن و نخواستن نیز حق مردم است. لذا خواست برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی (همان طور که 24 سال پیش برگزار شد)، نباید انتظاری گزاف و خواسته‌ای نامشروع تلقی شود.» البته این بخش از این بیانیه را شاید بتوان آرام‌ترین موضع‌گیری در خصوص لزوم برگزاری رفراندوم دانست، چرا که در جایی دیگر از همین بیانیه ابراز امیدواری شده که مسئولین نظام پیش از آنکه دولتی خارجی مجری رفراندوم باشند، خود اقدام به این کار کنند.» البته از این قبیل موضعگیری‌ها به وفور و وضوح خاصی در میان سخنان و یا بیانیه‌های ایشان، دیده می‌شود؛ «تجربه چند سال گذشته نشان داده که هیچ حرکت اصلاحی در چارچوب قانون اساسی به نتیجه نخواهد رسید. امروز دیگر حداقل خواسته‌های جنبش دانشجویی و مردم به رفراندوم گذاشتن نظام سیاسی و قانون اساسی می‌باشد و این خواسته نه تنها خواسته‌ای منطقی که حق مردم است»، «اصلاحات در چارچوب حاکمیت اتفاق نمی‌افتد و رفراندوم خواست مردم است.»

اما بخش دیگر داستان، فراخوانی است برای رفراندوم، که از سوی عطری، افشاری، سازگارا، کار، زرافشان و چند نفر دیگر اعلام می‌شود؛ پس از گذشت دو هفته از سفر اکبر عطری به انگلستان، وی در مصاحبه‌ای با رادیو باران (نوری‌زاده)، ضمن تاکید بر برگزاری رفراندوم و برای زمینه‌سازی بیان دیدگاه‌های مختلف در یک فضای آزاد آن را اعلام یک جای صدای مردم ایران برای تغییرات اساسی در ایران دانسته و می‌گوید:‌ «همان طور که بارها اعلام شد، این رفراندوم برای همراهی و همدلی همه ایرانیان و اعلام یک جای صدای آنها برای تغییرات اساسی در ایران است تا به شکل مسالمت‌آمیزی این مساله صورت بگیرد تا همه هم‌وطنان بتوانند دیدگاه‌های خودشان را در یک فضای آزاد مطرح کنند و در اصل آن حکومت مرسوم (محبوب) خودشان را انتخاب کنند که خوشبختانه با گذشت زمان کوتاهی این فراخوان تبدیل می‌شود به یک گفتمان که به هر حال عرصه سیاسی ایران را تحت تاثیر خودش قرار می‌دهد. ... در کشور ایران با توجه به گذشت زمان متوجه شده‌ایم که این گفتمان تبدیل شده به یک گفتمان عمومی و بایستی این مساله جدی‌تر ادامه داده شود.» از آنجا که سازگارا، یکی از فعالین ارائه و ترویج این طرح بوده، مرور حرف‌های او نیز ضروری به نظر می‌رسد؛ «امکان هیچ اصلاحی در هیچ جهتی متصور نیست. ... مردم باید بتوانند خواسته‌های خودشان را که رفراندوم آزاد زیر نظر سازمان بین‌المللی و برای هست و نیست قانون اساسی فعلی است،‌ مطرح بکنند.» تنها کار عملی در خصوص برگزاری رفراندوم، یعنی همین فراخوان مذکور، از سوی اصلاح‌طلبانی هم چون سعید حجاریان به طرح «کلیک کلیک، بنگ بنگ» ‌معروف شده و البته با استقبالی سی‌وشش هزار نفری مواجه می‌گردد. گرچه توقع فعالین طرح هم در بهترین حالت ممکن به گفته خودشان، بیش از صدهزار کلیک نبوده است. شاید از همین روست که با شکست طرح فراگیر نمودن رفراندوم به عنوان تنها راه حل در میان عموم، طراحان دست به سوی قدرت‌های خارجی دراز نموده تا بلکه با حمایت و اعمال فشار ایشان، برگزاری آن را به جمهوری اسلامی تحمیل نمایند. صرف نظر از تمامی آنچه که در این خصوص بیان شد، تفاوت دیدگاهی بسیار امضاکنندگان فراخوان، نکته دیگری است که بحث مفصلی را می‌طلبد؛ مختصر آنکه در میان اساسی طراحان این رفراندوم، نام محسن سازگارا (که معتقد به گذار از حالت کنونی به سوی یک حکومت لیبرال دموکرات است) از سویی و نام ناصر زرافشان (که دیگران را با عنوان «رفیق» خطاب می‌کند و به دنبال حذف و طرد فرهنگ امپریالیستی است) از سوی دیگر مشاهده می‌گردد؛ دو مرامی که در دنیای امروز سیاست، در تقابل و رودررویی با هم می‌باشند.

قدرت سیاسی؛ خیلی دور، خیلی نزدیک

«دوری از قدرت»، شعار پرکاربرد سالیان اخیر «مدرن‌های» دفتر تحکیم و دیگر فعالین دانشجویی همسو با ایشان بوده است. شعاری که با نگاهی انتقادی به رویه گذشته دفتر تحکیم در همراهی با اصلاح‌طلبان، مطرح شده و بسیار بر روی آن پافشاری می‌گردد؛ «از چند سال گذشته این جریان آرام آرام سیر دوری از قدرت و نقد حاکمیت را طی کرد که باعث افزایش مقبولیت و ارتقای جایگاه این اتحادیه در بین دانشجویان و فعالین سیاسی شد، به این دلیل که این جریان به جهت ماهیت دانشجویی و سیال خود نمی‌تواند در قامت یک حزب ظاهر شود و از سویی نزدیکی بیش از اندازه به قدرت- چه زمانی که در دهه 60 همراه قدرت بود و نقش تحکیم‌گر قدرت را ایفا می‌کرد و چه زمانی که در چارچوب اصلاحات دوم خردادی مجددا جذب قدرت گردید- باعث دوری آنان از کارکرد نقادانه خود و رشد سودجویی و فرصت‌طلبی در جریان دانشجویی گردید. گسترش دایره نقد از مسائل تکراری سیاسی به موضوعات اجتماعی، صنفی، اقتصادی و فرهنگی می‌تواند دایره تاثیر جنبش دانشجویی را افزایش دهد و می‌تواند در جایگاه نگهبان و دیده‌بان جامعه مدنی بایستد که وظیفه پاسداری از جامعه مدنی نوپا را بر عهده دارد و با ایجاد فضای نقادی جامعه را از افتادن در ورطه عوام‌گرایی و پوپولیسم محافظت کند و از تعرض حاکمیت به ارکان جامعه مدنی جلوگیری کند و با انسجام گروه‌های اجتماعی مانع از تعرض قدرت به جامعه گردد»، «دفتر تحکیم وحدت در حال حاضر در دوران گذار از رویکرد حزبی گذشته خود و استقرار یافتن در عرصه مدنی ایران است. خارج شدن از ساختار سیاسی و نداشتن نگاهی معطوف به قدرت با جایگزینی فعالیت در عرصه مدنی، دفتر تحکیم را با تعلق استراتژی در این دوران گذار مواجه کرده است»، «دوره چهارم فعالیت تحکیم را می‌توان دوره دوری از قدرت و نقد قدرت حاکم و استقلال جریان دانشجویی دانست. در این دوره اعضای دفتر تحکیم با برادران بزرگ‌ترشان در احزاب جبهه اصلاحات خداحافظی کردند. دوری از قدرت یک انتخاب استراتژیک از سوی جریان دانشجویی بود. این استراتژی بعد از اتفاقات تیرماه 78 و حادثه کوی دانشگاه و آغاز نقد اصلاح‌طلبان از سوی جریان دانشجویی مطرح و به مرور به یک گفتمان و ایده تبدیل شد. ... دوره پنجم فعالیت تحکیم که اکنون در آن به سر می‌بریم دوره دید‌ه‌بانی جامعه مدنی و بازگشت به جامعه است»، «رویکرد رادیکال باعث شد که با افول پروژه اصلاحی دوم خرداد و مشخص شدن ناتوانی آن در تحقق مطالبات ملت، گسترش دموکراسی و تقویت جامعه مدنی، جنبش دانشجویی راه خود را جدا کند و در میان شکست‌های متعدد اصلاح‌طلبان حکومتی و مدافعان رویکرد اصلاح در درون ساختار قدرت، کماکان موقعیت خود را در جامعه حفظ کند و منادی اصلاحات ساختاری شود و علی‌رغم طرح ضرورت تغییر بنیادین ساختار قدرت و فشار فزاینده دستگاه سرکوب حاکمیت، موجودیت خود را حفظ کند.» صرف‌نظر از این قبیل مسائل، دوران چهارمی که این چنین با آب و تاب از آن یاد می‌شود، به قول یکی از فعالین سیاسی کشور، «انفعال از سرو روی آن می‌بارد» و شاید از همین روست که ناکامی از رسیدن به منظور، برای باری دیگر فعالین دانشجویی مورد اشاره را مایل به بازگشت به دوران گذشته خود نموده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات