تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۱:۰۳  ، 
کد خبر : ۹۵۶۶۴
نوشته‌ای از عملکرد حاکم اسلامی از نگاه امام علی(ع)

چهل نمونه از عملکرد حاکم اسلامی

محمدرضا حکیمی مقدمه: گروه کتاب و اندیشه: استاد محمدرضا حکیمی ازجمله دانشمندانی است که سهمی جدی و اثرگذار در معرفی روایات و اسناد صحیح از معصومان علیه السلام به جوانان و علاقه مندان مسائل اسلامی دارد. کتاب مرام جاودانه وی که از سوی انتشارات (دلیل ما) به بازار نشر عرضه شده است گفتاری دارد درباره سجایای اخلاقی امام علی(ع) که در آن ضمن آوردن نکاتی از آن حضرت، عملکرد حاکم اسلامی را با آن به مقایسه گذاشته است.

باری، جوانان عزیز! اگر می خواهید امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب(ع) را اندکی بیشتر بشناسید و نمونه ای از حکومت اسلامی را در جلو چشم داشته باشید، این است گوشه هایی از شناخت امیرالمومنین و حکومت اسلامی:
1- امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر گفت؛ به هنگام رسیدن به قدرت، نور چشمان و نزدیکان و وابستگان را به خود نزدیک مساز و برای آنها «حاشیه امن» درست مکن، زیرا نزدیکان قدرت، ویژه خوارند و تجاوزگر، اینان هب حقوق مردم دست درازی می کنند و تن به عدل، انصاف و قانون نمی دهند؛ تو ریشه اینان را قطع کن.
2- در روزهای اول خلافت حضرت علی(ع) ـ پس از عثمان ـ چند نفر از شخصیت های مشهور اصحاب پیامبر(ص)، نزد امیرالمومنین(ع) آمدند و از مساوات علی(ع) در تقسیم بیت المال شکایت کردند و مانند دوران دو خلیفه پیشین، امتیاز مالی و سهم بیشتر خواستند... علی(ع) فرمود؛ «این قرآن است در پیش روی ما و این سیره و رفتار پیامبر است که هنوز ما فراموش نکرده ایم. از نظر قرآن هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوی و پایبندی به ارزش‌ها. آیا شما بر خدا و پیامبر خدا منت می گذارید که به اسلام درآمده به آن خدمت کرده اید؟ اگر راست می گویید باید خدا را شکر کنید، که شما را به دین اسلام هدایت کرد (نه اینکه ویژه خواهی کنید و در طلب رانت خواری و موافقت های اصولی باشید و در پی پست های پولساز و تاسیس شرکت های دزدپرور)».
3- امیرالمومنین(ع) می فرمود؛ «خداوند بر پیشوای اسلامی واجب کرده است که زندگی او با پایین ترین فرد جامعه همسطح باشد، تا اگر کسی دچار فقر و کمبود گشت، ناراحت نشود و مسئولان جامعه را با خود همسان ببیند.
4- امیرالمومنین(ع) می فرمود؛ «حاکم اسلامی نباید در میهمانی های اشرافی که اشخاص فرودست در آنها دعوت نشده اند و حضور ندارند و فقط سفره ها و میهمانی ها و سالن های عروسی، مخصوص اشراف است [و در این زمان، باید گفت؛ در هر لباس]، شرکت کند و نباید بر سر چنین سفره هایی بنشیند».
5- روزی در ایام عید قربان، دختر امیرالمومنین (ع) گردنبندی از بیت المال ـ با ضمانت متصدی بیت المال ـ به عاریه گرفت که پس از سه روز بازگرداند؛ امیرالمومنین چنان بر مسئول بیت المال خشم کرد که فرمود، اگر دخترم آن را به ضمانت نگرفته بود، دست او را به نام دزد بیت المال قطع می‌کردم. آنگاه سطح برخورد را عوض کرد و از مواخذه یک مسئول مالی ـ به اندازه بلندای آفتاب ـ بالاتر برد و به خود دختر درباره ضرورت مساوات در جامعه اسلامی، سخنی گفت که چون خورشید تا هماره هماره، لحظات حیات بشری را گرم و سرشار می کند، فرمود؛ «آیا همه زنانی که از مدینه به کوفه آمده اند، امروز، این چنین گرنبندی دارند که تو می خواهی داشته باشی؟ ای دختر علی! مگذار شیطان بر تو مسلط شود (یعنی تفاوت خواهی و فاصله های طبقاتی، از اعمال پلید شیطانی است و بر باد دهنده جامعه و ارزش ها و میان فرزندان حاکمیت و دیگران کمترین فرقی نیست».
6- امیرالمومنین می‌فرمود: «مبادا تصور کنید جامعه بدون اجرای عدالت اصلاح می شود». اصلاحات بدون اجرای عدالت (و براساس مکتب های اقتصاد سرمایه داری) چیزی است که عاملان نفوذی استعمار دیکته می کنند و خواب و خیالی بیش نیست. توده را جز اجرای عدالت چیزی اصلاح نمی کند». و جز بازگشت به عدالت چیزی ننگ مفاسد جامعه های فاسد اقتصادی و اقتصادهای فاسد قارونی را برطرف نمی سازد.
7- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «پست ها و مقام های حکومتی و اداری، امانت است در دست شما، نه دکه چپاول اموال عمومی و غارت اموال خصوصی.
8- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «باید بر بازارها و نرخ ها و ترازوها نظارت شود و ناظر خائنی که پولی می گیرد و از ستم هایی که در خرید و فروش بر مردم بی پناه می رود چشم می پوشد، به شدیدترین وجه مجازات شود... تازیانه بخورد و دور شهر گردانده شود، تا همه مردم خائنان را بشناسند».
9- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «اگر حسن و حسین خطایی کنند، کمترین گذشتی در حقشان نخواهم کرد».
10- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «من هنگامی که به حاکمیت شما رسیدم، چیزی جز چند درهم و اندکی لباس مندرس که خانواده ام بافته اند نداشتم، حال اگر به هنگام پایان کار، بیش از این چیزی داشتم، من خائنم و به جامعه و مردم خیانت کرده‌ام».
11- امیرالمومنین(ع) همیشه مانند یک کارگر پرکار، کار می کرد و از زحمت خود نخلستان هایی پدید آورده بود، هنگامی که درآمد این نخل ها را می آوردند (و گاه مبلغ زیادی هم می شد)، همه را به مستمندان و نیازداران می داد. یکبار چنین کرد و هرچه آورده بودند بخشید، به طوری که هیچ چیز برایش نماند. این بود که به بازاری رفت و شمشیر خود را برای فروش عرضه کرد و می گفت؛«اگر شام امشب را می داشتیم، شمشیرم را نمی فروختم». و در آخر هم همه نخلستان هایی را که به دست خود پدید آورده بود وقف کرد و «اوقاف علی» معروف بود.
12- امیرالمومنین(ع)، یکی از شخصیت های بسیار برجسته و مشهور شیعه بصره، یعنی ابوالاسود دئلی را، در بصره به منصب قضاوت گماشت. سپس اندکی نگذشته بود که او را ـ با وجود نداشتن نیروی انسانی کافی ـ از قضاوت عزل کرد. ابوالاسود پرسید؛ چرا معزولم کردی، من که نه جنایتی کرده ام، نه خیانتی. فرمود: «درست است، لیکن یک روز دیدم به هنگام سخن گفتن با مراجعه کننده به دادگاه، صدایت را از صدای او، کمی بلندتر کرده ای!؟»ای روزگار! ای روزگار، می شنوی! ... می شنوی که علی(ع) چه گفت و چه کرد؟ و می شنوی که چه دادگاهی را اسلامی می نامند؟ای روزگار، اگر مردم از اسلام ببرند و بی دین شوند(مردمی که نمی دانند حقیقت اسلام چیست، حاکم اسلامی کیست و عملکردش چگونه بوده است و دادگاه اسلامی یعنی چگونه دادگاهی؟) آیا گناه آن به گردن علی(ع) و ابوالاسود عزل شده است، یا ... .
13- امیرالمومنین(ع) گناهکاران را به توبه فرا می خواند و اصرار نداشت که هرطور شده آنان رسوا شوند. اجرای حد، در اسلام ـ درباره بعضی گناهان ـ برای پاک شدن خود شخصی است که گناهی بزرگ مرتکب گشته است، نیز پاک شدن فضای زندگی و تطهیر جامعه از آثار بدگناه و امواج مضری که گناه منتشر می کند. با وجود این امور، روزی مردی نزد امیرالمومنین(ع) آمد و گفت؛ من زنا کرده ام، یعنی حد زنا را بر من جاری کن. حضرت سوالاتی از او کرد که شاید جوابی بدهد که حد از او برداشته شود و سرانجام که پس از چندین بار مراجعه مرد و اقرار او، اجرای حد لازم شد، خشمگین گشت و فرمود؛«چرا این مرد در خانه خود و نزد خدای خود توبه نکرد و آمد و نزد ما اقرار کرد. به خدا سوگند، اگر او بین خود و خدای خود توبه کرده بود، خیلی (برای پاک شدن او و آمرزیده شدنش، و سلامت اجتماع). بهتر بود از اینکه نزد من آید و من حد خدا را بر او جاری کنم.»...
14- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «مبادا حکومت اسلامی، همیشه برای اجرای عدالت به میان طبقات ضعیف برود و اموال آنان را بگیرد و زیر فشار قرارشان دهد تا از حکوم ببرند و مایوس شوند».
یعنی باید اغنیا و توانگران را به میان کشد و از آنان بگیرد، که غالب یا همه اموالشان غصبی و نامشروع است و به گونه ای از آن خود مردم محروم است.و اکنون در این اوضاع ضدقرآنی و ضدعلوی ـ از نظر چپاول تکاثری اموال به وسیله شماری جنایتکار، و پدیدآمدن «قله های ثروت» و «دره های فقر» ـ چرا احکام «قصاص مالی» فراموش شده است؟!
15- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «عالمان و آگاهان جامعه، در برابر محرومیت محرومان بی پناه و قدرت مالی و نفوذ ثروتمندان که موجب همه گونه برخورداری آنان می شود، در نزد خدا مسئولند».
16- امیرالمومنین(ع)، روزی کارگری مسیحی را دید که از کار افتاده بود و گدایی می کرد، این وضع را ضدجامع و حکومت اسلامی دانست، که کسی از روی نیاز دست گدایی به سوی مردم دراز کند، فرمود؛«از بیت المال برای او حقوق ماهانه معین کنند».
17- امیرالمومنین(ع) می فرمود؛«فقط اجرای عدالت (و پایمال کردن زندگی طبقاتی و معیشت اشرافی) است که دین و احکام دین را زنده نگاه می دارد». پس اگر حاکمیتی نام دین بر خود بگذارد و عدالت معیشتی و قضایی و اجتماعی را اجرا نکند، دین را پایمال کرده است و مردم را از دین برانده است.
آیا این سخن درست نیست؟ آیا باید یک عده انسان بیچاره و زحمتکش، مملکت را اداره کنند، و کارهای سخت، مرزداری، ایجاد امنیت و کشته دادن را برعهده بگیرند (و برخی از محرومیت و مظلومیت معیشتی، کارشان به جایی برسد که «کلیه» خود را بفروشند!؟) و در سویی دیگر اندکی رفاه پرست سرمایه دوست خدانشناس ـ خود و نزدیکانشان ـ هرگونه می خواهند زندگی کنند، در سفرها و سفره ها قارون را بفراموشانند؟ نه، اینها خواب است و خیال و دوام ندارد.مردم هوشیارتر از اینند که این عملکردهای بی سابقه را ـ آن هم به نام دین و امیرالمومنین(ع) ـ تحمل کنند. به قول خود امیرالمومنین(ع): «الحیف یدعو الی السیف».
18- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «من قدرتمندان را خوار و ناتوان می کنم، تا حق ضعیفان را از حلقوم آنان بیرون کشم و ضعیفان جامعه را چنان قدرت می دهم، که بتوانند به همه حقوق خویش برسند».
19- امیرالمومنین(ع) می فرمود: «شب‌ها بروید و نیاز مردمان نیازمند را ـ حتی آنان که در خوابند ـ برآورده سازید».
20- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «اگر حکومت، حکومت اسلامی باشد، به احدی ظلم نمی‌شود، حتی غیرمسلمان و زندگی هیچکس با محرومیت و کمبود نمی‌گذرد، حتی غیرمسلمان».
21- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «اشخاص سازشکار و فسادپذیر (ضعیف‌النفس و دنیادوست)، طمع‌ورز در اموال عمومی (برای خود یا نزدیکان و نورچشمان)، هیچ گاه نمی‌توانند حکومت اسلامی تشکیل دهند و مطابق رضای خدا جامعه را اداره کنند».
22- امیرالمومنین(ع)، در مورد زنی که خلیفه ثانی دستور داده بود او را رجم کنند، به خلیفه گفت: «او را ترسانده‌اید؟»، گفت؛ «آری». فرمود آیا از پیامبر «ص» نشنیدید که فرمود؛ «هرکس پس از دستگیری به گناهی اعتراف کند حد بر او جاری نمی شود. همانا هر کس دستگیر شود یا زندانی گردد یا مورد تهدید قرار گیرد و اقراری کند، اقرارش هیچ ارزش قضائی ندارد». خلیفه آن زن را آزاد کرد. بعد گفت؛ زنان عالم عاجزند که فرزندی مانند علی بن ابیطالب بزایند. اگر علی نبود، عمر بیچاره بود.
23- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «بدترین توشه ای که انسان برای آخرت خود بفرستد، ظلم و تجاوز به حقوق مردم است» (در معامله و بازار، در خرید و فروش، در قضاوت و دادرسی، در فکر و عقیده، در فرهنگ و تربیت، در پاسداشت ناموس...).
24- امیرالمومنین(ع)، شهر کوفه را به 7 بخش تقسیم کرده بود و قسمت همه مردم را از بیت المال به طور مساوی می داد. یکبار که اجناسی به بیت المال رسیده بود و آنها را به 7 قسمت ـ برای 7 بخش کوفه ـ تقسیم کرد، یک گرده نان زیاد آمد، آن را نیز فرمود تا 7 لقمه کنند و بر روی سهم هر محله ای یک لقمه بگذارند (تا ذره ای در عدالت کوتاهی نشده باشد).
عالمان متعهد نباید بگذارند دین خدا و سیره و عمل اولیای خدا ـ اینگونه که اکنون شده است ـ فراموش شود، تا جوانان سرخورده از عملکردها دوباره رو به سوی دین بیاورند.
وظیفه عالم متعهد قرآنی و نهج البلاغه ای آن است که بر سر ظلم و ظالم فریاد بکشد و دست او را ـ از ستم به جامعه ـ کوتاه کند، چه حکومت، اسلامی باشد چه نباشد.
25- امیرالمومنین(ع)، منطق قرآن کریم را منطق مساوات می دانست. روزی شماری از مهاجرین و انصار نزد او آمدند و از دمات خودشان به اسلام (چاپ و پخش اعلامیه، کمک به خانواده های زندانیان سیاسی دوره طاغوت مثلا)، سخن گفتند و طالب پست های کلیدی و امتیازات مالی شدند! علی(ع) فرمود: «این مال، مال خداست و شما همه بندگان خدایید و من در کتاب خدا نظر کردم و ندیدم که کسی را بر کسی امتیازی داده باشد».
26- امیرالمومنین(ع)، به کارگزاران حکومت اسلامی می‌نوشت (آیین‌نامه):
ـ قلم های خود را ریز سر کنید. خط ها را نزدیک به هم بنویسید. حرف زیادی ننویسید. فقط سعی کنید مقصود را (با کمترین عبارت) برسانید. مبادا در مصرف ذره ای زیاده روی کنید، زیرا به اموال مسلمانان (اموال دولتی و عمومی و اموال جامعه و اموال یتیمان و محرومان و زمین گیران و از کار ماندگان و بیوه زنان و بیماران بی پزشک و دارو و...) هیچکس نمی تواند و حق ندارد، سر سوزنی زیان برساند.
یا امیرالمومنین(ع)! و تو خود می دانی که اکنون با اموال عمومی ( و آنچه متعلق به دور افتاده ترین روستانشین شکسته بال اسیر صحرا و خاک است، تا محروم ترین انسان شهری...)، چگونه معامله می شود و چگونه اموال بر ضد نص قرآن کریم در دست شماری توانگر جلاد می گردد... و خرج های طاغوتی و سفرها و سفره ها، چپاولگری برخی جوانان بی عقل و بی دین ـ در حاشیه های امن و در هر لباس ـ و سودخواری ها و تعطیل کردن کارخانه ها و بیکار کردن ده ها و ده ها کارگر (با خانواده های سر به بالین خشت نهاده و به بخور و نمیر ساخته) به منظور وارد کردن جنس خارجی و کالای بیگانه و به جیب زدن پول های کلان و... و... و... که اینها همه، عدم لیاقت یا خائن بودن یا همسویی و همسودی شماری از مدیران را با آنان نشان می‌دهد.
یا امیرالمومنین(ع)! آیا شما فکر می کنید، خدا ما را می آمرزد که باز اسم شما را بر خود می نهیم و سال و ماه خود را به آن متبرک می کنیم و کسانی که باید به این «نامگذاری» بیندیشند و اوضاع خود و جامعه را دگرگون کنند، شاید سرسوزنی به این امر نیندیشند!
یا امیرالمومنین(ع)! از خدای متعال بخواهید که ما را از دست نفوذی ها، دزدان جلاد اقتصادی، نفوس مال دوست و شهوت پرست، نجات دهد.
یا امیرالمومنین(ع)! بر آبروی حقایق تعالیم قرآن و سنت محمدی(ص) و تعالیم آفتابسان شما نیفزودیم، از خدا بخواهید که بیش از این آبروی دین ابدی خدا را نبریم!
27- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «راه حق و عدالت را بپیمایید و توده ها را ناراضی نکنید و اشراف بی تعهد و امتیاز طلب و سرمایه داران مفسد را از دور خود دور کنید».
28- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «برای قضاوت، بهترین و با فضیلت ترین قاضیان را انتخاب کنید که نه رشوه می گیرند و نه هیچ رایی بر آنان تحمیل می‌شود».
29- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «در میان بازاریان و اهل معامله، انسان خبیث و ضماع بسیار است، پس بر نرخ ها نظارت کنید و نگذارید مردم زیر ساطور قصابی این جلادان قیمه قیمه شوند».
30- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «در حکومت اسلامی، همه مردم ـ از اهل هر مذهب و ملت ـ باید مورد محبت و رعایت حاکم اسلامی باشند، زیرا آنان یا برادران دینی حاکمند، یا برابران نوعی او» (به تعبیر مرحوم جواد فاضل؛ ای انسان! آنها هم انسانند).
31- امیرالمومنین(ع) می فرمود: «هیچ مالی پرفایده تر از عقل نیست»، (پس در زندگی خردمند و عاقل باشید).
32- امیرالمومنین(ع) می فرمود: «امانت را به صاحب آن رد کنید، اگر چه قاتل پیامبران باشد».
33- امیرالمومنین(ع) می فرمود: «در زندگی، میانه روی (و ساده زیستی) را انتخاب کنید و با یکدیگر مهربان باشید و به هم رحم کنید».
34- امیرالمومنین (ع) می فرمود: «شهادت نادرست ندهید».
35- امیرالمومنین (ع) می فرمود: «مسلمان کسی است که خودش را به زحمت بیندازد، برای راحت رسانی به دیگران».
36- امیرالمومنین(ع) می فرمود: «همیشه تمیز باشید و به خودتان برسید، زیرا خداوند از آدم پلشت و کثیف بدش می آید.»...
37- امیرالمومنین(ع) می‌فرمود: «ای مالک! حکم هایی را که قاضی ها می دهند، خوب مورد دقت قرار ده! چون اگر حکم قاضی ـ فقط ـ در جهت گرفتن حق مظلوم از ظالم، و حق ضعیف (انسان های بی قدرت و بی رابطه و بدون آشنا و پارتی در جامعه) از قوی (قلداران نفوذدار، سرمایه داران جنایتکار، به پست رسیدگان سست اعتقاد) باشد و احکام خدا را چنانکه باید رعایت کرده باشد، جامعه اصلاح می شود و سرزمین ها آباد می‌گردد.»...
38- امیرالمومنین(ع) می فرمود: «ای مالک! باید بدانی چه کسانی را به مقام قضاوت نصب کنی!
- آنانی را که از همه بهتر می شناسی.
- آنانی که دانش قضاوت دارند،
- حلیم و بردبارند،
- اهل ورع و پارساییند،
- سخاوتمندند (و چشمشان به جیب و دست مراجعه کننده نیست)،
- در هیچگونه تنگنایی (از توصیه، رابطه و...) قرار نمی گیرند،
- و از هارت و هورت مدعی و توصیه کننده هرگز نمی ترسند...
- اگر حق ثابت شد، به راحتی از رای خلاف خود دست برمی دارند (و اصرار بر اجرای حکم باطلی که کرده اند ندارند)،
- زود قضاوت نمی کنند،
- از مراجعات مردم خسته نمی شوند،
- برای کشف حقیقت بسیار پرحوصله اند،
- تو دهن تملق‌گو ـ که می خواهد حق را ناحق کند ـ می زنند،
اینگونه کسان را به قضاوت بگمار، اگرچه اینگونه کسان کمند، اما بگرد و پیدا کن، باوجود همه اینها، همواره خودت بر احکام قضائی آنها نظارت دقیق داشته باش! و حقوقشان را به اندازه کافی بده، تا از مردم رشوه نگیرند. و احترامشان را خودت نگاه دارد، تا به کوچک و بزرگ شدن مردم در برابرشان دلخوش نکنند. اصولا کارمندان حاکمیت را محترم بشمار، تا شخصیتشان اشباع شود و احترام مردم آنان را تحت تاثیر قرار ندهند و منحرف نکند.»...
39- امیرالمومنین(ع) می فرمود: «ای مالک! نرخ اجناس را تو تعیین کن و بر گرفتن مالیات نظارت دقیق داشته باش» (تا مبادا قدرت داری حقی را که باید بدهد ندهد، یا از ضعیفی و مستضعفی بیشتر از حق و حد گرفته شود).
40- روش امیرالمومنین(ع)، درباره کارکنان و کارگزاران و قاضیان و کارمندان حکومت اسلامی اینگونه بود، که هرگاه خطا یا دزدی کنند، یا رشوه بگیرند، یا از طبقات محروم فاصله یابند و ـ مثلا ـ در مجلس شامی حاضر شوند که اغنیا در آن مجلس دعوت شده و فقرا فراموش گشته باشند ... آنان را به بدترین شکلی افشا و رسوا کند. و روش حکومت واقعی اسلامی ـ نه حکومت های اسمی ـ به واقع و حقیقت همین است، چنانکه در بخش نامه های «نهج‌البلاغه» (بخش دوم «نهج البلاغه»)، به اینگونه نامه های تند و افشاگرانه برمی خوریم، که تا هماره تاریخ سیمای «حکومت اسلامی» را ترسیم می کند و مدعیان مجامله کار و رفیق نواز هر حکومتی را رسوا می‌سازد.
اما آنچه غیر از این باشد، یعنی ماستمالی کردن جنایات اشخاص و نزدیکان، به ملاحظه دوستی و مقام، نسبت پدر ـ پسری. حفظ ـ باصطلاح ـ آبروی نظام، یا لباس و هرچه باشد، ضداسلام و روش شخص امیرالمومین (ع) است و ضد مصالح جامعه و انسان جامعه است؛ آیا امیرالمومنین(ع)، که آنگونه افشاگری می کرد، آبروی اسلام و نظام اسلامی را دوست نداشت؟ اینها حرف مفت است و دنیاخواری ... و باندبازی... و ویژه خواهی (الاثره ـ به تعبیر احادیث) و سرانجام سر مردم را شیره مالیدن...
ما در اینجا موفق شدیم، 40 مورد از سیره «حاکم اسلامی» را برای نسل ها و عصرها، به خصوص جوانان ـ با ترجمه و تحریر مضمونی ـ بازگو کنیم. نظیر بر این بود که 110 مورد آورده شود، مطابق با عدد نام مبارک «علی» که فرصت دست نداد و در فرهنگ انسانی امروز، اینهاست مناقب بی مانند علوی که باید بازگو شود و مناقب نویسان و تاریخ نگاران و سیره پردازان آنها را ثبت کنند و نشر دهند، به خصوص که امروز بیان این موارد و امثال آنها، ضروری ترین مسئله روز است در جهان.
آزادی بیان و ضرورت انتقاد
و سرانجام می گوییم که این امیرالمومنین«ع» بود که به این مضامین می فرمود؛ باید حاکم اسلامی، به کسانی که حرف حق می زنند ـ اگرچه تلخ به نظر می آید ـ بیشتر احترام بگذارد، کسانی که ـ از سر اعتقاد به اسلام اخلاص در دین و آزادگی و بی طمعی ـ به عملکردهای نادرست، روی خوش نشان نمی دهند و می گویند و می نویسند و مخالفت خود را ابراز می دارند. اینان مرزبانان راستین دین خدا و باروهای استوار عدالت خواهیند. باید حاکمیت در برابر آنان و خواست های قرآنی و محمدی و علوی و حسینی و جعفری آنان خضوع کند و مرتفع ترین سکو را برای «فریاد عدالت» در اختیار ایشان بگذارد.
آری، چنانکه 40 سال پیش، در کتاب «سرود جهش‌ها» نوشته ام، متاسفانه بازهم باید همان سخن را ـ امروز نیز ـ تکرار کنم؛ اجتماعی که میدان ها و معابرش (با وجود همه گونه ظلم). همچون گورستان های کهنه، پر از پیکرهای بی صداست. قابل سکونت نیست. مردم باید یکصدا و با نیت خالص ـ نه اغراض شخصی با اهداف مرموز ـ به «امر به معروف» و «نهی از منکر» بپردازند و ابتدا مقامات بالا را -چنانکه امیرالمومنین «ع» سفارش کرده است - امر به معروف و نهی از منکر کنند و سپس بازارها و دادگاه ها را.آری و آری، ام الفساد و ویران کننده بنیاد هر جامعه و برباددهنده ارزش های دینی و سست کننده مردم نسبت به دین و سامان گسل آرمان های نسل جوان، در هر جامعه، دو چیز است؛
1- اقتصاد فاسد.
2- قضاوت فاسد.
و هر دو، سردر آخور هم دارند... و نکند که جامعه ما، از این دو نعمت! به نحو احسن و اکمل برخوردار باشد؟...!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات